• آیا دولت «وزارت امورخارجه» دارد یا ندارد؟!
در دیماه ۱۳۹۱ سردار نقدی فرمانده بسیج خواستار «سلب تابعیت ایرانی از سران جنبش سبز» شد. یادتان هست؟ (لینک) آن روزها گفتیم که بخاطر این حرف گستاخانه، باید بالاسریهایش یک تودهنی به سردار متوهم بسیج بزنند، و به او بفهمانند که طبق منشور سازمان ملل، «سلب تابعیت افراد غیرقانونی است». اما طبعاً آن حرف را نشنیده گذاشتند و گذشتند! حالا ولی «همان حقوق مدنی و قانونی» و منشور سازمان ملل برای مقامات نظام اسلامی «مهم» شده، زیرا پای دفاع از یک شیخ در بحرین به میان آمده است. و خاطر او هم مثل شیخ النمر آنقدرعزیزها هست که بخاطرش حتی حج هم به تعطیلی کشیده شود. و بابت دفاع از او، ای بسا بیشتر هم از جیب کشور و مردم ایران هزینه دهند. شیخ «عیسیقاسم» متحد و همسو با جمهوری اسلامی است و برای آقایان، دفاع از حقوق مدنی و سیاسی افراد، فقط وقتی معنا دارد که آنها در راستای منافع حکومت و رهبر ایران باشند. اما حرف زدن از همان حقوق در مورد «منتقدان داخلی» یک شوخی دردناک است!
درباره بیانیه سپاه و سردار قاسمسلیمانی خطاب به دولت بحرین چند نکته را کوتاه بگویم و بگذریم:
۱- اول اینکه دولت روحانی باید صراحتاً مشخص کند آیا «وزارت امورخارجه» دارد با خیر؟ و یا اینکه قرار است «سپاه قدس» و حاجقاسم سلیمانی برای سیاست منطقهای آیران تصمیم بگیرند؟
۲- بیانیه تهدیدآمیز سردار سلیمانی به مقامات بحرین، همانند «بالارفتن از دیوار سفارت عربستان» هزینههای زیادی روی دست کشورمان میگذارد. انزوای فعلی ایران را شدت میبخشد و حتی ممکن است کشور را در تله جنگی جدی به دام بیاندازد. سهل است که مسئولیت تبعات بیانیه سپاه و نامه حاجقاسم سلیمانی و هر خونی که ریخته شود، بر عهده رهبری و حکومت است. و البته نشان از بیلیاقتی دولت تدبیر و امید خواهد بود.
۳- مقامات ایران نمیتوانند بیشاز این «سیاست دوگانه و ریاکارانه» خود را در داخل و خارج ادامه دهند و انتظار گشوده شدن درهای اعتماد از طرف جهان را داشته باشند. ایران نمیتواند همزمان «معترضان داخلی» خود را سرکوب و حبس و حصر کند و از کشورهای دیگر مثل بحرین، طلبکارانه بخواهد که با معترضان آن کشور با «مدارا و بر اساس حقوق مدنی!» برخورد کنند. این دوگانگی رفتارهای حکومت در داخل و خارج، مضحک و خندهدار است و از نظر جهانیان دور نمانده و نمیماند. آنها هم این ضربالمثل را شنیدهاند که «رطب خورده، منع رطب چون کند؟!»
۴- اگر آقایان رعایت حقوق مدنی و سیاسی را برای شیخ عیسی قاسم در بحرین و شیخالنمر در عربستان لازم و خوب میدانند،(که قطعاً باید رعایت شود) به طریق اولیٰ لازم است این نسخه را در مورد معترضان داخلی خود اثبات کنند و از سرکوب بیامان معلمان و کارگران و ادامه حبس و حصر زندانیان سیاسی و عقیدتی و سران جنبش سبز دست بردارند.
سلب تابعیت هر شهروندی خلاف منشور ملل متحد است. و زیرپا گذاشتن حقوق بشری و قانونی معترضان هم، در همه جای دنیا نکوهیده است. اما این «اصول مترقی» برای همه انسانها نوشته شده، نه برای شیخ زکزاکی و النمر و عیسیقاسم.
لازم است تا دیر نشده «دولت» دست سپاه و سرداران ماجراجویش را از دخالت در «امور داخلی کشورهای منطقه» کوتاه کند و سایه هرگونه برخورد و تهدیدی را از سر کشورمان دور کند. قدم اول، برائت جستن از بیانیههای مداخلهجویانه قاسم سلیمانی و سپاه درباره بحرین است.
دخالت سرداران سپاه در عرصه حساس دیپلماسی، حتماً و همواره به «جنگ و فاجعه» منتهی میشود.
بابکداد
اول تیرماه ۹۵
توییتر
تلگرام
فیسبوک
در دیماه ۱۳۹۱ سردار نقدی فرمانده بسیج خواستار «سلب تابعیت ایرانی از سران جنبش سبز» شد. یادتان هست؟ (لینک) آن روزها گفتیم که بخاطر این حرف گستاخانه، باید بالاسریهایش یک تودهنی به سردار متوهم بسیج بزنند، و به او بفهمانند که طبق منشور سازمان ملل، «سلب تابعیت افراد غیرقانونی است». اما طبعاً آن حرف را نشنیده گذاشتند و گذشتند! حالا ولی «همان حقوق مدنی و قانونی» و منشور سازمان ملل برای مقامات نظام اسلامی «مهم» شده، زیرا پای دفاع از یک شیخ در بحرین به میان آمده است. و خاطر او هم مثل شیخ النمر آنقدرعزیزها هست که بخاطرش حتی حج هم به تعطیلی کشیده شود. و بابت دفاع از او، ای بسا بیشتر هم از جیب کشور و مردم ایران هزینه دهند. شیخ «عیسیقاسم» متحد و همسو با جمهوری اسلامی است و برای آقایان، دفاع از حقوق مدنی و سیاسی افراد، فقط وقتی معنا دارد که آنها در راستای منافع حکومت و رهبر ایران باشند. اما حرف زدن از همان حقوق در مورد «منتقدان داخلی» یک شوخی دردناک است!
درباره بیانیه سپاه و سردار قاسمسلیمانی خطاب به دولت بحرین چند نکته را کوتاه بگویم و بگذریم:
۱- اول اینکه دولت روحانی باید صراحتاً مشخص کند آیا «وزارت امورخارجه» دارد با خیر؟ و یا اینکه قرار است «سپاه قدس» و حاجقاسم سلیمانی برای سیاست منطقهای آیران تصمیم بگیرند؟
۲- بیانیه تهدیدآمیز سردار سلیمانی به مقامات بحرین، همانند «بالارفتن از دیوار سفارت عربستان» هزینههای زیادی روی دست کشورمان میگذارد. انزوای فعلی ایران را شدت میبخشد و حتی ممکن است کشور را در تله جنگی جدی به دام بیاندازد. سهل است که مسئولیت تبعات بیانیه سپاه و نامه حاجقاسم سلیمانی و هر خونی که ریخته شود، بر عهده رهبری و حکومت است. و البته نشان از بیلیاقتی دولت تدبیر و امید خواهد بود.
۳- مقامات ایران نمیتوانند بیشاز این «سیاست دوگانه و ریاکارانه» خود را در داخل و خارج ادامه دهند و انتظار گشوده شدن درهای اعتماد از طرف جهان را داشته باشند. ایران نمیتواند همزمان «معترضان داخلی» خود را سرکوب و حبس و حصر کند و از کشورهای دیگر مثل بحرین، طلبکارانه بخواهد که با معترضان آن کشور با «مدارا و بر اساس حقوق مدنی!» برخورد کنند. این دوگانگی رفتارهای حکومت در داخل و خارج، مضحک و خندهدار است و از نظر جهانیان دور نمانده و نمیماند. آنها هم این ضربالمثل را شنیدهاند که «رطب خورده، منع رطب چون کند؟!»
۴- اگر آقایان رعایت حقوق مدنی و سیاسی را برای شیخ عیسی قاسم در بحرین و شیخالنمر در عربستان لازم و خوب میدانند،(که قطعاً باید رعایت شود) به طریق اولیٰ لازم است این نسخه را در مورد معترضان داخلی خود اثبات کنند و از سرکوب بیامان معلمان و کارگران و ادامه حبس و حصر زندانیان سیاسی و عقیدتی و سران جنبش سبز دست بردارند.
سلب تابعیت هر شهروندی خلاف منشور ملل متحد است. و زیرپا گذاشتن حقوق بشری و قانونی معترضان هم، در همه جای دنیا نکوهیده است. اما این «اصول مترقی» برای همه انسانها نوشته شده، نه برای شیخ زکزاکی و النمر و عیسیقاسم.
لازم است تا دیر نشده «دولت» دست سپاه و سرداران ماجراجویش را از دخالت در «امور داخلی کشورهای منطقه» کوتاه کند و سایه هرگونه برخورد و تهدیدی را از سر کشورمان دور کند. قدم اول، برائت جستن از بیانیههای مداخلهجویانه قاسم سلیمانی و سپاه درباره بحرین است.
دخالت سرداران سپاه در عرصه حساس دیپلماسی، حتماً و همواره به «جنگ و فاجعه» منتهی میشود.
بابکداد
اول تیرماه ۹۵
توییتر
تلگرام
فیسبوک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر