۱۳۸۹ بهمن ۲۳, شنبه

مراسم 22 بهمن «تظاهرات پارچه ها» بود!


مراسم 22 بهمن «تظاهرات پارچه ها» بود!
تظاهرات حكومتي ديروز 22 بهمن، «تظاهرات پارچه ها» بود. ميليونها توپ پارچه و پرچم و شعارنوشته و عكي و بنر تبليغاتي قرار بود «ستر عورت» كند و واقعيت نظام لرزان ولايت فقيه را بپوشانند تا كمي از آبروي از دست رفته اش را بازگردانند! حكومتي كه با تجاوز و جنايت و دروغ «رسوا» شد و جهانيان به خصوص در دنياي اسلام از حزب اخوان المسلين و مسلمانان تونس و مصر و يمن و سوريه تا مسلمانان افغانستان و چچن و لبنان، همگي از آن كراهت دارند و بيزارند. حكومتي كه نمي داند برترين دارايي يك حكومت «حضور ملت» است نه «تظاهرات پارچه ها»!
روزنامه كيهان از حضور 50 ميليوني مردم در تظاهرات سالروز انقلاب در 22 بهمن (ديروز) خبر داده و تيتر زده:«ملت سنگ تمام گذاشت!» اين رفتار كيهان و صداوسيما در حالي است كه تنها تصوير منتشر شده از اين تظاهرات ميليوني مثل «دم خروس» بيرون زده و كچلي امت حزب الله در ميدان آزادي در عكس خبرگزاري ايسنا بدجوري رسواكننده است.
علاوه بر تصاوير خبري كه همگي گوياي حضور كمرنگ مردم در مراسم ديروز بودند، دو دوست خبرنگار ديشب برايم از تهران چيزهاي جالبي تعريف مي كردند. از اينكه راهپيمايي 22 بهمن امسال، راهپيمايي «پارچه و پلاكارد» بود. دوست خوش قريحه اي مي گفت به يك آدم نيم متري، يك پلاكارد پارچه اي پنج متري داده بودند تا دائم در هوا بچرخاند. پرچمهاي دستي هم كه به وفور توزيع شده بود و بعد از مراسم، بسيجيان آنها را در كف خيابان ريختند و رفتند! يك پرچم چندصدمتري جمهوري اسلامي را هم درست كرده بودند كه از آن عملا" براي پنهان كردن «كچلي» خيابان آزادي به كار بردند. دو صف از بسيجيان اين پرچم طولي را در سرتاسر خيابان آزادي پهن كرده و مي كشاندند! زير آن طبيعتا" كسي نبود و جمعيت مجبور بودند از كنار آن بگذرند تا فشردگي جمعيت ميليوني در تصاوير دوربينها چشم جهانيان را يره كند! طبق معمول مجريان و شومن ها و خوانندگان صداوسيمايي در چندين نقطه براي بسيجيان «شو» و موسيقي فاخر(!) اجرا مي كردند و بيش از دويست ايستگاه صلواتي(!) فقط از ميدان فردوسي تا انقلاب برپا بود كه انواع خوردني و بردني را در جاي جاي اين تظاهرات ميليوني(!) بين بسيجيان توزيع مي كردند. انواع بادكنك و شيپور رايگان و بسته هاي اسباب بازي، براي بسيجياني كه اين راهپيمايي، شادترين مراسم سالانه آنهاست مهيا شده بود. اين فداييان رهبري در طول سال بايد در انواع دعاهاي كميل و ندبه و زيارت عاشورا و نمازجمعه و فطر و... و يا در سركوب مردم شركت كنند و در دعاها به صداهاي انكرالاصوات حاج منصور ارزي(!) و حداديان و طاهري گوش بدهند. طبيعي است مراسم 22 بهمن شادترين مراسم آنهاست! زيرا علاوه بر اينكه يك پيك نيك ارزشي با اهالي «منزل» است، پاداش خوبي هم دارد. در اين فيلم هم يك «پكيج كامل» مي بينيد از پاداشهاي غيرنقدي امسال (برنج و روغن و ميوه و انواع خوردني و به خصوص يك باكس سانديس!) را نشان مي دهد كه دولت كودتايي از پنجشنبه به خانواده هاي ارزشي داه بودد تا تظاهرات 22 بهمن را پرشور  برگزاركنند! اين اقلام از شب قبل از 22 بهمن در حسينيه ها و تكيه هاي بسيج و فقط بين نيروهاي «خودي» توزيع شد تا با روحيه بهتري و شكم سير تري در راهپيمايي شركت كنند و تا يك ماه از مواهب آن حضور عارفانه بهره مند شوند.
اينها را گفتم و گفتم تا برسم به 25 بهمن. مردمي كه 25 بهمن به خيابان مي آيند و در اعتراضات اين 21 ماهه به خيابانها آمده اند، پاداش نمي گيرند. اضافه كار نمي گيرند. انواع تشويقي و كارانه و «دوركاري» كه اخيرا" باب شده و به نورچشمي ها مي دهند، نمي گيرند. پكيج خانوادگي روغن و برنج و ميوه و... نمي گيرند. و حتي وقتي ميليوني هستند، صداوسيما آنها را «عده معدودي» مي نامد كه فتنه گر هستند. مردم حق طلب ايران باتوم مي خورند، زندان مي روند و شكنجه مي شوند؛ ولي يك چيز خيلي بزرگ دارند كه هيچكدام از امت حزب الله و ديكتاتورهاي حقير ندارند. يك چيز خيلي بزرگ به نام «اميد».
اين اميد بزرگ، منشأ پيروزي ما بر اين سپاه شياطين است. اميدي كه اثرش را هرگز در چهره بيروح خامنه اي نمي بينيد. اميد و شادي كه در ما با همه زخمهايي كه بر روح و بدن داريم هست، ولي در چهره بيروح اين امت حزب الله روزمزد اثري از آن نيست. اميد و رضايتي كه در چهره كروبي محصور و باتوم خورده مي بينيد، ولي در چهره احمدي نژاد و عزيزجعفري و جنتي و خامنه اي نشاني از آن اميد و رضايت نمي بينيد.
در چهره ديكتاتورهاي حقير ايران، نشان از هيچ چيز زيبايي نيست. هرچه هست زشتي و وقاحت و دروغ است. و مردم اين نظام فريب و دروغ و وقاحت را به زير خواهند كشيد و ايران را بعد از مصر، به شگفتي جهان تبديل خواهند كرد. ترديد نكنيد مي توانيم، چون اميد تنها سلاح كارآمد ماست و چون تصميم گرفته ايم هر كجا هستيم «وطن» ما نه فقط خاك ايران، بلكه «ميدان مبارزه با استبداد» باشد و تا سرنگوني ديكتاتورهاي حقير از پاي ننشينيم. وعده ما 25 بهمن تا سقوط ديكتاتوري وقيح ايران!

