🔷 اگر تحریم کنید؛ رئیسی میآید!🔷
تحریمفعال؛ گاه «قهر با صندوق»؛
و گاه با «دادن رأی سلبی»!
➖ بابکداد ➖
شش سال پیش پارادایم "تحریم فعال" را در نوشتهها و مصاحبههای تلویزیونی مطرح کردم که مورد اقبال قرار گرفت. تحریم فعال چیست؟ پاسخ ساده این است:
«تحریم» یعنی رویکرد منفی ما به سازوکار انتخابات استصوابی در جمهوری اسلامی
و «تحریم فعال» یعنی عملگرایی و هوشمندی در مخالفت!
یعنی بر اساس مقتضیات زمانه، خواه با "روش سلبی" کناره میگیریم. و خواه با "روش ایجابی"، فعالانه در عرصه حاضر میشویم. امروز نوبت حضور ممانعتی ماست!
تشویق شهروندان به جلوگیری از انتخاب ابراهیم رئیسی، مخالفت عملگرایانه با "نقشههای هیأت حاکمه نظام اسلامی" است. برهم زدن نقشههای آنها، با تشویق مردم به دادن "رأی به رقیب رئیسی"، تحریم فعال امروزه است!
🔷 اپوزیسیون منفعل نماند! 🔷
آنچه باعث شده تا مردم کمتر گوش به اپوزیسیون بدهند، "انفعال و بیبرنامگی" آنهاست.
مادامی که در کشور انقلابی نکردهاید، و تا وضع همین است، مردم ناگزیرند در هر دوره با "رأی سلبی" خود نگذارند امثال احمدینژاد یا رئیسی دوباره بازگردند! ما حق نداریم آنها را به این دلیل سرزنش کنیم!
متأسفم بگویم با بحثهای فراوانی که با دوستان در جناحهای مختلف اپوزیسیون داشتهام، به این نتیجه رسیدهام که آن بخش از اپوزیسیونی که در «بوق تحریم انتخابات» میدمند، غالباً یک "راهکار ایجابی" ندارند.
هرگز نتوانستهام از آنها "راهحل عملی" به جز تحریم منفعلانه انتخابات بشنوم! و تحریم، "کار" نیست! "کاری نکردن و انفعال" است! کدام تغییری را سراغ دارید که از روی "کاری نکردن!" رخ داده باشد، که با تحریم انتخابات در ایران هم رخ بدهد؟
البته جای خوشبختی است که بخش خردمند اپوزیسیون، (مانند جبهه ملی؛ در خبر امروز) به رویکردهای عملگرایانه میپیوندند و از جمله در اطلاعیه آقایان امیرانتظام و… اعلام شده در انتخابات مشارکت میکنند.
🔷 افق نگاه اپوزیسیون سنتی! 🔷
بد نیست ببینیم بخش سنتی اپوزیسیون به چه چیزهایی دل خوش کردهاند؟ اگر اینها را مرور کنیم، میفهمیم چرا بعد از ۳۸ سال، اپوزیسیون جمهوری اسلامی نتوانسته هیچ راهکار عملی برای اقدام و سرنگونی استبداد در ایران ارائه کند!
عمدهی دلایل و راههای اپوزیسیون برای انفعال یا تحریم انتخابات اینهاست:
🔹 اول: دلخوشی به "افزایش نارضایتی و انقلاب"!
میگویند اگر مردم در فشار اقتصادی و فقر باشند، خودشان قیام میکنند!
برخی هم معتقدند این فشارها از طریق تحریمهای اقتصادی خارجی بر مردم ایران مؤثرتر است. آنها "پاسخی" ندارند برای مردمی که قربانیان تحریمهای دارویی و غذایی و… هستند!
میگویند مردم باید زیر فشارها، آنقدر خشمگین شوند که به خیابانها بریزند و کار نظام را یکسره کنند! پاسخی هم ندارند که چنان «انقلابی»، که فقرا با شورش کور به تخریب همهچیز بپردازند، «ایران را به کدام سمت» خواهد برد؟ آیا انقلابیون، ایران را دودستی به فلان مجری تلویزیونی و یا فلان شخص تحویل میدهند؟
فردای انقلاب محرومان، آیا دموکراسی و عقلانیت بر کُرسی حاکمیت مینشیند؟ یا انقلابیونی از جنس ۵۷ که با شعار حمایت از مستضعفین، هزاران نفر را حذف کردند و حالا خودشان به کارتلهای عظیم اقتصادی و مافیاهای ثروت و قدرت تبدیل شدهاند؟
🔹 دوم: دلخوشی به "گرفتن مشروعیت از نظام"!
