۱۳۸۸ آبان ۸, جمعه

وقتی قدرت، ابزارهای خود و "دین" را هم قربانی می کند!

سرلشگر "فتوا" میدهد!

اشاره: سردار عزیز جعفری فرمانده سپاه پاسداران گفت: "حفظ نظام از ادای نماز واجب‌تر است!" وی با اشاره به معترضان انتخابات گفت: اين افراد شعار ظلم‌ستيزی نظام را زير سئوال می‌برند و در شعارهای انتخاباتی و مبارزات انتخاباتی خود اين مسائل را بيان می‌کنند، به طوری که در روز قدس باقی مانده و پسماندهای آنها سعی داشتند نظام را زير سئوال ببرند."

شاید هر کسی هم به جای آقای عزیز جعفری بود و بدون انجام سالها رشادت و آزمون عملی نظامی، "یک شبه" از سوی رهبر نظام، درجه سرلشگری می گرفت، شاید می گویم "شاید" او اینطور گستاخانه حرف می زد! اما هرگز گمان نمی کنم می توانست به میلیونها نفر بگوید "پسماند"! این نشان از "تهور" ( و نه شجاعت) این سرلشگر منصوب رهبر است. و درباره تفاوت تهور و شجاعت لازم به توضیح نیست که "شجاعت" کار دلیران است و "تهور" کار دیوانگان و مجانین!

یک روز یک ژنرال ایتالیایی را با لباس کامل نظامی اش دیدم. سال 1999 بود که هنوز آقای جعفری احتمالا" هنوز درجه جعلی سرهنگی اش را هم نداشت! در جریان سفر ریاست جمهوری وقت آقای خاتمی، آن ژنرال محترم را در ضیافت شام با روزنامه نگاران دیدم. پنجاه و پنج،شش سالی سن داشت و هنوز "مفتخر" به خدمت بود. آن ژنرال را سئوال پیچ کردم. خبرنگار بودم دیگر! به وقتش می خواهم عزیزجعفری سرلشگر منصوب رهبر را هم سئوال پیچ کنم. هرچند همواره خودداری می کنم از اینکه با کمتر از شخص آقای خامنه ای، با هیچکدام از عوامل حکومت ایشان سخن بگویم، و ترجیح می دهم به جای غلامان با خود "سلطان غلامان" حرف بزنم. اما این سردار جعفری فرق می کند. او اولین فرد نظامی است (واقعا" نظامی است؟) که "فتوای دینی" هم صادر کرده و نماز را در مرتبه بعد از حفظ حکومت نشانده است. او یک "کیس قابل بررسی" است!

باری! آن ژنرال ایتالیایی در مقابل یک سئوال ساده قرار گرفت. پرسیدم:"در ارتش ایتالیا، این علامت های کوچک روی یونیفورم شما، نشانه چیست؟" روی سینه خود را نگاه کرد. پرسید:"این علامتهای روی قلبم را می گویی؟" گفتم:"بله! درست روی قلبتان. اینها مدالها، علامت چه چیزهایی هستند؟ مثلا" این مدال که آبی رنگ است با ستاره زرد نشانه چیست؟" گفت: "انتظار داری در طول همین یک شب، از همه این سالیان افتخارات میهنی خود برایت سخن بگویم؟" گفتم:"مگر این مدالهای کوچولو اینقدر داستان دارند؟" گفت:" هر کدام از این مدالهای به قول تو کوچولوی روی یونیفورم من، داستانهای بزرگی دارند! شماها که ژورنالیست هستید باید بهتر بدانید هر ذره ای، داستانی دارد به اندازه تمام هستی!" از تشبیهش لذت بردم. آدمی بود که می شد ساعتها پای حرفهایش نشست. گفت:" این علامت کوچولوی آبی رنگ که گفتی، حاصل شش ماه آموزش غواصی من در اقیانوس و ششصد ساعت غواصی زیر آبهای ارغوانی اقیانوس آرام است!

با تعجب گفتم:"شش ماه؟" او ادامه داد:" بله! و این مدال سبز را برای حضور داوطلبانه در عملیات جنگل کاری در شمال ایتالیا گرفته ام. جمعا" سه سال به سبز کردن محیط زیست کشورم خدمت کردم و کوهها را بلوط کاشتیم تا از فرسایش خاک جلوگیری کنند! اما تعداد زیادی از ارتشیان ما، این نشان قرمز رنگ را دارند که معنایش این است که بیش از یکبار در سال در تمام سالهای خدمت خود، به همنوعان خود خون اهداء کرده اند! و این نشان سیاه با نوار سپید، مربوط است به چمن کاری گورستان یارانی که برای وطنمان جان داده اند و به یادشان بوده ایم و با چمن کاری گورستانهای سربازان وطن، از آنجا محیط مفرّحی ساخته ایم تا بچه ها به بازی در آنجا و حضور نزد پدران وطن خود تشویق شوند." آن ژنرال مجرب، درباره تمام حدود سه ردیف ده تایی مدالهای روی "قلبش" توضیحات مختصری داد، اما آخرینش شده مسئله این ماههای من! جایی که درباره "مدال نکشتن هموطنان" چیزی گفت که مرا به فکر برده است:" و این مدال بنفش و سفید را ببین! این افتخار بزرگی است. این را برای این افتخار گرفته ام که جزو ارتشیانی هستم که در طول تمام سی سال خدمتم؛ هرگز کسی از هموطنانم را به اشتباه مورد اصابت قرار نداده ام و یا موجب زخمی شدن یا مرگ ناخواسته سربازانم و هموطنانم نشده ام!" گفتم:" مگر ارتشیانی هم هستند که کسی از سربازان یا هموطنان خود را به کام مرگ فرستاده باشند! حتی ناخواسته؟"

گفت: "گهگاه در تصادف با خودروهای ارتشی و یا در تمرینات نظامی و یا تیراندازی غیرعمدی، تعدادی از سربازان یا هموطنان به اشتباه مورد اصابت قرار می گیرند و بیگناه و ناخواسته مجروح می شوند یا می میرند. وقتی چنین اتفاقات تلخی رخ می دهد، فرد مسئول غالبا" به افسردگی و بیماری روحی دچار می شود و مدتها طول می کشد تا با این گناه بزرگ و ناخواسته کنار بیاید! خیلی از همقطاران من، از این مدال دارند و حتی ناخواسته دستشان به خون انسانی آلوده نیست."

به اینجا که رسید، غروری حقیقی در چشمانش برق زد. گفت سی سال خدمت کرده ام و مسئول حتی یک فقره خونریزی اشتباهی و سهوی نبوده ام. به همین خاطر است که شبها راحت می خوابم آقای ژورنالیست جوان!"

از دیروز به حرفهای آن ژنرال فکر می کنم و به صحبتهای سرداران سپاه پاسداران که روزگاری قرار بود حافظ کشور باشند و حالا در فکر تصاحب کشورند و برای این تصاحب، فرمانده سپاه حتی فتوای دینی می دهد تا نماز را برای حفظ نظام تعطیل کنند! نظامیانی که به جای افتخار به انساندوستی، خون هموطنان خود را می ریزند. به پسران و دختران مردم تجاوز می کنند و اجساد قربانیان را هم با دریافت ده میلیون تومان "حق تیر!" به خانواده های داغدار تحویل می دهند. و می پرسم که آیا سردار جعفری هم به مشکل "کمبود خواب!" احمدی نژاد دچار شده که چنین هذیان هایی می گوید؟ این کمبود خوابش بابت سرجنباندن وجدانش است یا ولع تصاحب باقیمانده های قدرت؟

نمی دانم آیا مقصود سردار جعفری از "تعطیل نماز برای حفظ نظام"، تعطیلی همان مدل نمازهایی است که سردار زارعی فرمانده پلیس استان تهران با شش زن برهنه در حال ادای فریضه اش بود؟ شاید سردار جعفری دوستان و همکاران خود را از "آن نوع نمازها" پرهیز داده و از آنها خواسته فعلا" سماع عرفانی(!) با پریچهران را وابگذارند و به "حفظ نظام" بیندیشند چون فرصت عیش برای آینده مهیاست! وگرنه معلوم نیست او با چه جرأتی در مقام مجتهد یا مرجع تقلید، حکم به تعطیلی یکی از فریضه های دینی (یا همان ستون دین؛ یعنی نماز!) داده است؟ او این جرأت را از کدام سابقه ای و کدام مدالی بر سینه اش بدست آورده که اینطور سخن می گوید؟ آیا سالها برای رفع فقر و بی عدالتی و فساد و اعتیاد و رانت خواری و امثال اینها در کشورش، خدمت کرده؟ و آیا قطاری از مدالهای شایستگی بنفش و سبز و آبی و قرمز را با طی همان مشقات و در طی سالها کسب کرده و بر سینه نحیفش آویخته که چنین گستاخانه سخن می گوید ؟ بعید می دانم.

در آغاز این نوشته، به سردار جعفری گفتم "هر کسی جای شما" بود، شاید اغوا می شد چنین سخن بگوید. اما بزرگترین خوشبختی ما این است که امثال عزیز جعفری و لاریجانی و مصباح یزدی و جنتی و احمدی نژاد و خامنه ای فوق العاده محدودند و خوشبختانه در ایران ما در اقلیتی بسیار کم شمارند. کسانی که به نام دین، حکومت را غصب کردند و حالا برای تصاحب کشور، به فکر قربانی کردن دین افتاده اند و نمی دانند هر قدم که جلو می روند، به نابودی خود نزدیک می شوند. البته سوابق اینها که ولایت آقایشان را از خدایی خدا بیشتر در بوق و کرنا می کنند، نشان از صداقت دینی یا انقلابی شان ندارد و معلوم است برای "تصاحب یک سرزمین غنی"، چنین جان گرفته اند و گستاخ شده اند و خون می ریزند و نعره می کشند.

همچنین وعده دادم که این سردار سپاه را سئوال پیچ می کنم اما ایشان مگر مدال افتخار نوعدوستی یا شجاعتی هم بر سینه اش دارد که بتوان سئوال پیچش کرد؟ کارنامه او جز در فسادهای مالی عظیم و فسادهای سیاسی و جنایات کهریزک و اوین و زندانهای دیگر جای سئوال کردن دارد؟ پس تنها به یک سئوال بسنده می کنم: "هیچ می دانید تنها مدال شرافت شما، همان یونیفورم سبزی بود که ملت به شما داد تا از سرزمین دفاع کنید؟ و آیا می دانید ملت، دیگر شما را شایسته این سبز نمی داند و آن را از شما پس گرفته و پس می گیرد؟"

نمی دانم این سردار جعلی به چه جرأتی اینطور حرف می زند و در حضور عداه ای روحانی در آذربایجان، حکم فقهی تعطیلی نماز صادر می کند و نماز را در برابر حفظ نظام سلطانی بی اعتبار می داند؟ همانطور که مهندس موسوی پیش بینی کرد اینها دارند با نابودی خودشان، ارزشهای مادی و معنوی زیادی از این سرزمین را به نابودی می کشند و با خود نابود می کنند. اما متعجبم که با چه جرأتی از "حذف نماز" سخن می گویند و همزمان شعار "جمهوری ایرانی" را عبور از اسلام تعبیر می کنند! فرصت خوبی است تا بگویم مردمی که شعار "جمهوری ایرانی" سر می دهند، با پسوند ناساز "اسلامی" با این نظام غیراسلامی و خونریز مشکل دارند نه با "اسلام"! و همین مردم نماز را دوست دارند اما نه با شیوه سرداران سپاه و با زنان برهنه!

رهبر گفته زیر سئوال بردن انتخابات جرم است، در حالی که تقلب خائنانه در انتخابات بر همگان آشکار است. سئوال را برای چه وقتی گذاشته اند؟ سردار جعفری هم که سرلشگری اش را مدیون آقایش است گفته زیر سئوال بردن نظام جرم است. من می گویم هم نظام ضداسلامی شما و هم تقلب وقیحانه تان در انتخابات "زیر سئوال" است و هزاران سئوال دیگر درباره ایرانی بودن و مسلمان بودن و سالم بودن این غاصبان هست که ناگزیرند جواب بدهند. یکی اینکه ولی فقیه ناعادل و دروغگویتان به چه حقی می تواند قیم یک ملت باشد و بعد از تقلب در انتخابات، برای نامزدهای حذف شده پیغام تهدید آمیز خصوصی بفرستد که سکوت کنید؟ و این سرداران بی مدال، به چه حقی می توانند سرلشکر باشند در حالی که برای کشور ذره ای رشادت به خرج نداده اند جز کشتن بی گناهان؟ و جز شکنجه بی پناهان؟ و جز ستم بر مظلومان؟

این فرماندهان منصوب و بی مدال و بی افتخار، به زودی زود از همه کارهای سیاهشان پشیمان خواهند شد. آنها خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنند مجبور می شوند توسط همین "پسماندها" و "خس و خاشاک"، به جایی بروند که ای کاش با علم به چنان فرجامی، چنین حرفهایی می زدند تا بتوانیم فرض کنیم لااقل "شجاعت" دارند. با گفتن این حرفها معتقد شده ام که آنها و رهبرشان فقط "تهور" دارند و چنانچه گفتم "تهور" بدترین نوعی دیوانگی و جنون است. با یک ملت هرگز چنین سخن نباید گفت. به زودی می فهمید چرا؟

۷ نظر:

زلزله 10 ريشتري الله و اکبر گفت...

توجه توجه: با زلزله 10 ريشتري الله و اکبر، ديکتاتور مي لرزد! به هوش باشيد و به پشت بامها فرار کنيد! سه شنبه 12 آبان راس ساعت 10 شب يک صدا و متحد در هر کجاي ايران عزيز که هستيم با فريادهاي کوبنده الله اکبر به استقبال راهپيمايي بزرگ سبزانديشان در 13 آبان مي رويم. هر کدام از ما يک رسانه ايم. لطفا در اطلاع رساني اين زلزله بسيار مهم کوتاهي نکنيد. به دوستان و آشنايان خود بگوييد.
(اين پيام کوتاه را در ياهو مسنجر، ايميل، فيس بوک، بالاترين و دنباله و ... براي همه دوستان خود بفرستيد)

ناشناس گفت...

جعفری درست میگوید ..به قول ایت الله سیستانی: ..نمازی که ثمره ان فروختن خدای خویش به/(1) مال حرام(2)زنا(3)دزدی(4)بی اعتقادی=اعتقاد کاذب(5)بی احترامی(6)فساد(7)ظلم(8)دروغگویی(9)غرور وتکبر/ باشد..پس یقینا هرچیزی که منفعت ناحق در ان نهفته باشد بران نماز ارجعیت و واجبیت تر دارد

ناشناس گفت...

سلام، آقا بابک دمت گرم که حرف دل تک تک جوونای این مملکت رو می زنی. اینا دیگه رفتنی اند. رفتنی اند چون من و شما و تمام مردممون می خوایم برن.

برای خودت و خونواده ات دعا می کنم. پیروز باشید

نیلوفر گفت...

نزدیکترین تعبیر برای کلمات شما ..حس مرهمی است شفا بخش بر کهنه ترین زخمهای ایران و ایرانیان .. زخمهایی که گمان می کردیم لاعلاج است ..اما حال میدانیم که درمان ان در دستهای تک تک ماست..شفای دردهای دیرینه ما در صلح و عدالت برای همه ایرانیان است.شفای ما در بپا خاستن و بر پا ایستادن تا مداوی کامل این درد است..طلایه دار ارزوی روزگار پر باری را برایتان دارم.

ناشناس گفت...

سلام بابک جان،
اینقدر از این پسوند "اسلامی"سو استفاده کردند كه دیگر به محض خواندن و یا شنیدن هر چیزی با این پسوند یاد دروغ، تزویر، دزدی، .قتل و تجاوز ...میافتم.
یادمان نرود كه از حالا به بعد ما دنبال محتوا هستیم و دیگر گول هیچ پیشوند و پسوندی را نخواهیم خورد.
ملت ایران دیگر نه عکس کسی را در ماه خواهد دید، نه با سایه خدا بر زمین کاری دارد و نه با نماینده خدا و نایب امام زمان.
ملت ایران نه با دین و ایمان کسی کار دارد و نه با معبد و مسجد کسی، ما نه ناظم بهشت هستیم و نه جلاد جهنم. هر کس خود داند و خدای خود.
حقوق مساوی برای تمام شهروندان ایران زمین، تنها خط قرمز ما نقص آزادی دیگران است.
زنده باد آزادی، جاودان باد ایران زمین، دورود بر هموطنان شجاع و مبارز
۱۳ آبان، روز صلح
FA

ناشناس گفت...

سلام اخوی
امثال موجوداتی مثل این سردار بی افتخار تنها در کنار ظالمان احمقی مثل خ.ر. امکان دارد. همچنان که در گوشه گوشه تاریخ این موضوع مسبوق به سابقه بوده است.
زنده باشی ایرانی سرفراز
خدا با ماست. یدالله مع الجماعه
مانی

ناشناس گفت...

بغض عجیبی راه گلوم رو گرفته..ما کجای کار هستیم و دیگران کجای کار ! چیزی نمی تونم بگم..فقط یه بغض