• جوابیهای به اتهامات مضحک «کیهانی» •
[و مطلبی در دفاع از حقوق شهروندی بهائیان ایران]
بعد از دیدار خانم فائزههاشمی با «همبندی سابق خود در اوین» (خانم فریبا کمالآبادی هموطن بهائی) که بعد از هشت سال به مرخصی چندروزه آمده، موج حملات به دختر آزاده و جسور خاندان هاشمی رفسنجانی آغاز شد و ادامه دارد.
وظیفه «بدیهی» امثال ما که بضاعت ناچیزی برای نوشتن داریم، دفاع از اقدام انسانی خانم فائزه هاشمی و طبعاً دفاع از حقوق شهروندی هموطنان بیگناه و مظلوم بهائیمان بود و هست. من نیز بخصوص در تلگرام و توییتر به این وظیفه عمل کردم و از دیروز باز هم هدف حمله سایتهای زنجیرهای و کپینویسهای حکومتی و سایبریهای «ارزشی!» قرار گرفتم.
باید توضیح میدادم خبری که اینها از کیهان و خبرگزاری میزان (خبرگزاری قوه قضاییه) «رونویسی» می کنند، چند غلط و اشتباه دارد. بهخدا «نادانی دشمنان» موجب کسر شأن ماست.
اول: سایت گذار حدود دو سال است تعطیل شده! چطور میتوانم همکار آن باشم؟ جز یک مصاحبه، چیز دیگری از من در آن سایت وزین منتشر نشده است.
دوم: سایتهای متعددی مثل سحامنیوز ، آمدنیوز، ایرانمیرور (ما هستیم)، سایت ملیون ایران و… غالباً مطالب مرا بازنشر میکنند. اما بنده همکار اداری (حقوقبگیر) این سایتها و گویانیوز و صدای آمریکا نیستم. ضمن اینکه من نه برای مصاحبههای تلویزیونیام در VOA و نه برای نشر مطالبم در سایتها هرگز یک ریال(دلار/یورو و…) نگرفته و نمیگیرم. آنچه امثال ما (بدون دریافت حقوق) داریم و شما به رغم دریافت حقوق و رانت ندارید، «عزم و امید به پیروزی» است. ایمان و باور به راهی است که بالاخره به پیروزی میرسد. و فهم این برای شمایانی که به ازای هر کامنت فحاشی، هفت هزار تومان مزد میگیرید، اصلاً آسان نیست. پس بگذریم!
سوم: این CIA که بنده را مأمور آن معرفی میکنید، کجاست تا برویم توجیهشان کنیم اینقدر «رو» بازی نکنند که کجفهمهایی مانند شما برادران ارزشی هم آن را بفهمید؟! آخر در مغز تکیاختهای نویسنده خبر ویژه کیهان و میزان و شما این ایده چطور به وجود آمده که «سیا» روزنامهنگاری را استخدام میکند که «جلوی چشم همه» است؟ سازمان جاسوسی در سپاه و بیت مراجع و دفتر بزرگان شما کسانی را که فکرش را هم نمیکنید، به کار گرفته و از «سایز جوراب آقایان بابصیرت» هم مطلع هست. آخر چه نیازی به روزنامهنگاری دارد که عیان و آشکار مینویسد؟! حداقل بدنبال اتهامات هوشمندانهتری باشید عزیزان نسبتاً محترم!
چهارم: کیهان و خبرگزاری میزان نوشتند و اینجا هم عیناً کپی شده که بنده در «هتاکی و فحاشی مهارت دارم! و برعلیه فرهنگ ایرانی و اسلامی هم مطلب مینویسم!» قضاوت درباره اینها با خوانندگانی که وسواس مرا در رعایت ادب و متانت و احترام به ادیان مختلف و عقاید همدیگر در همین پیج و مقالات و مصاحبههایم دیدهاند. مشکل از شماست که «ولایت فقیه» شرک آلودتان را همطراز با «فرهنگ اسلامی» میشمارید و انتقاد به آن را، توهین به اسلام قلمداد میکنید. کوتاه بگویم که سالهاست با نظریه فقیه عالیقدر منتظری درباره «شرکآلود بودن ولایتفقیه» همعقیده هستم و خصوصاً شباهتهای تاریخی متعددی از رفتارهای رهبر بیبصیرتتان با شخصیتهایی مثل خلفای صفوی و بخصوص «عبیدالله زیاد» نوشتهام که همانها باعث عصبانیت شدید و فحاشی کیهان و بقیه ولایتیها شده است.
علاو بر احترام به اسلام و همه ادیان، معتقدم باید حقوق شهروندی همگان (از بهائیان بیآزار و مظلوم تا خداناباوران) به «مساوات و داد» رعایت شود. و همین حرف است که موجب رنجش و سوزش کیهانیان شده است.
«ایران متعلق به همه ایرانیان است». خواهید دید که این «آرمان انسانی» را حتی در روزی که حاکمیت متزلزل ولایتفقیهتان فرو بریزد، درباره حقوق خود شما و همین نیروهای روزمزد ولیفقیه و برادران «ارزشی!» هم رعایت خواهیم کرد. به شرط آنکه بدون تقلب، اثبات کنید ایرانی هستید و نه از تبار بشار اسد و «نیروهای لبنانی» که در سال ۸۸ هموطنان ما را کشتند، و بعد «تغییرنام» دادند و با اسم جدید «شهروند ایرانی» شدند!
من دین را یک «انتخاب شخصی» میدانم و همه ایرانیان منجمله شهروندان بهائی را صاحب حق میدانم و دفاع از حقوق انسانی و شهروندی آنها را بر خود واجب میشمارم. اگر این حقطلبی عصبانیتان میکند، مشکل از خود شماست.
[بابکداد]
۲۸ اردیبهشت ۹۵
توییتر بابک داد
تلگرام
صفحه فیسبوک
[و مطلبی در دفاع از حقوق شهروندی بهائیان ایران]
بعد از دیدار خانم فائزههاشمی با «همبندی سابق خود در اوین» (خانم فریبا کمالآبادی هموطن بهائی) که بعد از هشت سال به مرخصی چندروزه آمده، موج حملات به دختر آزاده و جسور خاندان هاشمی رفسنجانی آغاز شد و ادامه دارد.
وظیفه «بدیهی» امثال ما که بضاعت ناچیزی برای نوشتن داریم، دفاع از اقدام انسانی خانم فائزه هاشمی و طبعاً دفاع از حقوق شهروندی هموطنان بیگناه و مظلوم بهائیمان بود و هست. من نیز بخصوص در تلگرام و توییتر به این وظیفه عمل کردم و از دیروز باز هم هدف حمله سایتهای زنجیرهای و کپینویسهای حکومتی و سایبریهای «ارزشی!» قرار گرفتم.
باید توضیح میدادم خبری که اینها از کیهان و خبرگزاری میزان (خبرگزاری قوه قضاییه) «رونویسی» می کنند، چند غلط و اشتباه دارد. بهخدا «نادانی دشمنان» موجب کسر شأن ماست.
اول: سایت گذار حدود دو سال است تعطیل شده! چطور میتوانم همکار آن باشم؟ جز یک مصاحبه، چیز دیگری از من در آن سایت وزین منتشر نشده است.
دوم: سایتهای متعددی مثل سحامنیوز ، آمدنیوز، ایرانمیرور (ما هستیم)، سایت ملیون ایران و… غالباً مطالب مرا بازنشر میکنند. اما بنده همکار اداری (حقوقبگیر) این سایتها و گویانیوز و صدای آمریکا نیستم. ضمن اینکه من نه برای مصاحبههای تلویزیونیام در VOA و نه برای نشر مطالبم در سایتها هرگز یک ریال(دلار/یورو و…) نگرفته و نمیگیرم. آنچه امثال ما (بدون دریافت حقوق) داریم و شما به رغم دریافت حقوق و رانت ندارید، «عزم و امید به پیروزی» است. ایمان و باور به راهی است که بالاخره به پیروزی میرسد. و فهم این برای شمایانی که به ازای هر کامنت فحاشی، هفت هزار تومان مزد میگیرید، اصلاً آسان نیست. پس بگذریم!
سوم: این CIA که بنده را مأمور آن معرفی میکنید، کجاست تا برویم توجیهشان کنیم اینقدر «رو» بازی نکنند که کجفهمهایی مانند شما برادران ارزشی هم آن را بفهمید؟! آخر در مغز تکیاختهای نویسنده خبر ویژه کیهان و میزان و شما این ایده چطور به وجود آمده که «سیا» روزنامهنگاری را استخدام میکند که «جلوی چشم همه» است؟ سازمان جاسوسی در سپاه و بیت مراجع و دفتر بزرگان شما کسانی را که فکرش را هم نمیکنید، به کار گرفته و از «سایز جوراب آقایان بابصیرت» هم مطلع هست. آخر چه نیازی به روزنامهنگاری دارد که عیان و آشکار مینویسد؟! حداقل بدنبال اتهامات هوشمندانهتری باشید عزیزان نسبتاً محترم!
گزارش کیهان که بعدتر توسط خبرگزاری «میزان» و سایتهای حکومتی بازنشد شده است. |
علاو بر احترام به اسلام و همه ادیان، معتقدم باید حقوق شهروندی همگان (از بهائیان بیآزار و مظلوم تا خداناباوران) به «مساوات و داد» رعایت شود. و همین حرف است که موجب رنجش و سوزش کیهانیان شده است.
رونویسی رجانیوز از یک خبر مجعول دیگر کیهان و رونمایی خبرگزاری قوه قضاییه از جلد ۲۷ کتابهای چهلجلدی «اصحاب فتنه» درباره سال ۸۸ |
من دین را یک «انتخاب شخصی» میدانم و همه ایرانیان منجمله شهروندان بهائی را صاحب حق میدانم و دفاع از حقوق انسانی و شهروندی آنها را بر خود واجب میشمارم. اگر این حقطلبی عصبانیتان میکند، مشکل از خود شماست.
[بابکداد]
۲۸ اردیبهشت ۹۵
توییتر بابک داد
تلگرام
صفحه فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر