تجاوزها، براي بي انگيزه كردن جوانان پرشور ماست!
بازجو هنگام تجاوز:«اومدي رأيتو پس بگيري؟ بيا!»
تو ١٨ ساله اي. سه ماه قبل «عاشق ايران و آزادي مردم» بودي و حاضر بودي جانت را هم براي سبزشدن وطن بدهي، اما اينجايش را نخوانده بودي كه بعد از چند هفته زندان و شكنجه، حالا از خودت،از مردم،و حتي از خدا هم خجالت مي كشي! بدت آمده! متنفر شده اي! گوشه خانه خزيده اي و نميتواني حتي بنشيني! بازجو گفته بود:«كاري مي كنم مدتها نتوني راه بري! چه برسه بري تظاهرات بچه قرتي! بلايي كه مدتها نتوني بشيني! كاري ميكنم مثل خرچنگ بخزي!» او ميخواست تو را هم عضو«جماعت بمن چه؟» كند! اين «هدف» آنها بود كه تو را كه جوان و خروشنده بودي،منزوي و سرخورده كنند تا بگويي به من چه؟ ميخزي روي كف اتاق، چون بخيه هاي مقعد خيلي دير خوب مي شوند! هنوز ضجه التماس پسرهاي ديگر توي گوش توست. آن ضجه ها هنوز هم نمي گذارند بخوابي. سه ماه پيش چه شاداب بودي و سرحال. باشور وشوق رأي دادي! اما آن تقلب مفتضحانه انتخاباتي تو را هم مثل همه عصباني كرد. رأي تو و خيلي از مردم به «سبز» بود و ديدي با تقلب، «سياهي» را جايش گذاشته اند.اما پروژه بعدي آنها «سرخي خون» و «زردي بي انگيزگي» بود. نداها وسهرابها و صدها نفر راكشتند و كف خيابانها را سرخ كردند! خشمگين شدي اما به حرف بزرگترها گوش كردي و در «راهپيمايي سكوت» نه شعار دادي نه فرياد زدي! اما اوباش فدايي رهبر ريختند و همه را زدند،با باتوم وگاز و شلنگ وقمه! تو را فقط به جرم مچ بند سبزت و به جرم شادابي و «انگيزه» و «جواني» شناسايي! ودستگيرت كردند. بردند در قفسهاي فلزي كهريزك و در كنار صدنفر مثل خودت انداختند. روزي چندبار كتك خورديد و فحش شنيديد. بعد تو و چند زنداني جوانتر و باروحيه ديگر را دستچين كردندو به سلول «فتح المبين!» بردند! چند بازجو و زنداني سابقه دار و مأمور و بسيجي، براي اينكه «رويتان را كم كنند!»،آمدند و تو و بچه هاي ديگر را با زور مورد تجاوز جنسي وحشيانه قرار دادند. چندين بار، تا كاملا"«خورد» شويد! شكسته و بي انگيزه شويد. هنوز توي گوش هايت هست نعره فردي كه داد ميزد:«اومدي رأيتو پس بگيري؟بيا اينم رأيت!» و تا مغز استخوانت را سوزانده بود! بعد با جراحتي عميق در روح و مجروحيتي شديد در بدن، به شرط «خفه خون گرفتن» تو را تحويل خانواده ات دادند! هنوز هم راه نمي تواني بروي. عفونت گرفته اي! به پدر و مادر يا نزديكانت نمي تواني چيزي بگويي. گوشه گير و افسرده و رنجور مي شوي! از خودت بدت آمده، مي گويي گور پدر ديگران، گور پدر خودم. آن وقت در اخبار مي شنوي آقاي لاريجاني «هشدارباش!» ميدهد و ميگويد بعداز بررسي همه زندانيان،«هيچ موردي از تجاوز جنسي ديده نشده است!» حالا ديگر دلت هم مي سوزد! لاريجاني كي توانست همه را بررسي كند؟ «فراخوان»مي دهند هر كسي مدعي است،بيايد بررسي اش كنيم! و تو ميداني با آن تهديدهايي كه قبل از آزاديت كردند و آن «اقرارنامه خوشرفتاري ماموران زندان!» كه به زور امضاء كردي، دستت فقط به «تيغ» ميرود. ميپنداري كار يك لحظه است؛«من اين زندگي را نخواستم! ارزاني شما كه پارگي مقعد را در ١٨ سالگي تجربه نكرده ايد و بيخيال ضجه هايم هستيد! نشسته ايد و به كروبي هشدارباش مي دهيد و شب با فرزندان جوانتان پيتزا پپروني مي خوريد و از خوش تيپي پسرتان با اين شلوار «بوتكات» و «شش جيب» جديدش كيف ميكنيد و نمي دانيد شلوار چند جوان مثل مرا در كهريزك و زندانهاي ديگر غرقه ي خون كردند فقط چون نخواستيم زير بار تقلب و ظلم زندگي كنيم! خدا را شكر شما هنوز فرزندتان را داريد! و عصمتش محفوظ است!» از خودت مي پرسي كه من چرا اعتراض كردم؟چون حق طلبي را به من ياد داده بودند! من حقم را خواستم نه چيز بيشتري! تيغ را به رگهايت نزديك ميكني، دردش از آن «فتح المبين!» بيشتر كه نيست! بازجويت در نوبت اول فتح المبين! گفت: «چنان بگا...تون كه ديگه دنبال رأيتون راه نيفتيد بچه قرتيا! كه آرزوي مرگ كنيد! مادر و خواهرتونم مياريم همينجا ببيني چطور مي...!» وقتي بيرون مي آيي،مي بيني دردت را به هيچكس نمي تواني بگويي. مي بيني براي جنبش سبز به خيابان رفته بودي و حالا مجروحي و در اوج جواني «زرد» شده اي! حاكمان خوشحالند كه يك «سبز» ديگر را پژمرده و افسرده و بيمار و بي انگيزه كرده اند! تو را از خودت متنفر كرده اند و ديگر برايت اهميتي ندارد سرنوشت مردم يعني چه! به جماعتي وارد مي شوي كه اسمش،«نسل سوخته» است! نسلي بي انگيزه و دلمرده و البته بي نهايت خشمگين! حالا از اين مردم چه مي خواهي؟ مي خواهي به جبران رنجي كه از آن «فتح المبين!» كشيدي، چكار كنند؟ هرچه مي خواهي بگو وگرنه دست اين مردم به تو نمي رسد تا بگويي آنها چه كاري براي جبران دردهايي كه براي «پس گرفتن رأي» ملت كشيدي بايد بكنند؟ بگو وگرنه ميترسم اين آه سوزاني كه ازسينه كوچكت تنوره مي كشد، دامان مردم بيخيال و بي توجه را هم بگيرد. شك ندارم كه سوز سينه ات،به زودي دامان رهبر اين «فاتحان!» يعني شخص آقاي خامنه اي و احمدي نژاد و لاريجاني و شاهرودي را مي گيرد! حتي اگر خودشان را نايبان امام زمان بخواند و براي سركوب مخالفان، فرمان تجاوز به پسران و دختران را صادر كنند! بااين مردم سخن بگو. اگر بدانند بايد به جبران اين جنايات، قيام كنند و «معصوميت از دست رفته» فرزندانشان را پس بگيرند، شايد از غضب خدا بترسند و كارشان را رها كنند و تقاص تو و دهها دختر و پسر مانندتو را بگيرند؛ قبل ازآنكه آه دردمندانه تو و دوستان مجروحت،خشك و تر را بسوزاند و غضب الهي را براين سرزمين نازل كند! تو براي پس گرفتن «رأي» ما قيام كردي، حالا ما براي پس گرفتن «معصوميت» تو قيام مي كنيم. با ما بمان و وقتي صداي قيام مردم را شنيدي، حتي اگر شده مثل همان «خرچنگ» كه بازجويت گفت،خودت را روي زمين بكشان و به سيل مردم بپيوند. بگذار آن بازجو و فرماندهانش و رهبران فاسدشان ببينند نتوانسته اند «انگيزه» حق طلبي را در تو و جوانان معصوم ايراني بكشند.
بازجو هنگام تجاوز:«اومدي رأيتو پس بگيري؟ بيا!»
تو ١٨ ساله اي. سه ماه قبل «عاشق ايران و آزادي مردم» بودي و حاضر بودي جانت را هم براي سبزشدن وطن بدهي، اما اينجايش را نخوانده بودي كه بعد از چند هفته زندان و شكنجه، حالا از خودت،از مردم،و حتي از خدا هم خجالت مي كشي! بدت آمده! متنفر شده اي! گوشه خانه خزيده اي و نميتواني حتي بنشيني! بازجو گفته بود:«كاري مي كنم مدتها نتوني راه بري! چه برسه بري تظاهرات بچه قرتي! بلايي كه مدتها نتوني بشيني! كاري ميكنم مثل خرچنگ بخزي!» او ميخواست تو را هم عضو«جماعت بمن چه؟» كند! اين «هدف» آنها بود كه تو را كه جوان و خروشنده بودي،منزوي و سرخورده كنند تا بگويي به من چه؟ ميخزي روي كف اتاق، چون بخيه هاي مقعد خيلي دير خوب مي شوند! هنوز ضجه التماس پسرهاي ديگر توي گوش توست. آن ضجه ها هنوز هم نمي گذارند بخوابي. سه ماه پيش چه شاداب بودي و سرحال. باشور وشوق رأي دادي! اما آن تقلب مفتضحانه انتخاباتي تو را هم مثل همه عصباني كرد. رأي تو و خيلي از مردم به «سبز» بود و ديدي با تقلب، «سياهي» را جايش گذاشته اند.اما پروژه بعدي آنها «سرخي خون» و «زردي بي انگيزگي» بود. نداها وسهرابها و صدها نفر راكشتند و كف خيابانها را سرخ كردند! خشمگين شدي اما به حرف بزرگترها گوش كردي و در «راهپيمايي سكوت» نه شعار دادي نه فرياد زدي! اما اوباش فدايي رهبر ريختند و همه را زدند،با باتوم وگاز و شلنگ وقمه! تو را فقط به جرم مچ بند سبزت و به جرم شادابي و «انگيزه» و «جواني» شناسايي! ودستگيرت كردند. بردند در قفسهاي فلزي كهريزك و در كنار صدنفر مثل خودت انداختند. روزي چندبار كتك خورديد و فحش شنيديد. بعد تو و چند زنداني جوانتر و باروحيه ديگر را دستچين كردندو به سلول «فتح المبين!» بردند! چند بازجو و زنداني سابقه دار و مأمور و بسيجي، براي اينكه «رويتان را كم كنند!»