میگویند با رأی ندادن، مشروعیت را از حکومت میگیریم! چگونه؟
آنان نمیگویند که آیا تاکنون، حکومتی را سراغ دارند که با تحریم انتخابات، خودش اعتراف کند که: "خب! ما دیگر مشروعیت نداریم! پس میرویم!"
آیا استبدادی را سراغ دارید که تسلیم تحریم انتخاباتی شده و از قدرت کنارهگیری کرده باشد؟ آیا دیکتاتورها به تحریم مردم توجهی میکنند؟
با تحریم انتخابات، کدام نامزدها به قدرت میرسند؟ و آیا تحریم، کمک غیرمستقیم به پیروزی نامزد جناح حاکم نیست؟
🔹 سوم: دلخوشی به "سروته یک کرباساند"!
این قضیه «منطق و برهان» نخنمای تحریمکنندگان است!
میگویند: آخوند، آخوند است و روحانی و رئیسی هم فرقی ندارند؛ چون سر و ته یک کرباساند!
صادقانه پاسخ نمیدهند که آیا پیروزی و قدرتگرفتن ابراهیم رئیسی را با دولت حسن روحانی حقیقتاً یکسان میدانند؟ آیا جهتگیری هر دو اینها، نوع آدمهای اطرافشان، و نگاهی که به مردم دارند، یکی است؟
آیا واقعاً بین دولتی که اسحاق جهانگيری معاون اول آن باشد، با دولتی که سعید مرتضوی یا رحیمی معاون اول باشند، هیچ فرقی نیست؟
این ضربالمثل "سر و ته یک کرباس" در دنیای متنوع امروز، دیگر حتی در مورد دو برادر خونی هم مصداق ندارد. فقط یک عبارت پوچ است برای رفع تکلیف! کدام کرباس؟…
♦️ رأیمطالبهمحور و رأی ممانعتی! ♦️
راهکار رأی ممانعتی، از برکشیدن قاضی بیسوادی مثل ابراهیم رئیسی ممانعت و جلوگیری میکند!
و رأی مطالبهمحور به روحانی، همواره راه را بر نقد او باز میگذارد.
انتخاب هم با مردم است.
بابکداد
تلگرام:
http://t.me/BabakDad
تحریمفعال؛ گاه «قهر با صندوق»؛
و گاه با «دادن رأی سلبی»!
➖ بابکداد ➖
شش سال پیش پارادایم "تحریم فعال" را در نوشتهها و مصاحبههای تلویزیونی مطرح کردم که مورد اقبال قرار گرفت. تحریم فعال چیست؟ پاسخ ساده این است:
«تحریم» یعنی رویکرد منفی ما به سازوکار انتخابات استصوابی در جمهوری اسلامی
و «تحریم فعال» یعنی عملگرایی و هوشمندی در مخالفت!
یعنی بر اساس مقتضیات زمانه، خواه با "روش سلبی" کناره میگیریم. و خواه با "روش ایجابی"، فعالانه در عرصه حاضر میشویم. امروز نوبت حضور ممانعتی ماست!
تشویق شهروندان به جلوگیری از انتخاب ابراهیم رئیسی، مخالفت عملگرایانه با "نقشههای هیأت حاکمه نظام اسلامی" است. برهم زدن نقشههای آنها، با تشویق مردم به دادن "رأی به رقیب رئیسی"، تحریم فعال امروزه است!
🔷 اپوزیسیون منفعل نماند! 🔷
آنچه باعث شده تا مردم کمتر گوش به اپوزیسیون بدهند، "انفعال و بیبرنامگی" آنهاست.
مادامی که در کشور انقلابی نکردهاید، و تا وضع همین است، مردم ناگزیرند در هر دوره با "رأی سلبی" خود نگذارند امثال احمدینژاد یا رئیسی دوباره بازگردند! ما حق نداریم آنها را به این دلیل سرزنش کنیم!
متأسفم بگویم با بحثهای فراوانی که با دوستان در جناحهای مختلف اپوزیسیون داشتهام، به این نتیجه رسیدهام که آن بخش از اپوزیسیونی که در «بوق تحریم انتخابات» میدمند، غالباً یک "راهکار ایجابی" ندارند.
هرگز نتوانستهام از آنها "راهحل عملی" به جز تحریم منفعلانه انتخابات بشنوم! و تحریم، "کار" نیست! "کاری نکردن و انفعال" است! کدام تغییری را سراغ دارید که از روی "کاری نکردن!" رخ داده باشد، که با تحریم انتخابات در ایران هم رخ بدهد؟
البته جای خوشبختی است که بخش خردمند اپوزیسیون، (مانند جبهه ملی؛ در خبر امروز) به رویکردهای عملگرایانه میپیوندند و از جمله در اطلاعیه آقایان امیرانتظام و… اعلام شده در انتخابات مشارکت میکنند.
🔷 افق نگاه اپوزیسیون سنتی! 🔷
بد نیست ببینیم بخش سنتی اپوزیسیون به چه چیزهایی دل خوش کردهاند؟ اگر اینها را مرور کنیم، میفهمیم چرا بعد از ۳۸ سال، اپوزیسیون جمهوری اسلامی نتوانسته هیچ راهکار عملی برای اقدام و سرنگونی استبداد در ایران ارائه کند!
عمدهی دلایل و راههای اپوزیسیون برای انفعال یا تحریم انتخابات اینهاست:
🔹 اول: دلخوشی به "افزایش نارضایتی و انقلاب"!
میگویند اگر مردم در فشار اقتصادی و فقر باشند، خودشان قیام میکنند!
برخی هم معتقدند این فشارها از طریق تحریمهای اقتصادی خارجی بر مردم ایران مؤثرتر است. آنها "پاسخی" ندارند برای مردمی که قربانیان تحریمهای دارویی و غذایی و… هستند!
میگویند مردم باید زیر فشارها، آنقدر خشمگین شوند که به خیابانها بریزند و کار نظام را یکسره کنند! پاسخی هم ندارند که چنان «انقلابی»، که فقرا با شورش کور به تخریب همهچیز بپردازند، «ایران را به کدام سمت» خواهد برد؟ آیا انقلابیون، ایران را دودستی به فلان مجری تلویزیونی و یا فلان شخص تحویل میدهند؟
فردای انقلاب محرومان، آیا دموکراسی و عقلانیت بر کُرسی حاکمیت مینشیند؟ یا انقلابیونی از جنس ۵۷ که با شعار حمایت از مستضعفین، هزاران نفر را حذف کردند و حالا خودشان به کارتلهای عظیم اقتصادی و مافیاهای ثروت و قدرت تبدیل شدهاند؟
🔹 دوم: دلخوشی به "گرفتن مشروعیت از نظام"!
میگویند با رأی ندادن، مشروعیت را از حکومت میگیریم! چگونه؟
آنان نمیگویند که آیا تاکنون، حکومتی را سراغ دارند که با تحریم انتخابات، خودش اعتراف کند که: "خب! ما دیگر مشروعیت نداریم! پس میرویم!"
آیا استبدادی را سراغ دارید که تسلیم تحریم انتخاباتی شده و از قدرت کنارهگیری کرده باشد؟ آیا دیکتاتورها به تحریم مردم توجهی میکنند؟
با تحریم انتخابات، کدام نامزدها به قدرت میرسند؟ و آیا تحریم، کمک غیرمستقیم به پیروزی نامزد جناح حاکم نیست؟
🔹 سوم: دلخوشی به "سروته یک کرباساند"!
این قضیه «منطق و برهان» نخنمای تحریمکنندگان است!
میگویند: آخوند، آخوند است و روحانی و رئیسی هم فرقی ندارند؛ چون سر و ته یک کرباساند!
صادقانه پاسخ نمیدهند که آیا پیروزی و قدرتگرفتن ابراهیم رئیسی را با دولت حسن روحانی حقیقتاً یکسان میدانند؟ آیا جهتگیری هر دو اینها، نوع آدمهای اطرافشان، و نگاهی که به مردم دارند، یکی است؟
آیا واقعاً بین دولتی که اسحاق جهانگيری معاون اول آن باشد، با دولتی که سعید مرتضوی یا رحیمی معاون اول باشند، هیچ فرقی نیست؟
این ضربالمثل "سر و ته یک کرباس" در دنیای متنوع امروز، دیگر حتی در مورد دو برادر خونی هم مصداق ندارد. فقط یک عبارت پوچ است برای رفع تکلیف! کدام کرباس؟…
♦️ رأیمطالبهمحور و رأی ممانعتی! ♦️
راهکار رأی ممانعتی، از برکشیدن قاضی بیسوادی مثل ابراهیم رئیسی ممانعت و جلوگیری میکند!
