۱۳۹۶ تیر ۳, شنبه

بنی‌صدریزه کردن روحانی؟!

 🔷 دیگر جرأت مظلوم‌کشی ندارند! 🔷
➖ بابک‌داد ➖
وقتی غیر از خودش، همه را بد می‌داند، احتمالاً باید عیب را در سیستم جستجو کرد!
آقای خامنه‌ای به تمام رؤسای جمهوری غیر از خودش یک "برچسب" زد و از دور خارج کرده! از احمدی‌نژاد نزدیک‌تر هم داشته؟ او را هم به اینجایی رساند که می‌بینیم! یکبار هم یکی از این مراجع حکومتی نپرسید: این موتور معیوب، شاید در "سیستم رهبری" یک عیبی دارد که تمام "خادمان" را "خائن و بی‌بصیرت و فتنه‌گر" می‌کند! آخر نمی‌شود همه خوب وارد شوند و بد خارج شوند! این سیستم یک عیب اساسی دارد که خروجی‌اش "بد" است!
این "سیستم بیمار" حالا به ابتدای دور باطل خود رسیده؛ به "بنی‌صدریزه کردن" روحانی!

🔹 با هیچ چسبی نمی‌توانند جامعه‌ی بالغ امروز ایران را به جامعه‌ی ملتهب سال ۵۹ و ۶۰ پیوند بزنند. آن دوران که با توطئه‌های رنگارنگ، خودی‌ها را "حذف" و منتخب مردم را با طرح عدم کفایت سیاسی از گردونه بیرون کردند.
نه آقای خامنه‌ای، کاریزما و نفوذ خمینی را دارد و نه مردم امروز، آن امت چشم و گوش بسته‌ی آن سالها هستند. با این همه، گویا خامنه‌ای که هزینه‌های گزافی مثل "حذف رفسنجانی" را تقبل کرده تا پروژه‌ی "جانشینی رهبری" را با ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی و برکشاندن مجتبی خامنه‌ای به کرسی رهبری اجرا کند، حالا از رأی کوبنده مردم و انتخاب مجدد حسن روحانی سخت برآشفته شده و دیگر "کنترل روانی" خود را از دست داده است!

🔹 همان رهبر که در نوروز ۹۰ در سخنرانی مشهد از مسئولان خواست تا "جلوی مردم از همدیگر انتقاد علنی نکنند" حالا خود وارد بگومگوی توییتری و رسانه‌ای با رئیس‌جمهور منتخب مردم شده است! و این، بار اولی نیست که خامنه‌ای پا روی حرف خودش می‌گذارد. اما این بار «جایگاه فقهی ولایت‌فقیه» را هم وارد این قمار بزرگ کرده است!
مردم متدین و اقشار مذهبی، این روزها بیشتر از قبل بدنبال "شرط مفقوده عدالت ولی‌فقیه" هستند. شرط لازم برای رهبری، که آقای خامنه‌ای سالهاست از دستش داده و در حد لیدر یک حزب تنزل کرده است! "رئیس حزب رهبری" حالا فرمان آتش به اختیار می‌دهد و در تلگرام و توییترش با "منتخب ملت" بگومگو می‌کند!
مردم متدین می‌پرسند مگر نه اینکه "ولی‌فقیه منصوب خداست"؟ پس این میزان از حقارت و حقد و حسد آقای خامنه‌ای چه توجیهی دارد؟ منصوب خدا و اینهمه حقارت؟!

🔹 آقای خامنه‌ای بدنبال رؤیای اقتدار امام‌خمینی، سالها با همه جنگید اما نه تنها مقتدرتر نشد، بلکه آنقدر حقیر شد که احمدی‌نژاد بر "فرمان نهی" او پا گذاشت و در رفتاری معنادار نامزد انتخابات شد! در روز رأی‌گیری هم با بقایی، یک رأی به صندوق انداخت که کم از دشنام نبود! "ولی‌فقیه منصوب خدا" که کسی مثل احمدی‌نژاد هم او را له کرده، حالا بدنبال پروژه‌ی "بنی‌صدریزه کردن" حسن روحانی است! او نمی‌فهمد مردم و نسل امروز، همین حالا به دنبال هزاران سئوال درباره خیانت آیت‌الله کاشانی در کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ می‌گردند. و آنقدر به کاشانی و ولی فقیه و امام بدبین شده‌اند که با قربانیان حکمرانی اسلامی، احساس همدلی می‌کنند و دارند تاریخ و گوگل را جستجو می‌کنند تا "بنی‌صدر" را از نو بشناسند!
امروزه دیگر مردم دست‌به‌عصا داوری می‌کنند. محال است چنین مردمی را بعدازظهر به خیابان بفرستید تا برخلاف صبح، شعار "مرگ بر مصدق" بدهند. در محاسبات پراشتباهش، آقای خامنه‌ای هم "وزن ملت" را دست‌کم گرفته و هم دهها متغیر دیگر را.

🔹 در مردودی نظریه شرک‌الود ولایت فقیه و مضحک بودن "نصب الهی ولی!" همین رفتارهای حقیر خامنه‌ای در چهل روز اخیر کفایت می‌کند! او بیشتر از من و شما به نظریه ولایت‌فقیه بی‌ایمان و بی‌باور است! چون اگر واقعاً به "کشف و نصب ولی‌فقیه از سوی خداوند" باوری داشت، این‌قدر برای جانشینی پسر فاسدش دست‌و‌پا نمی‌زد.
او درست "همانگونه که هست"، مثل یک "سلطان جائر حقیر" سالهاست در کار توطئه‌گری برای جانشینی مجتبی است. در آخرین قدم، هاشمی‌رفسنجانی را از پیش پایش برداشتند. و حالا هم قصد دارند دولت حسن روحانی را قربانی سلطنت ولیعهدش کنند. کاری که اگر هم بکنند، محال است به نتیجه‌ای برسانند.

🔹 رفتارهای اخیر آقای خامنه‌ای اثبات کرده ولایت‌فقیه در مقابل "مردم‌سالاری" قرار دارد! و مردم ما نشان داده‌اند که از «حزب رهبر» بیزارند.
حالا خامنه‌ای برای حزب و تاجگذاری پسرش، با مشکلات فراوانی روبروست. مهمترین مشکل، آگاهی ‌و اراده‌ی ملت بزرگ ماست.
او که "زندگی و حکمرانی" را از تاریخ نیاموخته، کاش حداقل بازی در "پرده آخر" را بیاموزد و روح خود را از شیطان عنودی و حسد و حقارت رها سازد، شاید به آرامش برسد. اگرچه عطای این نعمت را از سوی خداوند بر او بعید می‌دانم. دلیلش را در رفتارهای او جستجو کنید‌. خداوند بازتاب رفتارهای بشر را بر خود او بازمی‌تاباند!
بابک‌داد
۲ تیر ۹۶
🔹 تلگرام
http://t.me/BabakDad

http://t.me/babakdad

🔹 تماس:
babakdad2@gmail.com

۱۳۹۶ خرداد ۲۱, یکشنبه

بهره‌برداری و سوءمدیریت رهبری!

🔷 چرا آقای خامنه‌ای در شأن رهبری رفتار نمی‌کند؟ 🔷
➖ بابک‌داد ➖
مردم نقاط مختلف دنیا به طور معمول در قبال اتفاقات تروریستی، اول شوکه و غمگین می‌شوند. و سپس همدل و متحد!
تروریسم در وهله‌ی اول، باعث دو واکنش انسانی می‌شود: "اندوه" و "اتحاد".
خودتان قضاوت کنید کدام مسئول چنین بود؟ و کدام اینگونه نبود؟

🔹 در ساعات اولیه، بین مردم و کاربران ایرانی همین دو واکنش انسانی به آسانی قابل دیدن بود.
اما آنکه قبل از همه، در شیپور "انتقاد و فرصت‌طلبی و دودستگی" دمید، از قضا همانی بود که باید مثلاً "سمبل وحدت" و پدر ملت باشد؛ رهبری!
رهبر در عصر آن چهارشنبه سیاه و چند ساعت پس از واقعه‌ی تروریستی، اولاً با "خوشمزگی غیرلازم" نمک به زخم مردم و داغداران پاشید. گفتن "ترقه‌بازی" در شأن یک رهبر مقتدر نیست. اتفاقاً او با گفتن این جملات "سر اژدهای خطرناکی را قطع کردیم و تا انتها ادامه می‌دهیم" باید دشمن را قوی نشان دهد تا قدرت ایران را در سرکوب چنان دشمنی افزون نمایش دهد.
اما با سخن رهبر، اقدامات آن روز نوهد و سپاه و ناجا و بازداشت عوامل مرتبط، در حد "سرکوب چند ترقه‌باز!" فروکاسته و بی‌ارزش شد. این حد از بی‌بصیرتی آقای خامنه‌ای نوبر است!

🔹 همچنین او بلافاصله ماهی مطلوبش را به نفع سپاه صید کرد که "اگر ما در سوریه نبودیم، اینها زودتر آمده بودند!" که مطلقاً اشتباه است و جای بحث دارد، اما به هر حال "عقلانیت" حکم کرد کسی در آن برهه خاص، پاسخی به او ندهد!
در واقع، شایسته این بود که رهبر با قطع برنامه عادی خود، پیام محکمی بدهد. به کشته شدن حتی یک نفر بیگناه، به اندازه کشته شدن یک ملت (طبق آموزه‌های دینی) واکنش جدی نشان بدهد. و با بیان سخنانی وحدت‌بخش و پدرانه، مردم را به همدلی ترغیب کند و از عملکرد نیروها در سرکوب تروریست‌های وحشی تمجید کند. آیا چنان کرد؟

🔹 درست در ساعتی که دخترک معصوم کارگر شهید فضای‌سبز مرقد آیت‌الله خمینی، پشت درهای سردخانه، بی‌قرار پدرش بود، رهبر داشت بین بسیجیانش درباره "ترقه‌بازی" خوشمزگی می‌کرد و ایرادهای آنچنانی به سند ۲۰۳۰ می‌گرفت که طبق مدارک موجود، حداقل از تابستان پارسال آن را خوانده بود!
همچنین در آن روز پرآشوب، داشت فرمان "آتش‌به‌اختیار" به بسیج می‌داد، آن هم درست در روزی که باید بر هر آتشی "آب" می‌ریخت و جامعه را آرام می‌کرد.

🔹 سالهاست آقای خامنه‌ای از "شرایط قانونی رهبری" ساقط شده و اگر مجلس خفتگان عرضه و لیاقت داشت، سالها قبل فقط به خاطر "فقره‌ی احمدی‌نژاد" باید او را استیضاح و خلع می‌کردند. اما حالا که خورشیدش را بر لب بام می‌بیند، برای فردای رحلتش دارد پیام رمزدار می‌دهد که "اگر در این قرارگاه اختلالی رخ داد، شما خودتان اختیار دارید هرکجا لازم دیدید، آتش کنید!" یعنی سوق دادن یک کشور به جنگ داخلی! آیا "رذیلانه‌تر" از این هم می‌توان سراغ داشت؟ دیگی که برای من نجوشد…؟
آیا متدینین و مردم، یک عمر نهاد رهبری و ولی‌فقیه را "فربه و پروار" کردند تا برای روزهای نبودن و اختلالش، فرمان آتش به اختیار و بی‌قانونی صادر کند؟!

🔹 حالا هنوز مطالبات مردم پابرجاست. آنها از مداخله سپاه در امور اقتصادی و بانکی و عمرانی و سیاسی بیزارند.
مردم همچنان از اینکه نتیجه‌ی میلیاردها دلار خرج و ۲۰۰۰ کشته‌ی سپاه در سوریه، این است که در دفتر مراجعات مردمی مجلس هم امنیت ندارند، پرسش دارند.
بگذریم که حتی "یک گزارش مستقل" هم وجود ندارد که سپاه، در سوریه با داعش جنگیده باشد.
سپاه در این شش سال، مدام در حال سرکوب مخالفان بشاراسد بوده و هرگز به قلمرو داعش ورود نکرده است! پس منّت مفت بر سر مردم نگذارید.

🔹 اگر داعش توانسته تا بهارستان نفوذ کند، خوب است دنبال حفره‌های امنیتی "درون تشکیلات برادران!" هم بگردید. محال است که بدون حمایت "بخش‌هایی فاسد در سپاه"، داعش بتواند تا میدان بهارستان بیاید. می‌گویید سپاه بخش فاسد ندارد؟ مگر سعید اسلامی معاون وزیر اطلاعات، به گفته‌ی همین رهبر، عامل اسرائیل نبود؟ پس دنبال حفره‌ها درون سپاه بگردید، تا ببینید چرا در هنگامه اعتراض مردم به مافیاهای مالی در مقابل مجلس، و فردای روزی که مردم را کتک زدند و مردم بر علیه آنها شعار دادند: "داعشی داعشی" این اتفاق افتاد؟

🔹 به بهانه‌ی این حمله، نخواهید جایگاه دولت قانونی و منتخب مردم را محدود کنید و با بهانه‌جویی درباره سندی که از پارسال آن را خوانده‌اید، (وای اگر بگویید نخوانده بودید!) بخواهید به دنبال انتقامجویی از رأی مردم و منتخب قانونی آنها باشید که آب در هاون کوفتن است!
در این سوی دنیا، سوگوار بی‌گناهانی هستیم که هنوز معلوم نیست با "کدام صحنه‌آرایی خطرناک"، به خاک و خون افتادند؛ اما حقیقت آشکار می‌شود!

🔲 این نوشته به اشک دختر نوپای کارگر فضای سبز و تمام بازماندگان این حمله‌ی غیرانسانی تقدیم شد.
بابک‌داد
شنبه ۲۰ خرداد ۹۶
🔹 تلگرام:
http://t.me/BabakDad


🔹 تماس:
babakdad2@gmail.com

♦️«دولت‌مخفی هکرها» ظهور کرده است!♦️

♦️ از برگزیت تا ترامپ؛ آیا هکرها جهان را اداره می‌کنند؟ ♦️
➖ بابک‌داد ➖
تصوّرش هم وحشتناک است، اما انگار این کابوس دارد به واقعیت تبدیل می‌شود! خوب که گوش کنیم، صدای پای‌شان را می‌شنویم: "دولت هکرها" عملاً دارند جهان را تغییر می‌دهند و اداره‌اش​ می‌کنند!
کافی است به اتفاقات ماههای اخیر با دقت بیشتری نگاه کنیم:

🔹 اول: رفراندوم "برگزیت" در کمال ناباوری، به "خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا" منجر شد! در حالی‌که نظرسنجی‌ها چیز دیگری می‌گفتند.
آن رفراندوم، طبعأ توسط سیستم‌های قابل نفوذ رایانه‌ای انجام شد و بعدتر که پای احتمال هک به "انتخابات آمریکا" کشیده شد، عده‌ای گفتند شاید رفراندوم برگزیت هم با دخالت هکرها، بریتانیا را به سوی درب خروجی اروپا هدایت کرده باشد!

🔹 دوم: هنوز تحقیقات دامنه‌دار کنگره درباره‌ی احتمال دخالت هکرهای روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تمام نشده و عده زیادی معتقدند حداقل "افشای ایمیل‌های محرمانه حزب دموکرات" که در اواخر مهلت تبلیغات انتخاباتی رخ داد و به سود ترامپ بود، توسط هکرهای روسی انجام شده و در کاهش آراء خانم کلینتون نقش مهمی داشته است.
حالا​ پرسش این است که آیا حاکم کاخ سفید را هم "هکرها" تعیین کرده‌اند؟

🔹 سوم: مقصد بعدی هکرهای سازمان‌یافته، همانجایی بود که انتظارش می‌رفت: فرانسه!
در انتخابات ریاست جمهوری ماه پیش، با تمام پیش‌بینی‌های​ امنیتی که دولت فرانسه برای جلوگیری از خرابکاری هکرها انجام داد، در شب آخر تبلیغات، هکرها موفق شدند ایمیل‌های ستاد امانوئل ماکرون را هک و منتشر کنند.
اتفاقی که می‌توانست به پیروزی رقیب او، "نامزد راست افراطی" بیانجامد و "دومینوی پیروزی راست‌گرایی افراطی" را در اروپا آغاز کند. اما به خاطر عزم‌جزم فرانسوی‌ها برای ممانعت از ورود خانم لوپن به کاخ الیزه، آن اقدام هکرها عملاً بی‌نتیجه ماند.

🔹 چهارم: از هفته‌ی​ قبل، با هک‌شدن سایت رسمی دولت قطر، سخنان تندی از قول حاکم این کشور منتشر شد که بلافاصله توسط خود او و وزارت خارجه قطر تکذیب شد! آنها گفتند سایت رسمی ما هک شده بوده!
اما دیگر کار از کار گذشته و تا اینجا، "بحرانی بی‌سابقه" در منطقه و بین کشورهای عربی با قطر آغاز شده است. بحرانی که شاید به درگیری نظامی هم بیانجامد!
دولت قطر بارها اعلام کرد امیر قطر آن روز اصلاً سخنرانی نکرده تا چنان حرفهایی درباره "تمجید قدرت ایران یا حماس و برعلیه عربستان" گفته باشد! 
اما خشم عربستان و قطع رابطه‌ی تمام کشورهای هم‌پیمانش با قطر، این "شبه جزیره" را در بن‌بست قرار داده است!
چنانچه دولت قطر مدعی شده اینجا هم هکرها در "بحران‌آفرینی" نقش داشته‌اند! 
حساب توییتری CNN از قول «بازرسان آمریکایی» نوشته آنها "جای پای هکرهای روسیه را در هک سایت رسمی دولت قطر برای بحران‌آفرینی" دیده‌اند!

🔹 بر این موارد می‌توان نمونه‌های بیشتری افزود. از جمله "هک سیستم درمانی بریتانیا" یا باج‌خواهی هماهنگ هکرها که حدود دو هفته قبل، هزاران سایت در سراسر جهان را مختل نمود!
🔹 امروز پنجشنبه سرنوشت بریتانیا با انتخاب ۶۵۰ عضو پارلمان و نخست‌وزیر آن رقم می‌خورد.
انتخاباتی که ممکن است پیامدهایی مثل اعلام استقلال اسکاتلند و نظایر آن را در پی داشته باشد! بیم دخالت هکرها بر این انتخابات​ هم سایه انداخته است!

🔹 آیا دولت مخفی هکرها در حال اداره کردن و تغییر دادن جهان هستند؟
"دولت مخفی هکرها" ظاهراً تا اینجا یک "ترامپ" به آمریکایی‌ها داده و یک طلاق سیاسی (برگزیت) را به اروپایی‌ها و یک بحران بزرگ به اعراب تحمیل کرده‌ است! و این همه، نمی‌تواند نتیجه‌ی کار چند هکر ساده باشد.
به نظرم دنیا با واقعیت ظهور یک "دولت مجازی مخفی" مواجه شده که هکرها آن را اداره می‌کنند! با رویکردی که به نظر می‌رسد «جهان فعلی» را هم نمی‌پسندد!
اینکه این "دولت مجازی"، «ژن روسی» دارد یا نه، هنوز مشخص نیست. آنچه تا حدی معلوم شده اینکه حالا دنیا با یک "حکومت ناپیدا و بی‌مکان" مواجه است که هر لحظه امکان دارد پرچمش را از درون یک رایانه، در هر نقطه‌ای​ از جهان که بخواهد، برافرازد!
دولت مخوفی که قادر است کلید برق سراسری یک کشور را قطع کند! پروازهای هواپیماها را مختل سازد! در سیستم‌های بانکی و هرجا که فکرش را بکنید، اختلال ایجاد کند… و یا حتی کلید شلیک یک "بمب اتمی" را بفشارد!

🔹 با وجود "دولت مخفی هکرها"، جهان جای ناامن‌تری شده و مناسبات فعلی آن، می‌تواند به سرعت تغییر کند. آنها قادرند دوستی‌ها را به سرعت به دشمنی تبدیل کنند و هر لحظه و هر جا که اراده کنند، یک «اتفاق شوکه‌کننده» بسازند!
در جهانی که یک قدرت‌مخفی و نفوذگر در ساختار آن پا گرفته، به تلخی باید اعتراف کرد که "فاجعه" متولد شده و "خود کابوس" ظهور کرده است!
بابک‌داد
۱۸ خرداد ۹۶
🔹تلگرام:
http://t.me/BabakDad
http://t.me/babakdad

🔹تماس:
BabakDad2@gmail.com

۱۳۹۶ خرداد ۱۷, چهارشنبه

♦️ چگونه به عقب برنگردیم؟ ♦️


🔷 حفظ و سوددهی سرمایه‌اجتماعی 🔷
➖ بابک‌داد ➖
ابتدا ۳ جمله‌ی شاهکار از سخنرانی اخیر آقای روحانی​ را بخوانید:
➖ نمی‌پذیریم هر کسی، در ‏هر شهری، بخواهد با قانون و سلیقه خود با زندگی مردم بازی کند!
➖ آراء همه مردم برای ما محترم است، ‏اما شیوه‌ی مدیریت کشور بر مبنای نظر "اکثریت" خواهد بود!
➖ دفاع از دولت، دفاع از رأی مردم و اکثریت ‏مردم است!
سخنان محکم حسن روحانی در ضیافت افطاری با وزرا و استانداران، همان آهنگ استحکامی را داشت که از "سفر ارومیه" آغاز شد و به سخنرانی‌های او رنگی از اقتدار زد که مردم خواهانش بودند. همان که درباره‌اش نوشتم: "شک نکنید «این روحانی» پیروز می‌شود"!
🔹 حالا او در رأس "تحول‌خواهانی" است که نمی‌خواهند کشور دیگر به عقب برگردد. و یک «سرمایه‌ی عظیم اجتماعی» هستند.
پیروزی اصلا‌ح‌طلبان (بخوانید تحول‌خواهان) در شوراهای شهرهای بزرگ هم، حجم این سرمایه را بیشتر کرده است.
گفتن ندارد که اگر «همین امروز» به فکر حفظ و توسعه‌ی این سرمایه اجتماعی نباشیم، با کارشکنی مخالفان، روز به روز از این سرمایه کاسته می‌شود و ۴ سال بعد رئیسی‌ها بازمی‌گردند!
سئوال این است که؛ این سرمایه چطور باید حفظ شود؟ و به سوددهی برسد؟ و سهم هر کدام از سه ضلع «ملت، دولت و مطبوعات» برای برقراری "حاکمیت ملی" چیست؟

🔲 سهم دولت!
روحانی با همین روند مستحکم، می‌تواند از حالا "پایه‌ی دولت مدنی بعدی" را هم بگذارد. با انتخاب همکارانی که به قول او "گیوه را ورکشیده" و اهل میدان عمل و سختکوشی باشند، بی‌تردید با موفقیت روبرو خواهد شد. و می‌تواند از اینکه تندروها دوباره سر برآورند، پیشگیری کند.
🔹 ترمیم کابینه، تشکیل تیم اجرایی و رسانه‌ای قوی، برکناری مدیران تحمیلی و ارزیابی مداوم کار مدیران، بخش‌هایی از کارهای ضروری روحانی است.
او ضمن پرهیز از رودررویی با مخالفان، در عین حال باید چنان مقتدر و محکم در مقابل کارشکنی آنان بایستد که جرأت نکنند این سرمایه‌ی عظیم اجتماعی را دلسرد و از صحنه خارج نمایند.
او قطعاً حمایت مردم و رسانه‌ها و حتی ایرانیان حق‌طلب خارج از حاکمیت را در این مسیر با خود خواهد داشت.

🔲 سهم ملت!
مردم هرگاه دچار این خوش‌باوری شوند که رأی داده‌ و کار را تمام کرده‌اند و باید به خانه بروند، باخته‌اند.
🔹 باید بدانیم رأی ما مانند "چک و پولی" است که حالا در جیب آقای روحانی قرارش داده‌ایم تا همان «مطالبات انتخاباتی» را خریداری و مهیا نماید. چشممان باید به رأی‌مان باشد. اگر عده‌ای خواستند آن را از جیب روحانی بدزدند، باید مچ آنها را بشکنیم! اگر خواستند از "ارزش" آن کم کنند، باید باشیم و "پشتوانه‌ای" بر آن رأی و سرمایه‌ باشیم.
و اگر خود دولت هم دچار خطا شد و خواست رأی ما را صرف خرید کالایی غیر از (آزادی، امنیت، رفاه، توسعه قانون‌گرایی و عدالت و…) کند، مردم باید مطالبات را دوباره یادآوری کنند و دولت را به مسیر معهود خویش برگردانند.
مردم اگر در صحنه بمانند، روحانی و هر منتخبی، تا آخر با همین اقتدار و قدرت کار خواهند کرد و کارشکنان را منزوی می‌کنند. مردم صاحب این ثروت هستند. باید قدرش را بدانند و از کف ندهندش!

🔲 سهم رسانه‌ها!
رسانه‌ها، روشنگران صحنه‌اند.
هم عیوب و هم نیکی‌ها را نمایان می‌کنند. علاوه بر این وقتی برای "سرمایه اجتماعی تحول‌خواه" احساس مسئولیت بکنند، باید علاوه بر اینکه مراقب مطالبات این ۲۴ میلیون نفر هستند، خود را در مقابل روشنگری آن ۱۶ میلیونی که به رقیب تحول‌خواهی رأی داده‌اند، مسئول بدانند و آنان را هم به "مسیر اکثریت" ترغیب کنند.
رسانه‌ها وقتی دغدغه‌ی دموکراسی داشته باشند، باید از حالا به دنبال تأثیرگذاری بر آن قشر خاکستری و مردّد هم باشند و آنها را به مسیر مطالبه‌گری مدنی راهنمایی کنند.
هرچه این سرمایه اجتماعی، فربه‌تر و پرشمارتر شوند، امکان بازگشت به عقب کمتر خواهد شد.
بخش بزرگی از وظیفه بر عهده رسانه‌ها و نیروهای مؤثر سیاسی است تا این ۲۴ میلیون را به ۶۰ میلیون مطالبه‌گر برسانند. مردمانی که درک کنند هرچه بخواهند، باید بشود! در این صورت، هیچکس به خود اجازه نمی‌دهد مقابل اراده چنین ملتی بایستد.
🔹 قرار نیست رسانه‌ها دولتی شوند، یا دولت رسانه‌ای شود.
سه ضلع مردم، دولت و رسانه، اگر در یک محور کار کنند و اگر هدفشان "حفظ و افزایش وزن اجتماعی" و "برقراری حاکمیت ملی" باشد، کشور قطعاً اسیر مافیاهای تمامیت‌خواه و ویژه‌خواران نمی‌شود. و هرگز به عقب باز نخواهیم گشت.
🔹 امیدوارم چیزی از "این اقتدار" روحانی کم نشود! و چیزی از "مطالبه‌گری مردم" و چیزی از "روشنگری رسانه‌ها" کم نشود!
و این مسیر رو به جلو، ایران ما را بدون توقف از "استبداد و تحجر" دور و دورتر کند.
بابک‌داد
۱۵خرداد۹۶
🔸 تلگرام:
http://t.me/BabakDad
http://t.me/babakdad

🔸 تماس:
BabakDad2@gmail.com

۱۳۹۶ خرداد ۱۵, دوشنبه

♦️ تکذیب ارتباط با آمدنیوز! ♦️


➖ بابک‌داد ➖
موضوع «مقابله با دروغگویی» است.
آنها آنقدر یک دروغ را تکرار می‌کنند که «ملکه ذهن» مردم شود؛ اما مردم باید بدانند این دروغ‌ها، نه "ملکه حقیقت" که "عجوزه‌ی دروغ" هستند و عاقبت فاش می‌شوند.
🔹 یکی از این دروغ‌های آشکار را آقای عبدالرضا داوری در مطلبی که قبل از بازداشتش درباره «فهرست آمدنیوز» منتشر کرده، نوشت و مدیریت آمدنیوز را به بنده منتسب کرد که از اساس کذب است!
🔹 با کمال تعجب، از طرف یکی از مخاطبان مطلع شدم؛ کسانی گفته‌اند من «از داوری، مشاور رسانه‌ای احمدی‌نژاد دفاع کرده‌ام!»
🔹 دفاع از حقوق بشر، آنجا حق‌طلبانه است که طرف شارلاتان نباشد. وقتی در آخرین مقاله‌اش، دروغی به این حجم گفته، من از کجا بدانم "واقعاً او را آنطور که خودش می‌گوید بابت ۳ کامنت بازداشت کرده‌اند؟" از کجا معلوم که این را هم دروغ نگفته باشد؟ و تا وقتی باید و می‌شود که از حق‌طلبان مظلومی مانند برادران رجبیان (دو موزیسین مظلوم) و دهها دربند حق‌طلب دفاع کنم، چرا باید بیایم و برای دفاع از کسی که حرفش در مورد خود من «دروغ بیّن» بوده است، دفاعیه(!) بنویسم؟

🔹 ایشان با استناد به گزاره دروغ «مدیریت من بر آمدنیوز!» که از اساس دروغ است، آمدنیوز را به دستگاه‌های امنیتی وصل کرده و با همین فرمان،
نشسته و تحلیلی بر «فهرست انتخاباتی آمدنیوز» نوشته است. و مرا به فهرستی وصل کرده که روحم از آن بی‌خبر است!



🔹چنین فردی یا خیلی ساده‌لوح است (که نمی‌داند من نظراتم را فقط در کانال و وبلاگ خودم منتشر می‌کنم و پلتفرم‌های خودم را دارم) و یا می‌داند و با «وقاحت دارد دروغ می‌بافد». در هر دو صورت، دفاع از «حقوق‌بشر» او از من ساقط است!
اگر آنقدر ساده‌لوح است که باید مانند صغار و مجانین، از سازمانهای خیریه و بهزیستی «قیّم عقلی و وکیل تسخیری» اختیار کند. و اگر آنچنان شارلاتان است که باز دفاعش از عهده من ساقط است!

🔹 دروغی که به عنوان ارتباط من با آمدنیوز گفته، باعث می‌شود به سایر حرفها و مدعیات مظلوم‌نمایانه این فرد شک کنیم!
بنده آنقدر "جاه‌طلبی حرفه‌ای" دارم که از سال ۷۰ بدون اسم یا با اسم مستعار مطلب نمی‌نویسم. جانماز آب نکشیدم و نوشتم «جاه‌طلبی حرفه‌ای»! آدم یا به چیزی که می‌نویسد اعتقاد دارد که پایش می‌ایستد و امضای خودش را هم می‌گذارد! یا ننویسد بهتر است.
♦️ لذا ضمن احترام به همکاران رسانه‌ای، اعلام می‌کنم «ارتباطی با کانال محترم آمدنیوز ندارم» و امیدوارم دروغ امثال آقای داوری و سایتهای برادران سایبری را باور نکنید.

🔹 درباره ​تماس با بنده، فقط از مجاری که اعلام می‌کنم، اقدام کنید و به ایمیل آدرس‌هایی که با اندک تغییری، مثل گذاشتن یک «.» یا «`» گولتان می‌زند، اعتماد نکنید.
آدرس را دقیق وارد کنید و به «نقل قول‌ها» دقت کنید. زمان خوط خوطک میرزا که نیست بخواهند با دود ارتباط برقرار کنند! یک کانال داریم و یک ایمیل برای مخاطبان گرامی!
 این جماعت سایبری خناس که به دنبال فریب هستند، نان غفلت شما را می‌خورند!
یادتان باشد حق‌طلبی با زیرکی برادرند. و مراقب حیله‌ی خناسان باشید. لازم شود نکات بیشتری خواهم گفت.
[بابک‌داد]
نشانی تلگرام
https://t.me/babakdad


🔸 تماس:
babakdad2@gmail.com

۱۳۹۶ خرداد ۱۴, یکشنبه

آصادق! «کی چکاره است؟»


➖ بابک‌داد ➖
آصادق لاریجانی اگر صبح تا شب هم "گلواژه" بگوید و به این و آن بپرد که "تو چکاره‌ای؟" باز هم بر او حٙرٙجی نیست!
او در واکنش به شعار رفع‌حصر مردم، با عصبانیت به روحانی تاخته که: "اصلاً تو چکاره‌ای؟"

🔹 او را که کوچکترین لاریجانی‌هاست، یک‌شبه نشاندند بر کرسی "رئیس قوه قضائیه!" و در همان یک‌ شب، او را که احتمالاً دو جزء قرآن هم حفظ نبود، "آیت‌الله" کردند!
این برادر کوچکتر لاریجانی‌ها، فقط در یک شب از برادران بزرگترش، «بزرگ‌تر» شد! فامیلش را "آملی" کرد تا فرق کند و کلی بدبختی کشید تا جایگاهش را اثبات کند! او که تا دیروز از علی‌آقا و جواد حرف زور می‌شنید، حالا باید از خودش یک «آیت‌الله جاافتاده، عالِم و قاطع» نمایش می‌داد!
ظرف یک شب، حکم استیذان و اعدام و حبس و عفو هزاران نفر و ریاست قوه‌ی​ عریض و طویل قضاییه، افتاد دستش! خب آدم از بالانس خارج می‌شود!
حضرت عباسی اگر ما هم بودیم، با این "هجوم قدرت و اختیارات"، دچار اختلال شخصیتی می‌شدیم! دچار توّهم و خود بزرگ‌بینی می‌شدیم! صدا و رفتار و نگاه کردنمان هم عوض می‌شد! هاله نور را که قطعاً می‌دیدیم!

🔹 فرض است که «مقامات» را پله‌پله بالا می‌روند.
مثلاً برای آیت‌الله شدن، لابد باید سالها درس خواند تا «آیت‌الله» شد. در دستگاه قضائی هم، لابد باید به درجاتی از حقوق‌دانی و عدل و بی‌طرفی برسد تا قاضی شود؛ چه رسد به قاضی‌القضات!
آن وقت این طفلک را یک‌شبه هم آیت‌الله کرده‌اند و هم قاضی‌القضات! مشخص است که با دیگران با زبان «شما چکاره هستید؟» حرف می‌زند!
آدم کوتوله‌ای که یک‌شبه اینقدر جهشی بالا رفته، به طرز مضحکی، ادای "بزرگان" را در می‌آورد! صدایش را دالبی می‌کند، نگاهش را نافذ، و هی سخنان قاطع صادر می‌کند؛ و درباره‌ی حصر بزرگانی که در خیال هم تجسم نمی‌کرد، حرف می‌زند…!

🔹 شبیه "قصه سلطان و شبان" وقتی شبان را بر تخت سلطانی می‌نشانند، هویتش را می‌بازد. متوّهم می‌شود، حس می‌کند دنیا به او رو کرده، دور سرش «هاله‌ی نور» می‌بیند! تُن صدایش عوض می‌شود. بعد یابو ورش می‌دارد که حتماً خبری هست!
شما به یک کلاغ هم آن قدر بها بدهید، خودش را یک طاووس زیبا می‌پندارد: "این منم طاووس علیین شده!"

🔹 اما بین مقام "انتصابی" و "انتخابی" فرق‌های فراوانی هست که شما بهتر از بنده می‌دانید.
آصادق لاریجانی حتی منتخب یک شورا در روستا هم نبوده، و یکباره به بالاترین درجه قضایی "منصوب" شده! آخر این چه «بازی روانی» بود که با روح این شبان طفلک کردند و به بالاترین مقام قضایی کشور منصوبش نمودند!
طبیعی است آصادق، از «منتخبان ملت» که به «رأی اعتماد ملت» می‌بالند، کینه به دل داشته باشد و به آنها بگوید: «تو چه کاره‌ای؟»
«منتخب ملت»، یک وزن اجتماعی دارد که علی‌آقا هم با نمایندگی مجلس قم آن را چشیده! ولی این طفلک تمام «هست و نیستش» نصبی و انتصابی است و مزه‌ی رأی ملت را نمی‌داند!
او باید مدام تملق بگوید و چشمش به لبان بالایی باشد. و فقط درباره فرمایشات رهبری، انشاء بنویسد: از فتنه، بصیرت، نفوذ، دشمن…!
یک «مقام منصوب»، به سادگی یک واشر یا لامپ، قابل تعویض است! اما «پر عبای یک منتخب ملت»، مثل موسوی و خاتمی یا روحانی به «کل مقامات نصبی» می‌ارزد. حلاوت مقامی که با رأی ملت به دست می‌آید کجا و بی‌مزه‌گی مقامی که به مِهر و قهر یک نفر بسته است کجا؟

🔹 «میز انتصابی»، با یک امضاء​ به امثال آصادق می‌رسد و با دستخطی هم پس گرفته می‌شود! همین حالا آصادق می‌داند که سر بگرداند، ابراهیم رئیسی را جای او می‌نشانند!
اگر بخواهم سخنی به آصادق لاریجانی بگویم، به او یادآوری می‌کنم مقامی که دارید "قرضی" است! نسیه است! ناپایدار است! کینه‌ی قلبی شما از «محبوبیت محصوران» را می‌فهمیم. شما آرزو دارید سود آن ۶۳ حساب بانکی قوه قضائیه را نداشتید، یا اصلاً «آیت‌الله حکومتی» نبودید، اما نصف شیخ مهدی کروبی در بین مردم «رأی و هوادار» داشتید! مردم بعد از ۸ سال هنوز آنها را فریاد می‌زنند!
دیگر فهمیده‌‌اید که یک «منتخب مردم» می‌تواند با "رأی ملت" بر شما منصوب‌ها فخر بفروشد و «مقام نسیه‌تان» را تحقیر کند! اگر این کار را نمی‌کنند، بگذارید پای بزرگواری‌شان.

🔹 یک منتخب ملت «همه‌کاره است» و به تعداد آرائی که دارد، بر شما منصوبین حق پرسش دارد. او به تعداد «رأیی» که دارد،  مختار است که مطالبات مردمش را پیگیری کند.
«منتخب ملت همه‌کاره است!» اما فقط یک پرسش باقی می‌ماند؛ اینکه «آصادق چه کاره است»؟
مردی که امروز در «صیغه‌ی موقت» این مقام انتصابی است و فردایی که عزل بشود، مثل آن «شبان پریشان» سر به بیابان می‌گذارد و از خود می‌پرسد: «من چه کاره‌ام؟»
و بالاتر اینکه از خود می‌پرسد: «من حالا کی هستم؟»
چیزی که پاسخش را شاید هرگز نتواند بفهمد… 
بابک‌داد
۱۱ خرداد ۹۶
 🔹 ➖ تک نوشته: سکوت علمای ما! ➖ 🔹 
 🔹 صریح بگویم بزرگان دینی و علمای  ما با سکوتشان، حصر ظالمانه را تأیید کردند!
🔹 چرا به ندای «حضور جمعی در منزل محصورین» پاسخ ندادند؟
🔹 حال ببینند علمای بحرین، چگونه حصر را شکستند…



🔸تلگرام:

http://t.me/BabakDad

🔸تماس:
BabakDad2@gmail.com

۱۳۹۶ خرداد ۱۱, پنجشنبه

"ربّنا" در دست قوزی‌ها!

