چارچوب فكري رهبري جمهوري اسلامي اينگونه مي گويد: "حالا
كه قرار است جنگي با غرب رخ دهد، خودمان به استقبالش مي رويم و كشور را هم با
خودمان به قهقراي نابودي خواهيم كشاند!" سطح عقلانيت حاكم بر ايران را مي
توان در لابلاي سخنان رهبر توّهم زده اش و در لابلاي سخنان رئيس دولت و رسانه هايش
سنجيد. عقلانيتي كه معتقد است اگر يك گام به عقب برداريم، بايد تا انتها به عقب
برگرديم. استدلالي كه مي گويد اگر اميتازبخشي و حرج خاك و نفت ايران به متحداني
مثل چين و روسيه مؤثر نبود، دست به «انتحاري هزينه ساز» در منطقه خواهيم زد! و
بايد با استراتژي "تهديد در مقابل تهديد"، در هر سطحي كه دشمن هجوم مي
كند با آن مقابله كنيم! وهمين اشاره رهبر كافي است تا مقامات حكومتي و دولتي و
نظامي كشور، در هر سطحي كه هستند بدون حداقلي از درايت و تدبير، سخناني تحريك آميز
بگويند و به جنگ لفظي با همسايگان و كشورهاي دنيا دامن بزنند. موضوع اين جنگهاي
لفظي «ايران» نيست، بقاي اين حاكميت است و بس!
رهبري ايران مي انديشد اگر جنگي در راه است (كه هست) اول
اينكه آغازگرش بايد مــا باشيم و به عبارتي ما بايد «مشت اول» را بزنيم تا تعادل
رواني دشمن را از بين ببريم و برنده جنگ باشيم. دوم اينكه بايد «بستري ملي» براي
جنگ احتمالي بسازيم تا مردم با اشتياق در جنگ شركت كنند و با حكومت همراه شوند! حكومت
مي انديشد كه در اين صورت بازهم امكان تازه اي براي بقا و استمرار خود خواهد يافت.
مقامات حكومتي به درستي مي دانند «موضوع هسته اي» آنقدرها مورد توجه مردم نيست كه
بابت آن هزينه بدهند و اگر جنگي بر سر مسايل هسته اي دربگيرد، حكومت از سوي مردم حمايت
چنداني نخواهد داشت. اتاق فكر حاكميت مي انديشد بهترين بهانه اي كه همه ايرانيان (و
اي بسا مخالفان) را به صحنه حمايت از حكومت خواهد كشاند، نه موضوع هسته اي، بلكه موضوعي
«ملي» و تماميت ارضي ايران و وطن دوستي ايرانيان است! آنها به درستي دانسته اند كه
حتي شعارهاي مذهبي هم قادر نيست مردم را به جبهه ها بكشاند! فساد گسترده در
روحانيون و رهبري اين حربه را از حكومت گرفته است. براي همين و در حاليكه كمربند
تحريمها و فشارها دور گردن جمهوري اسلامي محكم و محكم تر مي شود، مقامات تهران ناگهان
به ياد سه جزيره محروم ايراني در خليج فارس مي افتند كه همواره محل مناقشه مرزي
بوده است. به يكباره ياد جزاير ابوموسي و تنب كوچك و بزرگ مي افتند كه عمري را در
محروميت و بي توجهي سپري كرده اند. ناگهان «ناسيوناليسم!» مي شود دغدغه و آرمان
همان حاكماني كه سالهاست بر كشورمان چوب حراج زده اند و نفت و ثروتهايش را خرج
بقاي خود كرده اند. اين مردم حتي زير باتوم و گلوله هم، سرود "اي ايران، اي
مرز پرگهر" خوانده اند. بنابراين، بهترين بهانه براي همراه كردن اين ملت،
دميدن در احساسات ملي گرايانه آنهاست!
دليل توجه ناگهاني دولت و حكومت به جزاير ايراني "در
اين مقطع زماني" چيزي نيست جز اينكه «دفاع از تماميت ارضي ايران» مي تواند
احساسات ميهني را در ايرانيان تحريك كند تا در صورت وقوع جنگ، بقاي ايران با بقاي
حكومت ضد ايراني كنوني "همسنگ" نشان دهد و ايرانياني كه براي دفاع از
تماميت ارضي خود به صحنه مي روند، سربازان مدافع حاكميت كنوني معرفي شوند! شبيه
آنچه با افتخارات ملي ايرانيان در جنگ هشت ساله كردند و همه را به حساب دفاع از
حكومت و دين نوشتند.
اما ايرانيان هم مردم كم هوشي نيستند. مردم مي انديشند وقتي
"روزنامه كيهان" هم بر موج احساسات وطن پرستي ايرانيان سوار مي شود و در
ابلهانه ترين نطريه، ادعاي مالكيت(!) عربستان را هم به عنوان «يك استان ايران» مطرح
مي كند، ترديد نبايد كرد كه حاكميت كنوني "ريگي به كفش" دارد. سفر اخير
احمدي نژاد به جزيره ايراني ابوموسي را هم در همين راستا ارزيابي مي كنند. زيرا
اگر احمدي نژاد به راستي دغدغه ايران داشت، كمي قبل از سفر به ابوموسي هنگامي كه
فرياد دردمند آن پيرمرد را در بندرعباس شنيد كه "من گرسنه ام! من گرسنه
ام!" از شرمندگي سوء مديريتي كه كشور و مردمانش را به اين ذلّت رسانده، بدرود
حيات مي گفت!
از سوي ديگر؛ شكي نيست كه حكومت ايران براي فرافكني مشكلات
داخلي و برگرفتن نگاهها از انبوه گرفتاريهايي كه دارد، به ساختن بحران در خارج و
جنگ لفظي با همسايگان جنوبي خود نيازمند است. احمدي نژاد فريادهاي مردم فقير را
نشنيده مي گيرد و به ابوموسي مي رود تا فريادهاي ميليونها شهروند فقير و خسته
مانند او، در سروصداهاي مقامات اماراتي محو شود. بدين ترتيب "ژست ايران
دوستي" احمدي نژاد مي تواند برخلاف خواسته ايرانيان به كار گرفته شود و
عملا" باعث برون ريزي مشكلات داخلي و فرافكني بحرانهاي كشور به مشاجرات لفظي
با همسايه شود.
چنين است كه احمدي نژاد "ايران پرست" مي شود و بر
گردن "كوروش" چفيه بسيجي مي آويزد و در اين وانفساي بحرانها، ناگهان همه
دلتنگ ابوموساي محروم و تنب كوچك و بزرگ مي شوند! براي تحريك احساسات ملي(!)
روزنامه كيهان كه دشمني آشكاري با ايران و مفاخر ملي ايرانيان داشته و دارد، وارد
ميدان مي شود تا بخت خود را در اين ورطه بيآزمايد. اين روزنامه كه به نوعي سخنگوي
بيت رهبري است، ناگهان عربستان را هم «يك استان ايران» مي نامد و با ادعايي كودكانه،
براي سفر استاني(!) رئيس جمهوري اسلامي به استانهاي عربستان و امارات يك «انشاءالله
تأييد آميز» مي گويد! [1]
در حقيقت، پشت اين «وطن پرستي تهوع آور» روزنامه كيهان كه
تريبون حاكميت و بيت رهبري است، و پشت اقدامات و سخنان «ايران پرستانه!» احمدي
نژاد، هيچ خيري براي ايران و ايرانيان و هيچ نشاني از علاقه به حفظ خاك ايران وجود
ندارد. آنچه در اين بحران سازيها ممكن است آسيب ببيند، خاك ايران و تماميت ارضي كشور
است. تا همين حالا، مقامات ايران مجبور شده اند وعده «مذاكره درباره سه جزيره» را
به امارات بدهند و آمريكا هم متأسفانه با اين مذكرات موافقت كرد است! مذاكره
درباره مالكيت بديهي ايران بر سه جزيزه، پيش مقدمه پذيرش «ترديد در مالكيت» آن از
سوي ايران است! و اين آغاز معامله كثيف بخش ديگري از خاك ايران، براي بقاي حاكميت
كنوني است. شبيه آنچه كه در كاهش سهم ايران در درياي خزر و واگذاري آن به روسيه رخ
داد و ديگر صدايش هم در نيامد!
بايد بسيار مراقب باشيم و اين بار با "طناب وطن پرستي"
، تبديل به ابزاري براي بقاي حكومتي كه با مفهوم ايران و وطن بيگانه است نشويم. فريب
"ناسيوناليست تهوع آور" حكومت استبدادي و دولت كودتايي اش را نخوريم. دفاع
از تماميت ارضي ايران، وظيفه همه ما ايرانيان است اما بايد با «جداسازي مشخص خط
ملت و حكومت» و با دقت و ظرافت انجام شود. مبادا در زمين حكومت بازي كنيم!
پي نوشت:
[1] متن زير، گفت و شنود روز چهارشنبه 30 فروردين روزنامه
كيهان (ارگان بيت رهبري) است كه صراحتا" از عربستان و امارات به عنوان
استانهاي كشور نام مي برد تا علاوه بر مشاجره كنوني با امارات، عربستان را هم وارد
منازعه كند:
[سفر استاني!
گفت: علاوه بر حاكم امارات، حاكم عربستان هم به حضور رئيس
جمهور كشورمان در جزيره ابوموسي اعتراض كرده است!
گفتم: چرا؟! واسه چي؟!
گفت:خب حيوونكي ها حق دارند! از احمدي نژاد گله كرده اند كه
چرا در سفرهاي استاني خود هنوز به عربستان و امارات سفر نكرده است!
گفتم: چيزي كه عوض دارد، گله ندارد. انشاءالله احمدي نژاد
در سفرهاي بعدي خود به دو استان عربستان و امارات هم سفر مي كند.
گفت: ولي استانداران عربستان و امارات مي ترسند كه با توجه
به تحولات و انقلاب هاي اسلامي منطقه تا چند ماه ديگر توسط مردم اين دو استان از
پست استانداري عزل شده باشند.
گفتم: چه فرقي مي كند؟! چون بر فرض محال اگر تا سفر بعدي
رئيس جمهور هم دوام بياورند و مثل حسني مبارك توسط مردم به درون قفس انداخته نشوند
به احتمال زياد احمدي نژاد به روش مخصوص خود هر دو را عزل مي كند!] كيهان
چهارشنبه 30 فروردين 91
۳ نظر:
بابا جان آقا بابک عزیز اینها خودشان عرب زاده هستند وطن پرستی نمی فهمند چیست.این تاکتیک عوام فریبی احمدی نژاد است.وای اگه دوباره یک ور کشور جدا شود.ننگ قاجار کم بود این نفهمی های ج ا هم اضافه شد!ای بابا ما یک زمانی اولین و بزرگترین امپراطوری باستان را(هخامنشی)بنا نهادیم. اینها نمی توانند علنا جزیره ها را بدهند برود ننگ این کار تشت اقتدار توخالی شان را بر می اندازد.
متاسفانه ما ایرانیان همیشه از عدم عمیق نگری رنج میبریم. ما نباید هر کار حکومت رو تختئه کنیم و باید خوب و بد رو تمیز دهیم. مضافا، ایران پستی رو باید تحت هر شرایطی ستود.
avarin
ارسال یک نظر