برگشتيم به روش تهاتر و دادوستد كه در عهد قديم رايج بود!
داريم نفت مي دهيم تا آرد بگيريم. كود پتروشيمي مي دهيم تا گندم بگيريم. چرا؟ چون
مسئولان مي گويند مي خواهيم از وابستگي به نفت در آييم و به انرژي هسته اي برسيم!
اين را البته مسئولان جمهوري اسلامي مي گويند تا ميزان بلاهتي كه مرتكب مي شوند،
زير چتري از خيرخواهي پنهان بماند. اما اگر مي خواهيد اصل ماجرا را بدانيد كمي
تأمل كنيد. اين موضوع خود شماست كه شايد الان از صف طويل مرغ يا نان به خانه
برگشته ايد. مي خواهم يك نگاه كلي به اين موضوع بياندازيم.
در طي اين سالها غرب براي آنكه آژانس انرژي اتمي بتواند بر
صلح آميز بودن برنامه هسته اي ايران نظارت كند، چندين بسته پيشنهادي به ايران
ارائه داد. هدف آژانس؛ نظارت بر صلح آميز و استاندارد بودن فعاليتهاي اتمي ايران
بود. مانند نظارتي كه سازمان دامپزشكي بر كشتارگاهها مي كند تا از بهداشتي بودن
محصولات گوشتي مطمئن شود. يا نظارتي كه وزارت بهداشت بر فعاليت رستورانها مي كند.
طبيعي است اگر يك رستوران از ورود مأموران بهداشت جلوگيري كند، احتمال فعاليت
غيربهداشتي و غيرمجاز در آن رستوران مي رود. همانطور كه وقتي جمهوري اسلامي براي
ورود كارشناسان فني آژانس بين المللي انرژي اتمي مانع درست مي كرد، حتي خوش بين
ترين كشورها مثل روسيه هم با رفتار ايران موافقتي نداشتند. چاره كار برخورد
سازمانهاي نظارتي با متخلف است.
ايران ادعا مي كرد براي صنعت كشاورزي و برق و اينترنت به
انرژي اتمي نيازمند است و با اين تبليغات، عده اي از مردم ناآگاه را هم كه از حقوق
اوليه انساني محرومند، به ميدان آورد تا شعار بدهند و "حق مسلم" خود را
فرياد بزنند. اما بسته پيشنهادي غرب به ايران اين بود كه در قبال نظارت فني آژانس،
ما به شما كمكهاي علمي مي كنيم تا صنعت كشاورزي و يا مشكل برق كشورتان حل شود. در
نيروگاه بوشهر ياريتان مي كنيم. اينترنت شما را گسترش مي دهيم. نمي خواهم بگويم
غربيها خوبند. اما آنها لااقل در ظاهر تعهداتي دادند كه بايد به آن عمل مي كردند.
و وقتي ايران هيچكدام از شروط را نپذيرفت، دنيا داوري كرد كه مسئوليت كارشكني ها
به عهده ايران است.
مذاكرات رسيد به سال 1385. يعني شش سال قبل كه آقاي علي
لاريجاني نماينده رهبري در مذاكرات هسته اي بود. او در سخناني تاريخي گفت
"غرب مي خواهد با آب نبات سر ما را گرم كند!" اشاره او به بسته پيشنهادي
غرب درباره كمك به صنعت كشاورزي و برق و اينترنت ايران بود. لاريجاني گفت: "ايراني ها هوش و حواس دارند و تفاوت اينكه دانش هسته اي را داشته
باشند و يا به برخي تجهيزات و امكانات در زمينه اينترنت و كشاورزي دست يابند را مي
فهمند. نبايد فكر كنيد كه مي توانيد با آب نبات سر ما را گرم كنيد. آيا مشكل ما
اينترنت و يا مسائل مربوط به كشاورزي است؟ و يا اينكه بحث ما در مساله هسته اي مي
باشد؟" [روزنامه هاي 6 شهريور 1385]
آن آب نبات را امروز داريم از هند و پاكستان مي گيريم! آن
هم در مقابل دادن نفت، كه ثروت بزرگ نسلهاي امروز و فرداي ايرانيان است. به اين مي
رسيم اما آخر ماجرا را هم بشنويد. القصه؛ كارشكني هاي جمهوري اسلامي براي اينكه
نظارت آژانس را قبول نكرد، چنان بالا گرفت كه سازمان ملل ناگزير شد قطعنامه هاي
تحريمي بر عليه ايران تصويب كند. رئيس جمهور آن قطعنامه هاي تحريمي را
"كاغذپاره" ناميد و با لحني كوچه بازاراي به سازمان ملل گفت:
"آنقدر قطعنامه صادر كنيد تا قطعنامه دانتان پاره شود!" بعد از چند سال
مذاكره، عاقبت ماه قبل زمان عمل به آن كاغذپاره ها رسيد. از ماه قبل شصت درصد نفت
ايران روي دست دولت ماند! بانكهاي جهان معامله با ايران را متوقف كردند. بيمه هاي
نفتكش ها و كشتي هاي ايران متوقف شد. و تأثير آن "كاغذپاره ها" در عرض
كمتر از يك ماه، به داخل خانه من و شما هم رسيد و قيمت همه چيز و بخصوص مواد غذايي
را چند برابر كرد! عده اي از مسئولان واقع بين گفتند در شرايط وخيم اقتصادي مانند
"شعب ابيطالب" هستيم، اما آيت الله خامنه اي كه گرداننده اصلي فعاليتهاي
اتمي نظام است گفت: برعكس ما در شرايط پيروزيهاي بزرگي مثل بدر و خيبر قرار داريم!