۶ نظر:

سبز سکولار گفت...

یکی نیست به این آقای شریعت مداری عقل کل بگه شما 5 هزار نفر را هم نمیتوانید بدون استفاده از ساندیس به خیابان بیاورید .
کودتاگران بهتر از ما میدانند که چه سرنوشتی در انتظارشان است . زندان و دربند کردن فعالان نیروی محرکی است برای حضور جوانان سبز در 25 بهمن .

ما بیشماریم . ما هم میتوانیم

ناشناس گفت...

مصر نشان داد كه به قهرمان براي پيروزي و خدا سازي احتياجي نيست...فقط انسجام و تعامل و دوري از رويا پردازيست كه همه ديكتاتورها را زمين مي زند

گلتا گفت...

بابک جان
مردمی که 25 بهمن به خیابان ها می آیند پاداش نمی گیرند، اضافه کار نمی گیرند، تشویق نمی شوند ... آنها با این نگرانی به خیابان ها می آیند که شاید کارشان را از دست بدهند، شاید آینده ی خود و خانواده شان در معرض خطر قرار بگیرد ... آنها هیچ چیزی نمی گیرند و در مقابل با نگرانی از دست دادن همان اندک چیزهایی که که دارند به خیابان می آیند. با امید به فردای پیروزی.
و به راستی که "امید" تنها سلاح ماست.
به امید فردای پیروزی ...

گلتا گفت...

سرا پا اگر زرد و پژمرده‌ایم
ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم
چو گلدان خالی لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده‌ایم
اگر داغ دل بود ما دیده‌ایم
اگر خون دل بود ما خورده‌ایم
اگر دل دلیل است آورده‌ایم
اگر داغ شرط است ما برده‌ایم
اگر دشنه دشمنان، گردنیم
اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم
گواهی بخواهید: اینک گواه
همین زخم‌هایی که نشمرده‌ایم
دلی سربلند و سری سر به زیر
از این دست عمری به سر برده‌ایم

Arshama گفت...

به قول آن دوستی که در صفحه ی فیلم «پکیج بسیجی» این کامنت را نوشته بود: پایه های نظامی که روی روغن و ساندیس باشه بسیار لغزنده است.

به نظرم با رفتن حسنی مبارک سقوط این نظام ولایی هم حتمی شده. البته مردم مان باید متحد شوند و شجاعت به خرج دهند ولی سرنگونی این رژیم آدمخور دیگر تبدیل شده به جبر تاریخ.
هیچ حکومتی که بر سرنیزه استوار باشد ماندنی نیست...

سبز و سرافراز باشید

ناشناس گفت...

آقای داد از قول ما به همه دوستان سبز بگید 25 بهمن پایان نیست بلکه یک شروع تازه با بهره گیری از تمام تجربیات تلخ و گاهی شیرین مبارزات مردم ایرانه.انتطار دور از واقعیت از این روز یا هر یک روز دیگه داشتن مساویه با ناامیدی که دشمن اصلی ماست.