"اوباش خودجوش"
دامان سه گروه ديگر را هم خواهند گرفت!
حمله هاي ديروز و امروز اوباش فدايي رهبري به بيوت آقايان منتظري، صانعي و حمله لباس شخصي ها به منزل جان باختگان (مانند مادر شهيد سهراب اعرابي)، شمشير چندلبه اي است كه اگرچه امروز مخالفان آقاي خامنه اي را دفع مي كند، اما دير يا زود دامان سه گروه اصلي و از جمله خود رهبر اوباشان را هم خواهد گرفت و آنها نيز قربانيان ديگر اين حملات سازماندهي شده خواهند بود. قربانيان اين قائله سه دسته خواهند بود:
دسته اول قربانيان: آنهايي هستند كه در مقابل اين حملات سكوتي مرگبار كرده اند و مانند مردگاني بيروح فقط نظاره گرند. افرادي مثل آقاي هاشمي رفسنجاني، مكارم شيرازي(كه قائله اخير را كليد زده) و ساير مراجع و علماي قم و از اين قبيل. به زودي دسته اوباشها به آنها نيز خواهند رسيد و دير نيست زماني كه آنها هم قرباني حرص سيري ناپذير آقايان كودتاچي و رهبر معظم شوند.
دسته دوم قربانيان: آنهايي كه قدر قدرت مردمي را نمي دانند و در مقابل تهديدهاي حكومت، شمشير خشم مردم را در نيام و غلاف فرو مي برند. كساني مانند آقايان ...و... و صدها شخصيت متنفذ ديگر، كه مورد احترام ملت هستند ولي ظاهرا" قدر جايگاه تاريخي خود را نشناخته اند. آنها نيز به زودي قرباني سكوت خود خواهند شد.
دسته سوم قربانيان: آنهايي كه فرمان اين حمله ها را صادر كرده اند و رفتار اوباش سالاران را تأييد و حمايت مي كنند. كساني مثل آقاي خامنه اي، جنتي، احمدخاتمي و لاريجاني ها. ترديد نكنيم اينها قربانيان بدفرجام اين خليفه كشي خواهند بود كه امروز آن را به راه انداخته اند و از آن حمايت مي كنند. دير نيست روزي كه دفتر آقاي خامنه اي زير چكمه هاي همين اوباش فتح شود و در خانه اش محبوس شود و از مقام امامتي كه به او بخشيده اند، خلع گردد. آن هم توسط همين اوباشي كه امروز جيره خوار اويند ولي هواي سروري و سالاري در سر مي پرورانند. "خودكرده را تدبير نيست!" عبرتهاي تاريخي به ما چنين مي گويند. هر سه دسته اي كه برشمرديم، قربانيان قطعي اين اوباش سالاري خواهند بود. دير يا زود. اكنون سكوت جايز نيست و از هيچكدام از دسته هايي كه در بالا برشمرديم، انفعال و بي عملي پذيرفتني نخواهد بود. خواه به حكم اخلاق، و خواه به حكم عقل.
اين كاخ كه ميبيني، گاه از من و گاه از تو!
جاويد نمي ماند، خواه از من و خواه از تو!
اما قبل از همه اينها، دسته بزرگ ديگري هم قربانيان اين اوباش سالاري بوده و هستند. مردماني مثل من و شما، شهرونداني كه يا قبلا" در اين آتش سوخته ايم و يا فكر مي كنيم آتش اين تسويه حساب بزرگ اوباشان به كاشانه ما نخواهد رسيد. همه ما مردمي كه امروز خاموشيم، نظاره گريم و ساكتيم. در حقيقت نوبت ما مردمان بيدفاع، خيلي قبل از اينها شروع شده و ما همچنان در صف بزرگ قربانيان اين اوباش سالاري ديني هستيم. گيرم كسي به صداي شكستن استخوان يك ملت توجهي نمي كند و آن را نمي شنود!
ديري است خانه و حريم امن و بيوت ما مردمان بي دفاع، بدست امثال اين اوباشان فتح شده، زندگي و جواني مان را دزديده اند و به نام دين، شيشه نازك دنياي ما را شكسته اند و روح مليت را در ما كشته اند. اينك ما مردمان ديرسالي است سكوت خود را با بغض شكسته ايم و به جوشش و خروش درآمده ايم و بناي بازايستادن هم نداريم. اكنون ما چشم بر دهان شماهايي دوخته ايم كه در صف اهانت و حبس و حصر نشسته ايد و دم فرو بسته ايد! تا ببينيم آيا به فرياد مي آييد؟ و يا در سكوت مرگبار خود مدفون خواهيد شد؟ اينك شمائيد و انتخابي دشوار! اينك مائيم و انتظاري سرشار!
۳ نظر:
دارا جهان ندارد،
سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در
!هفت آسمان ندارد
کارون ز چشمه خشکید،
البرز لب فرو بست
حتا دل دماوند،
آتش فشان ندارد
دیو سیاه دربند،
آسان رهید و بگریخت
رستم در این هیاهو،
گرز گران ندارد
روز وداع خورشید،
زاینده رود خشکید
زیرا دل سپاهان،
نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا،
نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما،
تیر و کمان ندارد
دریای مازنی ها،
بر کام دیگران شد
نادر ز خاک برخیز،
میهن جوان ندارد
دارا ! کجای کاری،
دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند،
دارا جهان ندارد
آییم به دادخواهی،
فریادمان بلند است
اما چه سود،
اینجا نوشیروان ندارد
سرخ و سپید و سبز است
این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس،
شیر ژیان ندارد
کوآن حکیم توسی،
شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما
دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش،
ای مهرآریایی
بی نام تو،وطن نیز
نام و نشان ندارد
بهترینید آقای داد ...
من که از تاکتيک واستراتژي اين بزرگواران سردرنياوردم .
ارسال یک نظر