و رأی مطالبهمحور به روحانی، همواره راه را بر نقد او باز میگذارد.
انتخاب هم با مردم است.
بابکداد
تلگرام:
http://t.me/BabakDad
۵ نظر:
جمله تیتر خود را اصلاح بفرمایید . اگر را ابتدای جمله بگذارید . من اولین بار ابتدای جمله را امری خواندم
دوست من- آقای داد
نوشته شما در مورد تحریم فعال را خواندم و نکاتی چند در نقد این نظر شما مینویسم شاید در نوشته خود بازبینی کنید.
1- در نوشته شما آمده بود (البته جای خوشبختی است که بخش خردمند اپوزیسیون، (مانند جبهه ملی؛ در خبر امروز) به رویکردهای عملگرایانه میپیوندند و ...) برداشت من از این خط این است که بقیه اپوزیسیون خردمند نیستند! و تنها بخشی خردمند است که مانند شما فکر میکند. تنها اسمی که بر این نوع نگرش میتوان گذاشت خود بزرگ بینی است.البته اگر بخواهم خوشبین باشم و نگویم که قصد توهین به تحریم کنندگان را داشته اید.
2- من نمیدانم شما با کدام دوست تحریمی صحبت کرده اید که راه حل دیگری نداشته است و اگر فرض را بر درستی حرف شما بگذاریم تنها ثابت میکند که آن دوستان شما راه حلی نداشته اند وگرنه مبارزه منفی با حکومت راهی بسیار کم هزینه و پر بازده هست که بارها امتحان شده و جواب هم داده است و نمونه بسیار بارز آن هند-گاندی و آفریقای جنوبی-ماندلا هستند. البته معمولا دوستان اصلاحطلب معمولا چشم بر موارد اینچنینی میبندند و تنها مردم را از این میترسانند که ایران مثل سوریه میشود. حتی این روش در ایران هم اخیرا خوب جواب داده است (کمپین تحریم خرید خودرو نو) که با درایت دولت مطبوع شما و ضد انقلاب خواندن افرادی که خودرو نو نمیخرند به وسیله آقای نعمت زاده و اختصاص وام برای خرید خودرو با شکست مواجه شد.
3- دست آورد شما و دوستان اصلاح طلب شما از 20 سال تحریم فعال و شرکت در انتخابات چیست؟ رای دادن به ریشهری و دری نجف آبادی؟ یا وزیر شدن پورمحمدی؟ راستی تفاوت رییسی و پورمحمدی در چیست؟ وجدان خود را قاضی کنید و ببینید حاصل 20 سال اصلاح طلبی چیست؟ چه کسی اصلاح شده؟ حکومت یا خواسته های مردم؟
4- آیا با رای دادن توانستید جلوی رییس جمهور شدن احمدی نژاد را بگیرید؟ یا حتی توانستید مانع راه یابی جنتی و لاریجانی و ... به مجلس خبرگان شوید؟
امیدوارم اگر دوباره خواستید دست به قلم شوید اول فکر کنید و بعد بنویسید و در ضمن سفسطه های معمول اصلاح طلبی را هم دور بریزید. آزموده را آزمودن خطاست! 20 سال با یک روش به نتیجه ای نرسیدید بهتر است روش را عوض کنید.
خوش باشید
حسن
مسعود:
به نام خدا
آقای بابک داد عزیز، سلام و عرض ادب
نتیجه شورانگیز انتخابات را به همگی و شما تبریک عرض می کنم. روشنگری بی نظیر و تلاشهای بی وقفه شما و همه مردم شریف ایران سرانجام به بار نشست و در این میان، روشنگری های بی بدیل شما با تکیه بر فرهنگ دینی و اسلام حقیقی، شوق انگیز و درخور هزاران تحسین و سپاسگزاری بود.
سخن را کوتاه می کنم و به اصل نوشته ام می پردازم. نکاتی در ذهن دارم که بعضی را شما و خوانندگانتان به آن اشاره کرده اید و مایلم به دلیل اهمیت فوق العاده ای که دارند در صورتی که صلاح می دانید به اطلاع همگان رسانده شود. تصور می کنم اکنون که هنوز شور انتخابات برجاست لازم است مطالبی با مردم در میان گذاشته شود که چون نه دست به قلمی دارم و نه برد رسانه ای، به هر نحوی که صلاح بدانید و هرگونه که مایلید این موضوعات در نوشته هایتان مورد تاکید قرار گیرد و در صورت لزوم بزرگنمایی (به معنای مثبت آن) شود.
1 تاکید و تقدیر از تحریم کنندگانی که به طور معمول در انتخابات شرکت نمی کنند اما در این انتخابات، به یک معنا حماسه آفریدند. شخصا تصور می کنم در صورت عدم حضور همین اشخاص نتیجه انتخابات به نحو دیگری رقم می خورد و و در واقع حضور آنان مسیر آینده کشورمان را کاملا تغییر داد.
۲ توجه ویژه به حجم عظیمی از روستانشینان خداجویی که آینده میهنشان را به وعده های نقدی نفروختند ، با رعایت احترام همه روستانشینان عزیز و توجه دادن آنان به این مساله که تشخیص درستشان، آینده همه ما را رقم زد و خیر وبرکت این انتخاب و خیرخواهی آنان بیشتر از وعده های مادی، در زندگی آنها کارگشا خواهد بود
۳ باید به گونه ای غیر شعاری به این موضوع پرداخته شود و راهکارهای عملی تحقق این موضوع اجرایی شود که از امروز باید به دنبال ایجاد شبکه ای یک پارچه برای روشنگری، تبیین حقوق شهروندی تا دورترین روستاهای کشور، اصول جامعه مدنی و به طور کلی تبیین این نکته برای سراسر مردم ایران پرداخت که "مار" را باید نوشت یا باید کشید. این کار باید با تکیه بر زبان مشترک با هر منطقه و اقتضائات منطقه ای، شهری و روستایی و مذهبی و مدرن باشد.
در همین راستا، پیشنهاد می کنم شما و سایر فعالان و دلسوزان جامعه مدنی راهکارهایی را برای یافتن یا ایجاد زبانی مشترک با نیروهای اصولگرا، مذهبی سنتی که تنها مرجع مورد اعتمادشان صداوسیما، روحانیت سنتی و مسجدی و بسیج محل است یافت. بدیهی است که این زبان باید با تمرکز بر روی منابع دینی و نشان دادن تناقضات تلقی های حکومتی از دین اشاره کند با زبان ملایم و مصلحانه و شیب ملایم.
با سپاس از توجهتان
پی نوشت:
۱ فقط جهت اطلاعتان و احتیاط بیشتر در ارجاعات بعدی، مطلبی که در روزنامه اطلاعات به نقل از لوموند منتشر شده، ترجمه تقریبا کلمه به کلمه گزارشی در لوموند است، فقط همان جمله معروف (مردم به یارانه سه برابری نه گفتند) در گزارش وجود ندارد و در بینابین ترجمه روزنامه اطلاعات، اضافه شده است!!!! یاحداقل من با مرور چند باره، نیافتم.
۲ این نوشته را به ایمیلتان هم ارسال خواهم کرد.
سلام.
حال که می نویسم یک بغض بسیار دردناکی تمام گلویم را می فشارد. . بغضی که عاجزانه از مگسانی که به دور شیرینی در حال گردش هستن و نیت ی جز سیر کردن شکم خود و دوستان به ظاهر انقلابی و نگران اوضاع کشور ، خالصانه و عاجزانه التماس می کنم ، دست از این دلسوزی هایی که به خاطر پرکردن جیب هایی که هیچ وقت پر نمیشوند بردارند. . . مردم زیر بار سنگینی این بی حرمتی ها ، این نادان دانستن ها .این کم توجه شدنشان با رای خود جواب شمارا دادند ولی اندکی چاپلوس و منفور جامعه نمی خواهند این واقعیت هارا بفهمند . .چون منفعت خود و هم راهانشان در نفهمیدن است. . .
جناب اقای داد دوست داشتنی . .
ملت ایران به داشتن چون شما افتخار می کند و خواهد کرد. . .
چه خوش صید دلم کردی ، به نازم چشم مستت را
که کس اهوی وحشی را ، ازین خوشتر نمی گیرد
دوستدار شما پدرام
سلام جناب داد وقت شما بخیر
من یه سوال داشتم در مورد صحت قرداد کرسنت و ارسال گاز رایگال به ترکیه، چون شما معمولا بی طرف و منصف مسائل رو تفسیر میکنید میخواستم اگه میشه لطف کنید توضیحی در رابطه با این قرارداد بدین.
تشکر و سپاس ویژه بابت کانال خوبتون، پاینده باشید.
ارسال یک نظر