ير كردن ارّه در حلق" گذاشته بوديم:
اولين راه اين است كه آنها مثل سردبير
كيهان اعتراف كنند كه [اين "رئيس جمهور منصوب رهبر" به كلي بهايي و به
زعم او بدنبال يك فرقه ضاله انحرافي است!] و احتمالا" بايد كارش را يكسره
بكنند! اين حرف تبعات سياسي و امنيتي هولناكي دارد اما كه در سرمقاله روز دوشنبه شريعتمداري
در روزنامه كيهان، به صراحت بيان شد و او توجه نكرد كه در اين مسير، قبل از هرچيزي
به آبروي رهبر فرظانه(!) لطمه وحشتناكي زده و بصيرت و خبرگي ايشان را دود كرد و
فرستاد به هوا!زيرا اولا" احمدي نژاد منصوب رهبري است، رهبر صراحتا"
اعلام كرد نظري به نظر او نزديك تر است و مدتي كه او به ساخت جاده ظهور مشغول بود
و لقب "سيد خراساني" را هم به خامنه اي مي داد، رهبر فرظانه (!)
نه تنها هيچ گلايه اي از اين بدعت گذاري ها نكرد، بلكه قند در دلش آب مي شد. پس
اين راه علاوه بر احمدي نژاد، حامي قبلي او و شريك جرايم انتخاباتي و سياسي او
(خامنه اي) را هم به دردسر خواهد انداخت.
راه دوم اين است كه مقامات نظام سكوت كنند و پيشروي "ارّه" را تحمل كنند و به رفتارها و گفتارهاي تندتر احمدي نژاد و مشائي هم رضايت بدهند و با اشك در چشم و خار در گلو، حتي جيك هم نزنند! درست مثل آن 94 درصد نمايندگان ديگر مجلس كه حتي تذكر هم به احمدي نژاد ندادند و درست مانند خود مقام رهبري كه سكوت كرده، همه بايد خود را به كوچه "علي چپ" بزنند و انگار اخبار ونزوئلا و پيام احمدي نژاد و تجليل از مشائي و چيزهاي ديگر را اصلا" نديده و نمي بينند! آنها بايد پيشروي ارّه را تحمل كنند تا بلكه يك "فرجي" چيزي بشود. ولي مگر "مردان بهاري پاستور!" مي گذارند هر كسي "عجل لوليك الفرج" باشد و ادعاي ظهور و بهار بكند؟! آنها هر طوري هم كه بشود اجازه نمي دهند كسي غير از امام زمان خودشان "فرج" و ظهور كند! بنابراين پيش بيني حسين آقاي شريعتمداري چندان هم بيراه نيست و ممكن است مشائي و احمدي نژاد به زودي امام زمانشان را هم از ته چاه درآورند و ظاهر كنند! مسير جاده ظهور امام زمان را هم كه سالها قبل ساختند و در "دوران ماه عسل احمدي نژاد با خامنه اي" آن را حتي آسفالت و آذين بندي كردند و بنابر اين رهبر معظم هم حق و توان اعتراض نخواهد داشت! به نظرم اين پيش بيني شريعتمداري دور از واقعيت نيست كه آنها به وقتش امام زمان خودشان را ظاهر مي كنند و رهبر فرظانه(!) را هم مي فرستند به مرخصي!
اين وسط بيچاره واژه زيباي "بهار" كه اسمش لكه دار شد و مدتي است با شنيدن اسم بهار، مردم دچار حال تهوّع مي شوند و به ياد كاپشن احمدي نژاد و دروغهاي بزرگ او مي افتند. از وقتي اين "پيامبر دروغ" به شيريني خوران "بهار" رفته، فصل بهار هم به يك دروغ بزرگ تبديل شده و مي بينيد كه چند روز مانده به نوروز تقويمي، حتي پيازها و نخودها هم شكوفه نزده اند؛ چه رسد به اينكه "بوي گل سوسن و ياسمن آيد!!"
