۱۳۹۳ فروردین ۳۰, شنبه

طراحي امنيتي: يورش به زندان؛ فعال شدن تندروها!



                         اول: پشت پرده «هجوم طراحي شده» به بند 350 اوين!
هجوم به بند 350 اوين و ضرب و شتم وحشيانه زندانيان، يك عمليات تمام عيار با "برنامه ريزي دقيق"، "هماهنگي" و با "طراحي دقيق آثار رواني آن" انجام شده است. پشت اين حمله كه توسط چندين نفر از مأموران لباس شخصي "تصويربرداري" شده، قرار است چه چيزي «پنهان» شود؟ فيلمبرداري از اين عقده گشايي، قرار است كدام زخم سوزناك حاكمان و رهبران را التيام ببخشد؟! حكومت با اين كار، مي خواهد چه پيامهايي را به خارج، به اروپا و يا حتي به اردوگاه شرق بفرستد؟! اين "شوك برنامه ريزي شده" كه جامعه ما را چنين ملتهب و مضطرب كرده، قرار است كدام "حقارت تازه حكومت" را زير هياهو و التهاب خويش پنهان سازد؟! زندانيان بي پناه بند 350 ، قرباني كدام طراحي امنيتي تازه مقامات حكومتي شده اند؟!
ضمن همدردي با خانواده زندانيان، معتقدم بايد اين خشونت عريان و حيواني وزارت اطلاعات و قوه قضائيه را به طور جدي پيگيري كنيم. اما علاوه بر اين و در حاشيه اين پيگيريها، بد نيست به اين پرسشها هم بيانديشيم. سابقه اين حكومت سرشار است از انجام اين روشها: ايجاد يك "جنجال و التهاب" براي فروخواباندن يك "افتضاح بزرگ" در جايي ديگر .


                           دوم: فعال شدن باند احمدي نژاد «طراحي بيت» است!

با دستور آيت الله خامنه اي، "باند احمدي نژاد" دوباره فعال شده اند و غلامحسين الهام "توافقنامه ژنو را ننگين و ذلت بار" ناميده است. اگر بخواهيم درباره "ريشه ننگ و ذلت" منصفانه داوري كنيم بايد به دوران قبل از توافقنامه ژنو برگرديم. يعني حقيقت اين است كه «اصل فعاليتهاي اتمي ماجراجويانه جمهوري اسلامي» ننگين، شكست خورده و ذلت آفرين بود. توافقنامه ژنو، خوب يا بد، معلول و محصول آن فعاليتهاي مشكوك و بي ثمر اتمي است كه با لجاجت رهبر پيش رفت و كشور را به خاك سياه نشاند و عاقبت به "هيچستان" رسيد! در هر حال همه مي دانند كه تمام كليدهاي "شروع و تعليق و توقف" فعاليتهاي هسته اي، فقط در دست خامنه اي بوده و هست. و هم آن تحريمها و فشارهايي كه كشور بخاطر آن لجاجت اتمي دچارش شد و هم اين ننگ و ذلتي كه به قول غلامحسين الهام بوسيله توافقنامه ژنو براي نظام اسلامي آفريده اند، همگي "دستپخت رهبر معظم!" است.
به عبارتي چه آن دوراني كه رهبر به احمدي نژاد چراغ سبز نشان داد تا به قطعنامه هاي سازمانهاي بين المللي دهان كجي كند و ايران را وارد بزرگترين تحريمهاي بانكي و نفتي و تجاري نمايد. و چه حالايي كه كشور را به گِل نشانده اند و در اين تنگناي وخيم اقتصادي، همان رهبر به روحاني و ظريف چراغ سبز نشان داده تا با غرب مذاكره كنند و فعاليتهاي اتمي را تعطيل نمايند، همواره مسئوليتها بر عهده رهبري بوده و هست. چه آن زمان و چه حالا، "مسئول نهايي" همه آن تحريمها و تنگناها و اين توافقنامه (كه به قول الهام ننگين و ذلت بار است) فقط رهبر قلدر و بي بصيرت جمهوري اسلامي است.
در اين ميان"هيأت حاكمه فاسد و متملق" جمهوري اسلامي كه در هر حالتي از اشتباهات آقاي خامنه اي حمايت مي كنند، باز هم به دنبال دشمن فرضي هستند. اين بار اولي نيست كه رهبر و حاميان او"فرافكني" مي كنند و براي شكستهاي پي در پي خويش، يكي را به عنوان "مقصر" به مردم معرفي مي كنند. غافل از اينكه همه چشمها و گوشها به روي واقعيتها باز است؛ اگرچه آنها بتوانند براي مدتي با زور و ضرب، زبانها را ببندند و قلمها را بشكنند. حقيقت را براي هميشه نمي توان كتمان كرد. حقيقت اين است كه نوك پيكان "مسئوليت" هميشه به سوي كسي است كه صاحب "تمام اختيارات" بوده است.
[فيسبوك همگاني بابك داد]  




هیچ نظری موجود نیست: