ايران نيازمند "كسب مشروعيت" از طريق مذاكره و معامله است!
در يكي دو هفته اخير، درخت گروگانگيري هاي جمهوري اسلامي، چند ميوه كوچك "ثمر" داده و ظاهرا" حكومت را چند گام به سوي هدفي كه دارد، نزديك كرده است. هرچند اين گامهاي معلق و لزران، بوي موفقيت دائمي نمي دهند و ممكن است بعد از يك گام به جلو، دو گام به عقب در انتظار جمهوري اسلامي باشد! در ماه اخير، ايران با دو كارت بازي كرده است: "انرژي هسته اي" و "گروگانها"! بالاخره ماجراي گروگان گرفتن يك معلم زبان فرانسوي باعث شد قاتل دكتر شاهپور بختيار با سلام و صلوات به ايران مسترد شود. هرچند براي سرپوش گذاشتن بر عمل دولت فرانسه، فردي از مقامات امنيتي سابق فرانسه مدعي شد خانم كلوتيدرايس جاسوس فرانسويها در ايران بوده، اما اعتراض خانم رايس به اين افتراي بزرگ ، ماهيت دورغ اين مدعاي امنيتي را افشاء ساخت. كمي بعد گروگان گرفتن سه جهانگرد آمريكايي، بعد از ماهها نتيجه داد و باعث شد حكومتي كه هفته قبل پنج جوان بيگناه را به دار آويخته بود، ژست "انسان دوستانه" بگيرد و به سه مادر بيقرار آنها، اجازه سفر به ايران بدهد و طعم عطوفت اسلامي را به آنان بچشاند و اجازه ملاقات با فرزندان زنداني شان را در هتل استقلال تهران صادر نمايد! حقي كه هرگز براي هيچ شهروند ايراني، حتي براي جعفر پناهي (فيلمساز مشهور ايراني كه دهها بازيگر و سينماگر جهاني برايش اشك ريخته اند) در نظر گرفته نشد و مردم را به ياد روابط كاپيتولاسيوني با قدرتهاي جهاني مي اندازد! كاپيتولاسيوني كه حق ويژه اي براي آمريكاييها و غربيها در نظر مي گرفت و يكي از دلايل اعتراضات مردمي و انقلاب مردم در سي و يك سال قبل بود.)
مادران آمريكايي با چشماني اشكبار با فرزندان جوان خود ديدار كردند و به اجبار پاي سخنان مادراني نشستند كه فرزندانشان در بازداشت دولت عراق و يا نيروهاي ائتلافي هستند. در حالي كه مادران عزادار اعداميان هفته پيش كشورمان، هنوز محل دفن اجساد عزيزان و دلبندان خود را از دولت اسلامي دريافت نكرده اند! و بالاخره همزمان با اين اقدام انسان دوستانه دولت اسلامي، دو ايراني بعد از هفت سال از زندان آمريكايي ها در عراق خلاصي يافتند و به ايران بازگشتند. بازي با كارت گرگانها و ربودن شهروندان خارجي در ايران، بخشي از روش ايران براي معامله با قدرتهاي جهاني مثل انگليس و فرانسه و آمريكاست. (ملوانان انگليسي را به ياد داريد كه با كت و شلوار فاخر بدرقه شدند!) و بخش بزرگتر كارتهاي معامله، چيزي است به نام "انرژي اتمي" كه تا همين چندماه قبل "حق مسلم مردم ايرن" بود و مسئله اي حيثيتي و ناموسي بود و حالا همان ناموس جمهوري اسلامي، تبديل به كالايي قابل معامله شده است. "ناموس" را تا قبل از اين نمي شد به اين راحتي ها معامله كرد! اما جمهوري اسلامي اين كار را كرد و شد!
سال قبل در روزهايي شبيه اين، وقتي تنور انتخابات گرم بود، احمدي نژاد پيامي خصوصي براي رئيس جمهوري سوئيس (حافظ منافع آمريكا در تهران) فرستاد و خواهان مذاكره سريع با دولت آمريكا شد تا با برگ مذاكره با آمريكا، بتواند در آن انتخابات پيروز شود و ورق را برگرداند. آن پيام مثل نامه هاي ديگر به بوش و اوباما فاش شد و بي نتيجه ماند. اما قبل و بعد از آن، دولت احمدي نژاد بارها و بارها با همين "استكبار جهاني!" در پشت درهاي بسته و يا به "بهانه" مسئله هسته اي گفتگو كرد ولي نتوانست به هدفي كه در سر دارد، دست يابد. براي همين، همزمان با كارت گروگانگيري به بازي ادامه داد و حالا در چند پرده ظاهرا" برنده شده است.
شايد بد نباشد از اين پنجره هم به "مذاكرات اتمي" از سوي حكومت ايران نگاهي بيندازيم: حكومت غير مردمي ايران، با فرسوده كردن تعمدي مسئله اتمي خود، علاوه بر اينكه تلاش دارد به توانايي اتمي و نظامي دست يابد، در عين حال گمان مي كند كه به اين بهانه "طرف گفتگوي مشروعي" با غرب و آمريكا خواهد بود. حكومت ايران در خلال اين گفتگوها، بدنبال آن است كه هر بار قدمي به پيش بگذارد، براي خود مشروعيت جهاني (به عنوان يك طرف گفتگو) كسب كند و در داخل كشور هم چنين وانمود كند كه از سوي جهانيان، مشروعيت لازم براي مذاكره و معامله را دارد و براي همين دولت مشروعي است!(حتي اگر رأي خود را از مردم بدست نياورده باشد) و لابد در همين خيال است كه در هر بار مذاكره، امتيازي از غرب و آمريكا بگيرد و قدرتي براي سركوب مخالفان خود بدست آورد. و كيست كه نداند يكي از مهمترين امتيازهايي كه حكومتهاي غيرمردمي مانند جمهوري اسلامي بدنبال كسب آن هستند، تثبيت مشروعيت خود، معامله براي بقا و سركوب مخالفان است. و حكومت غيرمشروع ايران، دقيقا" بر اساس همين الگو، مذاكرات اتمي را هر بار به بهانه اي "فرسايش" مي بخشد تا امتياز نشستن در آنسوي ميز گفتگوها را از دست ندهد و بر قدرت و مشروعيت خود به عنوان يك "طرف گفتگو با جهانيان" صحه بگذارد. در حالي كه اين حكومت فاقد هرگونه مشروعيتي به لحاظ همه استانداردهاي مردمسالاري در دنياي امروز است. حكومتي كه حتي قواعد و قوانين موجود خود را هم رعايت نمي كند و تصور مي كند دنياي امروز را مي تواند به سادگي توهماتي كه دارد بفريبد.
در تمام اين مذاكرات اتمي و گروگانگيري ها، حكومت ايران چه تصويري از خود ساخته و به جهانيان عرضه كرده است؟ تصوير يك راهزن گروگانگير كه در هيچ شكلي قابل اعتماد نيست. حكومتي كه با زور راهزني، قصد دارد خود را به عنوان پاي ثابت گفتگو با جهانيان تحميل كند، اما در داخل هيچ مشروعيتي ندارد. حكومتي كه در رسانه ها "قلدري" مي كند، و در خفا به "گدايي مشروعيت" از جهانيان مي پردازد. حكومتي كه "محكوم به فروپاشي" است و به زودي به جايي در قعر تاريخ خواهد رفت، زيرا دوره راهزنان و گروگانگيرها چندان نمي پايد.
تصوير: براي تماشاي مصاحبه خبري جمعه شب با صداي آمريكا در همين زمينه، به اين نشاني مراجعه كنيد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر