۱۳۹۱ اسفند ۵, شنبه

داشته هاي احمدي نژاد! ‍[بمب تأخيري آميا] / بابك داد



برخي از داشته هاي احمدي نژاد؛ مثل بمبهاي ساعتي و تأخيري هستند و برخي بمب هاي تأخيري احمدي نژاد از حالا به كار افتاده اند و هر كدام براي زماني طراحي شده اند. او مدتي است ضامن بمب تأخيري «آميا» را كشيده است! يكي از مخرّب ترين بمبهايي كه در اين نوشته بدان اشاره خواهد شد و ممكن است حتي در زماني منفجر شود كه احمدي نژاد حذف و يا ترور شده و يا در حبس و زندان باشد. مهم آن است كه او حتي بعد از حذفش، انتقام هولناكي از رهبر خواهد گرفت! براي همين به جرأت مي توان گفت كه هيچكس به اندازه اين رئيس جمهور كوتاه قامت، خامنه اي خودكامه را در موقعيت "آچمز" و استيصال قرار نداده است!
اين روزها درباره "داشته هاي احمدي نژاد" در جنگ قدرتي كه با خامنه اي دارد، حدس هاي مختلفي زده مي شود كه برخي از آنها جلوي ديدن ساير داشته هاي او را مي گيرند و باعث «همپوشاني» يكديگر مي شوند. برخي گمان مي كنند او تقلب انتخاباتي 88 را برملا مي كند. يا شايد پرده از فساد مالي مقامات بردارد. با اين حال اگر كمي با دقت بنگريم، شايد بتوانيم ببينيم كه او كم كم دارد برخي از داشته هايش را رو مي كند و مانند بمبهاي ساعتي دردسرآفرين براي دولت بعدي و نظام به كارشان مي اندازد. او با اين كارها، در حقيقت دارد "حفظ قدرت" در تيم خود را تضمين مي كند و بقاي خود را مستحكم مي كند. اعتماد به نفس بالايش هم حكايت از آن دارد كه دستانش چندان خالي نيست و كليد خنثي كردن اين بمبهاي ساعتي را هم كسي جز خود او در دست ندارد.
ابتدا درباره دعواهاي احمدي نژاد با رهبر چند نكته را صراحت مي دهم:
[اول] اين دعواها جدي است و جنگ زرگري نيست. دو سارق بانك هم بر سر تقسيم پولها روي همديگر هفت تير مي كشند. كجاي اين دعوا، غيرقابل باور است؟ جنگ آنها جنگ عقيدتي نيست؛ زيرا شبيه به همديگر فكر مي كنند. اما قطعا" جنگ قدرت و تنازعي براي بقاست. هرچند به دليل فساد هر دو طرف، احتمال تباني يا آشتي و اتحاد موقتي بين آنها هم دور از انتظار نيست.
[دوم] بايد به دقت رفتارهاي دو طرف را ديد و تحليل كرد، اما نهايتا" نبايد فراموش كرد كه در برد و باخت طرفين اين دعوا، سودي براي مردم تماشاچي وجود ندارد. زيرا اصلا" موضوع اين نيست كه بعد از اين دعواها گرهي از مشكلات مردم باز شود يا نشود! تأكيد ميكنم كه دعواي آنها تنازع براي بقاست.
[سوم] احمدي نژاد با ديدن بي تفاوتي هاي مردم در مقابل امور جاري، فهميده كه روي واكنش آنها نمي شود خيلي حساب كرد. او بايد دست خامنه اي و نظام را زير ساطور ديگري غير از واكنش مردم داخل كشور بگذارد تا بتواند بقاي خودش را تضمين كند وگرنه خود او بهتر از هر كسي ميداند كه بعد از پايان دوره اش او را "محو" خواهند كرد! بنابراين ممكن است احمدي نژاد، كار را (فراتر از افشاگري مالي و اخلاقي) به عرصه هاي جدي تري بكشاند و بازي را به زمين هاي ديگري ببرد كه حتي تصّورش هم براي رهبر هولناك است. جايي مثلا" در آمياي آرژانتين! و يا در دادگاههاي جنايي جهاني! او در صورت تندشدن فضا، با ژست "ملت ايران" خواهان همان چيزهايي خواهد شد كه دنيا سالها بدنبال آن است؛ يكي از آنها محاكمه متهمان عاليرتبه ايراني در پرونده انفجار آميا در سال 1994 است. كاري كه احمدي نژاد به تازگي انجام داده و باعث حيرت ناظران شده است. شايد خامنه اي هرگز فكر نمي كرد اين «شبان» با ظاهر ساده، كه قرار بود بلاگردان او شود، سوداي جانشيني «سلطان» را در سر داشته باشد. اكنون احمدي نژاد براي بقا مي جنگد و مدتي است ضامن بمب ساعتي «پرونده آميا» را كشيده است!
حدود 19 سال قبل در ژوئيه سال 1994 در مركز همياري آرژانيتن و اسرائيل موسوم به «آميا» انفجار شديدي رخ داد و  85 شهروند يهودي دو كشور را به كام مرگ فرستاد! از آن زمان چند مقام بلندپايه ايراني به طراحي اين انفجار متهم شدند ولي آرژانتين بعد از 19 سال، به چيزي بيشتر از حكم جلب اين مقامات دست نيافت. حالا در اقدامي شتاب آلود، دولت احمدي نژاد با دولت آرژانتين به توافق رسيده كه به آن پرونده رسيدگي شود و متهمان بازجويي شوند! پيگيري و گره گشايي از پرونده 19 ساله انفجار آميا كه مقامات آرژانتين و اسرائيل معتقدند مقامات بلندپايه جمهوري اسلامي در آن ماجرا ، نقش و مسئوليت داشته اند.
دولت احمدي نژاد بدون اينكه اولويت ديپلماتيكي خاصي براي حل اين پرونده [از ميان دهها پرونده ناتمام ديگر] وجود داشته باشد، در اقدامي معنادار و با شتابي بي سابقه [در كمتر از شش ماه!] با دولت آرژانتين به توافق رسيد تا متهمان عاليرتبه اين پرونده را براي بازجويي در اختيار گروه حقيقت ياب و قضات آرژانتيني قرار بدهد! اگر نام متهمان را بشنويد، خواهيد ديد احمدي نژاد چه دردسر بزرگي براي كل نظام درست كرده و چرا به كارهاي او بايد به عنوان "بمب ساعتي" نگريست!
متهمان نام آور پرونده انفجار آميا اينها هستند: اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور وقت) علی اکبر ولایتی (وزیر وقت امور خارجه، نامزد احتمالي انتخابات)، علی فلاحیان (وزیر اطلاعات وقت، نامزدي خود را اعلام كرده)، محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه، نامزد احتمالي انتخابات)، احمد وحیدی (فرمانده وقت نیروی قدس سپاه و وزیر فعلی دفاع!) و دو ديپلمات كمتر سرشناس ايراني. پلیس بین الملل (اینترپل) به درخواست آرژانتین، اين مقامات ایرانی را تحت تعقیب قرار داده و تردد بين المللي اين افراد سالهاست ناممكن شده است.
بر اساس توافقنامه دولت احمدي نژاد با دولت آرژانتين، يك گروه حقيقت ياب شامل پنج قاضي مستقل بين المللي از متهمان اين پرونده در ايران بازجويي مي كنند! رئیس جمهور و وزیر خارجه آرژانتین درباره جزئیات این توافق گفته اند: "با دولت ایران توافق کرده ایم کمیته ای بین المللی متشکل از 5 قاضی تشکیل شود تا این کمیته درباره حادثه آمیا تحقیق کنند. همزمان، قضات آرژانتینی می توانند از متهمان تحت تعقیب در این پرونده بازجویی کنند!"به عبارت ديگر[که تاکنون تهران آن را تكذيب نكرده] مقامات قضايي آرژانتین می توانند برای نخستین بار با متهمان ایرانی ماجرای بمب گذاری آمیا «دیدار» و از آنها «بازجویی» کنند.
دولت آرژانتین از سال ها قبل، خواستار تحویل گرفتن اين اشخاص از دولت ایران، بازجویی و مجازات آنها شده بود. اما بي توجهي ايران به اين پرونده، سبب شد تا اين پرونده به طولاني ترين پرونده تاريخ قضايي آرژانتين تبديل شود. با اين حال اسرائيل و آرژانتين هنوز بر محاكمه و مجازات عاملان كشتار 85 يهودي در ساختمان آميا اصرار دارند و ظاهرا" از اين توافقنامه جديد خرسند هستند.
اينكه چرا احمدي نژاد بعد از هشت سال رياست جمهوري، تازه به سراغ حل اين پرونده رفته و چرا در ماههاي پاياني دولتش داوطلب شده تا گره از اين ماجرا بگشايد، جاي تإمل فراوان دارد. به خصوص وقتي كه دريابيم دردسرهاي بازجويي ها و كشمكش هاي اين پرونده، احتمالا" به دولت بعد از احمدي نژاد "ارث" خواهد رسيد، شايد معناي "بمب تأخيري" احمدي نژاد را بهتر درك كنيم. او ضامن اين بمب را در دست دارد و اگر يكي از اعضاي تيم خود او به رياست جمهوري نرسد، ضامن آن را رها مي كند و دولت بعدي و كل نظام را به دردسر هولناكي خواهد انداخت كه احتمالا" چيزي پيچيده تر از مذاكرات هسته اي خواهد بود.
اما اگر احمدي نژاد توانست به مُراد خود برسد و رياست جمهوري را در تيم خود حفظ كند، هيچكس مثل او نمي تواند اين پرونده را به قول امروزيها "بپيچاند" و آرژانتيني ها را سر بدواند! او ماهرانه تر از وقت كشي در مذاكرات هسته اي، مي تواند اين پرونده 19 ساله را حتي به 90 سالگي هم برساند و بدون نتيجه به پيش ببرد! پس فعلا" اين توافقنامه مثل يك بمب تأخيري است كه احمدي نژاد از آن، هم در انتخابات رياست جمهوري بهره خواهد گرفت [دو تن از متهمان ولايتي و فلاحيان نامزدهاي احتمالي انتخابات هستند!] و هم اينكه اگر تيم احمدي نژاد رفتني شود، آوار اين توافقنامه، دردسرهاي تازه و شايد عواقب وخيمي براي دولت بعدي و كل نظام ايجاد مي كند.
آقاي حسين عليزاده ديپلمات مستعفي و منتقد جمهوري اسلامي در مقاله اي در راديو فردا اين نكات را مرور كرده و پيش بيني مي كند كه: "احمدي نژاد به درستی دريافته که نظام صرفاً او را تحمل می کند تا در اين اندک زمان باقی مانده به پايان دوره اش، به قول علی اکبر ولايتی «فرودی آرام» داشته باشد.احمدي نژاد بهتر از هر کسی می داند که با فرود آرام اين هوايپما، او و تيم همراهش را سلاخی خواهند کرد. پرونده آميا تنها يکی از «ناگفته های» اوست. بگم بگم احمدی نژاد برای رهبر آغاز شده است."
همچنين سايت ديپلماسي ايراني با اظهار تعجب از شتاب غيرمعمول دولت احمدي نژاد براي انعقاد اين موافقتنامه با آرژانتين (كه كمتر از شش ماه انجام شد) از تبعات ريزو درشتي سخن مي گويد كه دولت بعدي و نظام بر سر بازجويي از اين شخصيت هاي سياسي متحمّل خواهد شد و مي نويسد: "
اين متهمان همگی جزء مقامات سابق و فعلی نظام هستند. در صورتی که کمیته حقيقت ياب به نحوی، نظر مقامات آرژانتینی را تایید کند، واکنش تهران چه خواهد بود؟ آیا ایران این مقامات ارشد سابق و فعلی خود را برای بازجویی و محاکمه تحویل آرژانتین می دهد؟! علاوه بر این، بازجویی از مقامات ایرانی متهم در حادثه آمیا توسط قضات آرژانتینی علاوه بر وزارت خارجه، به طور مستقیم به قوه قضائیه و سپاه پاسداران نیز مربوط می شود. آیا این دو مجموعه حاکمیتی با بازجویی آنها توسط قضات آرژانتینی موافقت می کنند؟"
من اين كار احمدي نژاد را نوعي «پيش پرداخت» او به غرب براي اعتماد سازي و تلاش او براي ترميم وجهه اش نزد كشورهاي غربي ارزيابي مي كنم و معتقدم او نااميد از حمايت روسها، اكنون مي خواهد طرف گفتگوي مورد اعتماد غرب باشد تا از گزند "حكومت و سپاه وابسته به روسيه" هم در امان بماند! اين توافقنامه سريع و شتابزده، در راستاي "چراغ سبز" احمدي نژاد به دولت آمريكاست. چراغ سبزي كه آخرين بار در مراسم 22 بهمن آن را بيان كرد و صراحتا" خود را به عنوان طرف اصلي گفتگو با آمريكا معرفي كرد. او آمريكايي ها را خطاب قرار داد و با بيان شروط كليشه اي گفت: "من خودم با شما مذاكره ميكنم!" احمدي نژاد براي نزاع پيچيده اش با رهبري و سپاه و براي تضمين بقاي خود، طرح زيركانه "مصادره مذاكره با آمريكا" را هم در سر دارد و بدين وسيله تضمين ديگري براي بقاي خود ايجاد مي كند و همين "نقش آفريني در مذاكره با آمريكا" هم يكي ديگر از "داشته هاي" اوست! زيرا آشتي جويي با آمريكا، يكي از علاقمندي هاي مردم ايران است و شايد شتاب احمدي نژاد در پيگيري پرونده آميا، پيش پرداخت او براي اعتمادسازي در اين زمينه هم باشد.
احمدي نژاد حالا مي خواهد كليد قفل فروبسته رابطه با آمريكا را هم تا قبل از ترك كاخ رياست جمهوري به دست بگيرد و اي بسا آن درِ بسته را بعد از 34 سال با دستان خودش باز كند! او با توافقنامه پيگيري پرونده انفجار آميا، پيام واضحي را به واشنگتن فرستاده كه بدانند احمدي نژاد حتي در آخرين سال رياست جمهوريش، هنوز آنقدرها در برابر بيت رهبري قدرت دارد كه غرب بتواند او را به عنوان طرف اصلي هر نوع راهجويي براي مذاكره و رابطه به رسميت بشناسد و ديگر از تحليل هاي قبلي خود درباره قدرت مطلقه خامنه اي در عرصه مذاكره دست بردارد.
در هفته هاي اخير احمدي نژاد، انگار نه انگار در ماههاي پاياني رياست جمهوري اش قرار دارد. برعكس انگار او يك مبارزه انتخاباتي از نوع ديگر را شروع كرده كه رقيبش آنچنان كه در مراسم افتتاح پروژه هاي عمراني گفت "حاكمان فاسد و حقير" هستند. او به صريح ترين شكل ممكن گفت: "ديگر دوره حاكمان فاسد و حقير در كشور به پايان رسيده است، اگر خود را باور كنيم!"
اكنون احمدي نژاد پرونده هايي را گشوده و خواهد گشود كه ممكن است نظام را به «تحّمل مجدد» خود و يارانش مجبور سازد تا به نامزد مورد حمايت دولت فعلي، مجوز ورود به كاخ رياست جمهوري را بدهند. هنوز كسي دقيقا" نمي داند كه ساير "داشته هاي احمدي نژاد" براي بقا چيست؟ اما احتمالا" آنقدرها زياد و پر اهميت هستند كه بتواند شيشه عمر او را حفظ كند. احمدي نژاد با شتاب در امضاي توافقنامه آرژانتين و با فعال كردن بمبهاي تأخيري ديگرش، رشته حيات خود را به ناف حيات نظام پيوند زده تا اگر «بهار» مورد نظرش سر نزد، «خزان» رقيبانش را رقم بزند! و به نظرم اعتماد به نفس بالايي براي اين جنگ دارد. با اينكه پيروزي او را، پيروزي مردم نمي دانم و معتقدم او فقط «دشمن دشمن» مردم است. اين لزوما" به معناي اين نيست كه او دوست مردم هم باشد. 

۷ نظر:

ناشناس گفت...

انصافا تحليل زيبايي بود.

ناشناس گفت...

آقای داد سپاس از این مقاله
مانند همیشه جالب بود و با ریزبینی به بررسی واقعیات پرداخته بود
اگر رابطه فعالیتهای ما بعنوان مردمی خسته از دیکتاتوری رو هم با این اتفاقات در مقاله ای توضیح بدید بی تردید راه گشا خواهد بود
ما مردم چه میتوانیم انجام دهیم؟
با سپاس

sepidarirani گفت...

جناب داد عزیز مثل همیشه مقاله زیبای شما مرا به فکر فرو برد امیدوارم که دشمن دشمن ما خود و رقیبانش را نابود کند با تشکر از شما

sepidarirani گفت...

جناب داد عزیز مثل همیشه مقاله زیبای شما مرا به فکر فرو برد امیدوارم که دشمن دشمن ما خود و رقیبانش را نابود کند با تشکر از شما

ناشناس گفت...

مقاله ای بر اساس واقع گرایی و خرد گرایی بسیار ممنون جناب داد تحلیل بسیار جالبی را بیان فرمودید فقط باید ذکر کرد که احمدی نژاد برای عبور از سید علی خامنهای حتی امکان دارد از خطوط و پایانه های اصلی نظام نیز رد شود

ناشناس گفت...

عید امسال با یک کودتا علیه دولت رو به رو خواهیم بود. خیلی بیشتر از دوران آقای خاتمی که به بازاداشت شهردار تهران اکتفا کردند. احتمالا سلام بر بهار آقای احمدی نژاد در بهار و یا حتی چند روز قبل از بهار واکنش های تندی را به همراه خواهد داشت. البته امیدوارم اینطور نباشد چون به هر حال متضرر اصلی این ماجرا مردم خواهند بود.

سعید گفت...

سلام جناب داد
قلم بسیار رسایی دارید.
من مثل شما نمیتوانم بنویسم ولی یک وبلاگکی دارم که مطالب زیبا از جمله مقالات شمارو که به نظر خودم بسیار نزدیک میبینم قرار میدهم البته با ذکرمنبع!