۱۳۹۶ فروردین ۱۷, پنجشنبه

صدای پای عوام‌فریبی مصباحیون!

آیت‌الله مصباح یزدی را به جرأت می‌توان «پدر استبداد دینی» لقب داد.
کمتر کسی به زمختی او از ولایت فقیه، دفاع کرده و در مشروعیت بخشیدن به گفتمان «حکم آنچه تو فرمایی» ولی‌فقیه تلاش نافرجام کرده. به عبارتی او با همه تلاشش، هرگز موفق نشده برای رهبر محبوبیتی بخرد، زیرا خود از کمترین محبوبیتی برخوردار نیست.
مصباح یزدی مردی است که دقیقاً در بازه‌های مشخص انتخاباتی و سیاسی، «خواب‌نما» می‌شود و معمولاً خواب و اوهامش با حضور امام زمان و با ذکر نام نامزدهای انتخابات موردنظرش و توصیه به رأی دادن مردم همراه است. این روش «گل درشت» خواب دیدن درباره امضای امام زمان زیر فلان لیست انتخاباتی، البته در بین مرجعیت حکومتی قم رایج است. و مصباح در این مدل تبلیغاتی، ید طولایی دارد!
او با سلسه کتابهایی که در مؤسسه‌اش منتشر می‌کند و در بخش‌های عقیدتی، سیاسی نیروهای مسلح تدریس می‌شود؛ بر ذهنیات بخشی از سپاه و بسیج ثأثیرات سیاسی می‌گذارد و با تعریف کردن روایات خودساخته و سفسطه و درهم ‌پیچاندن مسائل دینی و خرافی و بیان خوابهایی که خودش یا یکی از افراد معتمدش دیده، آنها را چنان «مغزشویی» می‌کند تا با جدیت تمام در پیروزی «یک نامزد خاص» فعالیت و مداخله کنند!
تیره‌ی فکری مصباح و جریان «پایداری»؛ مردم را نابالغ و فاقد شعور انتخاب اصلح می‌داند. و همزمان از متدینین و مردم می‌خواهد تا «فرمان رئیس‌جمهوری عامل رهبری» را مثل فرمان خدا اطاعت کنند! این حمایت البته تا جایی است که نهاد ولایت فقیه سود ببرد و بودجه میلیاردی مؤسسه او (مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی) آسیبی نرسد. تا سال ۱۳۸۹ بودجه مؤسسه او بالغ بر ۱۲ میلیارد تومان بود. و حالا در دولت کنونی، افزابش یافته و از ردیف ۱۷ خارج شده و ردیف ثابتی در بودجه‌های سالیانه به آن اختصاص داده شده است!
احمدی‌نژاد تا قبل از سرکشی سال ۹۰ (که در یادداشت قبلی بدان پرداختم)، از حمایت‌های سیاسی فرقه مصباح و بخشی از سپاه برخوردار بود. آنقدر که در کوران کودتای انتخاباتی (در ۲۱ مرداد ۱۳۸۸) مصباح‌یزدی​ در جمع گروهی از هنرمندان بسیجی در مؤسسه‌اش در قم گفت: «وقتی رئیس‌ جمهوری از جانب رهبری "نصب و تأیید" می‌شود، به "عامل او" تبدیل شده و از این پرتو، نور بر او نیز تابیده می‌شود!» و سپس نتیجه گرفت: «وقتی ریاست جمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد؛ اطاعت از او نیز مثل اطاعت از خداست
آقای مصباح در خلال همین جملات بر «انتصاب» و نصب رئیس جمهوری به عنوان عامل ولی‌فقیه اذعان کرد. (اسم رمز مهندسی انتخابات و تعیین اصلح!)
با این حال مدتی نگذشت که او هم از بدمستی احمدی‌نژاد روی برگرداند و گفت بیشتر از ۹۰ درصد احتمال می‌دهم که (مشایی) احمدی‌نژاد را سحر کرده باشد!
در انتخابات سال ۹۲ او از کامران باقری لنکرانی حمایت کرد. فردی که قبلاً وزیر بهداشت احمدی‌نژاد بود و حالا با او زاویه پیدا کرده. اما او ناگهان انصراف داد. مصباح که برای او شهادتین خوانده بود که از او اصلح‌تر نمی‌شناسد، با اشاره سپاه سعید جلیلی را به عنوان نامزد اصلح خود معرفی کرد که شکست بدی خورد.
اما نوع تملق آقای مصباح از رهبری چنان پر آب‌و‌تاب و مشمئزکننده است که بارها صدای خودیها را درآورده. به داوری مصباح؛ آیت‌الله خامنه‌ای بالاتر از لیاقت مردم ایران است!
روزنامه جمهوری اسلامی این نوع «دفاع بد» را در نهایت موجب تضعیف ولایت فقیه ذکر کرد. اما برخی هم به بودجه ۱۲ میلیاردی (آن سال) مؤسسه پژوهشی تحت مدیریت مصباح اشارات معناداری داشتند.
اگر آیت‌الله منتظری فقید، به این نتیجه درست رسیده بود که «ولایت فقیه شرک به خداست» در نقطه مقابل او، مصباح یزدی معتقد است: «ضدیت با ولایت فقیه شرک است
حالا دوباره صدای پای عوام‌فریبی از اردوگاه مصباح‌یزدی​ شنیده می‌شود. او از یک طرف سعید جلیلی را می‌خواهد که قطعاً رئیس جمهوری فرمانبردار تری خواهد بود. و از طرفی می‌داند که رهبر احتمالاً به ابراهیم رئیسی نظر دارد!
و رئیسی در اظهار بندگی به درگاه آقای خامنه‌ای، برای خودش یک پا «اسطوره» است و مصباح با برآمدن این رقیب جدی در بارگاه سلطان، باید تلاش مضاعفی برای جلب محبت سلطان انجام دهد.
مصباحیون فرقه‌ای افراطی هستند که سیاست را مانند اسبی می‌دانند که اگر به آنها سواری ندهد، ملعون و نجس است. و اگر رکاب بدهد، نه تنها مقدس است که مقدمه‌ساز ظهور(!) هم خواهد بود! بسته به اینکه سوار اسب قدرت باشند یا نه، موضع آنها هم تغییر می‌کند. آنها نه تنها معتقدند «اهل تسنن» ناحق و خارج از دین هستند، بلکه حتی شیعیانی را که موافق نظریه ولایت فقیه نباشند، ضد دین می‌شمارند.
کسانی مثل مصباح یزدی و آقاتهرانی، به طرز عجیبی از خدمات شهروندی و تفریحی و درمانی جهان غرب بهره می‌برند، اما در عرصه «شعار» ظاهراً ضد مدرنیته و ضد غرب نشان می‌دهند!
مصباح یزدی در خرداد ۱۳۹۳ در سالروز درگذشت آیت‌الله خمینی در پاسخ به سخنان حسن روحانی که گفته بود «برخی دچار توّهم هستند و مدام غصه دین مردم را می‌خورند در حالی که نه دین را می‌شناسند و نه آخرت را»، گفت:
«برخی از افراد عمامه به سر که دارای مسئولیت هستند، در واکنش به اجتماع مردم در خصوص بدحجابی و نگرانی علما از وضع دین و فرهنگ و تجمع روحانیت در فیضیه، آن‌ها را کسانی معرفی می‌کنند که اسلام را نشناخته‌اند و آن‌ها را متهم به توّهم می‌کنند. باید از وی (روحانی) پرسید مگر خود تو دینت را از کجا یاد گرفته‌ای؟ از فیضیه؟ یا از انگلستان؟»
و حال که سخن از انگلستان شد، بگویم آیت‌الله مصباح مثل حداد عادل و سایر زعمای حکومت اسلامی، اگر‌چه در ظاهر شعارهای ضدغربی می‌دهند اما خود برای تمدد اعصاب و تفریح و درمان، بارها به غرب مسافرت کرده‌اند.
در یک مورد، شاهدی عینی از اعضای بیت رهبری در سال ۱۳۷۹ به من گفت مصباح در دیداری با رهبری، هزینه سفر به انگلیس را از دستان شخص آقای خامنه‌ای و به «دلار» دریافت کرده است.
مرتضی آقاتهرانی دیگر یار مصباح که در دولت اول احمدی‌نژاد معلم اخلاق کابینه بود، گرین کارت دارد و مدتی از رفتنش از دولت احمدی‌نژاد نگذشته بود‌ که عکس و اطلاعات گرین‌کارت این معلم تنزیه و تزکیه اخلاقی افشا شد.
در آخر از ادعای عجیب مصباح درباره جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله لبنان و اسرائیل یادی کنم که می‌گفت مردان سفیدپوشی در میدان جنگ، با امدادهای غیبی به کمک حزب‌الله لبنان رفته‌اند و بارها مانع از پیشروی نیروهای اسرائیلی می‌شدند.
اینها «چکیده فکری» عنصر پیچیده‌ای به نام مصباح یزدی بود.
مردی که افراد مورد نظرش را تا حد خدایی بالا می‌برد و اگر نافرمانی کنند ادعا می‌کند آنها سحر و جادو شده‌اند.
مردی که با انصراف یک نامزد، شهادتین چند روز قبلش را درباره بی‌نظیر بودن او، پشت قباله یک نامزد دیگر می‌اندازد!
مردی که روحانی را با چوب انگلیس می‌زند، اما سفرهای تفریحی و درمانی‌اش به همان انگلستان و با پول بیت‌المال انجام می‌شود.
مردی که سالانه بودجه چندین میلیاردی مؤسسه‌اش را از خزانه مردم می‌گیرد، «هل من مبارز» می‌طلبد و معتقد است برای دفاع از «سلطنت فقیه» باید خون ریخت! اما به گفته انقلابیون، در زمان شاه از هرگونه فعالیت انقلابی حذر داشت و معتقد بود تا ظهور خود امام زمان، تشکیل حکومت دینی شرک است. همو حالا مخالفان ولایت فقیه را مشرک می‌داند!
مصباحیون چه پشت جلیلی یا رئیسی، جز به تحکیم پایه‌های قدرت خود فکر نمی‌کنند. عوام‌فریبی آنها آنچنان گل درشت و پر دافعه است که مردم زیرک ما بعد از سالها، ریاکاری آنها را تشخیص می‌دهند. تا انتخابات اتفاقات زیادی ممکن است بیافتد. چه در صف تحریم باشیم و چه در صف رأی، بد نیست مراقب تحرکات این فرقه باشیم. دیدن آنها و کارها و سخنانشان خودش یک دوره عملی و کامل پوپولیسم دینی است. آقای مصباح یزدی به عنوان پدر استبداد دینی، همیشه با «یک دفاع بدتر» چیزی برای افزودن بر «منفیات ولایت فقیه» در چنته خود دارد که در ایام انتخابات رو می‌کند!
پس دقت در سخنان و مواضع او، قطعاً نکات آموزنده و جالبی خواهد داشت.
[بابک‌داد]
فروردین ۹۶
تلگرام: (عضو شوید و به دوستان خود معرفی فرمایید)
http://t.me/babakdad

هیچ نظری موجود نیست: