۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

هنوز از «اعتراف گرفتن دروغين» خجالت نمي كشيد؟

«ظلم» پابرجا نمي ماند! بيخودي دست و پا مي زنند!

پخش اخبار جعلي از اعترافات جعلي در دادگاه جعلي كه با قانون جعلي و توسط قاضي و دادستان جعلي برگزار شده، در يك خبرگزاري جعلي بنام فارس، نشان از اوج انحرافات عميق حكومت جعلي اسلامي از همه موازين اخلاقي و ديني و انساني است.

در سلولهاي مخوف زندانهاي جمهوري اسلامي، كه من در آستانه دوم خرداد 76 سه روز ميهمان(!) يكي از آنها بوده ام، شكنجه گران آدمي را از خوردن آب ، غذا، هوا، اخبار بيرون، و حتي از داشتن كمترين آرمش و سكوت و خواب نيز محروم مي كنند. غذايم را با پول خودم مي خريدند! يك ساندويچ كالباس واقعا" خشك با نان بيات و سه برابر قيمت! و تازه نصف همان را هم سربازها بين راه «ناخنك» مي زدند و مي خوردند و بقيه اش را مي انداختند داخل سلول و در را مي بستند! روي يك موكت خشك مي خوابيدم و بايد پاهايم را از ديوار بالا مي بردم تا در آن سلول يك متري بتوان خوابيد! با اين حال، تا چشمم گرم مي شد، در آهني سلول با لگد بازجو باز مي شد و او صندلي دسته دارش را مي كوفت جلوي من و مي گفت:«خب! اعتراف كن!»

آن روزها بازجويم بدنبال اعتراف گيري براي اين «توهّم» بود كه در ستاد انتخاباتي آقاي خاتمي، فساد اخلاقي حاكم است و فاحشه ها در آنجا با مسئولان ستاد روابط غيرافلاطوني دارند و چه و چه مي كردند! گفت:«در اين زمنيه اعتراف كن و بنويس!» از بازجو پرسيدم:« واقعا" اينطور بوده؟ اي نامردا! چرا منو خبر نمي كردن؟ چرا منو مي پيچون كه برم دنبال خبرنگاري و خودشون تنهايي...؟ خب شما كه اين چيزا رو مي دونيد بگيد اونجا ديگه چه خبرايي بوده؟!» بازجوي جوان خشمگين شد و هجوم آورد مرا بزند! گفتم: «خب! حالا يه مهلتي بده ببينم! شايد يه چيزايي يادم بياد!» بازجو رفت تا ساعتي بعد كه دم صبح شده بود و چشمم گرم خواب و دوباره آمد كه «خب! حالا يادت اومد؟» گفتم:«والله نه! ولي خيلي از دست بچه ها عصبانيم كه چرا تك خوري مي كردن!» گفت:« تازه خبر نداري! جاسوسي هم ميكردي! از جاسوسيت بگو!» گفتم:« اه! جاسوسي واسه كي؟» گفت:«پس اينا چيه؟» و چند صفحه پرينت شده از ديسكتهايي را نشانم داد كه تماما" آرشيو خبرهاي سفرهاي انتخاباتي آقاي خاتمي بود و چون نرم افزار «ورد» نداشتند، كلمات و اخبار به شكل يك سري علامت و شكل و مربع چاپ شده بودند! با نهايت بلاهت گفت:« اينا رمز هستن! ما خودمون فهميديم تو جاسوس آمريكا بودي!» فايده نداشت اين ابله را توجيه كنم. قبلش براي دو قاضي و بازجوي ديگر، توضيح داده بودم كه اگر متن اين اخبار رسمي را در يك نرم افزار ديگري غير از «ورد» چاپ كنيد، كلمه ها تبديل به همين شكلها مي شوند كه شما فكر مي كنيد «عامت رمز!» هستند. حالا اين بازجو دنبال اين بود كه به او اقرار كنم چقدر پول از «دشمن» گرفته ام؟ تا گفت «دشمن» فهميدم اين تكيه كلام «آقا»ست و تا اين بازجوي جوان حرف آقا را با اعتراف گيري از من ثابت نكند، نمي تواند به بزرگترهايش ثابت كند «ولايت پذيري» بالايي دارد و لياقت پيشرفت دارد!

در آن سه روز، در يك سلول انفرادي يك متري و دربسته محبوس بودم و در تمام طول شبانه روز، نوار نوحه يكي از مداحان بدصدا (حداديان يا منصورارضي! يا ارزي!؟) را در راهرو سلولها پخش مي كردند. آن نوحه را با ولوم بالا صدها بار تكرار مي كردند و «لوپ» مي زدند تا نه بشود فكري كرد و نه بتوان روحيه خود را بازسازي كرد.آنقدر پخش مي شود كه تنها آرزو و تنها آرمان(!) فرد زنداني، ديگر نه دموكراسي و آزادي و حق و عدالت، بلكه فقط و فقط «خفه شدن» صداي آن مداح بدصدا است!

آن بازداشت با وساطت آقاي خاتمي به سه روز نكشيد و مرا با كفالت آزاد كردند و بعدها هم هيچ اثري از پرونده ام پيدا نشد كه نشد! اما حالا اقرار مي كنم اگر مدت بازداشتم بجاي سه روز، سي روز مي شد، ممكن بود مجبور شوم به همان چيزهايي كه بازجوي وحشي ام مي خواست اعتراف كنم و نوشته هايش را عينا" بنويسم و امضا كنم. «آدم، آدم است!» و مقاومت جسمي و روحي آدمها هم سقفي دارد و آنها در شكستن آدمها استادند! به خاطر اينكه پايبند به هيچ موازين انساني نيستند.

در حالي كه حقيقت اين است كه در ستاد خاتمي، خلوص و يكرنگي و صفا و وحدانيت موج مي زد. حقيقت اين است كه در ميان «نيروهاي سياسي موجود»، پاك تر و دلسوزتر از اصلاح طلبان، مسلمان تر از اعضاي نهضت آزادي، با شرف تر از نيروهاي جبهه ملي وجود ندارد و شخصيتهايي پاك تر، مؤمن تر و مخلص تر از كروبي و موسوي و خاتمي و... نمي توان پيدا كرد. و باز اعتراف مي كنم اگرچه در ميان راستگرايان و اصولگرايان و محافظه كاران هم نيروهاي مخلص و پاك كم نيستند، اما رأس و بدنه اصلي اصولگرايان تابع ولي فقيه، رأس و بدنه سالمي نيست! بخصوص در بين آنهايي كه بيشتر دم از «ولايت مداري!» مي زنند، فسادهاي مالي و اخلاقي و سياسي وحشتناكي مي توان سراغ كرد كه بخشهاي كوچكي از آن را عباس پاليزدار افشا كرد و ديديد او را به چه روزي انداختند. حالا همين من بديل آنكه انسانم و سقف توانايي روحي و جسمي محدودي دارم، اگر در شرايط شكنجه و سلول انفرادي مأموران ولي فقيه قرار بگيرم، ممكن است عكس اعتقادات قلبي ام را بگويم. گفتم كه «آدم، آدم است!» مهم آن است كه در شرايط آزاد، چه بگويم و بنويسم. بايد به مردم عادي و خانواده ها بگوييم و توجيه شان كنيم كه نه از شنيدن اين قبيل اعترافهاي دروغين دلسرد و «نااميد» شوند و نه اين اعترافات جعلي را باور كنند.

***

مأموران امنيتي نظام، همواره بدنبال رسمّيت دادن به توهّمات بيمارگونه مقام معظم رهبري بوده اند و هستند. براي آنها عقلانيتي باقي نمانده كه از خودشان بپرسند اين مقام عظما درست فرموده يا غلط فرموده؟ مهم اين است كه آنها بايد سندي پيدا كنند و آن حرف و توهمّات رهبر را اثبات كنند! اگر آقاي خامنه اي مثل سال 77 بگويد «مطبوعات پايگاه دشمن هستند!» اينها بايد از چند خبرنگار اعتراف بگيرند كه با موساد و سيا همكاري مي كردند و پول هم گرفته اند! اگر «آقا» بگويد در اين انتخابات تقلب نشده و اصلاح طلبان با قصد انجام يك «انقلاب مخملي» شركت كرده اند، مأموران اصلا" كاري به مخمل و انقلابش ندارند! فقط مانند سگهاي شكاري بو مي كشند تا بالاخره سندي بسازند كه اثبات كند «آقا» بازهم درست فرموده اند و با «تيزهوشي» اين انقلاب مخملي را خنثي كرده اند! سندش هرچه مي خواهد باشد! مجعول! دروغين! ساختگي! «آقا» بدنبال ارضاي خودخواهي و منيّت فرعوني خويش هستند و مأموران بدنبال ارضاء كردن منويات شخص حضرت «آقا»! و چون سندي براي حرفها و ادعاها و توهمات «آقا» نمي يابند و اصلا" سندي وجود ندارد، با اين نمايشهاي نخ نما و اعتراف گيري و اعتراف سازي، كاري را مي كنند كه سالهاست «آقا» و ساير همراهان ولي فقيه انجام داده و مي دهند:«خود ارضائي سياسي!» خود مي گويند و خود مي خندند، عجب قوم هنرمندند!