حالا شما بهتر از ما از صف مرغ و نان و گراني و فساد خبر
داريد. مسئولان هم خبر دارند، براي همين دست به كار شده اند! زيرا هنوز نمي خواهند
گرسنگي و فقر چنان به مردم فشار بياورد كه ناگهان طغيان كنند و رشته امور از
دستشان در برود. آنها در اين خيالند كه مردم را تا رسيدن به هدفي كه حكومت دارد،
كمي راضي نگه دارند. در حدي كه بتوانند بعد از ساعتها انتظار با ارائه كارت ملي،
مرغ 4700 توماني بگيرند!
حالا خبردار مي شويد كه ايران به هندوستان «نفت» داده و به
جاي آن «آرد» گرفته است! مي شنويد به پاكستان هم «كود پتروشيمي» مي دهد تا «گندم»
بگيرد! [منابع خبري را در زير اين نوشته خواهيد ديد] مي شنويد كه حكومت راضي شده
نفت را «قرباني» انرژي اتمي كند. آنها دارند «انرژي نقد نفت» را با «مواد غذايي»
معاوضه مي كنند تا شما را كمي آرام نگه دارند و به «انرژي نسيه هسته اي» دست پيدا
كنند! كمي فكر كنيم. با آن همه مخفي كاري اتمي، آيا آنها مي خواهند با انرژي هسته
اي نيروگاه برق بسازند؟ يا خيالات ديگري در سر دارند؟ آيا حكومت واقعا" انرژي
هسته اي را براي رفاه حال شما مردمي مي خواهد كه دائم تحقيرتان مي كند و در تنگناي
تحريم اقتصادي محتاج نان شب شده ايد؟ آيا دنيا حق ندارد به انگيزه اتمي مقامات
ايران مشكوك باشد؟
يعني مي توان باور كرد كه جمهوري اسلامي اينهمه فشار را
تحمّل مي كند تا به انرژي هسته اي دست پيدا كند و براي مردم نيروگاه برق و تجهيزات
پزشكي درست كند؟ اگر حكومت دلسوز برق و پيشرفت پزشكي اين مردم است چرا براي رفاه
مردم دست از لجبازي كودكانه با جهان برنداشت و چرا با دنيا مدارا نكرد تا لااقل
صنعت كشاورزي مملكت را از وابستگي به «آرد هندوستان» نجات بدهد؟ حالا دولت دارد
گندم و آرد را كه «محصول كشاورزي» است از پاكستان و هند مي گيرد و به جاي آن ثروت
ملي ايرانيان يعني «نفت» را مي دهد. و تازه دلخوش است كه آن آب نبات يعني «صنعت
كشاورزي» را از كشورهاي غربي نگرفته است! محصول مهمتر است يا صنعت؟ اين را شما
قضاوت كنيد.
لجبازي اتمي حكومت تا فروپاشي ايران ادامه خواهد داشت.
رفتار آنها باعث شده تا دشمني هاي فلج كننده بر عليه كشور بسيج شوند. و براي آنكه
شكممان سير بماند، نفت را كه ثروت نسلهاي مختلف ايرانيان است، براي آرد و گندم و
مرغ به تاراج مي برند! و تازه مشكلات از روزي جدي تر خواهند شد كه اين حكومت به
اورانيوم غني شده براي ساخت بمب هم دست پيدا كند. آن روز، علاوه بر قحطي امروزي،
بايد سياهي جنگ را هم بر سرزمين و كشورمان در نظر بگيريم.
ما هزاران بار در كودكي زمزمه كرده ايم "مبادا كه
ايران ويران شود!" امروز ايران دارد ويران مي شود. و اين ايران، متعلق به همه
ماست. كاري بايد كرد!
منابع خبري:
۱ نظر:
عالی بود.خوشحالم که فعالیتتان را در وبلاگتان افزایش دادید.
منتظر تحلیل های خوبتان هستیم.
ارسال یک نظر