۱۳۸۸ شهریور ۵, پنجشنبه

«ترور دموكراسي» در ايران!


راه جابجايي نرم و قانوني قدرت، « مسدود» است!


ده سال قبل، وقتي «سعيد عسگر» از كنار، به صورت «سعيد حجاريان» عضو وقت شوراي شهر تهران نزديك شد و اسلحه اش را به صورت حجاريان نزديك و شليك كرد، «حجاريان» هدف گلوله كينه و خصومت شخص آيت الله خامنه اي قرار گرفت، نه سعيد عسگر! از عصر همان روز، من مسئول ستاد خبررساني وضعيت سعيد حجاريان در بيمارستان سينا (زير نظر شوراي شهر و خانواده حجاريان) شدم و تمام 17 روزي كه سعيد در كما قرار داشت، شبانه روز در بيمارستان بودم. بسياري از شخصيتهاي سياسي كشور به ديدار حجاريان در اغماء آمدند و بعد از مصاحبه اي كه در جايگاهي كه براي كنفرانسهاي مطبوعاتي تيم پزشكان ترتيب داده بوديم، با خبرنگاران گفتگويي مي كردند و مي رفتند. در بسياري از ديدارها من كنار تخت سعيد ايستاده بودم و واكنشها و احساسات گوناگون دوستان و دشمنان حجاريان را مي ديدم. به وضوح مي توانستم در چهره برخي عيادت كنندگان، «حسرت» را ببينم! حسرت از هدف گيري ناشيانه سعيد عسگر! و هراس احتمال زنده ماندن سعيد، كه همان روزها حسين شريعتمداري و كيهان او را «سعيد عزيز!» خطاب و برايش به ظاهر دلسوزي مي كردند! اما بيشتر از همه، آن «حسرت» را در چهره آقاي محمدي گلپايگاني ديدم. رئيس دفتر مقام معظم(!) رهبري! عصر يكي از همان روزها، يك تاكسي پژوي ساده (!) با چهر سرنشين اجازه يافت وارد محوطه اختصاصي ساختمان شرقي بيمارستان (محل درمان سعيد) شود. داخل تاكسي، چهار مرد تنومند نشسته بودند. وقتي پياده شدند، نفر وسطي عمامه سفيدي بر سر خود گذاشت و ناگهان تبديل شد به «حجت الاسلام محمدي گلپايگاني» رئيس دفتر مقام معظم رهبري! و بلافاصله به همراه سه محافظ تنومندش وارد ساختمان و اتاق استريل سعيد حجاريان شدند. من طبق معمول همراهي شان كردم و همزمان خانواده سعيد را خبر كردم! آقاي گلپايگاني پيام همدردي منافقانه «حضرت آقا» را به خانم دكتر مرصوصي (همسر سعيد) و مسعود حجاريان (برادر سعيد) و ساير بستگان او ابلاغ كرد و گفت «آقا» هر شب سعيد عزيز را دعا مي كنند!(كه لابد زودتر خلاص شود!) همان موقع، آن «حسرت» را در چهره آقاي گلپايگاني ديدم. مطمئن بودم دارد توي دلش، سعيد عسگر احمق را بابت نشانه گيري ناشيانه و «زخمي كردن» سعيد حجاريان به فحش و نفرين مي كشد. مطمئن بودم مقام عظماي ولايت، شب و روز دارد خداخدا مي كند، سعيد از كماء بيرون نيايد و تمام كند.


حجاريان «خار چشم» آقاي خامنه اي و بسياري از محافظه كاران و انحصارطلبان بود و هست! اما كينه شخصي مقام معظم رهبري(!) از سعيد حجاريان، دهها دليل داشت و دارد. حجاريان «عامل اصلي» زاويه گرفتن قشر بزرگ و مؤثر «دانشجو» و دانشگاهيان از «سلطان فقيه» شناخته مي شد. او همچنين تأثير بزرگي در «تحقير بزرگ رهبر» در دوم خرداد 76 توسط ملت ايران داشت. ترور سعيد با استفاده از يك موتور 1000 مخصوص سپاه و توسط عده اي بسيجي، فقط به فرمان شخص «آقا» انجام شده و بس. و حالا هم «آقا» مطمئنا" از زنده ماندن حجاريان عصبي بودند و شايد براي التيام عصبانيت «آقا»، سعيد عسگر و همدستان تروريستش را دستگير كردند و مدتي «گوشمالي» دادند و البته بعد از بخشش، پاداش خود را گرفتند و در سركوبهاي ديگر دانشجويان و مردم، با قمه و باتوم و گاز فلفل حضور يافتند! بهرحال از آنجا كه نفرين و دعاهاي «نايب خودخوانده امام زمان» آبرويي نزد «خداي ضدولايت فقيه» ندارد، خواست خدا بر اين بود كه سعيد بعد از هفده روز مداواهاي فوق العاده پزشكان و دعاهاي فوق العاده مردم شريف ايران، چشم باز كند و از كما بيرون بيايد و به زندگي بازگردد. من بعد از «بازگشت» سعيد، به خانه برگشتم.اما «احياي» او حدود يكي دو سالي وقت گرفت تا بتواند دوباره بنويسد و مرجع فكري اصلاح طلبان باشد. اين بدترين ناكامي رهبر بود و براي مدتي دست از كشتار مخالفان توسط «عوامل خودسر» برداشت؛ اما خوي كينه توز ايشان باعث شد دوباره اين اعمال و جنايات را استارت بزند و مشتي «عوامل خودسر» را با كليه تجهيزات و اختيارات فراقانوني، به قتل مخالفان يا دستگيري و ربودن آنان بگمارد.


ديروز باز هم سعيد حجاريان به «تير كين آلود» آيت الله خامنه اي گرفتار آمد و «ترور» شد! خدا كند او اين بار هم از كماي بعد از اين ترورش به سلامت (از زندان) بيرون بيايد و سلامتي اش را بازيابد. هرچند شخصا" از عمق كينه توزي آقاي خامنه اي در مورد سعيد حجاريان بسيار نگرانم و بعيد به نظرم مي رسد بگذارد «پروژه حذف سعيد»، اين مرتبه هم مانند ده سال پيش «نيمه كاره» و نافرجام بماند! ده سال قبل، كابوس شبانه آقاي خامنه اي، بيرون آمدن سعيد حجاريان از «كما» و احياي او بود. چرا بايد با خوش باوري فكر كنيم، اين بار به «احياي سعيد» رضايت خواهد داد. معتقدم حتي به رغم گرفتن اين اقارير و پخش اين اعترافات نمايشي، «كينه توزي شخصي» آيت الله خامنه اي، التيامي پيدا نمي كند و دل علي وار(!) ايشان جز با «كشتن مخالف!» ارضاء نمي شود و روح انتقامجوي ايشان آرام نخواهد گرفت. پس باز هم بايد مانند ده سال قبل، مثل اجتماعات مقابل بيمارستان سينا، بايد همگي دست به دعا برداريم و براي نجات جان سعيد و ساير دوستان، بخصوص مصطفي تاج زاده و بهزاد نبوي و محسن ميردامادي و عبدالله رمضان زاده و عيسي سحرخيز و... كه طي اين سالها، كينه هايي عميق در دل آقاي خامنه اي كاشته اند، از خداوند استمداد بطلبيم: «اللهم فك كل اسير!» بخصوص اسيران دربند حاكمان كينه توز را، خودت رهايي ببخش!


و اما بعد از اين روزها و دادگاههاي نمايشي، چه خواهد شد؟ به عقيده من، حاكميت جائر و ديكتاتور، دو گونه برخورد خواهد كرد. برخي از اين اشخاص را به مرور آزاد مي كند و دسته ديگري از «مؤثرين» را احتمالا" با حبس طولاني مدت يا احكام سنگين نگه مي دارند و يا فقط مي ترسانند و بعد از آزادي، آنها را با «شمشير داموكلس» پرونده هاي مفتوح يا حبس تعليقي، عملا" از «احياي» دوباره و فعاليت در سپهر(!) سياست ايران منع خواهند كرد! از ديدگاه مقام معظم(!) رهبري، در سپهر سياست ايران، «حزب فقط حزب علي! رهبر فقط سيدعلي!». در آسمان سياست ايران، فقط بايد يك خورشيد، آن هم «خورشيد ولايت» نورافشاني و دّرافشاني(!) كند و ديگران، «هيچ» نيستند. ذوب شدگان در آن خورشيد، تنها هنگامي «ستارگان» اين آسمان به شمار مي آيند كه نور و مشروعيت شان را از همان منبع نور، يعني از خورشيد ولايت مطلقه فقيه گرفته باشند! بنابراين شرط حاكمان مطلق گرا، چنانچه در كيفرخواست امروز به شكلي غيرحقوقي مطرح شده است، «انحلال حزب مشاركت و مجاهدين و كارگزاران» است. ساير احزاب هم از ديدگاه آقايان، آن قدر قوي نيستند كه قابل كنترل نباشند و به وقتش، مثل «مصطفي كواكبيان» رئيس يك حزب اصلاح طلب كوچولو(!) حتي در مراسم تنفيذ رئيس جمهور منصوب مقام عظماي ولايت هم شركت مي كنند! همان چند حزب كم شمار و كنترل شدني، براي «نمايش دموكراسي» در نظام جمهوري اسلامي كافي هستند. «حزب» براي مقامات نظام مثل داروي لازمي است كه «دوز» دارد. نبايد از يك اندازه اي بيشتر شود، و نبايد مطلقا" نباشد! براي اين نظام كه ادعاي تلفيق دين و دولت و مذهب و سياست را دارد و سعي دارد اثبات كند هم «جمهوري» و هم «اسلامي» است، بايد «دوز» كمي از احزاب قابل كنترل، توسري خور و حرف گوش كن وجود داشته باشند و هر از گاهي، نقش اپوزيسيون داخلي را ايفا كنند تا خداي نكرده شائبه ديكتاتوري و سلطانيزم ولي فقيه در ذهن كسي پيش نيايد. دقت كنيد ترس نظام از اين «وصله» سلطانيت و ديكتاتوري، آن اندازه بالاست كه در اعترافات، حجاريان را وادار كردند اين نظريه را پس بگيرد و در نقد آن سخن بگويد. به هزار و يك دليل، مقامات نظام نيازمند و محتاج هستند كه اثبات كنند در كشور «دموكراسي» برقرار است و به قول احمدي نژاد «آزادي تقريبا" مطلقي داريم!» اما دموكراسي از نوع خاصي كه انتخابات اخير، نسخه جامع و كامل آن را به نمايش گذاشت. نظام براي تسلط بر مردم بيخبر و اقشار ناآگاه، كه رأي لازم براي «نمايش انتخابات» را به طور سنتي به صندوقهاي رأي مي ريزند، نياز دارد آنان را با صدا و سيمايش قانع كند كه خدا فقط يك «دفتر نمايندگي» روي زمين دارد و آن هم آقاي خامنه اي است و سايرين همگي دشمن و مزدوران اجانب و بيگانگان هستند و الي آخر! بنابراين دوستان دربند ما، به شرطي مي توانند آزاد شوند كه «كاملا" حذف شوند!»: يعني كناره گرفتن از فعاليت سياسي، يا فعاليت سياسي تازه اصولگرايانه و با تبعيت كامل از مقام معظم رهبري، و يا «خروج از كشور»! بخشي از اصلاح طلبان ناگزير شوند به خارج بروند تا نظام آنها را مانند فاطمه حقيقت جو و پيرمؤذن و يوسفي اشكوري و دهها چهره اصلاح طلب ديگر، آمريكايي و بيگانه بنامد و نزد مردم عادي، چهره شان را تخريب كند!


سياست در نظام ولايي، «يك قبله» و «يك قبيله» بايد داشته باشد. هركسي با ما نيست، بر ماست و بايد حذف، نابود، كشته و يا خانه نشين شود. سپهر سياست ايران بايد يك خورشيد داشته باشد و ستارگانش هم به سوي قبله همان خورشيد بايستند!


اما براستي در نبود و غيبت و خانه نشيني يا هجرت فعالان مؤثر و انحلال احزاب فراگير سياسي، مقامات نظام چه فكري مي كنند؟ آيا نظام گمان مي كند با انحلال احزاب، ادعاي «دموكراسي ديني» اش حتي در ميان كشورهاي اسلامي هم مخاطبي خواهد داشت؟ آيا در نبود اين رهبران فكري، نظام خواهد توانست اقشاري مثل جوانان يا دانشجويان و نخبگان جامعه را «تصاحب» و كنترل كند و آنها را تحت كنترل خود درآورد؟ آيا فكر مي كند مي تواند سلطه بي مزاحمتي بر منابع اقتصادي كشور داشته باشد و تصميمات ماجراجويانه اي مثل «پرونده هسته اي» را بدون سئوالات و مزاحمتهاي اصلاح طلبان و روزنامه ها و بيانيه هاي حزبي شان پيش ببرد؟ كيفرخواست دادگاه ديروز را بخوانيد! سه حزب كارگزاران، مشاركت و مجاهدين انقلاب «به جرم حضور در انتخابات!» متهم به «براندازي نرم!» متهم شده اند و براي نخستين بار، در اقدامي غيرقانوني انحلال آنها تقاضاي حكم شده است! اين تازه ترين گواه اين مدعاست كه اين نظام، انتخابات و فعاليتهاي حزبي و دموكراسي را بر نمي تابد و هرگونه جابجايي مسالمت آميز قدرت از طريق انتخابات را «انقلاب مخملين» يا «براندازي نرم» مي داند!


