۱۳۹۱ اسفند ۵, شنبه

داشته هاي احمدي نژاد! ‍[بمب تأخيري آميا] / بابك داد



برخي از داشته هاي احمدي نژاد؛ مثل بمبهاي ساعتي و تأخيري هستند و برخي بمب هاي تأخيري احمدي نژاد از حالا به كار افتاده اند و هر كدام براي زماني طراحي شده اند. او مدتي است ضامن بمب تأخيري «آميا» را كشيده است! يكي از مخرّب ترين بمبهايي كه در اين نوشته بدان اشاره خواهد شد و ممكن است حتي در زماني منفجر شود كه احمدي نژاد حذف و يا ترور شده و يا در حبس و زندان باشد. مهم آن است كه او حتي بعد از حذفش، انتقام هولناكي از رهبر خواهد گرفت! براي همين به جرأت مي توان گفت كه هيچكس به اندازه اين رئيس جمهور كوتاه قامت، خامنه اي خودكامه را در موقعيت "آچمز" و استيصال قرار نداده است!
اين روزها درباره "داشته هاي احمدي نژاد" در جنگ قدرتي كه با خامنه اي دارد، حدس هاي مختلفي زده مي شود كه برخي از آنها جلوي ديدن ساير داشته هاي او را مي گيرند و باعث «همپوشاني» يكديگر مي شوند. برخي گمان مي كنند او تقلب انتخاباتي 88 را برملا مي كند. يا شايد پرده از فساد مالي مقامات بردارد. با اين حال اگر كمي با دقت بنگريم، شايد بتوانيم ببينيم كه او كم كم دارد برخي از داشته هايش را رو مي كند و مانند بمبهاي ساعتي دردسرآفرين براي دولت بعدي و نظام به كارشان مي اندازد. او با اين كارها، در حقيقت دارد "حفظ قدرت" در تيم خود را تضمين مي كند و بقاي خود را مستحكم مي كند. اعتماد به نفس بالايش هم حكايت از آن دارد كه دستانش چندان خالي نيست و كليد خنثي كردن اين بمبهاي ساعتي را هم كسي جز خود او در دست ندارد.
ابتدا درباره دعواهاي احمدي نژاد با رهبر چند نكته را صراحت مي دهم:
[اول] اين دعواها جدي است و جنگ زرگري نيست. دو سارق بانك هم بر سر تقسيم پولها روي همديگر هفت تير مي كشند. كجاي اين دعوا، غيرقابل باور است؟ جنگ آنها جنگ عقيدتي نيست؛ زيرا شبيه به همديگر فكر مي كنند. اما قطعا" جنگ قدرت و تنازعي براي بقاست. هرچند به دليل فساد هر دو طرف، احتمال تباني يا آشتي و اتحاد موقتي بين آنها هم دور از انتظار نيست.
[دوم] بايد به دقت رفتارهاي دو طرف را ديد و تحليل كرد، اما نهايتا" نبايد فراموش كرد كه در برد و باخت طرفين اين دعوا، سودي براي مردم تماشاچي وجود ندارد. زيرا اصلا" موضوع اين نيست كه بعد از اين دعواها گرهي از مشكلات مردم باز شود يا نشود! تأكيد ميكنم كه دعواي آنها تنازع براي بقاست.
[سوم] احمدي نژاد با ديدن بي تفاوتي هاي مردم در مقابل امور جاري، فهميده كه روي واكنش آنها نمي شود خيلي حساب كرد. او بايد دست خامنه اي و نظام را زير ساطور ديگري غير از واكنش مردم داخل كشور بگذارد تا بتواند بقاي خودش را تضمين كند وگرنه خود او بهتر از هر كسي ميداند كه بعد از پايان دوره اش او را "محو" خواهند كرد! بنابراين ممكن است احمدي نژاد، كار را (فراتر از افشاگري مالي و اخلاقي) به عرصه هاي جدي تري بكشاند و بازي را به زمين هاي ديگري ببرد كه حتي تصّورش هم براي رهبر هولناك است. جايي مثلا" در آمياي آرژانتين! و يا در دادگاههاي جنايي جهاني! او در صورت تندشدن فضا، با ژست "ملت ايران" خواهان همان چيزهايي خواهد شد كه دنيا سالها بدنبال آن است؛ يكي از آنها محاكمه متهمان عاليرتبه ايراني در پرونده انفجار آميا در سال 1994 است. كاري كه احمدي نژاد به تازگي انجام داده و باعث حيرت ناظران شده است. شايد خامنه اي هرگز فكر نمي كرد اين «شبان» با ظاهر ساده، كه قرار بود بلاگردان او شود، سوداي جانشيني «سلطان» را در سر داشته باشد. اكنون احمدي نژاد براي بقا مي جنگد و مدتي است ضامن بمب ساعتي «پرونده آميا» را كشيده است!
حدود 19 سال قبل در ژوئيه سال 1994 در مركز همياري آرژانيتن و اسرائيل موسوم به «آميا» انفجار شديدي رخ داد و  85 شهروند يهودي دو كشور را به كام مرگ فرستاد! از آن زمان چند مقام بلندپايه ايراني به طراحي اين انفجار متهم شدند ولي آرژانتين بعد از 19 سال، به چيزي بيشتر از حكم جلب اين مقامات دست نيافت. حالا در اقدامي شتاب آلود، دولت احمدي نژاد با دولت آرژانتين به توافق رسيده كه به آن پرونده رسيدگي شود و متهمان بازجويي شوند! پيگيري و گره گشايي از پرونده 19 ساله انفجار آميا كه مقامات آرژانتين و اسرائيل معتقدند مقامات بلندپايه جمهوري اسلامي در آن ماجرا ، نقش و مسئوليت داشته اند.
دولت احمدي نژاد بدون اينكه اولويت ديپلماتيكي خاصي براي حل اين پرونده [از ميان دهها پرونده ناتمام ديگر] وجود داشته باشد، در اقدامي معنادار و با شتابي بي سابقه [در كمتر از شش ماه!] با دولت آرژانتين به توافق رسيد تا متهمان عاليرتبه اين پرونده را براي بازجويي در اختيار گروه حقيقت ياب و قضات آرژانتيني قرار بدهد! اگر نام متهمان را بشنويد، خواهيد ديد احمدي نژاد چه دردسر بزرگي براي كل نظام درست كرده و چرا به كارهاي او بايد به عنوان "بمب ساعتي" نگريست!
متهمان نام آور پرونده انفجار آميا اينها هستند: اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور وقت) علی اکبر ولایتی (وزیر وقت امور خارجه، نامزد احتمالي انتخابات)، علی فلاحیان (وزیر اطلاعات وقت، نامزدي خود را اعلام كرده)، محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه، نامزد احتمالي انتخابات)، احمد وحیدی (فرمانده وقت نیروی قدس سپاه و وزیر فعلی دفاع!) و دو ديپلمات كمتر سرشناس ايراني. پلیس بین الملل (اینترپل) به درخواست آرژانتین، اين مقامات ایرانی را تحت تعقیب قرار داده و تردد بين المللي اين افراد سالهاست ناممكن شده است.
بر اساس توافقنامه دولت احمدي نژاد با دولت آرژانتين، يك گروه حقيقت ياب شامل پنج قاضي مستقل بين المللي از متهمان اين پرونده در ايران بازجويي مي كنند! رئیس جمهور و وزیر خارجه آرژانتین درباره جزئیات این توافق گفته اند: "با دولت ایران توافق کرده ایم کمیته ای بین المللی متشکل از 5 قاضی تشکیل شود تا این کمیته درباره حادثه آمیا تحقیق کنند. همزمان، قضات آرژانتینی می توانند از متهمان تحت تعقیب در این پرونده بازجویی کنند!"به عبارت ديگر[که تاکنون تهران آن را تكذيب نكرده] مقامات قضايي آرژانتین می توانند برای نخستین بار با متهمان ایرانی ماجرای بمب گذاری آمیا «دیدار» و از آنها «بازجویی» کنند.
دولت آرژانتین از سال ها قبل، خواستار تحویل گرفتن اين اشخاص از دولت ایران، بازجویی و مجازات آنها شده بود. اما بي توجهي ايران به اين پرونده، سبب شد تا اين پرونده به طولاني ترين پرونده تاريخ قضايي آرژانتين تبديل شود. با اين حال اسرائيل و آرژانتين هنوز بر محاكمه و مجازات عاملان كشتار 85 يهودي در ساختمان آميا اصرار دارند و ظاهرا" از اين توافقنامه جديد خرسند هستند.
اينكه چرا احمدي نژاد بعد از هشت سال رياست جمهوري، تازه به سراغ حل اين پرونده رفته و چرا در ماههاي پاياني دولتش داوطلب شده تا گره از اين ماجرا بگشايد، جاي تإمل فراوان دارد. به خصوص وقتي كه دريابيم دردسرهاي بازجويي ها و كشمكش هاي اين پرونده، احتمالا" به دولت بعد از احمدي نژاد "ارث" خواهد رسيد، شايد معناي "بمب تأخيري" احمدي نژاد را بهتر درك كنيم. او ضامن اين بمب را در دست دارد و اگر يكي از اعضاي تيم خود او به رياست جمهوري نرسد، ضامن آن را رها مي كند و دولت بعدي و كل نظام را به دردسر هولناكي خواهد انداخت كه احتمالا" چيزي پيچيده تر از مذاكرات هسته اي خواهد بود.
اما اگر احمدي نژاد توانست به مُراد خود برسد و رياست جمهوري را در تيم خود حفظ كند، هيچكس مثل او نمي تواند اين پرونده را به قول امروزيها "بپيچاند" و آرژانتيني ها را سر بدواند! او ماهرانه تر از وقت كشي در مذاكرات هسته اي، مي تواند اين پرونده 19 ساله را حتي به 90 سالگي هم برساند و بدون نتيجه به پيش ببرد! پس فعلا" اين توافقنامه مثل يك بمب تأخيري است كه احمدي نژاد از آن، هم در انتخابات رياست جمهوري بهره خواهد گرفت [دو تن از متهمان ولايتي و فلاحيان نامزدهاي احتمالي انتخابات هستند!] و هم اينكه اگر تيم احمدي نژاد رفتني شود، آوار اين توافقنامه، دردسرهاي تازه و شايد عواقب وخيمي براي دولت بعدي و كل نظام ايجاد مي كند.
آقاي حسين عليزاده ديپلمات مستعفي و منتقد جمهوري اسلامي در مقاله اي در راديو فردا اين نكات را مرور كرده و پيش بيني مي كند كه: "احمدي نژاد به درستی دريافته که نظام صرفاً او را تحمل می کند تا در اين اندک زمان باقی مانده به پايان دوره اش، به قول علی اکبر ولايتی «فرودی آرام» داشته باشد.احمدي نژاد بهتر از هر کسی می داند که با فرود آرام اين هوايپما، او و تيم همراهش را سلاخی خواهند کرد. پرونده آميا تنها يکی از «ناگفته های» اوست. بگم بگم احمدی نژاد برای رهبر آغاز شده است."
همچنين سايت ديپلماسي ايراني با اظهار تعجب از شتاب غيرمعمول دولت احمدي نژاد براي انعقاد اين موافقتنامه با آرژانتين (كه كمتر از شش ماه انجام شد) از تبعات ريزو درشتي سخن مي گويد كه دولت بعدي و نظام بر سر بازجويي از اين شخصيت هاي سياسي متحمّل خواهد شد و مي نويسد: "
اين متهمان همگی جزء مقامات سابق و فعلی نظام هستند. در صورتی که کمیته حقيقت ياب به نحوی، نظر مقامات آرژانتینی را تایید کند، واکنش تهران چه خواهد بود؟ آیا ایران این مقامات ارشد سابق و فعلی خود را برای بازجویی و محاکمه تحویل آرژانتین می دهد؟! علاوه بر این، بازجویی از مقامات ایرانی متهم در حادثه آمیا توسط قضات آرژانتینی علاوه بر وزارت خارجه، به طور مستقیم به قوه قضائیه و سپاه پاسداران نیز مربوط می شود. آیا این دو مجموعه حاکمیتی با بازجویی آنها توسط قضات آرژانتینی موافقت می کنند؟"
من اين كار احمدي نژاد را نوعي «پيش پرداخت» او به غرب براي اعتماد سازي و تلاش او براي ترميم وجهه اش نزد كشورهاي غربي ارزيابي مي كنم و معتقدم او نااميد از حمايت روسها، اكنون مي خواهد طرف گفتگوي مورد اعتماد غرب باشد تا از گزند "حكومت و سپاه وابسته به روسيه" هم در امان بماند! اين توافقنامه سريع و شتابزده، در راستاي "چراغ سبز" احمدي نژاد به دولت آمريكاست. چراغ سبزي كه آخرين بار در مراسم 22 بهمن آن را بيان كرد و صراحتا" خود را به عنوان طرف اصلي گفتگو با آمريكا معرفي كرد. او آمريكايي ها را خطاب قرار داد و با بيان شروط كليشه اي گفت: "من خودم با شما مذاكره ميكنم!" احمدي نژاد براي نزاع پيچيده اش با رهبري و سپاه و براي تضمين بقاي خود، طرح زيركانه "مصادره مذاكره با آمريكا" را هم در سر دارد و بدين وسيله تضمين ديگري براي بقاي خود ايجاد مي كند و همين "نقش آفريني در مذاكره با آمريكا" هم يكي ديگر از "داشته هاي" اوست! زيرا آشتي جويي با آمريكا، يكي از علاقمندي هاي مردم ايران است و شايد شتاب احمدي نژاد در پيگيري پرونده آميا، پيش پرداخت او براي اعتمادسازي در اين زمينه هم باشد.
احمدي نژاد حالا مي خواهد كليد قفل فروبسته رابطه با آمريكا را هم تا قبل از ترك كاخ رياست جمهوري به دست بگيرد و اي بسا آن درِ بسته را بعد از 34 سال با دستان خودش باز كند! او با توافقنامه پيگيري پرونده انفجار آميا، پيام واضحي را به واشنگتن فرستاده كه بدانند احمدي نژاد حتي در آخرين سال رياست جمهوريش، هنوز آنقدرها در برابر بيت رهبري قدرت دارد كه غرب بتواند او را به عنوان طرف اصلي هر نوع راهجويي براي مذاكره و رابطه به رسميت بشناسد و ديگر از تحليل هاي قبلي خود درباره قدرت مطلقه خامنه اي در عرصه مذاكره دست بردارد.
در هفته هاي اخير احمدي نژاد، انگار نه انگار در ماههاي پاياني رياست جمهوري اش قرار دارد. برعكس انگار او يك مبارزه انتخاباتي از نوع ديگر را شروع كرده كه رقيبش آنچنان كه در مراسم افتتاح پروژه هاي عمراني گفت "حاكمان فاسد و حقير" هستند. او به صريح ترين شكل ممكن گفت: "ديگر دوره حاكمان فاسد و حقير در كشور به پايان رسيده است، اگر خود را باور كنيم!"
اكنون احمدي نژاد پرونده هايي را گشوده و خواهد گشود كه ممكن است نظام را به «تحّمل مجدد» خود و يارانش مجبور سازد تا به نامزد مورد حمايت دولت فعلي، مجوز ورود به كاخ رياست جمهوري را بدهند. هنوز كسي دقيقا" نمي داند كه ساير "داشته هاي احمدي نژاد" براي بقا چيست؟ اما احتمالا" آنقدرها زياد و پر اهميت هستند كه بتواند شيشه عمر او را حفظ كند. احمدي نژاد با شتاب در امضاي توافقنامه آرژانتين و با فعال كردن بمبهاي تأخيري ديگرش، رشته حيات خود را به ناف حيات نظام پيوند زده تا اگر «بهار» مورد نظرش سر نزد، «خزان» رقيبانش را رقم بزند! و به نظرم اعتماد به نفس بالايي براي اين جنگ دارد. با اينكه پيروزي او را، پيروزي مردم نمي دانم و معتقدم او فقط «دشمن دشمن» مردم است. اين لزوما" به معناي اين نيست كه او دوست مردم هم باشد. 

۱۳۹۱ اسفند ۱, سه‌شنبه

احمدي نژاد پوتين يا احمدي نژاد يلتسين؟ مسئله اين است!

احمدي نژاد اينك مانند ارّه تيزي داخل حلق آقاي خامنه اي و نظام گير كرده است؛
ديگر نه مي توان اين ارّه را بيرون كشيد و نه مي شود قورتش داد!


دولتي ها اگر بمانند كاري "پوتيني" مي كنند و اگر به زور بركنار شوند، كاري "يلتسيني" خواهند كرد!! شايد اين عُصاره طرح و برنامه تيم احمدي نژاد براي «بهار» باشد! به اين معنا كه اگر حكومتي ها نگذاشتند احمدي نژاد انتخابات باب ميل خودش را برگزار كند تا "مدودف" مورد نظر خودش را از صندوق بيرون بياورد و خودش هم تبديل به "پوتين ايران" شود، دولتي ها مسير تندتري را خواهند رفت! از ديد آنها اگر بنا به "رفتن" باشد، احمدي نژاد مي خواهد چنان رفتن پر سروصدايي داشته باشد كه تبديل به "يلتيسن ايران" شود و با رفتنش سقف نظام را پايين بياورد! شايد براي همين، روح الله حسينيان كه زماني مدافع سرسخت احمدي نژاد بود گفته: "اگر مجبور شوم به روي احمدي نژاد شمشير مي كشم!" [منبع] و اين فقط يكي از اظهارات تند روزهاي اخير است. واقعيت اين است كه حكومت به دوراهي بزرگي رسيده است: يا تن دادن به خواسته احمدي نژاد و يا بركناري خونين و پر هزينه او!
[اول] : رهبر به ناچار تسليم "دولتي ها" مي شود و اجازه مي دهد كه "تيم احمدي نژاد" انتخابات باب ميل خود را بدون ايجاد مشكلات امنيتي براي نظام برگزار كنند! در اين حالت "مدودف ايراني" به جاي احمدي نژاد روي كرسي رياست جمهوري مي نشيند و خامنه اي بايد سالها اسير تيم احمدي نژاد بماند! بديهي است كه حاميان خامنه اي و سرداران سپاه، اين راه حل و تسليم شدن رهبر را بر نمي تابند و آنچنان عصباني مي شوند كه حتي ممكن است مقابل روي رهبري هم بايستند و شمشير بكشند!
[دوم] : بركناري احمدي نژاد و بردن كشور به شرايط اضطراراي! در اين حالت به جاي برگزاري انتخابات رياست جمهوري، رهبر يك "نخست وزير" و كابينه موقت منصوب مي كند و كشور [به قول خامنه اي] از "چالشي به نام انتخابات" براي هميشه رهايي پيدا مي كند! در آن صورت نظام اداره كشور از رياست جمهوري به نخست وزيري تغيير مي كند و نخست وزير را هم مجلس با اشاره رهبر تعيين خواهد كرد! شايد مقامات سپاه براي برگزاري اين كودتاي خونين، حتي محاسباتي درباره احتمال تلفات را هم كرده باشند. اما در اين وضعيت، احمدي نژاد و تيم دولتي ها سكوت نخواهد كرد و او مانند ماري زخمي مي شود كه زهر كُشنده اش دامان رهبر و حكومت را خواهد گرفت. احمدي نژادي كه روزگاري بنا بود پسر خوبي براي رهبر فرظانه (!) باشد، اكنون مي خواهد اگر در تالار قدرت براي او جايگاهي در نظر نگرفته اند، دست بالا را در فروپاشي و تغيير ساختار نظام بگيرد و با كشيدن نخي كه به پايه بنيادهاي نظام وصل كرده، سقف همه چيز را پايين بياورد و به "يلتسين ايران" تبديل شود!
به هر حال و از هر طرف كه بنگريم؛ احمدي نژاد اينك مانند ارّه تيزي داخل حلق آقاي خامنه اي و نظام گير كرده است؛ ديگر نه مي توان اين ارّه را بيرون كشيد و نه مي شود قورتش داد! و خامنه اي در داوري دعواي اخير نشان داد كه بسيار "دست بسته و خسته" شده و دارد واقعيت را قبول ميكند كه اين "آش كشك خاله" را بايد تا آخر بخورد و عاقبت بايد يك احمدي نژاد را قبول كند: «احمدي نژاد پوتين!» و يا «احمدي نژاد يلتسين»؟! و در هر دو صورت نظام در مقابل اين معجزه(!) هزاره سوم، ناتوان و "بازنده" به نظر مي رسند.
[بابك داد]

۱۳۹۱ بهمن ۲۸, شنبه

رطب خوردن رهبر؛ راز بي توجهي به هشدارهاي اوست!

انتظارها به سر رسيد و رهبر فرزانه كشور(!) امروز در سخناني براي چند صدمين بار در دو سه سال اخير از مسئولان نظام خواست تا دعواهاي علني را كنار بگذارند و مردم را متإثر نكنند و از ملت عذرخواهي كنند. او احمدي نژاد را مورد انتقاد قرار داد كه چرا بدون ارائه سند و حكم دادگاه، برادر لاريجاني را به فساد متهم كرده است؟! آقاي خامنه اي همچنين لاريجاني را بخاطر جوابهايي كه به احمدي نژاد داد، به زياده روي متهم كرد و در عين حال از برهم زدن سخنراني لاريجاني در قم هم انتقاد كرد! او روي تأثر و ناراحتي مردم از اين كشمكش ها تكيه كرد و مسئولان را به عذرخواهي و رفع مشكلات معيشتي و اقتصادي مردم فراخواند و گفت وقتي دشمني دشمنان، بيشتر شده بايد كه برادري بين شما هم عميق تر نشود؛ نه اينكه با اين دعواها دل دشمن را شاد كنيد و دل مردم را متأثر كنيد!
اينكه توصيه ها و هشدارهاي آقاي خامنه اي هرگز شنونده اي در بين مسئولان ندارد و بعد از يكي دو روز نامه فدايت شوم به رهبري، باز هم هر كسي دوباره مشغول پرونده سازي و ضبط دوربين مخفي عليه رقيبانش مي شود، نشان مي دهد كه ايرادي در كار هشدارهاي رهبري هست كه به بخشي از دلايل آنها مي پردازم. رهبر بابصيرت(!) از فروردين سال 90 مسئولان كشور را از انتقادهاي علني جلوي مردم بر حذر داشت و دقيقا" سه هفته بعد "قهر 11 روزه احمدي نژاد" بخاطر دخالت بيت رهبري در عزل وزير اطلاعات شروع شد و تشت رسوايي را از بام بر زمين كوفت! از آن زمان، ديگر هفته اي بدون درگيري هاي لفظي بين مسئولان بلندپايه كشور، سپري نشده و هشدارهاي تند و ملايم رهبري هم هيچ تأثيري نداشته است. چرا؟ حرفهاي امروز رهبر چند نكته دارد كه شايد پاسخي به اين سئوال باشد.
اول: چرا رهبر از لاريجاني و احمدي نژاد توقع دارد بر سر قدرت با همديگر دعوا نكنند؟! آنها دارند بر سر همان قدرتي رقابت و دعوا مي كنند، كه آقاي خامنه اي «تشنه سيرنشدني» آن است و به خاطر حفظ همين قدرت، سالهاست كه منتقدانش را در حصر و مسموم و معدوم كرده و صدها نفر را در كف خيابانها و گوشه زندانها به خاك و خون كشيده است! پس چرا بايد لاريجاني و احمدي نژاد از منازعه بر سر قدرت خودداري كنند؟ اگر قدرت طلبي چيز نكوهيده و بدي است، چرا رهبر فرزانه، خود برعكس آن عمل مي كند؟
دوم: چرا رهبر انتظار دارد لاريجاني و احمدي نژاد بخاطر اين موضوعات از مردم عذرخواهي كنند؟! وقتي در دايره لغات آقاي خامنه اي، اصلا" عبارت «عذر مي خواهم!» وجود ندارد و او هرگز از اين عبارت استفاده نكرده، چرا از زيردستانش توقع چنين كاري دارد؟ آيا خود رهبر، به عنوان الگو و مقتداي نظام اسلامي، حتي يكبار هم براي اشتباهات فاجعه آميز و بي شمار خود از مردم عذرخواهي كرده تا زيردستانش از او الگوبرداري كنند؟! حسني به باباش ميرود و غلامان هم به رفتار سلطان و پيشواي خود اقتدا مي كنند!  
سوم: خامنه اي بدرستي از احمدي نژاد انتقاد كرد كه چرا در جلسه استيضاح وزير كار، «بدون حكم قانوني دادگاه» فاضل لاريجاني را متهم كرد؟ رهبر ظاهرا" حرف درستي ميزند! ولي كسي نيست بگويد حضرت آغا! ابتدا خودتان پاسخ بدهيد كه جنابعالي با كدام «حكم قانوني» و از طرف كدام «دادگاه»، دو سال است كه نامزدهاي معترض انتخابات 88  را در زندان خانگي حبس كرده اي و اخيرا" دختران آنها را احضار و آزار و شكنجه ميكني؟ شما به درستي از «سند محكم» حرف مي زنيد، با كدام سند محكمي زندانها را از منتقدان بي آزار و جوانان حق طلب انباشته كرده ايد؟ وقتي شما براي رسيدن به خواسته هايتان، نياز به سند قابل اثبات و حكم قانوني احساس نمي كنيد و وقتي خود را فوق قوانو مي دانيد، چرا زيردستان متوّهم شما چنان نكنند؟ اگر احمدي نژاد همواره بدون حكم قانوني، بر منتقدانش انگ و برچسب زده، چون به شما نگاه كرده و ديده كه رهبر فرزانه خودش را وراي قانون ميداند و هر كاري مي خواهد مي كند. خب چرا احمدي نژاد كه خودش را «ملت ايران» مي داند، فوق قانون نباشد؟! مگر آقاي خامنه اي براي حبس كروبي و موسوي و رهنورد، حكم قانوني دارد كه حالا از زيردستانش ميخواهد با حكم قانوني دادگاه، با همديگر سخن بگويند؟ رهبر نظام با رفتار خود، به زيردستانش آموخته كه قانوني جز «منويات!» وجود ندارد. مگر احمدي نژاد منويات ندارد؟ چرا ديگران نتوانند از منويات و دلخواست خود به جاي حكم قانوني و سند قابل اثبات استفاده نكنند؟
چهارم: آقاي رهبر ظاهرا" نگران متأثر شدن مردم است. ادعا مي كند كه اين دعواهاي مسئولان، مردم را ناراحت و متأثر مي كند! شايد او درباره بخشي از مردم، واقعا" راست بگويد! ولي اكثريت مردم از اين دعواها ناراحتي و تأثري نشان نداده اند! كافي است در خيابانها و يا در همين اينترنت چرخي بزنيد تا ببيند كه علت تأثر مردم اين دعواها نيست. برعكس آغا جان! بيخ گوشتان بگويم كه مردم خيلي هم از اين دعواها خوشحال هستند و فقط از مسئولان تقاضا دارند كه «وقت برنامه را بيشتر كنند»! و بخصوص پخش فيلمهاي دوربين مخفي از جلسات رشوه خواري مسئولان و برنامه جلسات استيضاح را براي شبهاي تعطيل برنامه ريزي كنند تا همه دور هم اين ماجراها را تماشا كنند! تأثر و ناراحتي در واقع در قلب شماست كه بزرگ اين خاندان فاسد هستيد كه دارند بر سر ميراث قدرت و ثروت، همديگر را زنده زنده مي خورند. ناراحتي مردم از اوج وقاحت شماست كه انگار اين مسئولان را از خارج وارد كرده اند و شما در نصب و گزينش آنها هيچ دخالتي نداشته ايد!
رهبر معظم! آيا ميداني مردم از رهبري فاجعه بار شما و از ظلم و تبعيض و جنايتهاي بارگاه شيطاني شما، دچار تأثر و ناراحتي هستند؟! آيا ميداني مردم از لگدي كه مأموران شما بر پهلوي هاله سحابي و مادر ستار بهشتي زدند، متأثرند؟ مردم از اعدام يك نوجوان ناراحت اند كه بخاطر يك زورگيري 50 هزار توماني اعدامش كرديد. مردم از پناه گرفتن مفسدترين مسئولان نظام مانند جهرمي و عوامل اختلاس سه هزار ميليارد توماني در بيت جنابعالي خيلي متأثرتر و ناراحت ترند.
پنجم: و اكنون، از خود بپرسيم چرا هشدارهاي مؤكد و مكرر رهبر هيچ اثري ندارد و مسئولان لحظه اي را براي دراندن همديگر از دست نمي دهند؟ آقاي رهبر بابصيرت!غلامان و زيردستان منصوب شما، دارند از روي كارهاي خود شما "مشق" مي كنند و شما نمي توانيد آنها را از كارهايي منع كنيد كه خودتان پيشتاز آن هستيد. لابد شنيده ايد: "رطب خورده، منع رطب كي كند؟!" شما باز هم مثل هميشه، داريد دو لپي رطب ميل مي كنيد و ديگران را از خوردن رطب منع مي فرماييد؟!
اين بچه گرگهايي كه امروزه به جان هم افتاده اند، در بيت و بارگاه خود شما انتخاب و تربيت و بزرگ شده اند و خودكامگي و قدرت طلبي و فساد و اتهام زني و كارهاي فراقانوني را از خود جنابعالي آموخته اند كه در اين فضايل، يگانه ايد! آنها دارند مو به مو از رفتارهاي خود شما الگوبرداري مي كنند كه مولا و مقتدايشان هستيد. پس بنشينيد و رطب تان را بخوريد و به نامه "فدايت شوم" لاريجاني و يا به تغيير رفتار احتمالي احمدي نژاد دلخوش نكنيد. آنها ممكن است يكي دو روزي رعايت حال پريشان شما را بكنند، اما مانند خود شما از حالا به فكر طراحي توطئه ديگري بر عليه رقيبان خود هستند. منش و رفتار زيردستان شما "كپي برابر اصل" از منش و رفتارهاي خود شما و محصول عيني انديشه آلوده تان ست! پس گلايه و ژست حق به جانب ممنوع! كه اين ژست اصلا" به شما نمي آيد. در كشور كه «ارزي» نيست، پس ايام شكست و رسوايي تان مستدام!
پي نوشت: نگاه به امروز نكنيد كه حتي نماينده مجلس هم براي حرفهاي رهبري تره خورد نمي كند! اين رهبر فرظانه(!) يك وقتي براي خودش فصل الخطاب بود؛ يعني حرف اول و آخر فقط از آن رهبر بود و بس! كافي بود حرفي بزند تا مثنوي ها درباره آن حرف بنگارند! اما هيچكس به اندازه خودش، خامنه اي آن وقتها را تحقير نكرده است! امروز او با توپ و تشر درباره دعواي لاريجاني و احمدي نژاد در مجلس هشدار داد و چون دعواي آنها در جريان استيضاح وزير كار رخ داده بود، سعي كرد خيلي اصولي و ريشه اي(!) برخورد كند ولذا از اصل درباره استيضاح نظر داد كه: «اصلا" استيضاح وزير كار بي فايده بود خب. اگر در زمان اقتدار فصل الخطابي رهبر بوديم، تا اين لحظه حاميان ولايت و حتي خود نمايندگان مجلس، از چهره آقاي وزير كار يك مجسمه مي ساختند و وسط ميدان بهارستان هم نصبش مي كردند! ولي اگر بخواهيد "نرخ اقتدار رهبر" را به قيمت روز محاسبه كنيد، آن را با واكنش آقاي علي مطهري "اندازه گيري" كنيد! آقاي مطهري نماينده تهران در واكنش به اظهارنظر رهبر درباره بي فايده بودن استيضاح گفت: "اینکه استیضاح وزير كار امری غلط بود را قبول ندارم! مجلس نمی‌تواند به بهانه همدلی سکوت کند!" [بابك داد]