راه دوم اين است كه مقامات نظام سكوت كنند و پيشروي "ارّه" را تحمل كنند و به رفتارها و گفتارهاي تندتر احمدي نژاد و مشائي هم رضايت بدهند و با اشك در چشم و خار در گلو، حتي جيك هم نزنند! درست مثل آن 94 درصد نمايندگان ديگر مجلس كه حتي تذكر هم به احمدي نژاد ندادند و درست مانند خود مقام رهبري كه سكوت كرده، همه بايد خود را به كوچه "علي چپ" بزنند و انگار اخبار ونزوئلا و پيام احمدي نژاد و تجليل از مشائي و چيزهاي ديگر را اصلا" نديده و نمي بينند! آنها بايد پيشروي ارّه را تحمل كنند تا بلكه يك "فرجي" چيزي بشود. ولي مگر "مردان بهاري پاستور!" مي گذارند هر كسي "عجل لوليك الفرج" باشد و ادعاي ظهور و بهار بكند؟! آنها هر طوري هم كه بشود اجازه نمي دهند كسي غير از امام زمان خودشان "فرج" و ظهور كند! بنابراين پيش بيني حسين آقاي شريعتمداري چندان هم بيراه نيست و ممكن است مشائي و احمدي نژاد به زودي امام زمانشان را هم از ته چاه درآورند و ظاهر كنند! مسير جاده ظهور امام زمان را هم كه سالها قبل ساختند و در "دوران ماه عسل احمدي نژاد با خامنه اي" آن را حتي آسفالت و آذين بندي كردند و بنابر اين رهبر معظم هم حق و توان اعتراض نخواهد داشت! به نظرم اين پيش بيني شريعتمداري دور از واقعيت نيست كه آنها به وقتش امام زمان خودشان را ظاهر مي كنند و رهبر فرظانه(!) را هم مي فرستند به مرخصي!
اين وسط بيچاره واژه زيباي "بهار" كه اسمش لكه دار شد و مدتي است با شنيدن اسم بهار، مردم دچار حال تهوّع مي شوند و به ياد كاپشن احمدي نژاد و دروغهاي بزرگ او مي افتند. از وقتي اين "پيامبر دروغ" به شيريني خوران "بهار" رفته، فصل بهار هم به يك دروغ بزرگ تبديل شده و مي بينيد كه چند روز مانده به نوروز تقويمي، حتي پيازها و نخودها هم شكوفه نزده اند؛ چه رسد به اينكه "بوي گل سوسن و ياسمن آيد!!"
دوم: روز يكشنبه وقتي همزمان با بُغض مشائي در حين سخنراني، احمدي نژاد هم
كه در تمام مدت سخنراني مشائي، با احترام پشت سر او ايستاده بود به گريه افتاد،
ديگر مطمئن شدم كه اين عاشق پريشان حال، حتي به قيمت كودتا و جنگ داخلي هم
به كسي غير از "مشائي" اجازه ورود به كاخ رياست جمهوري را نخواهد داد و
آماده انجام هر رفتار غيرمنتظره اي هست!
احمدي نژاد و خامنه اي زماني "همدست و شريك سرقت" يك بانك
بودند و بعد بر سر تقسيم مال دزدي به جان همديگر افتادند. دعواي آنها دعوا بر سر "حق" نيست و نزاع بر سر قدرت
است. پس برد و باخت آنها براي مردمي كه همين حالا هم دارند چوب بي درايتي و فساد و
انحراف اين دو شخص و جناح را مي خورند، تفاوتي ايجاد نخواهد كرد. بايد مراقب بود
كه هر دو طرف فاسد، جنايتكار و ديكتاتورند و هيچ مزيّتي نسبت به هم ندارند.
پس نفرت ما از
خودكامگي خامنه اي، نبايد موجب حقانيّت احمدي نژاد بشود.
همانطور كه
متقابلا" تنفرمان از اين كوچولوي تهوّع آور، نبايد ما را ناخودآگاه به دامان
ديكتاتور فرظانه(!) ببرد. اما تحليل رفتارهاي هر دو طرف، همواره براي ما لازم است.
احمدي نژاد اين روزها به "جنگ
رواني" خود با رهبر شدت بيشتري داده و در اين مسير گاهي آنچنان زياده روي
و افراط مي كند كه احتمال بروز هر اتفاقي مي رود. او بعد از مطرح كردن نظريه شگفت
آور "رجعت شهيد چاوز!" و توصيفات فرابشري درباره وي، روز يكشنبه
هم در مراسم استقبال از نوروز، اسفنديار رحيم مشائي را هم تا "معراج!"
بالا برد و از او توصيفاتي ارائه كرد كه فقط از زبان يك "مجنون تمام عيار و
انتحاري!" مي توان شنيد. سپس نشان درجه يك فرهنگ و هنر را به سينه مشائي آويخت
و نماز ظهر را هم پشت سر او خواند تا ميزان ارادتش به مشائي را "جـــار"
بزند.
احمدي نژاد و مشايي در اين مراسم با
بياني تصنعي و "سوپر ناسيوناليستي!" درباره ايران و ايرانيان و
نوروز و بهار(!) سخن گفتند و احمدي نژاد هم در اوج شيفتگي، يار ديرين خود مشائي را
با نشانه هاي مشهور "انسان كامل" توصيف كرد و گفت: "زمانی که ملت ایران با آغوش باز
اسلام و پیام پیامبر را انتخاب کرد به خاطر عشق ملت ایران به بهار بود، چرا
که حقیقت بهار را در پیام پیامبر دید و «آن را» انتخاب کرد. امروز
هم ملت ایران بدنبال «بهار» است!" و سپس با تأكيدي معنادار و در تكراري
سه باره گفت: "مشائي مردي است بهاري بهاري بهاري!!" احمدي نژاد
به عبارتي حرف آخرش را زد و گفت:«انتخاب مشائي بهاري، هدف اصلي دين و پيام
پيامبراسلام و خواسته ديرين ايرانيان بوده است!» و اين يعني تا رحيم مشائي هست،
فكر هيچكس ديگري را براي رياست جمهوري نكنيد!
روز يكشنبه نشانه هاي جنون پيشرفته،
شيفتگي و كيش شخصيت و يك جور توّهم خطرناك در رفتار و سخنان احمدي نژاد نمايان
بود، كه او را "آبستن" هر جور عصيان و آشوبگري و انتحاري نشان مي
داد! با ديدن "شيفتگي هولناك" او به مشائي، ديگر هيچ ترديدي ندارم كه
محال است احمدي نژاد اجازه بدهد كسي غير از او رئيس جمهور شود. براي اين هدف، كه
امروز آن را «مقدس» هم كرد، اگر لازم شود او ضامن هر بمبي را مي كشد و حتي
بعيد نيست كه دست به اسلحه ببرد و يا عملي انتحاري و ديوانه وار از او سر بزند!!
وقتي حمله حسين شريعتمداري به احمدي نژاد و
مشائي و متهم كردن آنها به ايجاد يك فرقه ضاله را در كنار تندروي هاي دولتي ها مي
گذاريم، به نظر مي رسد هر دو ماشين با شتابي ديوانه وار به سمت همديگر مي رانند و
هر دو ترمز بريده اند. تصادف آنها فقط با يك احتمال رخ نخواهد داد و آن، كوتاه
آمدن آيت الله خامنه اي است. چيزي كه من هرگز آن را بعيد نمي دانم. او با آرام كردن
اطرافيان خشمگين خود، براي آبروداري حاضر است آن "ارّه" را چهار و بلكه
هشت سال ديگر هم در گلو تحمل كند. و البه نمي داند كه همه چيز به تخمل بيمار مربوط
نمي شود. گلو به زودي عفونت مي كند و اين بيمار يا بايد جراحّي خود را كه سالهاست
به عقب مي اندازد، در شرايط وخيم تري انجام بدهد و به زير تيغ جراحي برود. كه
احتمال زنده ماندنش چندان بالا نيست. و يا بايد مرگ در حالتي متعفن و مضمحل را
بپذيرد.
پيش بيني من تصادف شديد دو جناح دولتي و حكومتي
در خرداد است و اگر به هر دليلي اين بخورد رخ ندهد، تحمل تيم احمدي نژاد توسط رهبر
و عفونت نظام تا مرگ. همان راه بي بازگشتي كه پيشينيان ديكتارتوي هم رفته اند.
يك لينك براي ديدن: برنامه افق سه شنبه پيش را كه در آن به نقش احمدي نژاد و داشته هاي او در نزاع قدرت با رهبر اشاره كرده ام، مي توانيد در اينجا تماشا كنيد.
يك لينك براي شنيدن: سه سال پيش در آخرين جمعه سال سياه 88 گفتگويي با راديو سراسري فرانسه و برنامه مشهور و پرشنونده "60دقيقه" داشتم كه فارسي زبانان هم مي توانند روايت مرا با صداي خودم در اين برنامه بشنوند. شايد حرفها و يادآوريهايي كه در اين برنامه راديويي شده، براي امروز مفيد باشد. به خصوص بخشهايي از آن كه به نحوه گريز من و دو فرزندم از دست مأموران امنيتي و اطلاع رساني مخفيانه در چهارماه زندگي پر از التهاب انجام دادم. براي شنيدن فايل صوتي برنامه مي توانيد به اينجا برويد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر