۱۳۹۶ اردیبهشت ۸, جمعه

رهنمودهای تازه یک رهبر «نجیب»!

🔷 روحانی با رهبر "اتمام‌حجت" کند! 🔹
➖ بابک‌داد ➖
جنگ آنقدر نابرابر است، که در برابر آن نمی‌توان چیزی نگفت. حتی وقتی که خودت، دهها نقد به دولت حسن روحانی داری، اما می‌بینی رقبای او آنقدر کثیف بازی می‌کنند، با وجود احتمال «انگ»ها؛ ناگزیر می‌شوی برای روشنگری وارد شوی!
🔹 اشهدبالله (شهادتین باید خواند!!) که انتقادم از جناح حاکم، به منزله حمایت از روحانی نیست. انتقادهایم به روحانی را خوانده‌اید. ضمن اینکه روحانی ستاد انتخاباتی دارد و می‌داند چطور از خود دفاع کند!
اما از این زاویه که ما از بیرون مملکت به سال ۹۱ و ۹۲ نگاه می‌کردیم، دنیا پا روی گلوی جمهوری اسلامی گذاشته بود و با توقف فروش نفت، کار نظام تقریباً تمام بود که روحانی آمد و کل نظام و رهبری را از «انهدام» نجات داد!
از این زاویه که ما ناظر اوضاع بودیم، آنها از رهبر و سپاه تا مراجع تقلید و امامان جمعه، ادامه‌ی حکومت و بقای‌شان را مدیون تیم حسن روحانی هستند. و برای همین اپوزیسیون سنتی خارج از کشور، از روحانی‌ها و خاتمی‌ها متنفرترند تا از احمدی‌نژادها!
احمدی‌نژاد در حقیقت «نسخه‌ی نابودی» این حکومت بود؛ اگر ادامه می‌یافت.
🔹 زمستان سال ۹۱ دنیا با شتاب داشت روند "تحریم‌های فلج کننده‌اش" را پیش می‌بُرد. صادرات نفت ممنوع شد و نمایندگان رهبر، دست به دامان «عمان» شدند تا میانجی‌گری کند.
اگر آن سال غیر از روحانی (جلیلی یا مشایی) رئیس‌جمهور شده بود، حالا نظام اسلامی به «خاطرات» پیوسته بود!
🔹 پاداش آن خدمت، و آن مذاکرات سخت که راه نفس این حکومت را باز کرد، چه بوده جز سیل ناسزا و تهمت و ناسپاسی؟
طرفدارش نیستیم، اما انصاف که داریم. چشم که داریم.
پاسخ روحانی و دولتش، از طرف حکومتی که با همّت آنها دارد نفس می‌کشد، این بود که رهبر پراشتباه، دیروز بنشیند و آدرس‌های «یک نامزد خاص» را به مردم بدهد و به روحانی طعنه و کنایه بزند!
خاصیت روح متکبر و خودکامه‌ی رهبر همین است که وقتی از طرف احمدی‌نژاد تحقیر و ذلیل می‌شود، به «ناجی خود» طعنه و ظلم روا می‌دارد! کبر و غرورش او را به قهقرا برده و هنوز هم فرق راه و چاه را نمی‌فهمد. در واقع نمی‌خواهد بفهمد! به خدا که باید او را با چاهش تنها گذاشت!
🔹 حق این است که می‌گذاشتند اینها با همان فرمان تند، به سوی درّه‌ی نیستی می‌راندند و نابود می‌شدند!
صد حیف که ملتی را به گروگان گرفته‌اند و شاید برای حفظ این سرزمین و مردم از نابودی، دلسوزانی پیدا می‌شوند و نازهای حضرت آقا را می‌خرند و صبر ایوب پیشه می‌کنند؛ تا راننده‌ی مست این اتوبوس را «رام» کنند. و مسافرانش (مردم) را، از بلای سقوط در امان نگه دارند.
اشاره‌ام به خون دلی است که از نزدیک شاهد بوده‌ام آن "سید" اخلاق‌مدار می‌خورد و تحمل می‌کرد تا آسیبی به ایران و ایرانیان نرسد. یا شیخ شجاع کروبی و میرحسین موسوی که برای نجات این خلق گروگان از نابودی، خود به «حصر و بند» افتادند.
حالا روحانی که اندکی شبیه به آنهاست، هم دشمنان داخلی دارد. و هم کسانی در اپوزیسیون خارج از او «متنفرند»؛ زیرا این مخالفان به درستی می‌فهمند که او چگونه توانست نظام اسلامی را از «فروپاشی محض» نجات دهد!
🔹 سال ۱۳۷۵ هم وضع شبیه سال ۹۱ بود. به خاطر حکم دادگاه میکونوس و مسائل دیگر، دنیا با جمهوری اسلامی در افتاده بود و در زمستان آن سال، ناگهان تمامی سفیران کشورهای اروپایی و قدرت‌های منطقه‌ای از تهران قهر کردند و رفتند!
فشار بیرونی بر حکومت بالا گرفت، اما خاتمی که با رأی بالا انتخاب شد، نظام از نگاه جهانیان «مشروعیت» یافت و از سقوط نجات پیدا کرد!
کینه‌ی خاتمی در دل مخالفانش، بابت آن حضور نجات‌بخشی است که در سال ۷۶ داشت! حالا ببینید که آن رهبر و نظام با «ناجی» خود چه رفتاری دارند؟
🔹 روحانی هم به صف مغضوبین رهبر خواهد رفت… شاید هرکسی جای او بود، یک بار برای همیشه این راننده‌ی مست را با «جاده و راه و درّه و چاه» تنها می‌گذاشت تا سزای اینهمه بلاهت و اشتباه و خودکامگی‌اش را ببیند.
سعدی درباره‌ی برخورد با این گمراهان کله‌شق و خودکامه می‌گوید:
➖چاه است و راه و دیده‌ی بینا و آفتاب؛
تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش!
➖ چندین چراغ دارد و بیراه می‌رود؟
بگذار تا بیافتد و بیند سزای خویش!
🔹 شاید کشور با روحانی، مطلوب من نباشد و یا «کُند» جلو برود. او فرد مطلوب من نیست.
اما در شرایط موجود می‌دانم که کشور با انتخاب آن نامزدهای مثلاً انقلابی‌، قطعاً به عقب خواهد رفت. و شاید بیراه نباشد اگر بگوییم این اتوبوس، تازه از سراشیب بیرون آمده. و اگر فقط قدمی به عقب‌تر بردارد، ای بسا در شیب سقوط بیافتد و تا ته درّه برود.
افسوس که گروگان این راننده‌ی مست، این سرزمین و مردم بی‌پناهش هستند. و رهبران مستبد این حکومت، از این نقطه ضعف، چه «بهره‌ها» برده‌اند!
به هر حال معتقدم مردم، بهترین تصمیم را خواهند گرفت.
بابک‌داد
۶ اردیبهشت ۹۶
تلگرام:
https://t.me/babakdad

۱۳۹۶ اردیبهشت ۲, شنبه

فرضیه مهار دوجانبه!

♦️ درباره یک «احتمال»: مهار ِ دوجانبه! ♦️
این فقط دو روی سکه‌ی یک «احتمال» و «فرضیه» است:
🔹الف: برای جلب نظر گروهA: «ردصلاحیت احمدی‌نژاد» به وسیله «شورای نگهبان»!
🔹ب: برای جلب نظر گروهB: «تأییدصلاحیت» احمدی‌نژاد با «حکم حکومتی رهبری»! (یا انتصاب در یک موقعیت حکومتی)
بیایید این دو گزینه را بررسی کنیم.
نشانه‌های انجام یک بازی پیچیده و جنگ روانی در حال آشکارشدن است. این نوشته، فقط یک «احتمال» است که نشانه‌های گویا و روشنگر آن می‌توانند اینها باشند:
🔹 ۱- عدم واکنش قهرآمیز و منفی تیم احمدی‌نژاد نسبت به خبر ردصلاحیت او! متن نامه مسالمت‌آمیز مشاور رسانه‌ای احمدی‌نژاد و چند توییت نرم خود او، «دادن آدرس» به هواداران بود که مرتکب تندی نشوند.
احمدی‌نژاد با نمایش ولایت‌پذیری، وانمود می‌کند مانند «فتنه‌گران!» نیست و از قانون و نظر شورای نگهبان تمکین می‌کند! کانال دولت‌بهار خطاب به رهبر نوشته: «سر خُم می سلامت؛ شکند اگر سبویی!»
این مواضع مسالمت‌جویانه، زمینه‌ی لازم در اصولگرایان مخالف احمدی‌نژاد و همچنین در افکار عمومی را برای مظلوم نمایی او و صدور حکم حکومتی و تأیید صلاحیتش «هموار» خواهند کرد.
اگرچه نظام با این قمار خطرناک، دوباره کلاف احمدی‌نژادها را به دور خود خواهد پیچاند. و معلوم نیست کی از آن رهایی پیدا کند؟

🔹 ۲- بعد از سخنان تند احمدی‌نژاد در اهواز و مواضع منفی اصولگرایان علیه او، نظام به آسانی نمی‌توانست او را تأیید صلاحیت کند! لذا در یک «تقسیم کاری» ابتدا با ردصلاحیت به ظاهر او را تنبیه کردند. و اصولگرایان را از این ردصلاحیت، خوشحال کردند. اما نظام چون قصد رویارویی با یک دشمن داخلی تازه را ندارد و نمی‌خواهد بدنه اجتماعی احمدی‌نژاد را از خود براند، به زودی فاز دوم طرح مهار دوجانبه را شروع می‌کند! (تأکید می‌شود این یک فرضیه و احتمال است که ای بسا با بیان شدنش، منتفی شود!)
هدف دوم قضیه‌ی «مهار دوجانبه» یعنی حفظ بدنه اجتماعی احمدی‌نژاد، با تأیید صلاحیت او در دستور کار قرار می‌گیرد. برای این‌ کار، رهبری که از قبل هم بنای عقب‌نشینی مجدد را داشته، با صدور «#حکم_حکومتی»، صلاحیت او یا بقایی را تأیید خواهد کرد.
هرچند اگر چنین شود، آمدن احمدی‌نژاد باعث شکستن رأی قالیباف و رئیسی و «شکست اصولگرایان» خواهد شد و شکاف عمیقی بین اصولگرایان با بیت رهبری ایجاد می‌کند که بعدها آثار عمیق خود را نشان خواهد داد!

🔹 با طرح «مهار دوجانبه» زمینه‌ی جلب «رضایت همزمان» مخالفان اصولگرای احمدی‌نژاد و موافقان او، یکجا فراهم می‌شود. و هر دو گروه از «برآیند» اقدامات به‌ظاهر قانونی شورای نگهبان و حکم رهبری، حداقل «ناراضی» نخواهند بود! نظام در پی یک «نتیجه‌ی برد-برد» از معضلی بنام احمدی‌نژاد است!
🔹 رهبری با این طرح از زیر ضرب فشار «ردصلاحیت یار نظر نزدیک خود» بیرون می‌آید و با یادآوری حکم حکومتی مشابهی که در انتخابات سال ۸۴ به نفع نامزد اصلاح‌طلب (معین) صادر کرده، مورد انتقاد جدی قرار نمی‌گیرد.
اگرچه آقای خامنه‌ای «گریزی» از دهها پرسش درباره زیرپا گذاشتن فرمان نهی او توسط احمدی‌نژاد و سئوالات دیگر نخواهد داشت! و دامنه‌ی پرسشها حالا حالاها وی را رها نخواهد کرد.
🔹 ظرف روزهای اخیر، اصلاح‌طلبان با دفاع از حقوق قانونی احمدی‌نژاد برای نامزدی، اعلام کرده‌اند که ردصلاحیت او که دو دوره رئیس جمهور بوده «قانونی نیست!» و نشانه‌ا‌ی از بی‌بصیرتی شورای نگهبان است و...
این سخنان فارغ از اینکه صادقانه بیان شده‌اند یا نه، «مستمسک مناسبی» برای مداخله و حکم رهبری و تأیید صلاحیت احمدی‌نژاد خواهد بود! سهل است که هر گونه اعتراض بعدی اصلاح‌طلبان، نقیض ادعاهای اخیرشان خواهد بود!
🔹 ممکن است پس از «افشای» این طرح و نقشه‌ی «مهار دوجانبه»، نظام نتواند بخش یا بخش‌هایی از آن (مانند تأییدصلاحیت احمدی‌نژاد) را عملی کند، و بار دیگر به خاطر «بازی‌خوانی» و افشای طراحی‌های مزوّرانه اتاق فکر بیت، دست به فرافکنی بزند. مهم آگاهی مردم از پشت‌پرده اتاق فکر عمروعاص‌های بیت رهبری و هیأت حاکمه است.

🔹شخصاً علاقمند بودم احمدی‌نژاد از بازی حذف نمی‌شد و با رأی قاطع ملت و برای همیشه و «بدون مظلوم‌نمایی»، به تاریخ می‌پیوست! اما پرداختن به این طرح و «احتمال» در این برهه ضروری بود.

🔹 کسی موافق ردصلاحیت احمدی‌نژاد نیست. بحث اینجاست که او متهم است و قبل از رسیدگی به اتهامات سنگینش، اصولاً حق ندارد نامزد احراز پست و مقام دیگری شود.

🔹 حاکمیت باید بداند با طراحی‌های پیچیده و بازی‌های روانی، نمی‌توانند عرصه را از چند جهت برای نامزد موردنظرشان باز و فراهم کنند. و آسان نیست مردم را در تنگنای این جنگهای روانی، ناگزیر به «انتخاب نامزد حکومتی» کنند.

🔹 تأکید می‌شود که این نوشته در حد یک «احتمال» مطرح شده و «داعیه‌ی بیشتری» هم ندارد. به زودی می‌توان درباره میزان درستی تمام یا بخش‌هایی از آن داوری کرد. امید که حیله‌ها را نقش بر آب کند و موجب «افزایش هوشیاری» جامعه شود؛ نه «نگرانی»!
مردم ایران با آگاهی و هوشیاری خویش، «باطل‌السحر» همه‌ی این مکرها و حیله ها را در کف دارند. و تصمیم عقلانی را هم خواهند گرفت.
بابک‌داد
اول اردیبهشت ۹۶
تلگرام:

۱۳۹۶ فروردین ۳۱, پنجشنبه

محاسبه‌های احمدی‌نژاد برای بازگشت!

تک‌تک بررسی کنیم که احمدی‌نژاد برای بازگشت به صحنه سیاسی و پا گذاشتن بر امر ولی‌فقیه، بیشتر از همه روی چه چیزهایی حساب باز کرده است:

🔷 ۱- فراموشی ذهنی ایرانیان:
او روی فراموشی مردم ایران حساب خاصی باز کرده و می‌داند ایرانیان بخاطر مشکلات روزمره حوصله تحقیق درباره گذشته را ندارند و ترجیح می‌دهند گذشته را از ذهن پاک کنند. او سوار بر همین نفرت از گذشته قصد دارد به قدرت بازگردد.
🔷 ۲- زودباوری ایرانیان:
اکثریت مردم ما حرف او را باور کردند وقتی که گفت می‌خواهم به دانشگاه برگردم و معلمی کنم! باور کردند وقتی که گفت نه نامزد می‌شوم و نه از کسی حمایت انتخاباتی می‌کنم.
او همیشه جوری هنرمندانه دروغ می‌گوید که باورش خیلی سخت نباشد! و بعد که از پل گذشت، کار خود را می‌کند.
🔷 ۳- روحیه سازشکارانه محافظه‌کاران:
او ضعف‌های بزرگان جریان اصولگرایی و مراجع محافظه‌کاران را می‌شناسد و به خوبی می‌داند آنها حاضرند باز هم در این «ظرف کثیف غذا بخورند»، اما به مردم نگویند درباره احمدی‌نژاد اشتباه کردیم! او سالها از ضعف‌های آنان سواری گرفته و باز هم می‌تواند بگیرد!
🔷 ۴- نفرت مردم از روحانیان و رهبر:
او از سال ۹۰ که صراحتاً گفت: «ولی فقیه بدون ملت، دست بسته است!» و بعد با قهر ۱۱ روزه و کنایه‌های فراوانش به آقای خامنه‌ای، همیشه سعی کرده بر موج «نفرت مردم از رهبر» سوار شود.
این بار هم با سخنان کنایه‌وارش در اهواز درباره «سلطنت و استکبار آن آقا!» و استقبال مردم از این سخنان، دانست که هنوز می‌تواند از این نفرت عمومی بهره‌برداری کند.
هرچند به وقتش، احمدی‌نژاد ترسوتر از آن است که مقابل رهبری بایستد. او وقتی به ریاست و مقام برسد، «شریک دزد» خواهد شد و «رفاقت قافله» را فراموش می‌کند!
در انتخابات ۹۲ که مشایی را نامزد ریاست جمهوری کرد؛ نظام را تهدید کرد که تا آخر پای او می‌ایستد! اما بعد از رد صلاحیت رفیق و مُراد معنویش، هیچ واکنشی جز تمکین و سکوت نشان نداد. او لاف‌زن بزرگی است که در صحنه‌ی «عمل» چیزی در چنته ندارد!
🔷 ۵- امتیازدهی نظام و رهبری:
احمدی‌نژاد​ با ابزارهایی مانند مدارکی که از تخلفات رهبری و مسئولان عالی دارد؛ می‌خواهد با آنها امتیاز بگیرد. او روی باصطلاح آبروداری و امتیازدهی رهبری (که حتی در مقابل قهر ۱۱ روزه‌اش هم سکوت کرد)، حساب باز کرده است.
🔷 ۶- روحیات «تازه‌جوانان»:
احمدی‌نژاد روحیات سرکش نسل جوان را می‌شناسد. همچنین از نفرت جوانان از سیستم حکومتی و معضلات آنها باخبر است.
سوار بر این روحیه‌ی عاصی، احمدی‌نژاد بر «آتش» سرکشی و لاقیدی و جسارت نسل جوان، «بنزین طغیان» می‌ریزد و خویش را در کسوت منجی آنان عرضه می‌کند.
احمدی‌نژاد شعار «بهار و ایران» را دقیقاً بخاطر تأثیرگذاری بر نسل جوان انتخاب کرده و همچنین با دمیدن در شعارهای ناسیونالیستی، از حس وطن‌پرستی نسل جوان بهره‌برداری خواهد کرد.
هرچند نسل جوان، هوشمندی خاص خود را دارند و به «بهار سیاه» تیم احمدی‌نژاد روی خوش نشان نمی‌دهند!
با این حال، حداقل ۵ میلیون جوان (که بعد از پایان دولت او تا امسال، واجد شرایط رأی دادن شده‌اند) متأسفانه احمدی‌نژاد را به درستی نمی‌شناسند و این رقم جمعیت کمی نیست!
نکته مهم: این جمعیت، هدف انتخاباتی حامیان ابراهیم رئیسی نیز هست!
بعید نیست که جوانان بزرگتر، نسل «تازه‌جوان» را از خطرات پدیده‌ی احمدی‌نژاد و عوارض آن آگاه کنند. اما خطر سوارشدن او بر شور جوانی و روحیه‌ی عصیانگری جوانان، همچنان وجود دارد.
🔷 ۷- استیصال و نیاز اقشار فقیر:
او با شعار «مردم‌فریبانه» یارانه ۲۵۰ هزارتومانی، و با حرفهایی نظیر اینکه «پول ملت، برای ملت» دست روی نقطه ضعف اقشار فقیر می‌گذارد.
احمدی‌نژاد با افسونگری یک شعبده‌باز می‌تواند به اقشار فقیر بقبولاند که پول آنها در جیب دولت است و فقط اوست که می‌تواند این پولها را پس بگیرد و به مردم برگرداند!
فشارهای اقتصادی و عدم اطلاع‌رسانی درست درباره‌ی آنچه دولت احمدی‌نژاد با کشورمان کرده، ممکن است بار دیگر اقشار ضعیف و فقیر را فریفته شعارهای احمدی‌نژاد کند. او روی فقری که خودش در ایجاد و گسترش آن دخالت مستقیم داشته، حساب خاصی باز کرده است.
🔷 ۸- اختلاف بین نیروهای سیاسی:
هنر بزرگ احمدی‌نژاد، روئیدن در «خلاء» است. او سال ۸۴ هم از هرج‌ومرج بین دو جناح و دعوا بین نیروهای سیاسی نهایت بهره‌برداری را کرد و در فاصله‌ی میان آنها، جایی برای خودش باز کرد و خود را به عنوان «نیرویی خارج از حاکمیت» به ملت معرفی کرد و بالا آمد.
در حال حاضر شبیه همان هرج‌ومرج‌های سیاسی بین اصولگرایان رخ داده و احمدی‌نژاد هم با نیم نگاهی به وضعیت آنها و حدسیاتی درباره بیماری رهبر، فضا را برای بازگشت مهیا دیده است.
🔷 ۹- بیماری یا فوت رهبر - خلاء قدرت:
چه چیزی باعث شد روز ثبت‌نام معاون سابقش، احمدی‌نژاد ناگهان شناسنامه‌ی خود را از جیب درآورد و در انتخابات ثبت‌نام​ کند؟
بدون تردید او خبر دارد که بیماری رهبر جمهوری اسلامی به «مرحله بحرانی» رسیده و حالا وضعیت حتی با مهرماه ۹۵ و ایام «منع رهبر» فرق کرده است!
هرچند نباید از تکیه کردن او به فال و رمالی و «پیشگویی» حلقه‌ی نزدیکانش هم غفلت کرد!
احمدی‌نژاد روی خلائی که ممکن است همین هفته‌ها در رأس هرم قدرت نظام ایجاد شود، حساب ویژه‌ای باز کرده. او با ثبت‌نام در انتخابات، به هیأت حاکمه نظام علامت داد که در فردای پس از خامنه‌ای، باید سهم و «جایگاه خاصی» برای او در نظر بگیرند.
🔷 احمدی‌نژاد روی چیزهای دیگری هم حساب کرده... چیزهایی که بعضاً حتی گفتن‌شان هم به مصلحت جامعه نیست و آرامش روانی مردم را بر هم خواهد زد. امیدوار باشیم که او رأی منفی قاطعی از ملت بگیرد و برای همیشه برود!
[بابک‌داد​] ۳۰ فروردین ۹۶

۱۳۹۶ فروردین ۳۰, چهارشنبه

بی‌توجهی رئیسی به «تذکرات رئیسی»!

🔷 درباره تذکرات انتخاباتی ابراهیم رئیسی 🔷
چیزی که تأثیر یک سخن و تذکر را کم یا زیاد می‌کند، «عمل» خود گوینده‌ی​ سخن به آن تذکر است. نمی‌توان تذکر درست «سیگار ممنوع» را از کسی که دارد سیگار می‌کشد، پذیرفت!
🔹 کمپین تبلیغاتی آقای ابراهیم رئیسی از روزها قبل از اعلام نامزدی او، با تبلیغات وسیع #رئیسی_بیا آغاز به کار کرد و روز میلاد امام علی، پوسترهای #رئیسی_آمد و #خدا_رو_شکر در مساجد توزیع شد که همگی برخلاف قوانین موجود انتخاباتی بودند. آن روزها از این آقای رئیسی که تذکر اخلاقی درباره تبلیغات می‌دهد، خبری نبود.
🔹 امروز آقای رئیسی به صداوسیما «به درستی» تذکر داد که بی‌طرفی را در تبلیغ نامزدها مراعات بکند!
باز هم این سخن درست است، اما سئوال اینجاست که در دو‌سه ماه اخیر که صداوسیما یک‌ریز «نمازهای جماعت» به امامت ابراهیم رئیسی را پخش می‌کرد، این آقای طرفدار بی‌طرفی کجا بودند؟!
🔹 باز امروز آقای رئیسی در نامه به رئیس‌جمهور از او خواسته در پوشش کارهای اجرایی و افتتاح پروژه‌ها، کار تبلیغاتی انتخاباتی نکند!
باز هم این سخن درست است. و سئوال اینکه این آقای رئیسی اخلاق‌مدار امروز، آن هفته‌های متوالی که با پول و نذورات امام رضا به سفرهای تبلیغاتی می‌رفت و در روستاها آرد و پول توزیع می‌کرد و با فقرایی که «محصول» ۳۸ سال سوءمدیریت نظام مقدس اسلامی هستند «عکس یادگاری!» می‌انداخت، کجا تشریف داشت تا به قول خود از انجام کارهای اجرایی آستان قدس، «بهره‌برداری انتخاباتی» نکند؟!
🔹 دادن درس اخلاق، آسان است. اما «عمل» به آن درس‌هاست که داوری مردم را درباره مدعیان شکل می‌دهد.
سخنان درست آقای رئیسی درباره رعایت بی‌طرفی صداوسیما در تبلیغ نامزدها و عدم بهره‌برداری نامزدها از انجام وظایف خود، همچنان «منطقاً صحیح» است. اما در مورد خود گوینده‌اش صدق نمی‌کند! و این وارونگی در عمل با گفتار، نشانه‌ای از «ریاکاری» است!
بابک‌داد
۲۹ فروردین ۹۶
(مطالب روزانه را در تلگرام دنبال کنید)
تلگرام:
http://t.me/BabakDad

۱۳۹۶ فروردین ۲۷, یکشنبه

🔷 نگاهی به صف‌بندی‌های انتخابات۹۶ 🔷
➖ بابک‌داد ➖
بعد از «ثبت‌نام گروهی» طیف‌های مختلف (از جمنایی‌ها، احمدی‌نژادها و نیروهای دیگر) حسن روحانی که تنها نامزد جریان اصلاح و اعتدال بود، عملاً در مقابل چند جبهه قرار داشت که اگرچه همسوی همدیگر نیستند، اما قطعاً «برآیند» حضور همزمان و پرتعدادشان در مناظره‌ها می‌توانست به زیان روحانی تمام شود و از سبد رأی او بکاهد.
🔹 برای همین امروز و در آخرین مهلت ثبت‌نام، جهانگیری معاون‌اول رئیس‌جمهور هم به صف نامزدها پیوست تا از فرصت مناظره‌های انتخاباتی برای دفاع از کارنامه روحانی نهایت استفاده را ببرد.
بدین ترتیب و با نامزدی چند چهره مهم اجرایی مثل اسحاق جهانگیری و محمد هاشمی و… جبهه‌ی نامزدهای طرفدار دولت هم تقریباً به اندازه دو جریان جمنا و بهاریون، حداقل دو چهره انتخاباتی دارد.
هرچند با نامزدی قالیباف و چند چهره اصولگرا، آنها باعث ترافیک نامزد در آن طیف شده‌اند. و این برخلاف اثر نامزد پوششی در طیف دولت، باعث ریزش رأی در سبد اصولگرایان خواهد شد.
🔹 طبعاً برداشت عمومی این است که هر سه این طیف‌ها (جمنا و اصلاح‌طلبان و بهاریون)، حداقلی از قواعد بازی سیاسی را با استانداردهای فعلی ایران می‌دانند و نامزدهای پوششی، در نهایت به نفع نامزد اصلی کنار می‌روند. با این حساب ممکن است نامزدهای اصلی سه طیف (با فرض تأیید صلاحیت) اینها باشند: حسن روحانی، ابراهیم رئیسی، محمود احمدی‌نژاد. به همراه دو نامزد مستقل از اینها.
🔹 با فرض عدم ردصلاحیت گروه احمدی‌نژاد، آنها که «قطب سوم» هستند و رأی دارند، در تعیین فرد پیروز اهمیت دارند. که بسته به نوع واکنش بهاری‌ها به ردصلاحیت معلوم، مسیر آنها مشخص‌تر خواهد شد.
🔹 قطب چهارم کسانی هستند که به طور مستقل آمده‌اند و رأی مختصری هم دارند و تا آخر هم می‌مانند: نظیر محمد غرضی، یا مصطفی هاشمی‌طبا و… که از مرحله اول رأی‌گیری نمی‌گذرند و رأی این نامزدها در دور دوم انتخابات تعیین‌کننده خواهد بود. این طیف به نوعی «قطب چهارم» انتخابات خواهند بود.
🔹 قطب پنجم اما احتمالأ حتی از صافی شورای نگهبان هم نمی‌گذرند. اشخاصی مانند دکتر شعله‌سعدی، خزعلی، امیراحمدی و… این گروه هم برای مرحله بعد برنامه‌های مختلفی دارند که همسان نیستند و با «چشم‌انداز فعلی»، تأثیری بر روند کلی نخواهند گذاشت.
🔹 پس بازی فعلی در زمین نامزدها، به نوعی «چهار قطبی» است که در عمل هرج‌ومرج ناشی از آن، ممکن است حتی از دوقطبی خطرناک مورد نظر آیت‌الله خامنه‌ای هم برای نظام پرهزینه‌تر باشد.
🔹 در چنین شرایطی، نظام دو راه دارد: یا پذیرش دوقطبی «رئیسی - روحانی» ردصلاحیت بقیه طیف‌ها که این روش را قاعدتاً انتخاب نمی‌کند. و یا پذیرش تکثر و چند قطبی!
در هر دو این وضعیت‌ها، «رفتار نهادهای حکومتی» مثل صداوسیما و ارگانهای نظامی مثل سپاه است که تعیین می‌کند که نظر رهبری و هیأت حاکمه با کیست؟ و برآیند رأی بقیه به ضرر رئیسی خواهد بود!
🔹 سوگیری و جانبداری نهادهای نظارتی و حکومتی به سود رئیسی، باعث می‌شود همه‌ی آن طیف‌های دیگر مانند سال ۱۳۷۶ عملاً به نامزد حاکمیت نه بگویند و مردم هم با رأی بالا وارد انتخابات شوند و به حسن روحانی رأی دهند.
این البته با فرض حضور حداکثری مردم و عدم تقلب در شمارش و تأیید آراء رخ می‌دهد.
🔹 بدین ترتیب، دوباره در شرایطی مثل ایام پیش از انتخابات سال ۱۳۷۶ قرار می‌گیریم که چهار جریان در انتخابات حضور یافتند، و همه دستگاههای حاکمیتی با طرفداری پررنگ از آقای ناطق‌نوری، ناخواسته باعث پیروزی بزرگ رقیب او یعنی آقای خاتمی شدند!
این بار هم اگر مردم مثل سال‌های ۷۶ و ۸۸ به صحنه بیایند، احتمال تأثیرگذاری بر نتیجه را دارند و اگر مثل سال ۸۴ که نامزد گمنامی در مقابل هاشمی رفسنجانی قرار گرفت و عده‌ای با خیال راحت از پیروزی هاشمی در مرحله دوم رأی ندادند، احتمال دارد روحانی به اولین «رییس جمهور تک‌دوره‌ای» جمهوری اسلامی تبدیل شود!
🔹 قطب ششم تحریم‌کنندگان انتخابات هستند که در صف نامزدهای انتخابات نیستند اما بر روند انتخابات تأثیر خواهند گذاشت.
طبیعی است اگر این گروه از مردم، قانع شوند که رأی بدهند، با «رأی سلبی» می‌آیند تا مانع نامزدهای مورد حمایت حکومتی مثل رئیسی شوند.
همچنین با مشارکت این طیف از مردم، مانند حضور حداکثری ۸۸، مردم در مقابل هرگونه تقلب واکنشی سخت و اعتراضی نشان می‌دهند.
شاید برای همین، هیچ تلاشی برای قانع کردن آنها در رسانه‌های حکومتی دیده نمی‌شود!
🔹 این «تحلیل فضای کلی انتخابات» در شنبه‌ی «پایان مهلت ثبت‌نام» بود و طبعاً در روزهای آینده با اعلام صلاحیت نامزدها و اتفاقات بعدی می‌تواند تغییر کند.
🔹 به عنوان یک تحلیلگر مستقل، امیدوارم ایرانیان، خود به بهترین تحلیل و تصمیم برسند و همان را عملی کنند.
[بابک‌داد​]
شنبه ۹۶/۱/۲۶
تلگرام:
http://t.me/BabakDad

۱۳۹۶ فروردین ۲۲, سه‌شنبه

این «سیل هدایت‌شده» نامزدها!


فقط تا ظهر اولین روز ثبت‌نام انتخابات ریاست جمهوری، بیشتر از هفتاد نفر برای رئیس جمهور شدن نام‌نویسی کردند! این رقم تا پایان مهلت پنج روزه ثبت‌نام، بسیار فراتر خواهد رفت. رقم نامزدهای ریاست‌جمهوری در دوره‌های قبل تا ۱۰ هزار نفر هم رسیده! این ناشی از آسانی شرایط نامزدی برای مهمترین پست اجرایی کشور است، اما چه معناهای دیگری در نهان آن پنهان است؟
🔹مشت نمونه خروار!
اینکه در هر دوره با نامزدهای عجیب و غریب و شعارهای انتخاباتی خنده‌دارشان روبرو شویم و آن را با دیده‌ی تفریح ببینیم به کنار، حقیقت این است که این افراد فقط «بخشی از جمعیتی» هستند که مدعی ریاست جمهوری و نجات کشور هستند و به دلایلی مثل دوری راه و یا مشکلات دیگر پایشان به وزارت کشور نرسیده، وگرنه حتماً آنها هم ثبت‌نام می‌کردند. این یک نقص بارز در قانون انتخابات است که «تعمداً» فکری برای رفع آن نمی‌شود! چرا؟!
این به عنوان «مشتی نمونه» از خروارها انسانی معرفی و تبلیغ می‌شوند که «جامعه‌ی ایرانیان» را تشکیل می‌دهند! آدمهایی با حداقل تخصص و سواد و شخصیت باثبات و بدون کمترین درک درست از واقعیت خود! دیوانگانی که ادعای‌شان در حد رئیس‌جمهوری است! آیا این حقیقت جامعه ماست؟
بخندیم یا متأسف باشیم، انتخابات ما از ساعت اول ثبت‌نام تا آخر شمارش آراء در «ویترین رسانه‌ها» است و دیده می‌شود. و همین‌ها داوری جهانیان درباره ایران را شکل می‌دهند!
🔹 تخریب دموکراسی!
آیا ثبت‌نام این تعداد آدم عجیب و غریب که انتخابات را به «سیرک» تبدیل می‌کنند، عجیب نیست؟ آیا عجیب نیست فردی که ادعای پیامبری می‌کند، یا آدمهایی که دچار «بیماری روانی مشهود» هستند، به آسانی به وزارت کشور می‌آیند و جلوی دوربین خبرنگاران خودنمایی می‌کنند و باعث وهن دموکراسی در ایران می‌شوند؟
این افراد بقیه ایام سال کجا هستند؟ و چه می‌کنند؟ مگر اینها جزو افراد فعال و مدعی ریاست جمهوری نیستند؟ پس چرا فی‌المثل یکی از این هزاران نفر را در «مراسم مذهبی بیت رهبری» نمی‌بینیم؟ چرا آنجاها جلوی دوربین‌های خبرنگاران ظاهر نمی‌شوند؟ چرا یکی از اینها​ را در مراسم نمازجمعه تهران و وسط سخنرانی ائمه جمعه نمی‌بینیم؟!
به نظرم حضور این همه نامزد عجیب و غریب در مهمترین رخداد «باصطلاح» دموکراتیک جمهوری اسلامی یعنی انتخابات، جای سئوال دارد. این روند غیرعادی است و با خوش‌بینانه‌ترین حالت؛ به قصد تمسخر مردم‌سالاری و دموکراسی «هدایت و یا تشویق» می‌شود.
🔹تطهیر نهاد ولایت‌فقیه!
این سیل هدایت‌شده نامزدهای عجیب، به مخاطبان القاء می‌کند که اگر شورای نگهبان نباشد و اگر رد‌صلاحیت‌ها نباشد، با نامزدهای این شکلی طرف خواهید بود! وجود این نامزدهای عجیب، خودبخود مردم را با «نظارت استصوابی» که کاملاً برعلیه مردم‌سالاری است، آشتی می‌دهد!
در صورتی که «می‌شود و باید» که برای شرایط نامزدی ریاست جمهوری، معیارهای مشخص و حداقل‌های قانونی گذاشت و آنها را در همان مرحله ثبت‌نام اِعمال کرد.
در غرب که مهد دموکراسی است، فقط «یکی از شرایط نامزدی» جمع‌آوری تعداد مشخصی امضا و طومار مردمی است. و راههای فراوان دیگری هست که می‌دانید.
🔹این سیل نامزدهای عجیب، بهترین روش «تطهیر نهاد ولایت فقیه» است. چه کسی این نوع دموکراسی و هرج‌ومرج را بر داشتن یک رهبری واحد و اتوکشیده ترجیح می‌دهد؟ سهل است که این روند غیرعادی، برای تخریب چهره نظام انتخاباتی است. و روشی است برای «تطهیر نهاد ولایت فقیه» که از سوی طراحان خاصی «هدایت و تشویق» می‌شود.
🔹 علاقه رسانه‌ها و خبرنگاران به ضبط و پخش خبر از این نامزدهای عجیب و غریب «قابل درک» نیست! تفریح کردن با افرادی که علائم بیماری روانی در آنها مشهود است، نه حرفه‌ای است و نه اخلاقی!
نمایش و بزرگنمایی این افراد، در واقع خدمت کردن به همان تفکری است که معتقد است «مردم شعور تشخیص ندارند» و باید ولی‌فقیه به جای آنان تصمیم بگیرد!
رسانه‌های ما باید متوجه این نکته باشند چه تصویری از واقعیت جامعه‌ی بیمار ما مخابره می‌کنند. اگر این بخش واقعیت را نمایش می‌دهند، باید رد این افراد را در جاهای «مقدس!» هم نشان بدهند. و لنز دوربین را در بیت رهبری هم به شکار این قبیل افراد بفرستند.
🔹مجلس باید با تغییر قانون انتخابات به این روند مضحک پایان دهد.
مضحک است که نامزدی رئیس‌جمهوری از شرایط ثبت‌نام گواهینامه رانندگی هم آسان‌تر است! و عجیب است که مجلس در هیچ دوره‌ای، برای تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری فکری نمی‌کند!
🔹به هرحال، روند ثبت‌نام نامزدهای ریاست جمهوری، برای تمسخر دموکراسی و مقدس‌کردن نهاد سلطنت فقیه است. و من همچنان باور دارم که این روند مضحک، از جایی طراحی، هدایت و یا تشویق می‌شود!
بابک‌داد
 ۲۲ فروردین ۹۶
نشانی تلگرام:
http://t.me/babakdad

۱۳۹۶ فروردین ۱۷, پنجشنبه

رئیسی؛ تقلب یـــا معجزه؟!


♦️ یادداشتی از: بابک‌داد ♦️
تقلب می‌کنند یا معجزه؟ این سئوال در ذهن خیلی از مردم است.
دیروز حجت‌الاسلام ابراهیم رئیسی از «شورای مرکزی نظارت بر انتخابات» استعفا داد. (و امروز پنجشنبه نامزدی او رسماً اعلام شد!/ بعد‌التحریر) این خبر قابل پیش‌بینی بود.
حاتم‌بخشی‌ها و ریخت‌و‌پاش چند هفته اخیر او و سر زدن نمایشی به فقرا، همه نشان دهنده همین خبر بود و لذا اعلام نامزدی او، تعجبی ندارد.
مسئله اصلی «سبد رأی» اوست! و اینکه این «مرحله»، بخشی از «مراحل آماده‌سازی» او برای جانشینی آقای خامنه‌ای است و او باید سربلند از آن بیرون بیاید. از طرفی نظرسنجی‌ها می‌گویند که او رأی ندارد و بدون «مهندسی انتخاباتی» هیچ بختی برای رفتن به پاستور نخواهد داشت. اما چرا، «معجزه» هم ممکن است!

در نظرسنجی کانال تلگرام، از مردم پرسیدم «اگر قصد رأی دادن دارید، آیا به رئیسی رأی می‌دهید؟» و دو گزینه آری و نه برای پاسخ وجود داشت که رأی او از نظرسنجی ۹۰۰۰ نفری، با زحمت به ۱۶٪ می‌رسید! ۸۰۰۰ نفر یا ۸۴٪ هم گفتند: «نه. به او رأی نمی‌دهم!»
البته در شش هفته‌ای که تا انتخابات باقی مانده، اتفاقات زیادی رخ خواهد داد. و حتی قرار نیست «معجزه‌ای» هم رخ ندهد! معجزه‌ای که دست‌کم، رأی متزلزل حسن روحانی را بشکند!
اگر مهندسان انتخابات و طراحان بازی، این بار «یک راه قانونی» برای تغییر نظر مردم داشته باشند چه؟ به هر حال آنها هم می‌دانند شکست رئیسی در انتخابات، پروژه جانشینی رهبری را هم تحت تأثیر منفی قرار خواهد داد. سهل است مردمی که یک نفر را برای رئیس جمهوری شایسته ندانند، مشروعیتی برای «رهبری» او هم قائل نخواهند شد و نهاد ولایت فقیه از این هم متزلزل‌تر خواهد شد. آیا طراحان برای این بی‌آبرویی به فکر چاره هستند؟ آنها رئیسی را برای «دوره آمادگی رهبری» به میدان فرستاده‌اند. و رأی نیاوردن او، یعنی شکست کل پروژه جانشینی رهبری!
اینکه با علم به عدم محبوبیتش، رئیسی را نامزد کرده‌اند، به دو ابزار تکیه دارند:

🔹اول: ممکن است روی «دستکاری عظیم آراء» مانند سال ۸۸ و یک سرکوب اساسی قبل و بعد از انتخابات «حساب» باز کرده باشند. با توجه به ضریب هوشی و سوابق آنها این گزینه متأسفانه محتمل‌تر است!
🔹دوم: احتمال کمی هم وجود دارد که برای تغییر نظر مردم، به روشهای منطقی‌تری فکر کرده باشند! اگر چه بعید است، اما اگر تیم رئیسی (که حالا «نامزد نظام» به شمار می‌رود) بتوانند چند چشمه معجزه رو کنند، شاید نظر بخشی از این ۸۵٪ نظرشان عوض شود! و رأی روحانی را کمتر کند.
آنها با کمی درایت و هوشمندی (هوشمندی غیر از پخش کردن غذا و پول است آقایان!) می‌توانند چند چشمه مثل «رفع حصر» یا «عفو زندانیان سیاسی» و یا مثلاً وعده‌های تازه‌ای بدهند و رأی روحانی را مصادره کنند.
اگرچه این ملت آنقدر دلزده و بی‌اعتماد شده‌اند که «معجزه» باید خیلی چشمگیر باشد تا رأی آنها را برانگیزد، یا عوض کند. وگرنه که با وضعیت فعلی، طبیعی است مردم یک «روحانی امروزی خنده‌رو» را به یک «قاضی اخموی سفارشی» ترجیح می‌دهند و رئیسی با شکست در انتخابات، بخت خود را برای جانشینی رهبری هم از دست می‌دهد!
راستش من به «هوشمندی» اتاق فکر بیت رهبری اعتمادی ندارم و بعید می‌دانم بتوانند چنان معجزاتی بکنند و امامزاده‌شان «شفا» بدهد. و از تصوّر اینکه آنها باز هم به یک تقلب و سرکوب و خونریزی دیگر دست بزنند، نگرانم!
نگران برای اینکه از حالا تا چند هفته‌ی دیگر، با حبس فعالان و معترضان، بازی را متقلبانه جلو ببرند و در نهایت هم عده‌ای از این مردم و جوانان را پیش پای این «قاضی قاتل» قربانی کنند.
از این جماعت، هوشمندی سراغ نداریم؛ اما سرکوب و ظلم تا بخواهید دیده‌ایم!
فعلاً باید امیدوار باشیم دولت روحانی و خود او، تدبیرهای جدی برای جلوگیری از تقلب و سرکوب و حبس روزنامه‌نگاران و مردم بیاندیشند.
و باز امیدوار باشیم که «سودا زدگان قدرت» هم باور کنند و بفهمند که دنیای امروز، ابزارهای بیشتری برای نظارت و برخورد با نظام‌های دیکتاتوری در اختیار دارد. اگر بفهمند!
به هر حال اگر ریاست جمهوری را به عنوان دوره آمادگی ابراهیم رئیسی برای رهبری فرض کرده‌اند، خوب است درباره «عدم مقبولیت» او جدی‌تر فکر کنند. و به جای بازی ناجوانمردانه، حداقل از این امامزاده‌شان، شفایی به مردم نشان دهند. نه اینکه مردم و جوانان را پیش پایش قربانی کنند.
[بابک‌داد]
۱۶ فروردین ۹۶
🔹تلگرام: مطالب بیشتر و خبر و تحلیل اتفاقات روزانه را می‌توانید در کانال تلگرام دنبال کنید.
http://t.me/babakdad

صدای پای عوام‌فریبی مصباحیون!

آیت‌الله مصباح یزدی را به جرأت می‌توان «پدر استبداد دینی» لقب داد.
کمتر کسی به زمختی او از ولایت فقیه، دفاع کرده و در مشروعیت بخشیدن به گفتمان «حکم آنچه تو فرمایی» ولی‌فقیه تلاش نافرجام کرده. به عبارتی او با همه تلاشش، هرگز موفق نشده برای رهبر محبوبیتی بخرد، زیرا خود از کمترین محبوبیتی برخوردار نیست.
مصباح یزدی مردی است که دقیقاً در بازه‌های مشخص انتخاباتی و سیاسی، «خواب‌نما» می‌شود و معمولاً خواب و اوهامش با حضور امام زمان و با ذکر نام نامزدهای انتخابات موردنظرش و توصیه به رأی دادن مردم همراه است. این روش «گل درشت» خواب دیدن درباره امضای امام زمان زیر فلان لیست انتخاباتی، البته در بین مرجعیت حکومتی قم رایج است. و مصباح در این مدل تبلیغاتی، ید طولایی دارد!
او با سلسه کتابهایی که در مؤسسه‌اش منتشر می‌کند و در بخش‌های عقیدتی، سیاسی نیروهای مسلح تدریس می‌شود؛ بر ذهنیات بخشی از سپاه و بسیج ثأثیرات سیاسی می‌گذارد و با تعریف کردن روایات خودساخته و سفسطه و درهم ‌پیچاندن مسائل دینی و خرافی و بیان خوابهایی که خودش یا یکی از افراد معتمدش دیده، آنها را چنان «مغزشویی» می‌کند تا با جدیت تمام در پیروزی «یک نامزد خاص» فعالیت و مداخله کنند!
تیره‌ی فکری مصباح و جریان «پایداری»؛ مردم را نابالغ و فاقد شعور انتخاب اصلح می‌داند. و همزمان از متدینین و مردم می‌خواهد تا «فرمان رئیس‌جمهوری عامل رهبری» را مثل فرمان خدا اطاعت کنند! این حمایت البته تا جایی است که نهاد ولایت فقیه سود ببرد و بودجه میلیاردی مؤسسه او (مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی) آسیبی نرسد. تا سال ۱۳۸۹ بودجه مؤسسه او بالغ بر ۱۲ میلیارد تومان بود. و حالا در دولت کنونی، افزابش یافته و از ردیف ۱۷ خارج شده و ردیف ثابتی در بودجه‌های سالیانه به آن اختصاص داده شده است!
احمدی‌نژاد تا قبل از سرکشی سال ۹۰ (که در یادداشت قبلی بدان پرداختم)، از حمایت‌های سیاسی فرقه مصباح و بخشی از سپاه برخوردار بود. آنقدر که در کوران کودتای انتخاباتی (در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸) مصباح‌یزدی​ در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی در مؤسسه‌اش در قم گفت: «وقتی رئیس‌ جمهوری از جانب رهبری "نصب و تأیید" می‌شود، به "عامل او" تبدیل شده و از این پرتو، نور بر او نیز تابیده می‌شود!» و سپس نتیجه گرفت: «وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد؛ اطاعت از او نیز مثل اطاعت از خداست
آقای مصباح در خلال همین جملات بر «انتصاب» و نصب رئیس جمهوری به عنوان عامل ولی‌فقیه اذعان کرد. (اسم رمز مهندسی انتخابات و تعیین اصلح!)
با این حال مدتی نگذشت که او هم از بدمستی احمدی‌نژاد روی برگرداند و گفت بیشتر از ۹۰ درصد احتمال می‌دهم که (مشایی) احمدی‌نژاد را سحر کرده باشد!
در انتخابات سال ۹۲ او از کامران باقری لنکرانی حمایت کرد. فردی که قبلاً وزیر بهداشت احمدی‌نژاد بود و حالا با او زاویه پیدا کرده. اما او ناگهان انصراف داد. مصباح که برای او شهادتین خوانده بود که از او اصلح‌تر نمی‌شناسد، با اشاره سپاه سعید جلیلی را به عنوان نامزد اصلح خود معرفی کرد که شکست بدی خورد.
اما نوع تملق آقای مصباح از رهبری چنان پر آب‌و‌تاب و مشمئزکننده است که بارها صدای خودیها را درآورده. به داوری مصباح؛ آیت‌الله خامنه‌ای بالاتر از لیاقت مردم ایران است!
روزنامه جمهوری اسلامی این نوع «دفاع بد» را در نهایت موجب تضعیف ولایت فقیه ذکر کرد. اما برخی هم به بودجه ۱۲ میلیاردی (آن سال) مؤسسه پژوهشی تحت مدیریت مصباح اشارات معناداری داشتند.
اگر آیت‌الله منتظری فقید، به این نتیجه درست رسیده بود که «ولایت فقیه شرک به خداست» در نقطه مقابل او، مصباح یزدی معتقد است: «ضدیت با ولایت فقیه شرک است
حالا دوباره صدای پای عوام‌فریبی از اردوگاه مصباح‌یزدی​ شنیده می‌شود. او از یک طرف سعید جلیلی را می‌خواهد که قطعاً رئیس جمهوری فرمانبردار تری خواهد بود. و از طرفی می‌داند که رهبر احتمالاً به ابراهیم رئیسی نظر دارد!
و رئیسی در اظهار بندگی به درگاه آقای خامنه‌ای، برای خودش یک پا «اسطوره» است و مصباح با برآمدن این رقیب جدی در بارگاه سلطان، باید تلاش مضاعفی برای جلب محبت سلطان انجام دهد.
مصباحیون فرقه‌ای افراطی هستند که سیاست را مانند اسبی می‌دانند که اگر به آنها سواری ندهد، ملعون و نجس است. و اگر رکاب بدهد، نه تنها مقدس است که مقدمه‌ساز ظهور(!) هم خواهد بود! بسته به اینکه سوار اسب قدرت باشند یا نه، موضع آنها هم تغییر می‌کند. آنها نه تنها معتقدند «اهل تسنن» ناحق و خارج از دین هستند، بلکه حتی شیعیانی را که موافق نظریه ولایت فقیه نباشند، ضد دین می‌شمارند.
کسانی مثل مصباح یزدی و آقاتهرانی، به طرز عجیبی از خدمات شهروندی و تفریحی و درمانی جهان غرب بهره می‌برند، اما در عرصه «شعار» ظاهراً ضد مدرنیته و ضد غرب نشان می‌دهند!
مصباح یزدی در خرداد ۱۳۹۳ در سالروز درگذشت آیت‌الله خمینی در پاسخ به سخنان حسن روحانی که گفته بود «برخی دچار توّهم هستند و مدام غصه دین مردم را می‌خورند در حالی که نه دین را می‌شناسند و نه آخرت را»، گفت:
«برخی از افراد عمامه به سر که دارای مسئولیت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابی و نگرانی علما از وضع دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آن‌ها را کسانی معرفی می‌کنند که اسلام را نشناخته‌اند و آن‌ها را متهم به توّهم می‌کنند. باید از وی (روحانی) پرسید مگر خود تو دینت را از کجا یاد گرفته‌ای؟ از فیضیه؟ یا از انگلستان؟»
و حال که سخن از انگلستان شد، بگویم آیت‌الله مصباح مثل حداد عادل و سایر زعمای حکومت اسلامی، اگر‌چه در ظاهر شعارهای ضدغربی می‌دهند اما خود برای تمدد اعصاب و تفریح و درمان، بارها به غرب مسافرت کرده‌اند.
در یک مورد، شاهدی عینی از اعضای بیت رهبری در سال ۱۳۷۹ به من گفت مصباح در دیداری با رهبری، هزینه سفر به انگلیس را از دستان شخص آقای خامنه‌ای و به «دلار» دریافت کرده است.
مرتضی آقاتهرانی دیگر یار مصباح که در دولت اول احمدی‌نژاد معلم اخلاق کابینه بود، گرین کارت دارد و مدتی از رفتنش از دولت احمدی‌نژاد نگذشته بود‌ که عکس و اطلاعات گرین‌کارت این معلم تنزیه و تزکیه اخلاقی افشا شد.
در آخر از ادعای عجیب مصباح درباره جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله لبنان و اسرائیل یادی کنم که می‌گفت مردان سفیدپوشی در میدان جنگ، با امدادهای غیبی به کمک حزب‌الله لبنان رفته‌اند و بارها مانع از پیشروی نیروهای اسرائیلی می‌شدند.
اینها «چکیده فکری» عنصر پیچیده‌ای به نام مصباح یزدی بود.
مردی که افراد مورد نظرش را تا حد خدایی بالا می‌برد و اگر نافرمانی کنند ادعا می‌کند آنها سحر و جادو شده‌اند.
مردی که با انصراف یک نامزد، شهادتین چند روز قبلش را درباره بی‌نظیر بودن او، پشت قباله یک نامزد دیگر می‌اندازد!
مردی که روحانی را با چوب انگلیس می‌زند، اما سفرهای تفریحی و درمانی‌اش به همان انگلستان و با پول بیت‌المال انجام می‌شود.
مردی که سالانه بودجه چندین میلیاردی مؤسسه‌اش را از خزانه مردم می‌گیرد، «هل من مبارز» می‌طلبد و معتقد است برای دفاع از «سلطنت فقیه» باید خون ریخت! اما به گفته انقلابیون، در زمان شاه از هرگونه فعالیت انقلابی حذر داشت و معتقد بود تا ظهور خود امام زمان، تشکیل حکومت دینی شرک است. همو حالا مخالفان ولایت فقیه را مشرک می‌داند!
مصباحیون چه پشت جلیلی یا رئیسی، جز به تحکیم پایه‌های قدرت خود فکر نمی‌کنند. عوام‌فریبی آنها آنچنان گل درشت و پر دافعه است که مردم زیرک ما بعد از سالها، ریاکاری آنها را تشخیص می‌دهند. تا انتخابات اتفاقات زیادی ممکن است بیافتد. چه در صف تحریم باشیم و چه در صف رأی، بد نیست مراقب تحرکات این فرقه باشیم. دیدن آنها و کارها و سخنانشان خودش یک دوره عملی و کامل پوپولیسم دینی است. آقای مصباح یزدی به عنوان پدر استبداد دینی، همیشه با «یک دفاع بدتر» چیزی برای افزودن بر «منفیات ولایت فقیه» در چنته خود دارد که در ایام انتخابات رو می‌کند!
پس دقت در سخنان و مواضع او، قطعاً نکات آموزنده و جالبی خواهد داشت.
[بابک‌داد]
فروردین ۹۶
تلگرام: (عضو شوید و به دوستان خود معرفی فرمایید)
http://t.me/babakdad