بايد افراد كم اطلاع را توجيه كنيم حتي اگر اين قبيل اعترافات را از «زبان» خود اين دوستان دربند هم شنيدند، دقت كنند آنها اين سخنان را «كجا» مي گويند؟ تا مادامي كه كسي در بند و در زندان و حتي در داخل كشور كه يك زندان بزرگ است باشد، زير فشار است و هيچكدام از اعترافاتش هيچ حقانيت و هيچ مشروعيتي ندارند. اگر زندانيان ما توانستند مثل اكبر گنجي و احمد باطبي و محسن سازگارا و هزاران از بند رسته ديگر، به يك كشور آزاد بروند و اگر آنجا در كمال آزادي، داوطلبانه نشستند و از حقانيت نظام يا از «تيزهوشي آقا!» و «نبود تقلب در انتخابات!» سخني گفتند، سخنشان واقعي است و حداقل مي شود باور كرد كه گوينده چنان سخناني، در يك محيط آزاد نشسته و خودش شخصا" به اين اعتقاد تازه رسيده است. وگرنه مضحك نيست كسي بعد از يك ماه بازداشت، بيايد و حرفهايي بزند كه با سوابق فكري و منش اعتقاديش هيچ شباهتي ندارد؟! به دوستان جوان تر و ناآشنا با تاريخ اين سالهاي سياه بگوييم بروند در اينترنت جستجو كنند و ببينند كداميك از زندانيان نظام جمهوري اسلامي، بعد از آزادي و بعد از رفتن به يك كشور آزاد، چنين كاري كرده اند و از نظام دفاع كرده اند؟ كداميك از زندانيان را پيدا مي كنيد كه در يك كشور آزاد، بنشيند و به «حقانيت» نظام و رهبري عادلانه آقاي خامنه اي و نبود تقلب و نبود شكنجه و نبود ظلم در اين نظام «شهادت» بدهد؟ اگر خود آقايان مسئول در نظام، حتي يك نفر «زنداني سابق» را مثال بزنند كه در محيط آزاد، افكار و انتقاداها و اعتراضهاي سابقش را نقد كند و اعتراضاتش به نظام را پس بگيرد و از حقانيت نظام دفاع كند، من شخصا" همه اعترافات مضحك اين بيدادگاهها را «يكجا» باور مي كنم! برعكس، در جستجويي ساده موارد بسياري خواهيد يافت از زندانياني كه در اينجا «مجبور به اعتراف» شده اند اما به محض آزادي از زندان و بخصوص به محض خروج از كشور، از شكنجه ها و فشارهاي دوران زندان پرده برداشته اند و گفته اند كه همه اعترافات ساختگي را تحت فشارهاي وحشيانه مأموران امضا كرده اند يا به زبان آورده اند.

***

بايد مردم عادي را توجيه كنيم كه «شيوه هاي كثيف» بازجويي در زندانهاي جمهوري اسلامي، چيزي از شكنجه ها و تعرض و تجاوزها در زندانهاي «ابوغريب» و «گوانتانامو» كم ندارد. منتها فرق ماجرا اينجاست كه رسانه هاي آزاد غرب مي توانند از بيرون زندان گوانتانامو، داخل محوطه زندان را ببينند و تصاويري از زندانيان «نارنجي پوش» با دستبند و پابند بگيرند و آن را پخش كنند. خبرنگاران غربي مي دانند با پخش آن تصاوير، سرنوشتشان مثل خانم «زهرا كاظمي» خبرنگار كانادايي ايراني تبار نمي شود كه از تجمع خانواده زندانيان «پشت ديوارهاي بلند زندان اوين» عكسبرداري كرد و بلافاصله به جرم جاسوسي و عكاسي از داخل زندان(!) دستگير شد و چند روز بعد هم زير شكنجه هاي وحشيانه قاضي(!) سعيد مرتضوي كشته شد!

در اين كشور «به ظاهر اسلامي» ابعاد كارهايي كه در زندانها مي كنند تا زمان سقوط كامل اين حكومت جور و ظلم، مكتوم و پنهان خواهند ماند و مانند دوران پس از صدام، تا ماههاي متمادي، «گورهاي دسته جمعي مخالفان» و «زندانهاي مخوف و دورافتاده»، يك به يك توسط مردم كشف خواهند شد.

بايد به مردم عادي بگوييم كه در زندانهاي نظام چه مي گذرد؟ برخي از دوستان زنداني ما و خيلي از مردم دستگير شده، بيماريهاي جسمي دارند و وابسته به دارو هستند. همين تحريم و نرساندن دارو، باعث رنج جسمي و نهايتا" تسليم و شكستن زندانيان مي شود. خيلي را مانند ابطحي ( به گفته محمدرضا تابش) به داروهاي اعصاب و خواب وابسته مي كنند. با ندادن دارويي كه به آن وابسته شده اي، رنج و درد باعث مي شود هر چيزي را بازجويان بخواهند، زنداني انجام بدهد يا امضا كند. برخي از زندانيان را مانند سعيد حجاريان در آفتاب داغ نگه مي دارند. خيلي را كتك مي زنند. زخم و خونريزي خيلي از زندانيان را مداوا نمي كنند. خيلي را در «سكوت مطلق» به حال بيخبري مي گذارند و حتي تا يك ماه در سلولش را هم باز نمي كنند. طبيعي است به محض آنكه در سلول باز شود، خود زنداني مثل بلبل به حرف مي افتد. بايد مردم عادي را توجيه كنيم كه اين اعترافات ساختگي را نبايد دليل حقانيت نظام تلقي كنند. بلكه اتفاقا" محكم ترين سند «نامشروعيت اين نظام» همين اعترافهاي مضحك و ساختگي امثال اين بيدادگاههاست. محكم ترين دليل اينكه «آقا» به خودارضائي سياسي عادت فرموده اند، اين است كه دادستان از قول كسي مثل محمدعلي ابطحي از «تيزهوشي مقام معظم رهبري! و نبود تقلب!» سخن بگويد! اعتراف به «هوش آقا!» حتي مرغ پخته را هم داخل ديگ به خنده مي اندازد! چرا كه اين «رهبر تيزهوش» همه وجود و هستي و قدرت خود را روي كسي «قمار» كرد كه در هفته اول، فرمانش را نقض كرد و با يك دهن كجي آشكار، مشائي را از مقام «معاون اولي» برداشت و گذاشت يك پله نزديكتر و بالاتر به خودش! يعني«رئيس دفتر رئيس جمهوري!» حالا آقاي جنتي و مكارم شيرازي و دفتر رهبري، بايد براي ارتباط با رئيس جمهور به همين آقاي مشائي متوسل بشوند و به مقام و جايگاهش رسميت ببخشند! آيا اين كار رهبر، نشانه تيزهوشي ايشان است؟ كدام آدم تيزهوشي با خود چنين مي كند كه آقاي خامنه اي كرده است؟

در دنياي غرب كه مسئولان نظام به «كفر» متهمشان مي كنند، حتي در داخل زندانها هم مسئولان و كساني هستند كه مسئوليت دارند آزادنه از تخلف مأموران و بازجويان و شكنجه زندانيان عكس و فيلم بگيرند و به مقامات بالاتر گزارش كنند (مثل عكسهاي زندان ابوغريب) و رسانه ها هم مي توانند آنها را آزادانه و بدون ترس در همان آمريكا نمايش دهند و تازه از دولت خود بخواهند همه عاملان شكنجه ها و مأموران متخلف را مجازات كند. اما در اينجا كه «ام القراي اسلام!» است و ادعاي عدالت و شريعت الهي دارد، «ظلم» و ستم و جور در زندانها و حتي در كف خيابانها بيداد مي كند! اينجا حتي از جنايات پليس و بسيج در سطح خيابانها هم نبايد عكاسي و فيلمبرداري كرد وگرنه مانند چندتن از شهرونداني كه در بيدادگاه امروز، صرفا" بدليل عكاسي از اغتشاشات(!) محاكمه شدند، دستگير و با اتهام جاسوسي و براندازي(!) محاكمه مي شويد! طبيعي است به تصوير كشيدن شكنجه ها و جنايتهاي مأموران در زندانهاي دربسته و سلولهاي مخوف كه ديگر جاي خود دارند و كسي را براي «ثبت اسناد جنايات» به آن فضاهاي دربسته راهي نيست. و اگر مانند خانم زهرا كاظمي به نزديكي ديوارهاي بلند زندان اوين هم برود، جاسوس تلقي مي شود و خونش را زير شكنجه هاي وحشيانه مي ريزند!

«الملك يبقي مع الكفر و لايبقي مع الظلم». مقامات نظام، دنياي غرب را به «كفر» متهم مي كنند در صورتي كه در واقعيت چنان نيست! با اين حال به فرموده مولا علي(!) همان دنياي غرب با همان كفرش هنوز «پابرجا» مانده و پابرجا مي ماند، ولي اين نظام «ظاهرا" اسلامي» كه در آن «ظلم» و جور و جنايت بيداد مي كند، هرگز پابرجا نخواهد ماند. اين بشارت مولا و خداست كه خونهاي به ناحق ريخته شده، دامان مسببان و حاكمان را خواهد گرفت. همچنين با همت مردم و اقدامات ابلهانه مقامات نظام، نظير پخش همين اعترافات ساختگي و ادامه خشم و اعتراضات ملي، اين حكومت ظالم رفتني است و شمارش معكوس سقوط نظام شروع شده است! بيخودي دست و پا مي زنند!

توجه: دوستان عزيز! در جنبش سبز هر كدام از من و شما يك سربازيم. هر كدام از من و شما يك رهبريم. هر كدام از من و شما يك سفيريم. هر كدام از من و شما يك رسانه ايم. اين خاصيت منحصر به فرد اين جنبش ملي است كه رهبري آن، بر عهده يك نفر نيست و انشاءلله در صورت پيروزيش، باز به حاكميت «شخص شاه يا شيخ» بر سرنوشت مردم نمي انجامد. رهبري اين جنبش با تك تك مردم و من و شماست.

بنابراين بايد هر نقشي را كه مي توانيم در اين جنبش سبز بر عهده بگيريم، به بهترين و مسئولانه ترين شكلي انجام بدهيم. بايد گاهي سفير يا رسانه يا سرباز يا رهبر حركتهاي جنبش سبز باشيم. لازم است نهضت آگاهي بخشي را از محيط اينترنت به سطح جامعه و به ميان مردم عادي داخل بكشانيم و علاوه بر هموطنان خود، تمامي مردم جهان را از واقعيتهاي ايران آگاه كنيم. براي نشر و ترجمه و تكثير اين مطالب، از تمام توان و امكانات خود استفاده كنيد و بدانيد جنبش سبز براي پيروزي، به آگاهي همگاني نيازمند است و هر كدام ما بايد رسانه و سفير اين جنبش ملي باشيم و ديگران را هرچه بيشتر آگاه كنيم.

۳۷ نظر:

ناشناس گفت...

گمان نمی کنم احدی از مردم این اعترافات مضحک را باور کند... نزدیک است روزی که خداوند ظالمان واقعی را رسوا کند. همه به نوعی برای سربلندی ایران و ایرانیان در تلاشیم به امید حق...

ناشناس گفت...

new web site

http://irannewstoday.blogspot.com

محمد ب گفت...

آقای داد ِ عزیز، من به شدت نگران سلامتی شما هستم؟ مطمئن هستید که جاتون خوبه و امکان دستگیریتون نیست؟ به نام جنبش ازتون میخوام مراقب باشین

جمشيد گفت...

اميدوارم تا روز شکست کودتا از دست اين دژخيمان در امان باشي و به روشنگريت ادامه دهي و به قول خودت همان حشره اي باشي که فرعون را از پا درآورد
هروقت نوشته اي جديد از تو که خانه بدوشي مي خوانم از خود و مردم بي تفاوت اين شهر مزخرف شرمنده مي شوم.

nakhavan گفت...

Dear Mr. Daad
I just wanted to thank you for still writing the truth even under these horrible circumstances. What you do is nothing short of heroism. Keep the good work up, our country needs brave, honest men like you. You are always in our prayers.
Wish you the best
N

آزادی گفت...

درود بر بزرگ مرد مبارز جناب بابک داد
امید که آرامش بر شما و خانواده محترم جاری باشد .
دیگه نمی دونیم بخندیم , گریه کنیم ! شورش و درآوردند . بسیار عالی مسئله را باز کردید و ای کاش می شد همه این نوشته ها را ببینند , چون در بین عوام پخش این دادگاه ها بسیار تاثیر گذار است . و نوشته شما میتواند اثری خنثی داشته باشد .
(اما این و تو پرانتز بگم جناب داد , میشد و میتوانست آقای ابطحی جور دیگه صحبت کنند . راه آزادی همین است .باید پای اعتقاد خودت بایستی . اندر بلای سخت پدید آید ... کسی که در این راه پا میگذاره دانسته و آگاهانه میاد و میدونه چه عواقبی داره , هرچند بعضی اوقات پای خانواده و بقیه مسائل به وسط میاد.)
یک نکته که خواهش میکنم اینم جزء اعتراضات باید باشه , تحریم صدا و سیماست . من به شخصه که از 22 خرداد تا امروز به صورت مطلق تحریم کردم و خوب هست که گسترده بشه .
خیلی جالب هست , چه بساطی شده این ولایت فقیه ! یعنی چی ؟! همه باید بمیرند , همه باید فنا بشند , که چی ؟! این آقا میخواد حکومت کنه ؟ بجای اینکه اون فدای ملت بشه , مردم باید فدا بشند ! که میخوای چکار کنی ؟! به آدمکشی ادامه بدی ....
موردی که فونت نوشته خونده نمیشده خیلی جالب بود . عجب احمقهایی هستند خرفها ....
پایدار و پیروز

ناشناس گفت...

ba salam.anche emrooz bish az har cheez barayam jaye soal hast ineke chera inghad dar sarzaminam adame doroo ziyade?
chera dar har moredi yekiro gonde mikonan va shoroo mikonan az baghalesh kaselisy??
chera adamhaye khoobe sarzaminam inghadr monfael hastandagar javabe in soalat ra darid lotfan be man begooid.ama man niz chon shoma dar in keshvar ba in mardom zendegy kardeam eshkalaty asasy dar shakhsiyate melate ma hast
man fekr mikonam rahe eslahe keshvar az paeen be balast
zamany ke tak take afrad biyamoozand va bavar peyda konand ke eb hich gheymati dorooee nakonand arzesh,haye akhlaghy va ejtemaee barayeshan nesbi nabashad va dar kol agheltar bashand,
yani soode bolandmodat va bishtar ra be soode kootahmodat va kamtar naforooshand
ba in mardoom har diktatory beravad baz diktatory digar az jense digar khahim dashy.shoma che migooid???/.

ناشناس گفت...

کسی این نمایشو باور نکرده نشونشم الله اکبر گفتن امشب مردم بود.موج سبز V

ناشناس گفت...

خداقوت !خیلی قشنگ می نویسین..
تو رو خدا مواظب باشین...
چگونه مي توان فهميد وزارت اطلاعات روي موبايل ما شنود دارد؟
zahhakkosh.blogspot.com
مي خواهم در اين پست از چگونگي شنود از طريق موبايل نكاتي را براي دوستان شرح دهم اولا لازم مي دانم بگويم كه يك اشتباهي راجع به تجهيزات شنود نوكيا رخ داده به اين صورت كه اكثر مردم بر اين باورند كه فقط گوشي هاي نوكيا براي حكومت قابليت شنود را فراهم مي كند درحالي كه اينگونه نيست و تجهيزاتي كه نوكيا به دولت ايران فروخته تجهيزات شنودي هستند كه روي bts ها نصب مي شوند وخود مانند يك سلول در شبكه عمل مي كنند پس يادتان باشد اگر از گوشي غير از نوكيا استفاده مي كنيد فكر نكنيد در امان هستيد حالا چگونه بفهميم كه روي موبايل ما شنود هست يا خير لازم است باز توضيح دهم كه ما دو نوع شنود داريم شنود وابسته به مكالمه ياdepend of call (يعني به محض شروع مكالمه شمابه طور اتوماتيك ارتباط شما ضبط شده وبعدا مورد استفاده قرار مي گيرد)و مورد دوم مورد call less اين شنود بدين صورت است كه گوشي شما هميشه و همه جا به صورت يك ميكروفن براي دوستان وزارت اطلاعات كار مي كند حتي زماني كه گوشي شما خاموش است اما چگونه مي توان پي برد كه از گوشي ما در حال شنود هستند يا نه؟در مورد شنود اول به اين سادگي ها نمي توان متوجه شد اما در مورد شنود نوع دوم يك سري راهكارهاي ساده وجود دارند كه مي توان از طريق آنها متوجه اين مطلب شد:1-موبايل شما بدون اينكه شما با آن زياد صحبت كنيد دايم باطري خالي مي كند2-در حال تماس با كسي نيستيد اما موبايلتان بر روي دستگاه هاي الكترونيكي به صورت ممتد نويز مي اندازد3-به ناگهاه آنتن گوشي مي رود و دائم شبكه را جستجو مي كند وزماني كه به صورت دستي شبكه را جستجو مي كنيد و اپراتور را انتخاب مي كنيد پيغام forbiden networkرا دريافت مي كنيد4-به ناگهاه گوشي شما به حالت رومينگ مي رود5- زمانيكه به مدت طولاني به موبايل نزديك هستيد سر درد مي گيريد اين چند حالت ممكن است با هم اتفاق نيافتد اما هركدام از اينها به تنهايي هشداريست براي شما مخصوصا شماره يك و دو اما راه حل اين شنود فقط در آوردن باطري كه باعث حذف از شبكه مي گردد و استفاده نكردن از گوشي

