خيلي ها مي پرسند به رغم تيرگي اوضاع كشور كه از صبح تا شب آن
را لمس مي كنيم، چرا از رسانه هاي دولتي اينهمه اخبار معمولي و حتي اميدوار كننده
مي شنويم؟ با اينكه فقر و بيكاري و گراني از سر و شانه جامعه بالا مي رود، چرا هيچ
خبري از اين واقعيتها در صداوسيما نمي بينيم؟ و چرا خبرهاي كشور اينقدر خوب، رو به
جلو و عادي است؟ اگر واقعيت آن تجربه هاي تلخي است كه ما مي بينيم و لمس مي كنيم،
پس اين خبرهاي خوب چه هستند؟ و از كجاي اين
جامعه ملتهب مي آيند؟
من نام اين نوع خبرها را «اخبار سفيد» مي گذارم. اخبار
سفيد، خبرهايي هستند كارخانه اي و سفارشي كه برخلاف واقعيتهاي سياه ساخته و
پرداخته مي شوند. اخبار سفيد به منظور نمايش اوضاع عادي جامعه و خونسردي دولت و
اقتدار نظام تهيه و منتشر مي شوند. صداوسيما و روزنامه ها و سايتهايي كه به جاي
اطلاع رساني خود را «حافظ نظام» مي دانند، اين روزها تلاش بيشتري مي كنند تا
خبرهاي سفيد از وضع عادي و معمولي كشور منتشر كنند! در حالي كه واقعيت چيز وارونه و
متفاوتي است.
مردم عادي كه به آساني به رسانه هاي آزاد و اينترنت دسترسي
ندارند و خبرهاي واقعي را نمي شنوند، غالبا" مخاطبان رسانه هاي رسمي نظام
هستند. اين اقشار «هدف» انتشار اخبار سفيد هستند. آنها بايد باور كنند كه در كشور
هيچ مشكلي وجود ندارد. فقر و گراني و تحريمي در كار نيست و نظام با اقتدار در حال
دور زدن تحريمها و فشارهاست. اما اخبار سفيد فقط براي آنها منتشر نمي شود، بلكه
مخاطباني هم در دنياي آزاد اطلاعات پيدا مي كنند. رسانه هاي رسمي مثل صداوسيما
دائم اخباري مي سازند و پخش مي كنند كه گويي كشور در اوج خودكفايي و ثروت و اقتدار
است. به عنوان نمونه خبرهايي از «انعقاد قراردادهاي كلان اقتصادي با كشورهاي جهان»
و يا «تدوين برنامه 25 ساله كشور!» منتشر مي كنند كه هدفش نمايش اوضاع عادي و رو به
جلو نظام است.
كاركرد اصلي اخبار سفيد «عادي سازي اوضاع» است. مثلا" در
حالي كه ارتش آمريكا در خليج فارس آرايش نظامي گرفته است، تيتر اصلي اخبار حكومتي
در ايران اينهاست: «آغاز زودهنگام رقابت براي انتخابات بعدي رياست جمهوري!» و يا «برگزاري
يا توقف ليگ فوتبال ايران در ماه رمضان!» و يا «برخورد با روزه خواران و سيگاريها
در ماه رمضان»! اين نمايش عادي اوضاع، يكي از مهمترين كاركردهاي اخبار سفيد است.
با ساختن اين خبرها، قرار است نوعي خونسردي و بيخيالي به جامعه تلقين شود. اما در
درازمدت خبرهاي سفيد مي توانند به ناهنجاريهاي اجتماعي منتهي شوند.
اخبار سفيد، به قصد «جنگ رواني» با دشمنان ساخته و پخش مي
شوند. بنابراين اميدي واهي و دروغين را به جامعه تزريق مي كند كه ما به ازايي
ندارد و مصداق آن در متن جامعه وجود ندارد. بدين ترتيب اخبار سفيد بافت رواني
جامعه و افراد آن را دستكاري مي كند. و به مرور به تعارض ها و تناقض ها دامن مي زند
تا جايي كه اين تعارض ها، به ناهنجاريهاي اجتماعي مثل كلاهبرداري، دزدي، تجاوز و
قتل مي انجامند.
وقتي يك فرد معمولي، وضعيت سخت زندگي خود را با «اوضاع آرام
و خوب همشهريانش» كه از دريچه تلويزيون مي بيند مقايسه مي كند، ابتدا تلويزيون را
به دروغگويي متهم مي كند. اما تكرار خبرهاي سفيد كه از اين جعبه جادويي پخش مي
شوند، كم كم او را منزوي و خلع سلاح مي كند و او به اين باور مي رسد كه مشكل از
خودش است! او مي بيند همه مردم در تلويزيون دارند به خوبي و در رفاه زندگي مي كنند
و جامعه در اوج رفاه به نظر مي رسد و اين فقط خود اوست كه تا خرخره در چنبره
مشكلات غرق شده است. كم كم تعارض بين واقعيتي كه شخص در اطرافش مي بيند و آن «اخبار
سفيد» كه در تلويزيون و رسانه هاي دولتي به او نمايش داده مي شود، شروع مي شود و اين
تعارض فرد را منزوي و منفعل مي كند! آمار طلاق، خودكشي، اعتياد و ناهنجاريهاي
اجتماعي افزايش مي يابد و فرد در ستيز با جامعه بدنبال گرفتن حق خويش، به قول
فرمانده نيروي انتظامي "حتي براي يك مرغ چاقوكشي مي كند"!
در واقع مي توان رسانه هاي حكومتي را به دليل دخالتي كه در
رابطه طبيعي فرد و جامعه مي كنند و با نشر اخبار سفيد، توازن اين رابطه را بر هم
مي زنند، مسئول اصلي فجايعي دانست كه با اين عدم توازن رخ مي دهند. وقتي رسانه ها،
به بازوي تبليغاتي و امنيتي حكومت تبديل مي شوند و وقتي به جاي انعكاس واقعيتها، سعي
مي كنند سرباز جنگ رواني با «دشمن!» باشند، خبرهاي سفيدي كه از وضع عادي جامعه مي
سازند و منتشر مي كنند؛ به مرور وضعيتي متشنج و نابهنجار و حتي سياه را رقم مي زنند.
نكته جالب اينجاست در حالي كه حكومت تلاش مي كند فضاي خبري
را با اخبار سفيد ساختگي انباشته سازد، كوچكترين خبرهاي واقعي مانند لكه اي سياه
بر آن ديوار سفيد خودنمايي خواهند كرد و دهان به دهان در جامعه منتشر مي شوند. بازار
شايعات هم داغ مي شود و گاهي همين شايعات، حكومت را به دردسر مي اندازد. بنا بر
اين با همه تلاش رسانه هاي امنيتي، باز هم واقعيت و اخبار واقعي راهي به گوش و هوش
مردم باز مي كنند. آنچه در زير پوست شهر باقي مي ماند، نابهنجاري هايي است كه آن
اخبار سفيد دامن زده اند و آثارش به اين زوديها از بين نمي رود. بر اين باورم كه گاهي
يك خبر، مي تواند تا سالها بر چند و چندين زندگي تأثير عمقي و ماندگار بگذارد. و در
جامعه اي كه سرشار از سياهي فقر و معضلات مختلف است، اخبار سفيد ساختگي آثار به
مراتب فاجعه بار تري بر روان مردم به جا مي گذارند. در
چنين حالتي قلم ممكن است يك تيغ مرگبار باشد.
فيس بوك همگاني بابك داد [بدون
نياز به عضويت در فيس بوك، خبرها و تحليل هاي روز را در اينجا دنبال كنيد]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر