♦️«فتحالمبین»!♦️
در دومین دیدار خصوصی و صمیمانه، رهبر با تشویق مجدد پاسداران بابت اسارت ۱۶ ساعتهٔ ده ملوان آمریکایی، به آنها مدالفتح اعطاء فرمود! چند روز قبل اعلام شد این «حماسهٔ بزرگ» به زودی در قالب کتاب منتشر میشود!
اما این رهبر «عادل و بابصیرت» که مدعی است شخصاً مذاکرات هستهای را مدیریت کرده، حتی یک بار هم مایل نیست نظیر چنین ملاقاتهایی با ظریف و «تیم برجام» داشته باشد و از آنها بابت «نجات نظام» از تنگنای اقتصادی تقدیر کند! چرا؟!
پاسخ این سئوال خیلی دشوار نیست. «نرمش قهرمانانه» به قول خود وی، برای نظام «هزینههای سنگینی» داشته است و رهبر نظام عادت ندارد شکستهای خود را مرور کند و صورتحساب هزینههای سنگینی را که فقط در این ۱۲ سال با ماجراجویی هستهای بر کشور تحمیل کرده، به خاطر بیاورد.
فعلاً خوش و بش با بچههای نیروی دریایی سپاه و دیدن چندین بارهٔ فیلم اسارت آن ده ملوان آمریکایی «حظ» بیشتری به او میدهد تا دیدار با تیم برجام که فشار سنگین تحریمها را از نظام دور کرد.
یادآوری هزینه ۱۲ سال مخفیکاری اتمی (که گفته میشود بالغ بر ششصد میلیارد دلار است!) و بر باد رفتن همه آن رؤیاها در یک نرمش اجباری و البته نه چندان قهرمانانه، برای رهبری که خود بهتر از همگان میداند مدیریتش تا چه اندازه پرضرر و هزینهساز است، یک عذاب الیم است. کیست نداند که آقای خامنهای خاطر زودرنجی دارند و تماشای چندباره فیلم اسارت ملوانان برای ترمیم روحیهٔ خرابشان لازمتر از ملاقات با تیم برجام و یادآوری جامزهر است.
واضح است که نشاط و «حظ» رهبری بر «حفظ عدالت» بین خادمان و خدمتگزاران نظام و تقدیر از کسانی که ماهها در تیم برجام کار کردهاند، ارجحیت دارد!
و این تبعیضها بین «خودیهای نظام» باید برای چندمین بار «فقدان شرط عدالت رهبر» را بر مردم ما آشکار کرده باشد. همچنین باید درسی باشد برای معدود مدیران لایق و مسئولان باشخصیت و آزادهای که جزو «خدمتگزاران امروز» نظام هستند؛ تا نگاهی به سرنوشت «خدمتگزاران دیروز نظام» کنند که حالا یا بیصلاحیتاند و یا در زندان و در حصر. این، فرجام همهٔ خادمان یک نظام استبدادی است. آدمهای خوب با هدف خدمت به مردم و گشودن یک روزنه امید به ساختار نظام میروند و از جان هم مایه میگذارند؛ اما در نهایت نه قدر میبینند و نه چندان بر صدر میمانند.
همهٔ دیکتاتورهای تاریخ، قبل از هر چیز سر خادمان حکومت خود را بریدهاند. این یکی، کمی بیشتر از بقیه!
[بابکداد]
تلگرام
در دومین دیدار خصوصی و صمیمانه، رهبر با تشویق مجدد پاسداران بابت اسارت ۱۶ ساعتهٔ ده ملوان آمریکایی، به آنها مدالفتح اعطاء فرمود! چند روز قبل اعلام شد این «حماسهٔ بزرگ» به زودی در قالب کتاب منتشر میشود!
اما این رهبر «عادل و بابصیرت» که مدعی است شخصاً مذاکرات هستهای را مدیریت کرده، حتی یک بار هم مایل نیست نظیر چنین ملاقاتهایی با ظریف و «تیم برجام» داشته باشد و از آنها بابت «نجات نظام» از تنگنای اقتصادی تقدیر کند! چرا؟!
پاسخ این سئوال خیلی دشوار نیست. «نرمش قهرمانانه» به قول خود وی، برای نظام «هزینههای سنگینی» داشته است و رهبر نظام عادت ندارد شکستهای خود را مرور کند و صورتحساب هزینههای سنگینی را که فقط در این ۱۲ سال با ماجراجویی هستهای بر کشور تحمیل کرده، به خاطر بیاورد.
فعلاً خوش و بش با بچههای نیروی دریایی سپاه و دیدن چندین بارهٔ فیلم اسارت آن ده ملوان آمریکایی «حظ» بیشتری به او میدهد تا دیدار با تیم برجام که فشار سنگین تحریمها را از نظام دور کرد.
یادآوری هزینه ۱۲ سال مخفیکاری اتمی (که گفته میشود بالغ بر ششصد میلیارد دلار است!) و بر باد رفتن همه آن رؤیاها در یک نرمش اجباری و البته نه چندان قهرمانانه، برای رهبری که خود بهتر از همگان میداند مدیریتش تا چه اندازه پرضرر و هزینهساز است، یک عذاب الیم است. کیست نداند که آقای خامنهای خاطر زودرنجی دارند و تماشای چندباره فیلم اسارت ملوانان برای ترمیم روحیهٔ خرابشان لازمتر از ملاقات با تیم برجام و یادآوری جامزهر است.
واضح است که نشاط و «حظ» رهبری بر «حفظ عدالت» بین خادمان و خدمتگزاران نظام و تقدیر از کسانی که ماهها در تیم برجام کار کردهاند، ارجحیت دارد!
و این تبعیضها بین «خودیهای نظام» باید برای چندمین بار «فقدان شرط عدالت رهبر» را بر مردم ما آشکار کرده باشد. همچنین باید درسی باشد برای معدود مدیران لایق و مسئولان باشخصیت و آزادهای که جزو «خدمتگزاران امروز» نظام هستند؛ تا نگاهی به سرنوشت «خدمتگزاران دیروز نظام» کنند که حالا یا بیصلاحیتاند و یا در زندان و در حصر. این، فرجام همهٔ خادمان یک نظام استبدادی است. آدمهای خوب با هدف خدمت به مردم و گشودن یک روزنه امید به ساختار نظام میروند و از جان هم مایه میگذارند؛ اما در نهایت نه قدر میبینند و نه چندان بر صدر میمانند.
همهٔ دیکتاتورهای تاریخ، قبل از هر چیز سر خادمان حکومت خود را بریدهاند. این یکی، کمی بیشتر از بقیه!
[بابکداد]
تلگرام
۱ نظر:
نقل قولی منتسب به بیژن جزنی هست که گفته:هنگامیکه دهان ها بسته شوند به ناچار اسلحه سخن میگوید،میخواستم بدونم آیا وقت سخن گفتن اسلحه نرسیده یا من که از نسل امروزم این قدر غیرت ندارم که اسلحه رو به سخن وادارم...خواه نا خواه خواهیم فهمید که راه دیگه ای نداریم....با درود به بابک داد گرامی دوست داشتم نظر شما رو درباره جنگ مسلحانه با رژیم بدونم
ارسال یک نظر