مطمئنم سعيد و بسياري از دوستان، دقيقا" مطابق برخي اقارير ساختگي و اعترافات دروغيني كه برايش نوشته اند، عمل خواهد كرد! يعني از حزب و «كار حزبي» استعفا مي دهد و ديگر در ايران كار حزبي نخواهد كرد! او و ساير چهره هاي دادگاه امروز، ديگر «كار حزبي» نخواهند كرد و هيچ اعتقادي به «اصلاحات نرم» يا نظريات پيشين خود نخواهند داشت. گمان كنم دوستان دربند در زندان به اين نتيجه رسيده اند كه كار حزبي، چانه زني در بالا، فشار از پايين و گفتگو با سران جبار و ديكتاتور اين نظام فاسد چيزي جز تلف كردن وقت و انرژي نيست؟ نظام ولايت فقيه ساز و كار حزبي و جابجايي مسالمت آميز قدرت را از مدتها پيش، «قفل» كرده بود و دوره اي براي «گذار» و شناخت عميق اين فروبستگي و انسداد سياسي لازم بود تا «همه» اين واقعيت را تجربه و درك كنند. تمام پيام سركوبهاي بعد از كودتا و پيام دادگاههاي اخير و محاكمات، فقط يك نكته است: راه جابجايي نرم قدرت در نظام « مسدود» است! اين ما را به آستانه تازه اي مي برد. با اين سئوال كليدي كه اگر «رأي نه مردم» به نامزدهاي نظام، «انقلاب مخملين» است و اگر دموكراسي و جمهوريت در نظام فعلي محلي ندارد، پس با اين نظام چه بايد كرد؟ براي بركناري اين نظام جائير و فاسد كه با «تجاوز به زندانيان» و «دفن شبانه قربانيان بي نام و نشان» بر سر قدرت باقي مانده، چه بايد كرد؟ در مقاله بعدي اين را توضيح خواهم داد.پيش از آن شما را با مرور يك صحنه تنها مي گذارم. يكي از نزديكان صحنه قتل «ندا آقاسلطان» از لحظه افتادن او روي آسفالت نوشته است. مي گويد: «وقتي ندا افتاد، ناله اي كرد. ناباورانه به فواره خون از سينه اش نگاهي كرد و روي آسفالت افتاد! از گلويش صداي «خُر خُر» مي آمد. داشت خون بالا مي آورد. جيغ مي زدم. ياد همه دخترهاي خانواده ام افتادم. يكي فرياد ميزد:«ندا. نرو. ندا..» ناگهان چشمان او به جايي در آسمان خيره ماند و تمام كرد. اما صداي «خُرخُر» گلوي ندا، هنوز كابوس شب و روز من است.»

۴۴ نظر:

ناشناس گفت...

سلام آقای داد عزیز
حاکمیت با کفر باقی می ماند اما با ظلم باقی نمی ماند.
به سر نیزه می توان تکیه داد اما روی آن نمی توان نشست.
اگر صلاح دونستید توی مقالات بعدیتون نظرتونو در باره ی راهپیمایی روز قدس بنویسید.
مهرداد

سبز... گفت...

درود بر بابک فداکار و خانواده فداکار تر او.
این چند خط اخر واقعا داغونم کرد.لحظه جان دادن ندا در مقابل دوربین دنیا رو تکان داد..
بابک جان ممنون از اطلاعاتی که در مورد ترور سعید حجاریان و جریانات بعدش دادی.به امید ازادی تمامی زندانیان سیاسی و به امید پیروزی...

ناشناس گفت...

HI Babak,
Have no persia Keyboaerd yet so I write in English. I have translated parts of your Blog into German. I wanted to show my readers an example of brave blogger in IRAN
Wish you good luck.

Thin you don't know German, but here the adress: dustandtrash.blogspot.com

Unknown گفت...

دوست عزیز آقای داد.
دیروز یکی از نزدیکان که دختری 16-15 ساله است در باره دادگاه نمایشی اخیر میگفت که چرا این اقایان که پا در این راه پر خطر گذاشته اند اینقدر زود شکستند.میگفت اینان باید بیشتر از این مقامومت میکردند و به هیچوجه زیر بار این اعترافات ساختگی نمیرفتند حتی به قیمت اینکه مادام العمر محبوس شوند و یا حتی مانند بعضی از مبارزان قدیم( مثلا شهید خسرو گلسرخی) اعدام شوند.
علیرغم اینکه سعی کردم به وی توضیح دهم که زندان انفرادی چیست و شکنجه چه تاثیری بر جسم و روح و روان زندانی میگذارد اما از نگاهش دریافتم که قانع نشده و همچنان برایش سوال است که چرا بزرگانی مانند حجاریان و ...بیشتر مقاومت نکردند.
بابک عزیز.متاسفانه به دلیلی طعم زندان را چشیده ام و حتی یک هفته هم در انفرادی بوده ام و خود بالشخصه تاثیرات آن را میدانم اما آیا همه میدانند که زندان و انفرادی چیست؟
من و شما میدانیم که نباید به دنبال یافتن قهرمان باشیم ولی نسل فعلی امثال حجاریان؛ نبوی ؛ رمضانزاده؛ تاجزاده؛ و.....را به چشم قهرمان مینگرند و متاسفانه تصور میکنند که قهرمانانشان شکسته اند.آیا تصور نمیکنید که وظیفه آگاهی دادن به این نسل وظیفه شما و من و دیگران است که تا حدودی سرد و گرم روزگار را چشیده ایم؟
موفق باشی.

ناشناس گفت...

همسنگر عزیزم
خسته نباشی دلاور

ه از ارومیه

ندا گفت...

شجاعت و از خود گذ شتگی شما بسیار قابل تقدیر و احترامه
متاسفانه این روزها مردم دچار سردرگمی خاصی شده اند، هزاران هزار مقاله، توصیه و اظهار نظر برای ادامه جنبش مردمی تو سایتهای مختلف منتشر میشه ، هر نقطه نظری هم برای خودش محترمه ولی این موضوع باعث میشه مردم نتونند یک روش مشترک برای مبارزه با نظام رو پیش بگیرند.
میخواستم نظرتون رو درباره انتخاب یک رهبر برای جنبش یا یک ستاد رهبری بدونم. انتخاب یک رهبر فقط برای همسو کردن حرکت باید باشه نه اینکه دوباره از یک شخص یا حرب خاصی بت بسازیم . متاسفانه در حال حاضر رهبری جنبش از داخل ایران امکانپذیر نیست چون خیلی زود سرکوب خواهد شد. در خارج از ایران هم با تعدد عقاید و نظرات مواجه هستیم.
درصورتیکه گروههای مختلف با عقاید مختلف بپذیرند که جنبش تنها از یک کانال هدایت بشه شاید هدفدارتر حرکت کنیم

ناشناس گفت...

hi,
thank u for all your efforts.
nothing to say more. but please
take care of yourself. You are a Hope.
Thank u, thank u, thank u, thank u
for ever.
hameye mayi ke injayim dooset darim babak e fadakar.

ناشناس گفت...

می گفتند ایران جایگاه دلیران است
نمی دانستم
شما را که دیدم مطمئن شدم

ناشناس گفت...

سلام بابک جان
شرمنده نتونستم بموقع کامنت بگذارم ارزوی سلامتی برای شما وخانواده تان را بسیار بسیار بیشتر از دو روز قبل دارم در ضمن به سایت دنباله هم سر بزن مقالات تورو هر روز منتشر می کنند در قسمت جستجو یک بابک داد بنویس نتیجه رو ببین. شادی و عشق به زندگی همراهتان باد همراه شما همسر گرامی و فرزندانتان که اینچنین پدر و مادری دارند.
هموطن آذری (ترک)

ناشناس گفت...

بابک عزیز سلام
من همشب وقتی داشتم به تو
و خانواده ات فکر می کردم واقعا به شرف و انسانیت تو قته می خورم
از این همه شجاعت
ای کاش ذره ای از شجاعت تو را این کودتاچیان و بسیجیان داشتند.
به امید آزادی زندانیان سیاسی و آزادی ایران.
همیشه سبز و پیروز باشی.

ناشناس گفت...

سلام بابک عزیز الان در حال گوش دادن تفسیر خبر بودم واقعا از شنیدن مجدد صدای زیبات خوشحال شدم موفق باشی.
به خاک ایران قسم مواظب خود و خانواده ات باش.
که امید ما ایرانیانی.
ننگ بر این خائنین به ایران
همیشه سبز باد ایران.

ناشناس گفت...

درود بر بابک داد.

بهتر است وبلاگ خود را در میهن بلاگ پایه

گذاری کنید زیرا از سوی آمریکا

پشتیبانی و سخت تر ردیابی می شود...

برای شما آرزود سربلندی میکنم

ناشناس گفت...

صحبت های شما رو شنیدم. خیلی برای شما احترام قائلم. پیروز باشید وهمیشه سلامت.

Saeed گفت...

Salam Babak e aziz,

be shojaatet aafarin migam be omide in ke azadi va democracy dar Iran be vojoud biad.
Sa
eed

ناشناس گفت...

سلام
فقط یک کلام خیلی مردی بابک عزیز
ازت می خوام مواظب خود و خانواده ات باشی
امشب واقعا زیبا حقایق را گفتی
برنامه صدای آمریکا با صحبتهای تو جالب تر شد
و چند دقیقه گریستم.
همیشه موفق باشی و سبز

ناشناس گفت...

سلام آقای داد درود بر تو و همه پویندگان راه سبز آزادی
امشب صحبت های شمارا از تفسیر خبر صدای آمریکا جز دو سه دقیقه آخرش که قطع شد شنیدم دلم گرفت وقتی گفتی که همه هزینه های کار سیاسی را حتی تا اعدام سنجیده ای ببین کشورمان را به کجا رسوندند که نهایت کار سیاسی شاید اعدام هم باشد. اما یه مطلب: آقای داد عزیز مگه فایل صوتی صحبت های هاشمی را در سایت تابناک نشنیدی؟ هاشمی مگه چی گفته که ما هم باید به او حمله کرده و با کودتاگران همداستان شویم؟ بنظرم هاشمی همان حرفهای نمازجمعه اش را تکرار کرده اگه غیر ازین بود که بلافاصله حمله های کودتاگران و حتی شخص رهبری (از زبان باصطلاح دانشجویان) را شاهد نمی شدیم! خواهش میکنم هاشمی را که بسوی ملت برگشته و ما به او برای فشار به کودتاگران نیازمندیم با دست خود دوباره به سوی کودتاگران هل ندیم.
همواره سالم و موفق و پیروز باشید

محمدرضا گفت...

در جواب " عطارد " دوستی که نوشته است دختر جوانی از او پرسیده که: چرا این اقایان که پا در این راه پر خطر گذاشته اند اینقدر زود شکستند؟ "

میخواهم بگویم، لطفا بنده را شکنجه گر یا مزدور رژیم ننامید! حدس میزنم که جوانان و مردم عادی بازداشت شده را جلوی اینها شکنجه میدهند، میزنند یا ... تا از چهره های شناخته شده اعتراف بگیرند. مثلا از کسانی چون نبوی و حجاریان و ابطحی " بعید " است که چنین اعترافات مزحکی کنند، حتی از زیر بدترین شکنجه های " شخصی " باشند ... اما اگر دیگران را جلوی اینها شکنجه کنند، مطمئنا حرف میزنند. یا شاید هم یکی از نزدیکان یا بستگان آنها را تحت کنترل دارند و به اینها گفته اند اگر اعراف نکنند، پسر، دختر یا همسرشان را میکشند، شکنجه میدهند و ...

تاریخ قضاوت خواهد کرد ... بلاخره اینها یکروزی از زندان بیرون میایند و ناگفته ها را میگویند ...

کاش ما مردم، عبرت بگیریم از تاریخ

ناشناس گفت...

آقاي داد عزيز
راحت ترين راه و تنها ترين راه "کتاب کوچک سبز آزادي من" ويرايش سوم فقط در 24 صفحه مي باشد.
غده سرطاني حاکمان خود کامه در کمتر از 1 سال است .

ناشناس گفت...

سلام بر بابک بی باک داد که از بیدادگری آواره گشتی
همین الان صحبتاتونو به همراه خانواده از voa شنیدیم و مثل همیشه تحت تاثیر قرار گرفتیم. حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند. با این که وقتتون کم بود ولی حق مطلبو ادا کردید. اما انگار گفتید این آخرین باری هست که مصاحبه می کنید. نمی دونم چرا ولی اگه به خاطر مسایل امنیتی هست کار خوبی می کنید.به نظر من همون طور که بقیه دوستان هم پیشنهاد کردند، راهی برای خروج از کشور پیدا کنید تا از دست این کفتار صفتان در امان باشید.
نام شما و دیگر آزادگان آزادی طلب در تاریخ جاودان خواهد شد ودیگران از شما به نیکی یاد خواهند کرد.
یا حق

محمدرضا گفت...

آقای داد، نمیدونم نظر من رو تائید میکنی که در وبلاگت قرار بگیره یا " حذف " ش میکنی... اما بهرحال مینویسم

قال خودم (دمم گرم!): احمدی نژاد، موهبتی در تاریخ ایران و حتی بشریت است!؟


اگر احمدی نژاد نبود:

- هیچ چیز نمی توانست به اندازه " وجود ِ " این شخص، این همه به شعور و رشد سیاسی مردم کمک کنه

- هیچکس نمی توانست به اندازه او همبستگی و یکپارچگی بینظیر در ایرانیان داخل و خارج بوجود بیاره

- هیچکس نمیتوانست ترسو و بزدلی و مردم فروشی آیات عظام و مراجع تقلید را نشان بدهد

- مردم دنیا شاید هیچوقت متوجه نمی شدند که سی سال در ایران بر زن و مرد و جوان چه رفته است

- اگر احمدی نژاد نبود، بزدل بودن و پول پرست بودن هاشمی رفسنجانی اینقدر بوضوح دیده نمیشد

- اگر حرفهای بیفکر او نبود، کشورهای دنیا متوجه خطر بزرگی بنام " جمهوری اسلامی " نمی شدند

- اگر احمدی نژاد نبود، هیچ جریان داخلی و یا خارجی، حتی سازمان سیا، با ثرمایه کلان هم نمیتوانست سقوط این رژیم غاصب را تسریع ببخشد

- اگر احمدی نژاد نبود، خامنه ای و دیگر " آیت الله " ها اینقدر بی آبرو نمیشدند

- اگر چنین بوزینه ای رئیس جمهورمان نمی شد، شاید هیچوقت قدر " آدم های متشخص " را نمی فهمیدیم. قدر تمیزی، زیبایی یک صورت اصلاح شده، یک کراوات یا کت و شلوار اطو کشیده ( برازنده نماینده یک ملت ) در مورد شخصیت دادن لباس به آدمها صحبت نمیکنم ....

خب، حالا اجازه بدید تجسم کنیم که اگر موسوی یا کروبی رئیس جمهور میشدند، چه اتفاقی میافتاد

همان اتفاقی که در زمان خاتمی افتاد

- به اصطلاح " اصلاح طلبان " کمی آزادی به مردم میدادند

- مخالفان رژیم شناسایی میشد، روزنامه نگاران و نویسندگان و روشنفکران ( اگر داشته باشیم ) بیشتری یا به زندان میافتادند یا مانند قتل ها زنجیره ای کشته و حذف میشدند

- عمر رژیم غاصب اسلامی چند سال دیگری تضمین میشد و فرصت دزدی ، چپاول و غارت بیشتری به ملاها و ملا زاده ها بخشیده میشد

- ثروت بیشتری از مملکت به جیب چین و روسیه و کوبا و ونزوئلا و لبنان و حماس سرازیر میشد

- باقی قضایا را هم خودتان میتوانید حدس بزنید

پس، جای بسی خوشوقتی است که این بوزینه، با حداقل شعور ممکن چه لطف بزرگی در حق ایران، مردم ایران و دیگر کشورها کرد


کاتالیزوری در سقوط رژیم، بنام احمدی نژاد

پیشنهاد میکنم، تندیس این کاتالیزور، روزی در یکی از میادین ایران ساخته شود

چون ما ملتی فراموشکار هستیم

ناشناس گفت...

بابک عزیز سلام .ممنون برای امیدی که باجمله {سقوط نزدیک است}در قلب من بوجود اوردی.به امید اونروز مواظب خودت و خانوادت باش

ناشناس گفت...

آقای داد
نمیدانم تا به حال زندان و شکنجه را تجربه کرده اید که حکم میدهید که باید مقاومت میکردند. از حجاریان که بیمار است انتظار داشتید که بیشتر از دو ماه مقاومت بکند. از کجا میدانید که آن نوشته را حجاریان نوشته؟ از همه کسانی که فکر میکنند قهرمان هستند و اعتراف نمیکنند میخواهم که فقط برای 48 ساعت خود را در یک اطاق و بدون چیزی برای شنیدن و خواندن حبس کنند.
تا بفهمند شصت روز انفرادی یعنی چه.
اولا حجاریان یا شخص دبگری قهرمان نیستند و لازم هم نیست ادای قهرمان ها را در بیاورند. واون اعترافات هم ارزشی ندارند. حتی اگه فردا خود موسوی هم تحت فشار اعتراف به اشتباه بکند برای مردم ارزشی ندارد. اگر در این مدت تحت فشار بوده اید لطفا قهرمان بازی در نیاورید. و موجب تفرقه هم نشوید. در ضمن متن سخنان رفسنجانی را خودتان کامل بخوانید و بر اساس اخبار بی بی سی یا صدای امریکا قضاوت نکنید. شما از کجا میدانید که در فکر رفسنجانی چه میگذرد. فکر میکنید اگر او اعلام موضع تند بکند چیزی عوض خواهد شد؟آیا او را رهبر جنبش فرض کرده اید؟

ناشناس گفت...

سلام بر بابک داد عزیز
درود بر شرف شما. درود بر فرزندان شما من خودم رو به عنوان یک ایرانی مدیون شما میدونم من هم برای ندا خیلی گریه کردم بیش از آنکه فکرش رو میکردم تحت تاثیر واقع شدم و در خارج از کشور جز راه پیمایی جسته گریخته و اطلاع رسانی به دوستان در داخل برای مبارزه با فیلترینگ کار دیگری نمیتونم بکنم. و احساس گناه هم دارم که چرا اینقدر ترسو هستم.
خدا شما رو برای ما جوونها حفظ کند شما ذخیره های این ملت بیچاره هستید درود بر بزرگی شما.

سیاوش گفت...

بابک جان با همه احترامی که برای شما و شجاعتت قائل هستم ولی قبل از اینکه زندانی بشی اینطور درمورد زندانیان دربند قضاوت نکن.این اشتباه رو قبل از شما عباس عبدی و ابطحی هم کردند و وقتی خود به زندان افتادند فهمیدن چه خبره.
به قول پدر بنده کیانوری قبل از انقلاب چندبار زندانی شد،هر دفعه هم حبس کشید ولی هیچ وقت نگفت اشتباه کردم ولی وقتی بعد از انقلاب بازداشت شد مجبور به اقرار به اشتباه شد.
در مورد آرزوی ما برای دیدن یک گلسرخی دیگر هم فرض کنیم یکی از متهمان در دادگاه این کار را کرد و شجاعانه فریاد زد که من اشتباه نکردم،ما از کجا قرار است مطلع شویم؟خبرگزاری فارس این سخنان رو پوشش میده یا صدا و سیمای کودتا؟

ندا آقا سلطان گفت...

بابک عزیز صدای لرزان و معصومت را از "صدای آمریکا"شنیدم.بابک عزیز از جمهوری اسلامی واهمه نداشته باش و فکر گیر افتادن به دست اینها را از سرت بیرون کن تا بتوانی این زندگی سختی که برایت درست شده است را راحتتر سپری نمایی.بیست میلیون نفر در ایران پیش بینی میشود که صدای آمریکا می بینند و بیست میلیون نفر صدای معصومانه ات را می شنوند و با شما هم درد هستند.تحمل کن بابک عزیزم.تحمل.

سیاوش گفت...

بابک جان با همه احترامی که برای شما و شجاعتت قائل هستم ولی قبل از اینکه زندانی بشی اینطور درمورد زندانیان دربند قضاوت نکن.این اشتباه رو قبل از شما عباس عبدی و ابطحی هم کردند و وقتی خود به زندان افتادند فهمیدن چه خبره.
به قول پدر بنده کیانوری قبل از انقلاب چندبار زندانی شد،هر دفعه هم حبس کشید ولی هیچ وقت نگفت اشتباه کردم ولی وقتی بعد از انقلاب بازداشت شد مجبور به اقرار به اشتباه شد.
در مورد آرزوی ما برای دیدن یک گلسرخی دیگر هم فرض کنیم یکی از متهمان در دادگاه این کار را کرد و شجاعانه فریاد زد که من اشتباه نکردم،ما از کجا قرار است مطلع شویم؟خبرگزاری فارس این سخنان رو پوشش میده یا صدا و سیمای کودتا؟

ناشناس گفت...

Salam Babak jan, omidvaram har ja hasty salamt va sar-zendeh bashi. khastam be oun nokaran va mozdoorani ke be shouma migan fagt 1600 ta hamy va tarafdar dari begam, agar vagean rast migid, pas az chi mitarsid! agar shouma mozdooran va khaenine be vataneman Iran-e aziz rast migid pas chera hata az mordeha-ye ma ham mitarsid! khodetan midoonid doroog migid, va khodetan midanid ke be khodetan ham doroogh migooeed. shouma digar akhare rahatan ast. maa motmaenym be rahi ke bar dashteh-eem, chera ke tarikh neshan dadeh hagh pirooz ast, va choon hag ba maa ast pas ma piroozim. agar rast migooeed byaeed va refrandoum begozarid ta siah-roy shavad har ke dar ou gash bashd. shouam mozdoorani siah del, jenayatkarani kahen hastyd. agar tamam-e tarykh-e iran ra bekhanim az shouma zalemtar, khaen-tar, va bi-namoos-tar yaft nemishavad. agar Hitler mikosht biganeh ra mikosht ama shouam kordelan che??shouma be Irani ham rahm nemikonid, va nakardid, sharm bar shouma, mibinim roozi ke be jaye afaradi mesle hajaryan , shouma syah-roozan mohakemeh mishavid, ama bedanid dadgah-e maa mesle in dadgah-e doroogin nist, balkeh bar asas-e edalat khad bood ve bedoone ankeh gabal az mohakemeh shekanjeh shavid, choon maa bavar darim shouma batelid. kahenid.bashad bagi kalam dar roozi digar, nangetan baad ey mozdooran. Babak tanha nist va maa ye melatym ke godrateman ra neshan dadeh-im.va shouma az maa mitarsid.
Arash

ناشناس گفت...

اقای داد عزیز،

درود و سپاس به شما فرزند شریف ایران، که زبان و دل‌ مردم ایران هستید و با دلاوری تان از مردم ظلم دیده، داد خواهی‌ می‌کنید. ولی‌ من شدیدا نگران سلامتی‌ شما هستم. یک پیشنهاد دارم، اینکه شما میتوانید با پرسش‌های از پیش تعیین شده، توسط صدای آمریکا، جوابتان را از یوتوب، یا فایل صوتی بفرستید تا دچار مشکل نشوید. این جلادان وحشی‌ترین حیوانات تاریخ بشریت هستند و خواهش می‌کنم تدابیری بیندیشید که "عسس مرا بگیر" پیش نیاد. مواظب خود و خانواده تان باشید.

با احترام

ه.ت از سوئد

ناشناس گفت...

Babak jan doorod bar too
Sohbathaye shoma ro emshab dar sedaye Amrika shenidam
.
Va az man be shoma
Ein ke darde ma rishye 1400 sale darad.

Abri گفت...

سلام و شبتون بخیر
روی صحبتم بیشتر با دوستان و خوانندگان این وبلاگ هست ... . چند دقیقه پیش اظهار نظر هایی رو در بالاترین راجع به صحبت های امشب آقای داد دیدم ولی متاسفانه چون عضویت بالاترین رو ندارم درد دلم رو اینجا میگم تا اگر فرد دیگه ایی هم با من موافق بود و عضویت داشت انعکاس بده... .
دوستان ما عادت کردیم که همه چیز رو یا سیاه ببینیم یا سفید بدون اینکه فکر کنیم خاکستری هم رنگ خداست. تا قبل از صحبت های امشب ، تمام اظهار نظرها راجع به آقای داد عرض ارادت بود و خسته نباشید و خدا قوت و چقدر شجاعید و خلاصه تعریف و تعریف و تعریف... ، چون همه ما چیزهایی رو می شنیدیم که میخوایم بشنویم ولی به محض اینکه امشب آقای داد کمی به تئوریسین های اصلاحات خرده گرفت همه یکدفعه 180 درجه تغییر مسیر دادن... . به شخصه نمیتونم و به خودم این حق رو نمی دم از آقای داد گلایه کنم چون در شرایط ایشون نیستم و باید قبول کنیم درک این شرایط کمی برای همه ما که تقریبا راحت توی خونه هامون نشسته اییم سخته و تحمل این فشار عصبی و جسمی شوخی نیست ، از طرفی حق ندارم به امثال آقایان ابطحی و حجاریان و عطریانفر و ... خرده بگیرم که چرا در دادگاه اعترافاتی اینچنین کردید چون بنابر اخباری که همه ما شنیدیم از هیچ رذالتی در راستای جلب همکاری اونها کم نذاشتن و این که هر انسانی یه ظرفیتی داره یه واقعیت هست . کسانی که از سالیان قبل مطالب و نوشته های آقای داد رو می خونن به لحن صریح و بی پرده و فارغ از لفافه ایشون عادت دارن و طیف ناراضی به گمانم تازه با ایشون آشنا شدن. دوستان حالا که قرار شده مشق چندین و چند ساله دموکراسی رو به صورت فشرده تمرین کنیم و دست روزگار ما رو در مسیر ی قرار داده که باید درس 103 سال مشروطیت و آزادی رو اینجوری امتحان بدیم بیاین همه با هم اول یاد بگیریم که تحمل تمام اظهار نظر ها رو داشته باشیم چه موافق سلیقه ما و چه مخالف که این اولین قدم ما برای رسیدن به یک جامعه مترقیه و این اجتماع بنیادش از من شکل میگیره و تو. بیایید روی حرف تمام تحلیل گران فکر کنیم و یک جمله رو تبدیل به علم یزید نکنیم . من تا اینجا با آقای داد موافقم که دل همه لک زده برای یک گلسرخی چون ما ایرانی ها در طول تاریخ نشون دادیم که ذاتا به قهرمان ها نیازمندیم و قهرمان هامون رو تا زمانی که چیزی رو که ما می خواهیم میگن می پرستیم ولی امان از روزی که فکر او با ما در یک راستا نباشه ، چشم رو به تمام گذشته می بندیم و... ولی همونطور که گفتم من به خودم حق نمیدم از زندانیان انتظار گلسرخی داشته باشم چون از ایده آل من تا واقعیت تفاوتی آشکار هست .
دوستان عزیز قبل از اینکه در مقابل هر صحبتی جبهه بگیریم به کنه و ریشه کلام فکر کنیم و صرف نظر از موافقت یا مخالفت منصفانه قضاوت کنیم نه احساساتی. و همیشه به یاد داشته باشیم چیزی که تا اینجا باعث شده هر روز سبز تر بشیم و رو به زردی نریم وحدت وانسجام ماست ، همون چیزی که هر روز بیشتر باعث ترس و رعب میشه ، پس تا جایی که میتونیم از هم حمایت کنیم و وحدتمون رو حفظ کنیم و به حرف های هم با تامل بیشتری گوش کنیم.
خوشحال میشم اگر کسی با من موافق بود این نظر رو در بالاترین منعکس کنه شاید بحث های تفرقه افکن زودتر جمع بشه.
جناب داد خسته نباشید و دست خدای پاک و خالق زیبایی ها به همراهتون.
به امید صبح سبز ایران در کنار شما و تمام فرزندان این آب و خاک.
با آرزوی سلامتی برای شما...

Abri گفت...

عزیزان به هوش باشید که تفرقه افکنان سریع تر از اونی که فکرش رو هم بکنیم در بالاترین دست به کار شدن تا همه چیز رو از بن انکار کنن . دوستان بالاترینی وحدت رو نشونشون بدید و نگذارید بهارمون رنگ پاییز بگیره ... .

خسی بر موج گفت...

سلام آقاي داد.ممنون كه مطالب مرا در وبلاگتان منتشر مي كنيد:
khasibarmowj.blogspot.com
خامنه اي و احمدي نژاد بايد محاكمه شوند.
حجه الاسلام خامنه اي گفته است كه در كهريزك و كوي دانشگاه جناياتي اتفاق افتاده است كه باهمه متخلفين برخورد خواهد شد.او اعتراضات مردم را بسان دفعات قبل كه يكبار كودتاي مخملي خوانده بود و يكبار هم كاريكاتور ناميده بود اينبار هم مايه هتك حرمت نظام اسلامي! در ميان ملل مختلف ناميد.سئوال اين است كه حفظ حرمت نظام اسلامي براي چيست؟مگر نه براي سعادت مردم و زندگي اجتماعي بهتر براي آنهاست و اگر مردم بر اثر ظلمهاي اين نظام به اصطلاح اسلامي اعتراضي نمايند هتك حرمت نظامي اسلامي است؟!اول اينكه چه خوب شد كه ايشان تازه اقرار كرده اند كه جنايت اتفاق افتاده است.دوم بايد ديد منظور ايشان از متخلفين چه كساني بوده اند كه البته عوامل كودتا كه در راس آنها خود ايشان و رييس جمهور منصوب ايشان هستند بايد مجازات شوند.سوم اينكه ايشان ظاهرا تا قبل از اين خبر نداشته اند كه قرار است كم كم دانشگاهها باز شوند و احتمال اعتراضات بيشتر را دانشگاههاي سراسر كشور نمي دادند.با حمايتهايي كه از روز اول اين كودتاي ننگين از احمدي نژاد و دار و دسته اش كرد آنها را روز به روز بر مردم جري تر كرد تا آنجا كه اسلحه بدست بر اين مردم شوريدند وجوانان مردم را به خاك و خون كشيدند و تقصيرات را هم به گردن خودشان انداختند!آخر اين نه توهم است و نه دروغ بلكه مريضي است به نام وقاحت و بيشرمي و كينه اي كه اين عرب پرستها از اين ملت به دل داشته اند.و حالا ميگويد كه من نگفتم كه معترضان با عوامل بيگانه ارتباطي داشته اند.پس كي بود كه مي گفت با هماهنگي بيگانگان ودر راس آنها انگليس خبيث مي خواستند انقلاب رنگين راه بيندازند؟آيا امروز خبيث تر از احمدي نژاد در اين دنيا وجود دارد كه به همه ملت ايران در تلويزيون ملي آنها توهين مي كند؟به گمانم بايد به بيماريهاي قبلي ايشان از قبيل توهم و دشمن شناسي و غرور بيماري ديگري را هم به نام آلزايمر اضافه كنيم.شايد هم اين فراموشكاري مصلحتي است كه مانمي دانيم!امروز هم كه رييس دولت كودتا به مناسبت هفته دولت!!در تريبون نمازجمعه به تهديدها و اهانتهاي خود به اين مردم ادامه داد.راستي كدام عنصر اين دولت به دولت رجايي مي ماند؟خودش يا رحيم مشايي اش يا دانشجو يا فاطي جونش؟!چه كسي به او اينقدررو داده كه بيايد درتريبون نمازجمعه و آنچه كه مثل روز روشن است وارونه جلوه دهد و همه مردم را به عوامل بيگانه نسبت دهد و خواستار مجازات سران اصلاحات شود؟چه كسي به او اجازه داده پشت تريبون نمازجمعه بايستد؟چه كسي همه تريبونهاي اين مملكت رادر اختيار او و آدمهايش گذارده است؟ چه كسي به او اجازه داده كه حرفهاي تحريك آميز بزند و احمقهاي دور و بري اش شعار سر دهند كه"سران اصلاحات اعدام بايد گردند"؟ايا امروز آنچه از اين شخص و طرفدارانش مي بينيم حاصل اختيار بي پاياني نيست كه خامنه اي به او داده است كه بازهم معترضان به ستم را وابستگان به جريان براندازي بنامد و سناريوي دشمن را شكست خورده قلمداد كند؟مگر اين نظام ديگر چه دارد كه بخواهد بماند؟آيا او خود دشمن اين ملت نبوده و نيست كه سناريويش در انتخابات به خوبي اجرا شد و بر قدرت چنگ انداخت؟ آيا اخلاق احمدي نژاد شايسته ايران و ايراني است و آيا ايران لايق چنين فرد بي سواد و دروغگو و بي حيايي است كه همه راتحقير نموده و ملتي را با اينهمه پيشينه به سوي قهقرامي برد؟لازم است كمي خجالت بكشند و حيا كنند كه البته براي اين كار كمي وجدان لازم است كه در آنها نمي يابم.آيا خامنه اي كه خود را رهبر اين ملت مي داند از جناياتي كه اين آدم و اطرافيانش دركشور كرده اند خبر ندارد؟
احمدي نژاد در راس همه ستمها و تجاوزاتي است كه بر اين ملت رفته است و حكم رسمي كارهاي شنيع و احمقانه اين آدم را هم خامنه اي در حمايتهاي خود از او داده است.بنابراين در راس همه متخلفان بايد حجه الاسلام خامنه اي و محمود احمدي نژاد محاكمه شوند اگرچه مي دانم كه همان روزكه دير هم نيست اين ملت آنقدر رحيمند كه از سر تقصيرات آنها هم ممكن است بگذرند اما ازخون نمي توان گذشت.من يكي كه نمي گذرم.تمام.

ناشناس گفت...

سلام دلاور بزرگ ما.
باورت ميشه قيافه ات رو كه تو سايتت ميبينم بهم آرامش ميده .
فكر نميكني اگه زمان خاتمي اين نتيجه بزرگ رو ميگرفتند اصلاح طلبها خيلي ضعيفتر بودند جاني ها؟
ولي الان بايد خدا رو شكر كرد كه اينا خودشون از اول كار نذاشتن داستان خاتمي تكرار بشه وگر نه 4 سال ديگه ...

آرش

Alireza گفت...

آقای خاتمی نشان بده که دوازده سال بی جهت یگانه کابوس عذاب آور عالیجناب نبودی.
دوازده سال،گویی که وقتش رسیده که خوابش را تعبیر کنی.

ناشناس گفت...

آقای داد عزیز
شما بیش از هز چیزی یک روزنامه نگار طرفدار اصلاحات و روشن اندیش هستید. خواهشی از شما دارم در دام این تقسیم بندی های شریعتمداری نیافتید . بحث حق و باطل و سیاه و سفید کردن همه موضوعات و اشخاص دردی از ما دوا نحواهد کرد. از هر کسی به اندازه توانش و دانشش باید انتظار داشت. نباید فراموش کرد که هیج کسی صاحب همه حقیقت نیست. ما که قرار نیست همانند این جاهلان و تاریک اندیشان فکر و عمل بکنیم. از شما هم تقاضا دارم اگر روزی گرفتار این دژخیمان شدید فورا به تمام آن چیزهایی که اعتقاد ندارید اعتراف بکنید. مطمعن باشید که ما باور نخواهیم کرد و مایوس نخواهیم شد. بیایید این بازی کثیف این جلادان را بدینگونه بی اعتبار بکنیم. از طریق صدای آمریکا به خانواده عزیزان در بند اعلام بکنید که به آنها بگویند هر چه سریعتر اعتراف بکنند. جنبش سبز به وجود زنده انها احتیاج دارد نه مرده آنها. موفق باشید

Unknown گفت...

ahmadi nezhadva khamenehee daran kare sadamo mikonan age dictatora eshtebah namikardand hanuz khandane bikhtonasr dashtand bar sarasar donya hokumat mikardand.

evar گفت...

با اجازه مطلبتون رو تو وبلاگم لینک کردم.اگر مایل نیستید که مطلبتون تو وبلاگ من باشه بهم بگید پاکش میکنم.
با تمام وجود بهتون و شجاعت و از خود گذشتگی تون احترام قائلم.

ناشناس گفت...

Hi dear Babak
God bless u.Take care of yourself .I don't know what to say but everyday i begin my day with youre bloges.and praying for you.
Take care from USA

ناشناس گفت...

سلام
مراقب خودتون و خانواده تون باشید، 1600 طرفدار اصلاً ربطی به محبوبیت شما نداره. ما همه برای قهرمانمون احترام قائلیم.
V

ناشناس گفت...

سلام آقای داد
حتما یک نگاهی بیندازید.
(سرباز کوروش بزرگ)
http://metallday.blogspot.com

farzinh2o گفت...

سلام آقای داد.
حتما بخونیدش 100%
(سرباز کوروش بزرگ)
http://metallday.blogspot.com

ناشناس گفت...

و باز هم ندا

مامان من به ندا افتخار مي كنه . وقتي ميره بهشت زهرا وقتي عشق و علاقه مردم رو مي بينه وقتي ميبينه همه از ندا به عنوان يه قهرمان ياد مي كنند وقتي ميبينه كه مردم ميگن ندا راهت ادامه داره تصميم ميگيره كه ديگه گريه نكنه و مثل خود ندا استوار و محكم بايسته . اما تو آخرين لحظه ياد چشما . نگاه اخر ندا مي افته ودوباره همه چي از اول ........

ناشناس گفت...

خدا حفظتون کنه. واقعا سعید حجاریان حیف شد. یکی از فامیل هامون همکلاسیشون بودن و میگن خیلی باهوش بودن.

ناشناس گفت...

سلام داداشی
راستی این سرطان پروستات هم عجب بی غیرت شده.