،آمدند و تو و بچه هاي ديگر را با زور مورد تجاوز جنسي وحشيانه قرار دادند. چندين بار، تا كاملا"«خورد» شويد! شكسته و بي انگيزه شويد. هنوز توي گوش هايت هست نعره فردي كه داد ميزد:«اومدي رأيتو پس بگيري؟بيا اينم رأيت!» و تا مغز استخوانت را سوزانده بود! بعد با جراحتي عميق در روح و مجروحيتي شديد در بدن، به شرط «خفه خون گرفتن» تو را تحويل خانواده ات دادند! هنوز هم راه نمي تواني بروي. عفونت گرفته اي! به پدر و مادر يا نزديكانت نمي تواني چيزي بگويي. گوشه گير و افسرده و رنجور مي شوي! از خودت بدت آمده، مي گويي گور پدر ديگران، گور پدر خودم. آن وقت در اخبار مي شنوي آقاي لاريجاني «هشدارباش!» ميدهد و ميگويد بعداز بررسي همه زندانيان،«هيچ موردي از تجاوز جنسي ديده نشده است!» حالا ديگر دلت هم مي سوزد! لاريجاني كي توانست همه را بررسي كند؟ «فراخوان»مي دهند هر كسي مدعي است،بيايد بررسي اش كنيم! و تو ميداني با آن تهديدهايي كه قبل از آزاديت كردند و آن «اقرارنامه خوشرفتاري ماموران زندان!» كه به زور امضاء كردي، دستت فقط به «تيغ» ميرود. ميپنداري كار يك لحظه است؛«من اين زندگي را نخواستم! ارزاني شما كه پارگي مقعد را در ١٨ سالگي تجربه نكرده ايد و بيخيال ضجه هايم هستيد! نشسته ايد و به كروبي هشدارباش مي دهيد و شب با فرزندان جوانتان پيتزا پپروني مي خوريد و از خوش تيپي پسرتان با اين شلوار «بوتكات» و «شش جيب» جديدش كيف ميكنيد و نمي دانيد شلوار چند جوان مثل مرا در كهريزك و زندانهاي ديگر غرقه ي خون كردند فقط چون نخواستيم زير بار تقلب و ظلم زندگي كنيم! خدا را شكر شما هنوز فرزندتان را داريد! و عصمتش محفوظ است!» از خودت مي پرسي كه من چرا اعتراض كردم؟چون حق طلبي را به من ياد داده بودند! من حقم را خواستم نه چيز بيشتري! تيغ را به رگهايت نزديك ميكني، دردش از آن «فتح المبين!» بيشتر كه نيست! بازجويت در نوبت اول فتح المبين! گفت: «چنان بگا...تون كه ديگه دنبال رأيتون راه نيفتيد بچه قرتيا! كه آرزوي مرگ كنيد! مادر و خواهرتونم مياريم همينجا ببيني چطور مي...!» وقتي بيرون مي آيي،مي بيني دردت را به هيچكس نمي تواني بگويي. مي بيني براي جنبش سبز به خيابان رفته بودي و حالا مجروحي و در اوج جواني «زرد» شده اي! حاكمان خوشحالند كه يك «سبز» ديگر را پژمرده و افسرده و بيمار و بي انگيزه كرده اند! تو را از خودت متنفر كرده اند و ديگر برايت اهميتي ندارد سرنوشت مردم يعني چه! به جماعتي وارد مي شوي كه اسمش،«نسل سوخته» است! نسلي بي انگيزه و دلمرده و البته بي نهايت خشمگين! حالا از اين مردم چه مي خواهي؟ مي خواهي به جبران رنجي كه از آن «فتح المبين!» كشيدي، چكار كنند؟ هرچه مي خواهي بگو وگرنه دست اين مردم به تو نمي رسد تا بگويي آنها چه كاري براي جبران دردهايي كه براي «پس گرفتن رأي» ملت كشيدي بايد بكنند؟ بگو وگرنه ميترسم اين آه سوزاني كه ازسينه كوچكت تنوره مي كشد، دامان مردم بيخيال و بي توجه را هم بگيرد. شك ندارم كه سوز سينه ات،به زودي دامان رهبر اين «فاتحان!» يعني شخص آقاي خامنه اي و احمدي نژاد و لاريجاني و شاهرودي را مي گيرد! حتي اگر خودشان را نايبان امام زمان بخواند و براي سركوب مخالفان، فرمان تجاوز به پسران و دختران را صادر كنند! بااين مردم سخن بگو. اگر بدانند بايد به جبران اين جنايات، قيام كنند و «معصوميت از دست رفته» فرزندانشان را پس بگيرند، شايد از غضب خدا بترسند و كارشان را رها كنند و تقاص تو و دهها دختر و پسر مانندتو را بگيرند؛ قبل ازآنكه آه دردمندانه تو و دوستان مجروحت،خشك و تر را بسوزاند و غضب الهي را براين سرزمين نازل كند! تو براي پس گرفتن «رأي» ما قيام كردي، حالا ما براي پس گرفتن «معصوميت» تو قيام مي كنيم. با ما بمان و وقتي صداي قيام مردم را شنيدي، حتي اگر شده مثل همان «خرچنگ» كه بازجويت گفت،خودت را روي زمين بكشان و به سيل مردم بپيوند. بگذار آن بازجو و فرماندهانش و رهبران فاسدشان ببينند نتوانسته اند «انگيزه» حق طلبي را در تو و جوانان معصوم ايراني بكشند.
