من ایستاده ام تا رأی خود را پس بگیرم!
اول ببینید: این قطعه را بعد از دیدن این فیلم نوشته ام. برای اینکه بدانید این تصاویر چیست که آدم بی ذوقی مثل مرا به دریای اشک می برد، این فیلم را اول ببینید. به یاد همه بچه هایمان...
این رقص نور شمع هاست؟
یا رقص مردمک نگاه امیدوار بچه هایمان است؛
که اینک در خاک خفته اند؟
ای اشکها!
امانم دهید!
غوطه ور شده ام در اقیانوس تان.
دریایی است شور،
اقیانوسی است گرم و بی مهابا که مرا را غرقه ساخته!
دریای اشک است انگار!
دریای طوفانی یک عزم سبز است.
به خدا قسم که این دریاهای نجیب،
بنیان ستم و ظلم را ویران می کند،
به همین نرمی،
به همین ملایمت
و با همین ابهت و صلابت!"...
درود به روح شهیدان سبز ملت، که خود را واگذاشتند و به خدا رسیدند و در خون سرخ غلطیدند و سبز شدند.
و تقدیم کنیم به روح همه آنها و امیر جوادی فر جوان، این "عهد ملی" را:
"من ایستاده ام تا رأی خود را پس بگیرم!"
۱۸ نظر:
کبوترک،
سپیدبال گم شده به رنگ شب، به نم نمک..
برادرم،
برادرک،
سبک شبیه شاپرک،
رها شبیه قاصدک،
چه آرمیده غافلی از این غمک؟!
کسی دگر به خنده ای،
به خنده ات شبیه نیست!
فانوسک خاموشکم،
سوسوی دور چشمکم،
آوازه گلگون عشق،
بر سرزمین طفلکم!!
آسوده از ما شاد باش،
در بیکران آزاد باش..
در یاد ما آباد باش،
بر عزم ما آگاه باش؛
ما "عهد ملی" بسته ایم!
بت خانه ها بر بسته ایم.
آن پیچک نفرین هرز،
از ریشه ها بشکسته ایم.
سپاس از طبع شیلای عزیز.
این اشک ها و آن خون ها و این کلماتی که گاه از زبان من و تو و ما جاری می شوند، همه بر یک "اتفاق" گواهی می دهند؛ که این شب در حال پایان است.
از حالا به فکر "جشن سپیده" ایم. جشنی بزرگ در سپیده دم آزادی
و با یاد آنها که رفتند
و با یاری آنها که ماندند!
جشنی برای تاراندن آنها که ریشه در این خاک ندارند.
شیلای عزیز و دوستان خوش قریحه، دم حق گوی همه تان گرم و همیشگی باد.
من فكر ميكنم
هرگز نبوده قلب من
اين گونه
گرم سرخ:
احساس ميكنم
در بدترين دقايق اين شام مرگ زاي
چندين هزار چشمه خورشيد
در دلم
مي جوشد از يقين
احساس ميكنم
در هر كنار و گوشه اين شوره زار ياس
چندين هزار جنگل شاداب
ناگهان
ميرويد از زمين
من فكر ميكنم
هرگز نبوده
دست من
اين سان بزرگ و شاد
احساس ميكنم
در چشم من
به آبشر اشك سرخ گون
خورشيد بي غروب سرودي كشد نفس
احساس ميكنم
در هر رگم
به هر تپش قلب من
كنون
بيدار باش قافله ايي ميزند جرس...
ا.بامداد
ياد شهدا و سيران اين جنبش تا ابد در دلمون هست و فرياد عشق و آزادي ايران ، گل واژه گلومان در 13 آبان ... .
شب باروني تون بخير و در پناه يزدان مهربان ، سلامت باشيد.
زنده باد بر تو فخر مایه ایران..کاش مراآشیانی بود و تو در آن لانه می گزیدی و لعنت باد بر آواره کنندگانت که دیری نمی پاید که کوس رسوایی و اسباب آوارگی شان میسر خواهد گشت
یاد شهدای جنبش سبز و همه اسیران در بند گرامی
www.hajibaba.persianblog.ir
کاشفان چشمه
کاشفان فروتن شوکران
جویندگان شادی در مجری آتش فشان ها
شعبده بازان لبخند در شب کلاه درد
با جا پایی ژرف تر از شادی در گذرگاه پرندگان
در برابر تندر می ایستند خانه را روشن میکنند و می میرند.
سلام عمو بابك جان. والا دو روز بود اينترنت شهر ما به كل توي هيچ سايتي نمي رفت. الان هم كه وصل شده من با اين سرعت كم فيلم نمي تونم ببينم. فقط خواستم بگم ما ديگر نايستاده ايم تا رأي پس بگيريم. ما ايستاده ام كه اين حكومت و قانون اساسي مسخرهء آن عوض شوند.
با درود فراوان به شما آقای داد عزیز.
لطف کنین در مورد مراسمی که می خواهند به یاد کوروش کبیر در تهران و دیگر شهر ها 7 آبان و در شیراز 8آبان در زادگاه او بگیرند.
توضیحی هر چند کوچک ولی تاثیر گذار بدهید. با سپاس
دلم خون است و میدانم که نزدیک است سحر
سلام بر قهرمان من!
گرگها خوب بدانند كه در اين ايل غريب
گر پدر مرد تفنگ پدري هست هنوز
گرچه مردان قبيله همگي كشته شدند
توي گهواره چوبي پسري هست هنوز
همه خواهر و برادرهاي ما زنده هستند و ما ايستاده ايم تا نگذاريم خونشان پايمال شود.
مواظب خودت باش
يا علي!
ياد تمامي جانبختگان آزادي گرامي و به اميد روزهاي روشن ....
7 آبان روز كوروش بزرگ خجسته باد
باشد كه به هويت آريايي خويش بازگرديم
كوروش :زمانيكه من مردم مرا در تابوت نگذاريد و كفن نكنيد تا ذره ذره وجودم به خاك ايران تبديل شود ...
با درود بر آقای داد و همه هموطنان
7 آبان روز جهانی بزرگداشت پایه گزار حقوق بشر کوروش کبیر است.
هموطنان عزیزی که می توانند جمعه به پاسارگاد و آرامگاه کوروش بیایند و به احداث سد سیوند که موجب خراب شدن این میراث باستانی ایران می شود اعتراض کنند.
خنده دار است. خنده که هزار برابر از گریه بد تر است. از پایه گزاران آزادی و برابری و حقوق بشر مانند کوروش کبیر و داریوش کبیر رسیدیم به قاتلینی مانند خمینی و خامنه ای که خون ایرانیان را در زندان ها و در خیابانهای ایران می ریزند.
بدرود
بابک عزیزم بادرودبه شماو همه کسانیکه که جان خود را برای آزادی و عدالت بر این خاک مادری و پدری ابران ما ریختن و خاطراتشان را جا گذاشتن و روح پاکشان را به معبود خود آمیختن بابک جان من از آن زمان که مدرسه می رفتم انشاءام همیشه نمره ۱۲ بود برای همین احساساتم را هیچگاه در ورق سفید نمی توانستم بازگو کنم ولی بادیدن فیلم این عزیز شهید راه آزادی اشکایم همچون ابرهای بارانی توان ایستادن نداشت به عنوان برادر کوچک از همه ملت حف جو ایران می خواهم که به وظیفه انسانی خودمان عمل کرده و باتمام توان در صحنه حاضر شویم و ذهن خود را با اگرها پر نکنیم شک نکنید که راه را خدایی است. دیکران کاشتن و ما خوردیم ما میکاریم و دیگران بخورند .
چند ماه تحمل سختی بهتر از یک عمر دیکتاتوری مذهبی است پس هم وطن به پاخیز تا ستونهای استبداد را از ریش کنده تا یاد شهیدان این راه همیشه زنده بماند .
ارادتمند محمد
به سختی تونستم وبلاگتونو باز کنم
ناجور فیلتره!
من نمی دونم خدا کجاست که این همه ظلم و بی جواب گذاشته!
سفید ِ خونین بال من،
کبوتر ِخیال من،
پرید و پر کشید و رفت
به کوچه ی سیاه من.
چه آه سوزناک بود
که مادر "ندا" کشید.
چه درد بینهایتی
تن "ترانه" ام درید.
یه خانه پر ز میله ها
یه لانه پر ز عنکبوت
یه دخمه ی خرابه و
تن تکیده و کبود
شبا!!
چه بینهایتی؟!
شبا!!
عجب شهامتی؟!
به روز سبز من نگر،
نگو که شب سیاه شد.
شبم رود به سادگی
شود رها،
آزادگی.
این کلیپ را دیدم. بی اندازه تاثیر گذار است.
من زمانی (زمان خمینی) بسیجی بودم و در جنگ هم داوطلب بودم. از سال 70 راهم را از نظام جدا کردم.
بعد از این حوادث به شدت دچار عذاب وجدان شدم. باور کنید هر روز بارها به خودم لعنت می کنم.
بارها گریه کردم.
امیدوارم آیندگان اشتباه امثال من را تکرار نکنند.
هر چند بسیجیان آن زمان با بسیجیان این زمان خیلی فرق دارند اما اشتباه نابخشودنی ما همانا تحکیم دیکتاتوری بود.
خدارا هم فیلتر کنید ما فیلتر شکن داریم
از رای این حرفها گذشته
من ایستاده ام تا کشورم را از عربها پس بگیرم
من ایتاده ام تا هویتم را پس بگیرم
من ایتادهام که نگذارم دخترکان دست فروش به خود فروشی از گرسنگی تن ندهند . و دراخر
من ایستاد ام که دیگر هیچ روانپریشی بر سرزمین من حکومت نکند و ان را پس بگیرم
با درود
در روز جهانی گرامیداشت کوروش بزرگ در سرزمین کوروش از ورود ایرانیان به پاسارگاد و آرامگاه کوروش جلوگیری کردند. ما از تهران به آنجا رفته بودیم. گروه هایی از اصفهان و یزد و مشهد و مازندران و گروه بسیاری از خودش یراز نیز آمده بودند.
پس از دیدن این صحنه همگی به سمت تخت جمشید رفتیم که متاسفانه انجا را نیز بسته بودند.
متاسفم که در سرزمین کوروش و داریوش بزرگ نمیشه از میراث چنین انسانهایی که دنیا در برابرشون سر تعظیم فرود میاره دیدن کرد
بدرود
واقعا وحشتناکه.حالم خیلی بد شد. این سنگ دل های عوضی چه به روز این بچه آوردن.
ارسال یک نظر