🔷 پاسخی به اصرار جواد لاریجانی بر ممنوعیت ربّنا! 
➖ بابک‌داد ➖
می‌گویند خدا نکند که "روزیِ آدم بیافتد به دست قوزی!" ("قوزی​" به معنای لجباز و یکدنده است، و قوز به معنی مشکل! مانند "قوز بالای قوز" که یعنی مشکل بالای مشکل!) اوج بدبختی است که کار آدم به دست افراد "حقیر لجباز" بیافتد!
ظاهراً سالهاست که مشکلات این مردم به دست "قوزی‌ها"ی عنود و لجوج افتاده و "حل‌نشده" باقی مانده‌اند! مسئله‌ی پخش «ربّنای استاد شجریان» یکی از آنهاست که یک ملت می‌خواهند ولی قوزی‌ها نمی‌گذارند! و "رفع حصر" هم یک قوز (مشکل) دیگر است که به دست قوزی‌ها (مشکل‌سازان لجوج) افتاده و…!
🔹 اظهارنظر جواد لاریجانی درباره علت ممنوعیت پخش دعای ربّنا از صداوسیما، یک مضحکه‌ی تلخ است. آقایی که "مذاکرات خفت‌بار لندنش" مشهور است و در "زمین‌خواری" به مراتبی از عرفان(!) رسیده است! عمری، کارش "متناظر به شُبهه!" بوده و با تبدیل زمین کشاورزی به بایر، و خرید مفت آن، و بعد ساختن و انداختن، حالا شده "مسئول رسیدگی" به خواسته ملت درباره پخش دعای مذهبی و عاشقانه‌ی ربّنا! نگفتم؟ روزی به دست قوزی!
این اخوی، جوری درباره "تناسب ایقایی" و "تلاوت ملحون" و "تحت‌الشعاع قرار گرفتن توجه به باهرات، نسبت به مقارنات!" بیانیه نوشته، که اگر سابقه‌اش را ندانید، خیال می‌کنید مدرّس تلاوت در دانشگاه الازهر مصر است!
🔹 جواد لاریجانی این قدر نمی‌فهمد که اگر چهار تا مؤمن در اینجا باقی مانده که سحر و افطار را به "عبادت و صوم و صلاة" می‌گذرانند، محض همین "تلاوت ملحون و دعای هوش‌ربای ربّنا" است. وگرنه چنانچه قرار بود این مردم به تقلید "ایمان ملوکهم"؛ مقامات نظام اسلامی را الگو قرار بدهند که همه کافر و ملحد و اختلاس‌گر شده بودند! دین این مردم به کمند زلف ربّنا آویخته، و اینها هنوز نمی‌فهمند!
🔹 به اسلام همین مصباح و جنتی و… نگاه کنید! حضرت عباسی یک نفر را در تمام «کهکشان‌ها» پیدا نمی‌کنید که به خاطر اینها متدیّن شده باشد!
کاش صداوسیما یک "پکیج تلفیقی!" از سخنان دینی حضرات "جنتی و صادق لاریجانی و محسنی اژه‌ای و احمد خاتمی و موحدی‌کرمانی" درست کند و بدهد دست مردم! تا ببینند که آیا با اینها، حتی یک جوان امروزی را هم می‌توانند قانع و دیندار کنند؟ والله اگر بتوانند!
🔹 اما با یک ربّنای ۴ دقیقه‌ای شجریان، با یک پیام ۳ دقیقه‌ای سید خاتمی، با یک پیام اشاره‌وار میرحسین و کروبی از داخل حصر،… جوانان فوج فوج با عشق روزه می‌گیرند، در انتخابات پوستر می‌چسبانند، کتک می‌خورند، صبر می‌کنند، در صفوف طولانی حوزه‌ها می‌ایستند و رأی می‌دهند!
هم آن نفرت و هم این عشق، هردو بی بدیل و یگانه‌اند!
🔹 با یک اشاره ابروی این شخصیت‌ها، جوان امروزی حاضر است ساعتها در "صف رأی‌دادن" بایستد. یا مانند سال ۸۸ روزهای متمادی در تظاهرات اعتراضی شرکت کند و صدها بار باتوم بخورد. و تازه باز هم تا "روحانی" را می‌بینند، نمی‌گویند: «شغل، پول، مسکن»! شعار می‌دهند: "رفع حصر"! شعار می‌دهند: "خاتمی"!
🔹 من دارم درباره "جوان امروزی" حرف می‌زنم که شاید بخاطر پدرش هم حاضر نباشد ۱۰ دقیقه در صف بانک، یا نانوایی بایستد! همین جوان کم‌حوصله، ساعتها زیر آفتاب ایستاده تا به نامزد منتقد رأی بدهد! ایستاده تا مصباح و جنتی و یزدی و «رئیسی» نیایند! همین جوان که زیر کولر هم نماز نمی‌خواند، در تابستان داغ ۸۸ به نمازجمعه هاشمی‌رفسنجانی آمد و کف خیابان داغ، به سجده رفت!
این جوان، دعای ربّنای شجریان را در موبایل خود سیو کرده و در مترو و پارک و دانشگاه، با هندزفری به صوت "ملحون و عاشقانه شجریان" گوش‌جان می‌سپارد و با خدایش اُنس می‌گیرد!
🔹 این جوان از "دین جنتی و مصباح و موحدی‌کرمانی و احمد خاتمی" چه خیری دیده که دنبال آنها باشد؟ مردم کفر را بر دین اینها ترجیح می‌دهند.
اگر جوان امروزی هنوز به کلی قید دین را نزده، یکی «صوت ملحون» ربّناست! خدا را با آواز خواندن! عاشقانه "صبر" خواستن!
آن‌وقت جواد لاریجانی به تناسب ایقایی و صوت ملحون ربّنا ایراد می‌گیرد! به این می‌گویند: "افتادن روزی، به دست قوزی!"
🔹 آقایان​! بترسید از روزی که این آخرین رشته‌های الفت و پیوند جوان امروزی با دین پاره شود.
ربّنا، ضامن صبر مردم ماست. خاتمی، ضامن آرامش جوان امروزی است. اینها اگر نباشند، جوان امروزی حوصله نمی‌کند یک روز دیگر بمانید و دین‌فروشی کنید! جوان امروزی را بیشتر از این، از دین دلزده نکنید! که اگر طناب ربّنایش پاره شود، جهنم را برایتان مهیا می‌کند.
🔹 به همان اندازه که جوان‌امروزی به  "لبخند‌خاتمی و ربّنای‌شجریان و مظلومیت محصوران" عشق می‌ورزد، همزمان کینه‌ای از تحجّر شما در دلش دارد که اگر بهانه دستش بدهید، "قوز بزرگی بالای قوزتان" می‌کارد!
با دل‌ و عقل جوان امروزی بازی نکنید! از ما گفتن بود… و ای کاش از شما "شنیدن" باشد!
بابک‌داد
دهم خرداد ۹۶
🔸تلگرام:
http://t.me/BabakDad
🔸تماس:
BabakDad2@gmail.com