۴۹ نظر:
درود بر شما اقایی داد من به شما و امثال شما افتخار میکنم.. امید وارم پاینده باشیم.. ما دوباره برمیخیزیم و این شیطان صفتها را برای همیشه نابود میکنیم.. و انتقام معصومیت مهدی و خون ندا و ... رو میگیریم.. به امید برخاستن دوباره
ان عقربی که بروطن افتاد حاظر است
ماه من غصه نخور زندگی جزر و مد داره
دنیامون یه عالمه آدم خوب و بد داره
ماه من غصه نخور همه که دشمن نمیشن
همه که پر ترک مثل تو و من نمیشن
ماه من غصه نخور مثل ماها فراوونه
خیلی کم پیدا میشه کسی رو حرفش بمونه
ماه من غصه نخور گریه پناه آدماست
تر و تازه موندن گل مال اشک شبنمهاست
ماه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه
اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه
ماه من غصه نخور خیلیها تنهان مثل تو
خیلیها با زخمهای زندگی آشنان مثل تو
ماه من غصه نخور زندگی خوب داره و زشت
خدا رو چه دیدی شاید فردامون باشه بهشت
ماه من غصه نخور زندگی بی غم نمیشه
اونی که غصه نداشته باشه آدم نمیشه
ماه من غصه نخور دنیا رو بسپار به خدا
هر دومون دعا کنیم تو هم جدا منم جدا
مه فشاند نور و سگ عو عو کند
هرکسی بر طینت خود رو کند
بابک خان سلام:
اینها اکثراً خود قربانی چنین جنایتی بوده اند بنابراین می دانند چه مایه تخریب و نابودی درپی این تجاوزات ایجاد می شود.بی شک دستور چنین اعمالی از طرف بالاترین مقام نظام صادر می گردد. و زیر دستان با نیت قرب الی اله این کار را انجام می دهند.یعنی جنایت تئوریزه.
انتظار تنبیه اینان از طرف خدا انتظاری عبث است .خدا در شئونات زندگی انسانها دخالت ندارد.مردم باید با دقت به مبارزه ادامه دهند.به لر دلاور از ایجا سلام می رسانم که باز هم فریاد پادشاه لخته را او سر داد
مي خوانم و بعد ،چشمانم را مي بندم كه فرزندجوانم اشكهايم را نبيند ،اما ،باكابوسي در بيداري چشم باز ميكنم وفرياد مي زنم وگريه سرميدهم ، صداي جمعيت خروشان را از پنجره اتاقم مي شنوم و خودم را مثل خرجنگ برروي زمين ميكشم ،چراكه به من هم تجاوز شده است ،تجاوز به شعورم ،تجاوزبه آزاديم تجاوز به وطنم زبانم و به روحم ، وزخم كهنه ام هرروز عفونت مي كند .
بابک جان
خدا پشت و پناه خودت و خانواده ات هر جا که هستی. دست علی بهمراهت!
مردم چشمم به خون آغشته شد
در کجا این ظلم بر انسان کنند
خوش برآ با غصهای دل کاهل راز
عیش خوش در بوته هجران کنند
سر مکش حافظ ز آه نیم شب
تا چو صبحت آینه رخشان کنند
خدا آخر و عاقبت هممون رو ختم به خير كنه
Khodavanda, che konam ashk dar chesh va ah dar del daram.
Shayad Khodavand ham salha az Iran rafeh.
Agha nayebe Emam-e-Zamane hala in temsah mige harfe AhmadiNAJEST harfe Khodast. Man in Khadoro nemikham shoma chetor???
و چه سخت میگذرد این روز ها
و چه تلخ مینشیند در لایههای دلم
و چه تلخ است مزه ی گس بی خانگی
و من کجای مرز بودنم؟
و من
در کدام نقطه خاکم بیتوته کرده ام؟
اسلحه کدام دشمنم شقیقهام را نشانه گرفته است؟
خنجر کدام خائن خانگی بر پهلویم نشسته است؟
و رنگ سبز من امروز به رنگ چرک و درد میشود
و بر رنگ سبز من امروز لکههای خون نشسته است
و من چه بی محابا به دل دشمن تاخته ام
و من چه دلیرانه بر سر حق بودنم پا به پا ایستاده ام
و من امروز چه بی طاقت میروم تا مرز بودنم
و امروز من میگویم که من خود بودنم.
به امید آزادی ایران سبزمان
Salaam. Please read your email and answer. Thanks
اینها سفاکند و متجاوز به حقوق ملت ایران.هیچگاه تاریخ جنایات اینان را از یاد نخواد برد.اینجانب از طرف مردم جنوب بیزاری خود را از متحجران بی دین و متجاوزان به ملت اعلام میکنم و از کوچکترین فرصت برای مبارزه با ستم و اعلام اعتراض استفاده می کنم.وبلاگ من
mihansorkh.blogspot.com
سلام
اين خبر را به بالاترين برسان كه از اين به بعد زن و بچه سپاهى ها و بسيجيها در امان نخواهند بود، بلكه مردم به تلافى تجاوزات اعمال شده به زندانيان، به زن و بچه پاسداران و بسيجيان تعرض جنسى خواهند كرد. تا اين اراذل و اوباش رژيم بدانند حال كه چنين بازى را آغاز كرده اند بايد خود نيز تاوانش را بدهند.
شگفتا تا کنون چندین جوان را بخاطر لـوات بدار کشیدند و می گویند لوات حرام است.
ولی در زندانها رسماً با جوانها لوات می کنند. این هم اسلام ناب محمدی با عیار بالا jafarzadeh jnik@aol.com
حداقل فایده افشاگری آقای کروبی می تواند این باشد قلاده این حیوانات را بکشند و از ترس هم شده اجازه تعرض های جدید به آنها ندهند.
موضع گیری آقای لاریجانی اما در جهت عکس عمل می کند و خیال آنها را راحت می کند که گوش مسئولین به این حرفها بدهکار نیست و لازم نیست ترس از بازخواست احتمالی به خودشان راه بدهند.
آقای لاریجانی!
به این فکر کرده ای که در آن صورت به تجاوز به قربانیان جیدی کمک کرده ای؟ اگر جرئت و شهامت موضع گیری علیه این سیاه کاری را نداری لااقل خفه خون می گرفتی.
چرا میگوئید که عصمتشان دریده شده و از ابن بابت خجل و سرافکنده اند? این عصمت انها نیست که دریده شده بلکه این بی عصمتی این درنده خویان بسیج و سپاه پاسداران و انتظامات است که دریده تر از دریده شده.
تا زمانی که طرز فکر بدینگونه باشد که مظلوم از ننگ ظالم احساس خجلت کند عیچ چیز تغییر نخواهد کرد. اینان مظلومند و نه عصمت دریده و ننگ برای ظالم است.
در کجای دنیا کسی که خا نه اش و حریمش مورد دستبرد قرار گرفته بجای دزد احساس خجلت و سر افکندگی میکند?
این متجاوز به حریم است که ننگ کرده است چون عصمت دریده و مظلوم باید سر را بالا بگیرد چون قهرمان است. قهرمانی که نامش تا ابد در تاریخ سبز خواهد ماند و بر عکس او متجاوزینند که باید سر افکنده باشند چون هم متجاوزند و هم منحرف و ننگ برای انهاست و این ننگ را با عضو ننگین خود برای همیشه در تاریخشان ثبت کردند و این ننگ تا ابد زن و فرزند و تمامی نوادگان و نیجه های انها را تا دنیا دنیاست دنیال خواهد کرد و انان با عضو ننگینشان این ننگ را در خاندان خود جاودان کردند تا جوانانشان نسل اندر نسل سرافکنده و انگشت نشان باشند.
چرا میگوئید که عصمتشان دریده شده و از ابن بابت خجل و سرافکنده اند? این عصمت انها نیست که دریده شده بلکه این بی عصمتی این درنده خویان بسیج و سپاه پاسداران و انتظامات است که دریده تر از دریده شده.
تا زمانی که طرز فکر بدینگونه باشد که مظلوم از ننگ ظالم احساس خجلت کند عیچ چیز تغییر نخواهد کرد. اینان مظلومند و نه عصمت دریده و ننگ برای ظالم است.
در کجای دنیا کسی که خا نه اش و حریمش مورد دستبرد قرار گرفته بجای دزد احساس خجلت و سر افکندگی میکند?
این متجاوز به حریم است که ننگ کرده است چون عصمت دریده و مظلوم باید سر را بالا بگیرد چون قهرمان است. قهرمانی که نامش تا ابد در تاریخ سبز خواهد ماند و بر عکس او متجاوزینند که باید سر افکنده باشند چون هم متجاوزند و هم منحرف و ننگ برای انهاست و این ننگ را با عضو ننگین خود برای همیشه در تاریخشان ثبت کردند و این ننگ تا ابد زن و فرزند و تمامی نوادگان و نیجه های انها را تا دنیا دنیاست دنیال خواهد کرد و انان با عضو ننگینشان این ننگ را در خاندان خود جاودان کردند تا جوانانشان نسل اندر نسل سرافکنده و انگشت نشان باشند.
لطفا به این عقیده ی نفرت انگیز دامن نزنید که آنکه مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بی عصمت یا بی آبرو شده ، و باید خجل و شرم سار باشد
این فکر پیروزی متجاوز است .
آنکه مورد تجاوز واقع شده ستم دیده ، مظلوم و قربانیست .
آیاقربانی باید شرم سار باشد و بی عصمت خوانده شود یا آنکه تجاوز می کند ؟
جناب IRANI:
ظاهرا شما هر جایی که که میروید از این مزخرفات می نویسید قبلا هم در
http://eyeswideopen09.wordpress.com/2009/08/13/advar/
همین را نوشته اید باید بدانید که مردم با شرف ایران بخوبی دوست ودشمن خود را می شناسند و فریب امثال تو را که چه در زندان یا بیرون آن فکری جز تعدی و تجاوز را به این مردم در سر نداردنخواهند خورد. بسیجی ها و سپاهی های واقعی هم در کنار مردم و با آنها هستند هر چند امثال شما آنها را بی آبرو و بی اعتبار کرده اید.
گذرانی سازشکارانه پست تر از مرگ است.و زندگی حقیقت جویانه حتی اگر برای لحظهای باشد بارها وبارها با ارزشتر از زندگی سراسر ناراستی است مردن برای حقیقت به مراتب با ارزشتر از زندگی با دروغ است
امیدوارم سلامت باشید
پگاه
ما همین حالا هم خلق نفرین شده هستیم...
از وقتی شاه رو با چشم گریون انداختیم بیرون و اوارش کردیم غضب خدا از قدرناشناسی دامنمون رو گرفت.
۴تا ساواکی کله خر و ۶ تا فاحشه رو کردیم بهانه و گفتیم پول نفتمون کو ؟؟
نفتی که نمی دونستیم سیاهه یا سفید.
یادمون رفت داره با ازادی ندادن به مطبوعات پای روسیه رو می بره که عین اختاپوس افتاده بود روی کتاب و روزنامه جوونا رو به کمونیست می کشوند.
مدرسه مجانی کرد.تاریخ با عظمت ایران رو زنده کرد که پول توریست وارد کنه..
.بعد از ۱۰و۱۵ سال یادمون رفت این خمینی کسی بود که ۱۵خرداد از حق رای دادن به زن و پس دادن زمین به رعیت اونجوری خون به پا کرد.
اومدیم کردیمش امام تا از ناموسمون مراقبت کنه چون بلد نبودیم در عین ازادی پوشش به بچه هامون یاد بدیم خدا دوست و نجیب باشن.
اگرچه بیشتریها بودن و نادانها بر قبر بی مرده عزا گرفتن.
نمی خواهیم ایران دیگه پادشاهی بشه.
نمیخواهیم از عیبهای شاه بگذریم ولی حماقت و نامردی تاوان داره و همیشه تر و خشک با هم میسوزن.
حالا هم اگه ساکت بشینیم به قعر جهنم خودساخته فرو میریم.
امیدوارم به زودی خبر خروجتون از ایران رو بشنویم که بتونیم یه نفس راحت حداقل واسه شما بکشیم اقای داد.
سلام
این هم نظر من :
http://alireza-heybatan.blogspot.com/2009/08/blog-post_13.html
اولا سلام و درود بر آقای داد انشاءالله هر کجاکه هستی به سلامت باشی.
دوما پاسخ به آقای ایرانی IRANI
ما فرزندان سبز ایران زمین هرگز مانند آن سفاکان تن به ذلت و کثافت نمی دهیم. جنبش سبز بعد از پیروزی جنایتکاران را به قانون خواهد سپرد .
چنین حرفهایی دور از شان ماست.
واقعا خسته نباشید آقای داد!
حمایت همه جانبه از این شکنجه شدگان خیلی مهم است اگر چه اونها معمولان از دردی که بشون روا شده صحبت نمیکنند و در نتیجه حمایت مستقیم ازشون مشکل میشه. اما راهی که میتونه زمینه را برای صحبت کردن این قربانیین باز کنه ترویج فرهنگ تابو شکنانه در بین مردم است تا این احساس شرم و خجالت بین این عزیزان کمتر بشه و جرات بکنند از ظلمی که بشون رفته صحبت کنند و در نتیجه احساس تنهائی نکنند. خوبه که مردم وقتی این خبرها را نقل میکنند عاملین این جنایتها را مستقیم نشانه بگیرند و احساس همدردیشان را حتا در غیاب این عزیزان بیان کنند. همه با هم با هر تدبیری که شده این حربه کثیف را، که به قول شما برای انزوا و سکوت جوانان ما بکار میره، از حکومت بگیریم و بهشون نشون بدینم که این اونها هستند که شرمگین تاریخ هستند و خواهند ماند.
مواظب خود و خانواده باشید
سانا کیانی
بايد راه حل مناسبي براي برخورد و صحبت با اين بچه هاي اسيب ديده پيدا كرد تا هر چه سريعتر و با هزينه هاي روحي و جسمي كمتري به زندگي برگردند. اين جوانها بايد بدانند كه در قلب و ذهن همه ما قهرمانند و اگر خطايي نابخشودني را كسان ديگري در حق انها روا كرده چيزي از ارزش هاي وجودي و از احترام ما نسبت به انها كم نمي كند.
be khoda age behem tajaavoz mishod, yek lahze sokoot nemikardam, va hame jaa rosvaashoon mikardam. in atish mizane. man vaghean az oonaie ke in bala sareshoon nazel shode mikham, ke bian va baazgoo konan. natarsan az aberoo o in harfa. mardom dark mikonan va kar az in harfa gozashte ke begid aberoomoon pas chi?? shoma baa aberootarin fard pishe mellatid chon nakhaastid sokoot konid, chon nakhastid ba sokootetoon adamaaye bishtari in balaa sareshoon biad.
Babak e aziz az hame bekhaah bian va began, chon in jenayatkara hamino mikhan ke in bachehaaye gol, che pesar o che dokhtar saaket bemonan. pas saaket nashinin lotfan. MARDOM MIFAHMAN SHOMARO. ZOOOOOOOOOOOOOD BASHID ta dir nashode. IN HA RO PEIDA KONID>
khob agar sabzha ra zard kardand... vali ba in hame nefrat dar sineye sineha che khahand kard??? na ... nefrat faramushe kasi nemishavad ... na anke asib dide na pedar na modar va na man ke mikhanamo mishenavam... aya digar chizi az IRAN khahad mand?
ممنون بابک عزیز
اقایون شروع به انکار کرده اند
خوب مشخص است برای این آقایان قضیه اثبات تجاوز مانند همان قضیه اثبات تقلب است که اخر سر خواهند گفت حتی یک مورد هم دیده نشد
فریاد خواهم زد برادرم, خواهرم تو قهرمان منی با من سخن بگو
اگر به پسریا دختر آقای لاریجانی هم تجاوز شده بود باز هم منکر میشد؟ حضرات سالهاست که به بهانه حفظ نظام هر گونه صدای حق طلبانه رو خاموش می کنند. این چه نظامی است که برای حفظش باید خفه خون گرفت . خودشون هم می دونند که مردم ازشون متنفر هستند ولی نمی خوان که این واقعیت رو بپذبرند. چیزی که مسلمه اینه که اینا رفتنی هستند. مهدی عزیز و تمام اونهایی که در زندان ها مورد اذیت و تجاوز قرار گرفتبن, بدونید که ما همه خودمان را مدیون شما احساس می کنیم و شما بزرگواران, قهرمانان ایران هستید.
As long as people have not realized that Islam is the problem the problem will persist. 1400 years of Islam was not enough and then 30 years ago everyone followed an illiterate Akhond to establish this. Don't you think that the same people who are now working against the regime were carrying out Khomeini's orders back in 1367?
The sons and the daughters of the same people in 1357 now are paying for the sins of their fathers.
People the problem is ISLAM and praying to Arab's GOD.
nang va nefrin abadi be in jenayatkaran va khonkharan
dorod bar shoma aghaye dad
dorrood bar sharaf shoma
ma iranihaye kharej az iran, fougholade dar talash hastim ta shomaha ro support konim va har rahnamai az tarafe shoma ke che mi tavanim bekonim va che kare ma morede entezar ast keili khoob khahad bood. hame arezouye pirouzie shoma ro darim va dar kharej az iran tazahorat mikonim vali,.. Gita elmi
سلام آقای داد. می خواستم بگم و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین. هر چند که شما در عمل ایمان خود را نشان دادید و اسماعیل خودتونو ذبح کردید. نوشته های شما تلخ و دردآوره البته منظورم زدن برچسب منفی نیست بلکه شما از واقعیتی حرف می زنید که قابل انکار نیست و نمی شه گفت همه چیز خوب و خوشه و هیچ مشکلی نداریم . الان درد ما یکی دوتا نیست . از خدا می خوام به همه ملت شهامت و آگاهی برای ابراز عقیده و مبارزه با این اقلیت فاسد حاکم عنایت کنه.
سلام. یه حسی درون من بهم می گه که شما و خانواده تون به خاطر اعتقادی که به کار مقدستون دارید و هشیاری و آگاهی بخشی را بر بیخیالی و بمن چه ترجیح دادید از حمایت ها و الطاف غیبی خدا برخوردار هستید و قلبم گواهی می ده که هرگز نمی تونن شما رو پیدا کنند و به امید خدا پایان عمر این دولت جعلی را با هم جشن می گیریم تا تقاص خون ریخته شده و معصومیت و مظلومیت مردم این سرزمین را بگیریم. در پناه خدا. و لنبلونکم بشیئ من الخوف والجوع والنقص من اموال والانفس والثمرات و بشر الصابرین. الذین اذا اصابتهم مصیبته قالوا انا لله و انا الیه راجعون.
همه زرردهايمان دوباره سبز مي شوند با معجزه حضور و هم بستگي
جمعمان هميشه جمع باد
پيام فردي به نام IRANI همنقدر دردناك است كه اعمال ددمنشانه ماموران كودتا. اين فكر شيطاني و فاشيستي است كه ملت ما را زمين گير كرده است. اگر امثال IRANI در لباس مامور حكومتي ظاهر شوند به مراتب از ماموران كنوني وحشيانه تر عمل مي كنند. پيام اين فرد مايه خجالت است
بياييد ثابت كنيد ما ملتي هستيم كه مي خواهيم بساط جور و ستم و تجاوز را بر كنيم ه اينكه متجاوزان و اشرار ديگري به جاي آنها بنشينند و به جان زن و بچه مردم بيافتند.
درد دلی درباره نوشته شما ::
درود فراوان
شما چگونه توانستید حال و روز دردناک عزیزان مبارز و بی گناه ما را بعد از آزادی از جنایت لانه های ولی فقیه کثیف ، اینطور بی پروا بنویسید ؟
اشک های آغشته به خون جگرگوشه هایمان ،برادران و خواهران نازنین بی دفاع مان- امانم را بریده
مغزم دارد منفجر می شود و جانم متلاشی است-حیرانم که این جوانان آسیب دیده چگونه روزگار می گذرانند ؟ آیا به سادگی نوشتن چندین سطر دردنامه و دریافت نظر و پاسخ ، حالشان دگرگون می شود؟؟؟
شاید ما یا این نوشته ها فقط خودمان را آرام می کنیم - روانشناس و مشاوری مطمئن و ماهر باید به آنها کمک کند و دستانشان را بگیرد و آسیب شان را درمان کند - چه کسی می تواند غرامت سنگین این فاجعه را به آنها بپردازد ؟
اگر در کشورمان پس از اینهمه سال جنایت و ظلم ،عدالت میسر نشود آیا راهی جز مرگ با عزت و خلاصی از زندگی در ذلت ، انسان را آرام می کند ؟؟
چگونه می شود به خدایی که مظهر آن رییس جمهوری تقلبی و حیوان صفت (احمدی نژاد لجن ) و نماینده آن رهبری کثیف و شیطانی است را باور داشت؟- چگونه می توان به خدایی چنین ایمان داشت - مراجع اگر انسان هستند و بندگان خداوندی راستین چرا اقدامی روشن و محکم و سریع انجام نمی دهند !! ؟-
نکند خداوند متعال آنها ، همین خدای " مصباحی " است ؟؟( و هنوز هم تقیه می کنند )!؟
کاش کافر بودم - اینها روی هرچه "خداوند متعال" در دنیا و آخرت را "سیاه " کردند . باید همین روزها به فرزندانم وصیت کنم که
به فرزندانشان بگویند " من از اسلام بریده ام - چون روحانی کثیف و قاتل - نمازگزار متجاوز و فاسد - مومن ریاکار ظالم و .... را دیده ام - با آنها زندگی کرده ام - کار کرده ام و بریده ام !!! من از همه آنها متنفرم
من دیگر آلوده به ایمان دروغین و .... نخواهم ماند
هموطن گرامی ،جناب داد آیا شما می توانید پاسخ فرزندان امروز،جوانان فردا و وارثان آینده تفکرات ما "پیروان اسلام " را نیز با همین روش "نگاشتن" بدهید ؟؟؟
آرزوی روانی پاک - جانی سلامت و زندگی نو و جدید و کشوری آزاد برای ایرانیان عدالت خواه دارم
..... چگونه دعا کنم خدایا - چگونه خدایی ، خدایا ؟؟
عشق است بر آسمان پریدن
صد پرده به هر نفس دریدن
اول نفس از نفس گسستن
اول قدم از قدم بریدن
نادیده گرفتن این جهان را مردیده خویش را بدیدن
.....(مولانا)
Doorood bar shoma aghayeh Dad. Say karedeem een magaleyeh shoma rah beh engleesee tarjomeh koneem. Linkesh hast : http://keepingthechange.blogspot.com/2009/08/babak-dad-on-rapes-inside-irans-prisons.html.
Omidvareem keh bah een tarjomeh moafegh basheen
بابک گرامي از ته دل سلامت بودنت را ارزومندم تا بازم قلمت به ما دل گرمي دهد.راستش قلمت مثل اتشي مي مونه که در سرماوتاريکي سوسو مي زنه تا صبح شود وهمگان را نويد ازاي دهد.
مواظب خودت باش خيلي زياد وباز هم بنويس وگرم کن .........
بابک گرامي از ته دل سلامت بودنت را ارزومندم تا بازم قلمت به ما دل گرمي دهد.راستش قلمت مثل اتشي مي مونه که در سرماوتاريکي سوسو مي زنه تا صبح شود وهمگان را نويد ازاي دهد.
مواظب خودت باش خيلي زياد وباز هم بنويس وگرم کن .........
کسیکه معصومیتشو از دست داده اشخاص گرگ صفتی هستند که خوی درندگیشان روی همان گرگ را سفید کرده .نفرین بر آنها.
عزیزانی که صدمه خورده اند قهرمان و الگو هستند چون با شجاعت از حق ملت خود دفاع کردند .امیدواریم روزی این قهرمانان را بشنایسم وبرایشان هورا بکشیم.
نامتان به بلندای نام ایران جاوید باد.
من میگم خسته نباشید.قلب من با شماست
دلم میخواهد بمیرم ولی نه بی بهانه به زیرت میکشم ای بی بهاای جائر "اگر مرگ را از این همه ارزشی بیشتر باشد حاشا حاشا که هرگز از مرگ هراسیده باشم"
به مهدی عزیز بگو جراهت زخمش قطره قطره در قلب همه ما چکیده است و این همه تنفر را نه با گریستن بلکه با غریوو مبارزه تا مرگ ستمکاران نگه میدارم واگر زنده بمانم در مرگ رهبری ورهبرمداری بر شانه های مردانه اش برای نداهاو سهرابها خواهم گریست
ای ستاره ای ستاره ی غریب!
ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم
پس چرا به داد ما نمیرسد؟
ما صدای گریه مان به آسمان رسید
از خدا چرا صدا نمیرسد؟
فریدون مشیری
اقای بابک داد ممنونم و ممنونیم از شما و همینطور از اقای کروبی و از هرکس که از جنایات اینان پرده بردارد.
خواهش بزرگی که از شما دارم اینه که اگر هنوز مهدی و خانواده اش رو میبینین و اگر با مهدی های دیگه ای برخورد کردین ترا خدا بهشون بگین که به هیجوجه سرافکنده و شرمسار نباشن. شرمساری برای اون کثافتهائیه که حتما به هزار بیماری هم مبتلا هستن و من نگران این مهدی های وطن هستم. به همگی اشون بگین که همیشه و همیشه مورد احترام ملت ایران خواهند بود. همونقدر که ملت از این ددان وحشی و درنده متنفر و بیزارن و ازشون عار دارن همونقدر این مهدی های وطن در دل و قلب ملت عزیز و محبوبن و محترم.
در اخر لزومی نداره که بگم مراقب خودتون و خانواده اتون باشین. برای شما و خانواده و تمامی مهدی های وطن با تمامی وجودم و قلبم و ایمانم دعا میکنم منتها نه از نوع ایمان این بی ایمانها.
ba salam..
bayad arz konam dar javabe un dooste azizam ke migoft in javanha bayad beran began ke beheshun tajavoz shodeh..doosteh aziz ma birune god hastimo migim lengesh kon in javun modatha tool mikesheh ke un sahaneharo betune faramush kone ya aslan hamisheh bahash bassheh.hala too in bohrane roohi bere begeh chi???shaba az kabuse inke harlahzeh dobareh sedash konan va bebaranesh otaghe fathol mobin va behesh tajavoz konan biad chi begeh dooste azizam....
خدا و مردم لعنتشان کند این جنایتکارها را روز انقلاب میرسد
درود بر شما اقای داد
پیام من به عزیزانی که مورد تجاوز قرار گرفته انداینست که سرافکنده و خجول نباشید که شما جانبازان راه ازادی هستید
ارسال یک نظر