ناشناس گفت...

dar morede eterafat faghat ino mitunam begam ke hatta ye adame kamelan naagah ham mitune az ruye chehre in afrad be feshari ke beheshun avordan pey bebare va fekr mikonam ba in kareshun ghasd daran tazahorate mardomo be khoshunat bekeshan ta rahat tar sarkubeshun konan ama ma gool nemikhorim.
to ro khoda nazar dastgiret konan to ba in shamatet kheyli be amsale man omido joraat midi va belakhare mane tarsoo ro ham be khiabuna keshundi!!

ناشناس گفت...

درود بر تو بابک عزیز. مثل همیشه از نوشتارت لذت بردم!

Abri گفت...

با دیدن هر مطلب جدید تو وبلاگتون یه نفس عمیق و راحت میکشم و دلم محکم تر از همیشه میشه ، امیدوارم خداوند نگهدارتون باشه.

نوید گفت...

با درودو عرض تسلیت
آقای داد وا قعا به شما تبریک میگم با این مطالب زیباتون.
در رابطه با اعترافات اخیر هم بگم که
هیچ کدوم از ما موج سبزیا به این مسائل اصلا فکر نمی کنیم.ازیک هفته پیش هم داریم با بچه ها برای روز تنفیذ و تحلیف سیاه برنامه ریزی می کنیم.به قول یکی از بچه هادر حال حاضر آقای ابطحی دوست داشتنی ترین دروغ گوی دنیاست.
هیچ کس باورش نشده.
پاینده ایران و ایرانی اصیل
موفق باشی
برادر کوچک شما نوید

نوید گفت...

راستی آقای داد یادم رفت
خواهش می کنم در برنامه صدای آمریکا
از قول من وبقیه بچه ها بگو: ما دیگه از کسی نمی ترسیم.انقدر باتوم خوردیم که پوستمون کلفت شده.
حتی طوری شده که با بچه ها سر اینکه کی بیشتر باتوم خورده شرط بندی می کنیم.
موفق باشید.
پاینده ایران وایرانی اصیل
برادر کوچک شما نوید

ناشناس گفت...

خدايا مارادرچه زماني ودرچه مملكتي به دنيا آورده اي ؟ براستي ما سي سال ازعمرخودرا براي هدفي صرف كرديم كه همه دست اندركاران انقلابش يا جاسوس آمريكابوده اند ويا مزدور اسرائيل!آيا مي توانيم به چندنفرباقي مانده چون حسين شريعتمداري واحمدي نژادوطائب وسالك ورهبراعتمادكنيم؟ازكجامعلوم كه آنان هم چون هاشمي ستون انقلاب وكروبي ياورانقلاب وموسوي فرزندانقلاب جاسوس دشمن نباشند؟آيا به كسي كه در نشستي درسيمين دشت ميگفت: من متعجبم ازامام خميني كه با آن حالت عرفاني كه دارند چرا ازترياك بدشان مي آيدمي شود اعتمادكرد.

ناشناس گفت...

واقعا حرکات این رژیم باعث شرمندگی دین اسلام شده....اینها به نام دین دارند جنایت میکنند......ایشالله که هرچه زودتر خامنه ای و ایادی اش به درک واصل شوند....لطفا شما نیز خیلی مراقب خودتون باشین...جنبش به امثال شما خیلی احتیاج دارد.....

مهتا گفت...

اطرافیان من که تا اونجا که دیدم توجه نکردن اصلا .. چون کسی حال و حوصله دورغ شنیدن نداره

پريسا گفت...

بابك عزيزم
كسي اين اعترافات رو باور نمي كنه. قيافه ابطحي طوريه كه آدم دلش مي خواد به حالش زار زار گريه كنه. ولي خدايي من از انتخاب مشايي به عنوان دهن كجي به رهبر دلم خنك شد. من الان خوشحالم چون مي بينم حتي اونايي كه هميشه بدبين بودن به سرنوشت مبارزه اميدوارن.
مواظب خودتون باشيد.

پريسا گفت...

بابك عزيزم
كسي اين اعترافات رو باور نمي كنه. قيافه ابطحي طوريه كه آدم دلش مي خواد به حالش زار زار گريه كنه. ولي خدايي من از انتخاب مشايي به عنوان دهن كجي به رهبر دلم خنك شد. من الان خوشحالم چون مي بينم حتي اونايي كه هميشه بدبين بودن به سرنوشت مبارزه اميدوارن.
مواظب خودتون باشيد.

ناشناس گفت...

دوست تا کنون از نزدیک ندیده عزیز و فرهیخته، جناب آقای بابک داد!
با سلام و عرض تسلیت درگذشت برادر هنرمند و گرامیتان و آرزوی صبر برای بازماندگان ایشان، می خواستم ضمن تشکر از جنابعالی به خاطر نوشته های بسیار زیبا و روشنگرانه تان ، تقاضا کنم مراقب سلامت خود و خانواده باشید و به نوشته های خود همچنان ادامه دهید بلکه در آینده نه چندان دور مملکت از شر ولی فقیه بی لیاقت دروغگوی متوهم و اطرافیان مزدور و دغلکار او نجات پیدا کنند.
در ضمن این شوی تبلیغاتی به اصطلاح اعتراف بازداشت شدگان اگر چه در بین عوام ممکن است اثری مقطعی و کوتاه مدت داشته باشد، اما مطمئناً هیچیک از افرادی که اندک بهره ای از عقل و انصاف برده باشند، این مزخرفات را باور نمی کنند.

ناشناس گفت...

تشکر از مطالب همیشه زیباتون
کسی این اعترافات رو باور نمیکنه،البته امیدوارم
در مورد آزادی در کشوری مثل امریکا به هیچ عنوان باهتون موافق نیستم، آره اونجا عکس شکنجه گاه ها میاد بیرون، این عملم محکوم مبشه اما وقتی صحبت از مجازات میشه ، میگن بیخیال!

ناشناس گفت...

حقایق پنهان حکومت ایران
http://haghayegh88.blogspot.com

ناشناس گفت...

آقای داد!
با عرض تسلیت خدمت جنابعالی به علت درگذشت برادر گرامیتان.
لطفا در مورد برنامه های دوشنبه تا چهارشنبه مطالبی بگویید.
همه مطالب شده اعترافات.
هدف کودتاچیان هم همین بوده که در این دو روز افکار عمومی را منحرف کنند .
لطفا نگذارید به هدفشان برسند.
زنده باد آزادی. پاینده باشند آزادیخواهانی چون شما

ناشناس گفت...

با دیدن دادگاه دوستان اصلاح طلب به یاد دادگاه های فرمایشی ذمان شاه افتادم منتها اون موقع تماشاچیا ارتشیها و ساواکیها بودن حالا سپاهی ها و بسیجیها ضمنا جای شاه همم با خامنه ای عوض شده ، ما هیچ کدام از اعترافات رو باور نمیکنیم و زندانیها هم بدونند که پایان شب سیه سپید است

Unknown گفت...

آقای داد!
با عرض تسلیت خدمت جنابعالی به علت درگذشت برادر گرامیتان.
لطفا در مورد برنامه های دوشنبه تا چهارشنبه مطالبی بگویید.
همه مطالب شده اعترافات.
هدف کودتاچیان هم همین بوده که در این دو روز افکار عمومی را منحرف کنند .
لطفا نگذارید به هدفشان برسند.
زنده باد آزادی. پاینده باشند آزادیخواهانی چون شما

ناشناس گفت...

سلام به همه دوستان
من هم مانند همه شما میدانم که هیچ کسی این اعترافات را باور ندارد فقط آقای داد از شما خواهش میکنم مطلبی راجع به شخصیت آقایان ابطحی، عطریان فر، حجاریان و سایر کسانی که در بازداشت هستند بنویسید !!!
با تشکر
اینم از فیلتر شکن برای دوستان
www.gopassfilters.info

ایمان گفت...

دلم پر از درد است التامش دهید...
ابطحی در سال 1381:
باید قبول کنیم که این نوع اعترافات مورد قبول واقعی عمده جامعه قرار نمی‌گیرد
http://www.mosaviphoto.blogsky.com/

ناشناس گفت...

شما مراقب خودتان باشید حتما.اینها وحشی هستن.

ناشناس گفت...

mahshare babak joon.
benevis ke ghalamat khaari dar cheshme doshmanaane vatan va omide maast

ناشناس گفت...

با سلام به بابک عزیز اطمینان داشته باش که هیچ کس دیگر گول این بیدادگاه های این رژیم سفاک را نمیخورد مردم نیاز به کمی جرئت دارند تا همهگی چون یک رود خروشان شوند و شر این حکومت ستمگر را از سرشان بردارند به امید روزهای بهتر (مواظب خودتان و خانواده محترم باشید که همگی باعث افتخار ما مردم ایران هستید)در امان خدا باشید

محمد گفت...

هــمــانا که آمــد شــما را خبـــــر / که مــــا را چه آمد ز اخـــــــتر به ســـر

از این مار خوار اهریمن چهـــرگان / ز دانایی و شــــــــرم بــــی بهرگـــــان

نه گنج و نه نام و نه تخت و نـــژاد / همی داد خواهند گیتـــــــی به بــــاد

از این زاغ ســاران بی آب و رنــگ / نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ

هم آتـــــش بــمردی به آتشـــکده / شــــدی تیره نوروز و جــــــشن سده

نه تخت و نه دیهیم بینی نه شهر / ز اخــــــتر هـــــمه تــــازیان راست بر

برنــجـــد یکی دیــــگـری برخــــورد / بــــداد و بــــبـــخش هـــــــمی ننگرد

پیاده شود مـردم جـــنگ جــــــوی / سوار آنک لاف آرد و گفـت و گـــــــوی

شود خار هر کـس که بد ارجــمند / فرومـــــایـــه را بــخـــت گــــــــردد بلند

کشاورز جنگی شـود بـــی هــنــر / نــــژاد و بـــــــزرگی نـــــــیـــــاید به بر

ربــایــد هـمی این از آن آن از این / ز نـــفـــریــــن نــــدانــنـــــــد باز آفرین

هــمــه گنــج ها زیر دامــن نــهنـد / بـــمیــــرند و کوشش به دشمن نهند

زیان کسان از پـــی سـود خویش / بــــجــویــنـــد و دیــن انــدر آرند پیش

بــریــزند خــون از پــی خواســتــه / شــود روزگــار مــهــان کـــــــــــاسته

ز شیـر شـتر خـوردن و سـوسـمار / عــــرب را به جــایی رسیدسـت کار

که تـــــاج کیــــانــــــی کـــنـــد آرزو / تــفــو بــر تــو ای چــرخ گـــردون تفو

همه بوم ایـران تو ویـــران شــمـــر / کــنام پـلــنگان و شــیــران شــمــر

پـــــر از درد دیـــــــدم دل پارســـــا / که اندر جـــهــان دیـــو بــد پادشـــاه

نــــمانــیــم کـیـن بوم ویــران کنند / هــمــی غــارت از شــهـر ایران کنند

نـــــخوانـنـد بر ما کــــسـی آفــرین / چـــو ویـــران بود بوم ایـــران زمـــین

دریغ است ایران که ویـــران شـــود / کـــنــام پــلنــگان و شــیران شـــود

همه سربه سر تن به کشتن دهیم / از آن به که ایران به دشمن دهیم

چو ایـــران مبـــــاشد تــــن من مباد / در این مرز و بوم زنده یک تن مباد...

**********************************************

این اشعار شاهکار تاریخ ایران زمین چه سخت بر گلویم شرم می فشارد. کجایند شیر مردان پاکباز ایران زمین؟ کجایند جان بر کفان اهل یقین؟ که عربنمایان تاج کیانی را بر سر گذاشتند و درفش کاویانی را دست گرفتند که ملعون زاده ای را بر تخت بنشانند. این مارخواران، این اهریمن چهرگان چه بر سر میهن من آوردند و آن را طعمه کراهت نفس خود کردند و مال و آبروی ایران را به تاراج بردند که خودشان را ملاک رای و دین مردم جلوه دهند.

فریاد برائت سر می دهم از شما، دینتان، مرامتان و تمام خدعه ها نیرنگهایتان ای کودتاچیان

مخاطب سبز گفت...

درود به تو بابک راه من و ما همان راه سبز است و رنگ سبز اینگونه محملات را باور ندارد اصل گفتار در فضای آزاد است در قفس آیت الله که باشی مشرک خواهی شد این هم در حبس این آقایان

مخاطب سبز گفت...

درود بر استخوان در گلو و خار در چشم بعضیها تسلیت عروج ملکوتی برادر بزرگوارت راه من و ما همان راه سبز است و سبز این نمایشها را کمدی بیش نمیبیند

محمد گفت...

سلام آقای داد
با عرض تسلیت برای از دست دادن برادرتان،مقاله مفید و زیبایی بود.
قلم قوی دارید،مواظب خود و خانواده تان باشید.

ناشناس گفت...

آقای داد عزیز تورو خدا مواظب باشید ما بابک داد می خواهیم که برامون بنویسه نه اینکه بیاد اعتراف زوری بکنه !!!
این داستان اعتراف ها هم دیگه از نطر مردم شناخته شدست کسی اهمیت نمیده

saeed گفت...

چرا تاحالا کسی از این بزرگان زیر شکنجه شهید نشده. لااقل یکیشون اعتراف نکنه تا مردم باورکنند این اعترافات ساختگی هست؟من هرچی فکر می کنم دللیلشو نمی دونم که چرا مقاومت نیست؟ چرا همه مثل بابک داد خاطراتشونو از زندان تعریف نمی کنند تا باورپذیری گسترده تر و بیشتری داشته باشه باورکنید طرفدار نظام نیستم که فحش نثارم کنید. مثلا میشه گفت من اعتراف می کنم بعد تو یه جلسه ای مثل دادگاه اخیر در حضور خبرنگاران برعکش همشونو رسوا کرد. می دونم توضیح قانع کننده میارید اما باید بزرگان یه کاری بکنند. نه امثال سهراب اعرابی و روح اللامینی و... من از بابک داد درس یاد گرفتم.

saeed گفت...

چرا تاحالا کسی از این بزرگان زیر شکنجه شهید نشده. لااقل یکیشون اعتراف نکنه تا مردم باورکنند این اعترافات ساختگی هست؟من هرچی فکر می کنم دللیلشو نمی دونم که چرا مقاومت نیست؟ چرا همه مثل بابک داد خاطراتشونو از زندان تعریف نمی کنند تا باورپذیری گسترده تر و بیشتری داشته باشه باورکنید طرفدار نظام نیستم که فحش نثارم کنید. مثلا میشه گفت من اعتراف می کنم بعد تو یه جلسه ای مثل دادگاه اخیر در حضور خبرنگاران برعکش همشونو رسوا کرد. می دونم توضیح قانع کننده میارید اما باید بزرگان یه کاری بکنند. نه امثال سهراب اعرابی و روح اللامینی و... من از بابک داد درس یاد گرفتم.