سخنان آيت الله خامنه اي در نماز عيد فطر درباره انتخابات آينده، وحشت و هراس او را از چند نكته برملا كرد. او بعد از پشت سر گذاشتن انتخاباتي سراسر تقلب و خيانت و جنايت در سال 88، اكنون مسئولان را مجددا" به «تضمين امنيت!» در انتخابات آينده فرا خوانده و گفته است: {نباید اجازه داد به چالشی برای امنیت ملی ما تبدیل شود!}
اگر معناي «امنيت ملي» را در لغت نامه حكومتي ببينيم، به معناي امنيت حكومت به كار مي رود. بسياري از محكومان اقدام عليه امنيت ملي، هيچ كاري بر عليه مردم نكرده اند و صرفا" منتقد خامنه اي و حكومت ولايت فقيه بوده اند. پس معناي واقعي جمله خامنه اي اين است كه «مبادا انتخابات آينده، براي حكومت ما، چالش امنيتي ايجاد كند»! در حقيقت اين فرمان رهبر، به معناي صدور دستور براي تكرار همان تقلبها و برخوردها و خيانتهاي انتخابات 88 است. انتخاباتي كه هنوز هم به پرونده فجايع آن رسيدگي نشده و دو نامزد معترض آن، هنوز در حبس خانگي به سر مي برند. اين سخن، پيام و تهديد آشكاري است براي نامزدهاي انتخاباتي و گروههاي سياسي كه در صورت بروز هرگونه تقلب و تغيير آراء، به اعتراض نپردازند و براي حكومت «چالش امنيتي» برپا نكنند!
اگر معناي «امنيت ملي» را در لغت نامه حكومتي ببينيم، به معناي امنيت حكومت به كار مي رود. بسياري از محكومان اقدام عليه امنيت ملي، هيچ كاري بر عليه مردم نكرده اند و صرفا" منتقد خامنه اي و حكومت ولايت فقيه بوده اند. پس معناي واقعي جمله خامنه اي اين است كه «مبادا انتخابات آينده، براي حكومت ما، چالش امنيتي ايجاد كند»! در حقيقت اين فرمان رهبر، به معناي صدور دستور براي تكرار همان تقلبها و برخوردها و خيانتهاي انتخابات 88 است. انتخاباتي كه هنوز هم به پرونده فجايع آن رسيدگي نشده و دو نامزد معترض آن، هنوز در حبس خانگي به سر مي برند. اين سخن، پيام و تهديد آشكاري است براي نامزدهاي انتخاباتي و گروههاي سياسي كه در صورت بروز هرگونه تقلب و تغيير آراء، به اعتراض نپردازند و براي حكومت «چالش امنيتي» برپا نكنند!
آقاي خامنه اي در عين حال از گروهي با عنوان جديد «منبرداران سياسي» هم انتظاراتي دارد: {منبرداران سیاسی مراقب و مواظب باشند و از انتخابات مانند نعمت الهی پاسداری كنند. البته حرفهای گوناگونی درباره انتخابات داریم كه در زمان خود مطرح خواهیم كرد.} اين سخن هم به طور ساده، دستور خودسانسوري براي فعالان سياسي است كه از حالا مراقب باشند چه مي گويند؟ و چه مي نويسند؟ و منتظر باشند آقاي خامنه اي در سخنان بعدي، مسير را به آنها نشان بدهد! اين ميان البته يك اتفاق ظريف هم افتاده؛ شخصيتهاي سياسي به «منبرداران سياسي» تبديل شده اند. اين تركيب تازه در سخنان آقاي خامنه اي، يك تركيب اتفاقي و تصادفي نيست. آقاي خامنه اي تسلط خاصي بر كلمات و فن بيان دارد و كلام را بدون منظور خاصي به كار نمي گيرد. وقتي از واژه «منبرداران سياسي» به جاي شخصيتهاي سياسي و مراجع فكري و گويندگان و نويسندگان (كه بارها از اين واژه ها استفاده مي كرد) استفاده مي كند، معناي ضمني آن را بايد دريافت و در آن تأمل كرد.
«منبر» بر خلاف كرسي استادي دانشگاه و تريبون و رسانه، در عرف معناي بخصوصي دارد. منبر محل «توليد انديشه» نيست، پس يك مرجع فكري و يك شخصيت سياسي نمي تواند يك «منبردار سياسي» باشد! زيرا وظيفه مرجع فكري و شخصيت سياسي، داشتن ايده و نظريه است و همواره براي پاسخ براي سئوالات آماده است. در مقابل منبر مكاني براي «تكرار و توضيح» نظر و سخن ديگران است كه منبردار غالبا" سواد درك و فهم آن را ندارد، اما خوب بلد است چطور پياز داغشان را اضافه كند تا آن سخن را در مغز مردم فرو كند! پس اگرچه «منبرداري» به صورت عمومي، مي تواند هم احترام انگيز و هم تحقير آميز باشد، اما منبرداري سياسي يعني تبليغ يك انديشه خاص! و يقينا" براي شخصيتهاي سياسي واژه توهين آميزي است. اگر يك منبردار مذهبي محترم نزد مسجدي ها، كسي است كه «چانه گرمي دارد و خوب اشك مردم را در مي آورد!» ولي انديشه اي و نظري از خودش ندارد تا براي مردم بگويد و عرضه كند. در واقع منبردار قرقره كننده حرفهايي است كه در منبرهاي بزرگان شنيده و گوينده ي سخناني است كه از بزرگان «نقل» مي كند! پس تركيب «منبردار سياسي» در حد و اندازه هاي يك «مرجع فكري» و يا يك «شخصيت سياسي» احترامي ندارد. منبردار سياسي بايد «نقل كننده» سخنان بزرگان (و اختصاصا" مقام رهبري) باشد و بتواند روضه هاي پرشور سياسي بخواند تا مردم را براي انتخابات تشويق و تنور انتخابات را داغ كند. منبردار سياسي از خودش چيزي براي گفتن و نظري براي بيان كردن ندارد. منبردار سياسي نهايتا" فرد طوطي صفتي است كه همان چيزهايي را تقليد مي كند كه در پس آينه به او گفته مي شود. مانند گويندگان صداوسيما و يا مداحان حكومتي كه منبري در اختيار دارند كه مي توان به سادگي از آنها گرفت و به ديگران داد!
از نگاه آقاي خامنه اي، منبردار سياسي خوش قريحه كسي است كه بتواند مديحه سراي افكار رهبري باشد. به آن جلا بدهد و از تندي آن، حريري دروغين ببافد و در گوش مردم، آن را زمزمه كند. منبردار سياسي بايد سخنان ايشان را با «چانه گرمش» تبيين و تبليغ كند و همواره نگاهش به لبخند و اخم «آقا» باشد و روضه هايش را بر اساس اميال رهبري بالا و پايي ببرد. در عموم مراسم مذهبي و روضه هايي كه در بيت رهبري تشكيل مي شود، منبردار و مداح و روضه خوان، گوشه چشمي به چهره آقاي خامنه اي دارد تا بر وفق مراد او، هركجا لازم شد مجلس را گرم و يا سرد كند. اكنون رهبر جمهوري اسلامي براي تضمين امنيت انتخابات آينده و دوري حكومتش از چالش هاي انتخاباتي، چشم به چانه گرم «منبرداران سياسي» دارد و چون مي داند منبرداران سياسي راحت تر از مراجع فكري به فرمانهايش گوش مي سپارند، براي آنها تعيين وظيفه مي كند كه چه بگويند و چه نگويند. آقاي خامنه اي به خوبي مي داند منبردار، غالبا" آدم زبون و ضعيف و فرمانبرداري است. و براي يك رهبر خودكامه كه از هر انديشه نو و از هر صاحب انديشه اي مي ترسد، سپردن امور انتخاباتي به منبرداران سياسي، خيلي بهتر از اين است كه كار را به «مراجع فكري» و «شخصيتهاي سياسي» بسپارد كه ممكن است گاهي مانند محمد نوري زاد، خود وي را مورد پرسش قرار بدهند.
«منبر» بر خلاف كرسي استادي دانشگاه و تريبون و رسانه، در عرف معناي بخصوصي دارد. منبر محل «توليد انديشه» نيست، پس يك مرجع فكري و يك شخصيت سياسي نمي تواند يك «منبردار سياسي» باشد! زيرا وظيفه مرجع فكري و شخصيت سياسي، داشتن ايده و نظريه است و همواره براي پاسخ براي سئوالات آماده است. در مقابل منبر مكاني براي «تكرار و توضيح» نظر و سخن ديگران است كه منبردار غالبا" سواد درك و فهم آن را ندارد، اما خوب بلد است چطور پياز داغشان را اضافه كند تا آن سخن را در مغز مردم فرو كند! پس اگرچه «منبرداري» به صورت عمومي، مي تواند هم احترام انگيز و هم تحقير آميز باشد، اما منبرداري سياسي يعني تبليغ يك انديشه خاص! و يقينا" براي شخصيتهاي سياسي واژه توهين آميزي است. اگر يك منبردار مذهبي محترم نزد مسجدي ها، كسي است كه «چانه گرمي دارد و خوب اشك مردم را در مي آورد!» ولي انديشه اي و نظري از خودش ندارد تا براي مردم بگويد و عرضه كند. در واقع منبردار قرقره كننده حرفهايي است كه در منبرهاي بزرگان شنيده و گوينده ي سخناني است كه از بزرگان «نقل» مي كند! پس تركيب «منبردار سياسي» در حد و اندازه هاي يك «مرجع فكري» و يا يك «شخصيت سياسي» احترامي ندارد. منبردار سياسي بايد «نقل كننده» سخنان بزرگان (و اختصاصا" مقام رهبري) باشد و بتواند روضه هاي پرشور سياسي بخواند تا مردم را براي انتخابات تشويق و تنور انتخابات را داغ كند. منبردار سياسي از خودش چيزي براي گفتن و نظري براي بيان كردن ندارد. منبردار سياسي نهايتا" فرد طوطي صفتي است كه همان چيزهايي را تقليد مي كند كه در پس آينه به او گفته مي شود. مانند گويندگان صداوسيما و يا مداحان حكومتي كه منبري در اختيار دارند كه مي توان به سادگي از آنها گرفت و به ديگران داد!
از نگاه آقاي خامنه اي، منبردار سياسي خوش قريحه كسي است كه بتواند مديحه سراي افكار رهبري باشد. به آن جلا بدهد و از تندي آن، حريري دروغين ببافد و در گوش مردم، آن را زمزمه كند. منبردار سياسي بايد سخنان ايشان را با «چانه گرمش» تبيين و تبليغ كند و همواره نگاهش به لبخند و اخم «آقا» باشد و روضه هايش را بر اساس اميال رهبري بالا و پايي ببرد. در عموم مراسم مذهبي و روضه هايي كه در بيت رهبري تشكيل مي شود، منبردار و مداح و روضه خوان، گوشه چشمي به چهره آقاي خامنه اي دارد تا بر وفق مراد او، هركجا لازم شد مجلس را گرم و يا سرد كند. اكنون رهبر جمهوري اسلامي براي تضمين امنيت انتخابات آينده و دوري حكومتش از چالش هاي انتخاباتي، چشم به چانه گرم «منبرداران سياسي» دارد و چون مي داند منبرداران سياسي راحت تر از مراجع فكري به فرمانهايش گوش مي سپارند، براي آنها تعيين وظيفه مي كند كه چه بگويند و چه نگويند. آقاي خامنه اي به خوبي مي داند منبردار، غالبا" آدم زبون و ضعيف و فرمانبرداري است. و براي يك رهبر خودكامه كه از هر انديشه نو و از هر صاحب انديشه اي مي ترسد، سپردن امور انتخاباتي به منبرداران سياسي، خيلي بهتر از اين است كه كار را به «مراجع فكري» و «شخصيتهاي سياسي» بسپارد كه ممكن است گاهي مانند محمد نوري زاد، خود وي را مورد پرسش قرار بدهند.
اينكه چرا آقاي خامنه اي از روش سابق خود دست برداشته و ديگر در سخنانش از مراجع فكري و شخصيتهاي سياسي چيزي نمي گويد و چيزي نمي خواهد و اينكه چرا نگاهش به سوي «منبرداران سياسي» است، جاي تأمل جدي دارد! جاي تأمل اينجاست كه بعد از انتخابات سال 88 چه اتفاقي در كشور و حاكميت افتاده كه «رهبر فرزانه!» ديگر نيازي به شخصيتهاي متفكر و مراجع فكري ندارد و فقط به «نقل كنندگان» و منبرداران سياسي نياز دارد؟ آيا او خودكامه تر شده؟ و يا تنها تر؟ يا هر دو؟
آقاي خامنه اي اكنون بيش از هميشه خودكامه و تنهاست. تنهاتر و خودكامه تر از هميشه. او مجيزگويان رياكاري مانند حداديان و ارضي و قاليباف و رضايي و رحيم مشائي را در كنار خود مي بيند كه امروز منبردارند ولي خيزهاي بزرگي برداشته اند. آنها به زودي همديگر را براي تصاحب ثروت و قدرت خواهند دريد. پس رهبر بوي «چالش بزرگ» را از حالا احساس كرده است و با همه اشتباهاتش، توانسته بفهمد كه انتخابات آينده به كابوسي تلخ تر از انتخابات 88 تبديل خواهد شد. نگاه او به منبرداران فرومايه اي است كه به زودي كابوسهاي رهبر را به واقعيت تبديل مي كنند و «امنيت ملي آقا» را به چالش جدي تري خواهند كشيد. زيرا اينك، جنگ قدرت ميان خود گرگهاست. و گرگها منبردار و غيرمنبردار نمي شناسند. براي همين است كه در نماز عيد فطر، به جاي تزريق شادي و اطمينان به هوادارانش، به آنها نگراني و تلخي تزريق مي كند و آينده سياهي را كه شبها در كابوسهايش مي بيند، در روز عيد فطر برملا و فاش مي كند.
آقاي خامنه اي اكنون بيش از هميشه خودكامه و تنهاست. تنهاتر و خودكامه تر از هميشه. او مجيزگويان رياكاري مانند حداديان و ارضي و قاليباف و رضايي و رحيم مشائي را در كنار خود مي بيند كه امروز منبردارند ولي خيزهاي بزرگي برداشته اند. آنها به زودي همديگر را براي تصاحب ثروت و قدرت خواهند دريد. پس رهبر بوي «چالش بزرگ» را از حالا احساس كرده است و با همه اشتباهاتش، توانسته بفهمد كه انتخابات آينده به كابوسي تلخ تر از انتخابات 88 تبديل خواهد شد. نگاه او به منبرداران فرومايه اي است كه به زودي كابوسهاي رهبر را به واقعيت تبديل مي كنند و «امنيت ملي آقا» را به چالش جدي تري خواهند كشيد. زيرا اينك، جنگ قدرت ميان خود گرگهاست. و گرگها منبردار و غيرمنبردار نمي شناسند. براي همين است كه در نماز عيد فطر، به جاي تزريق شادي و اطمينان به هوادارانش، به آنها نگراني و تلخي تزريق مي كند و آينده سياهي را كه شبها در كابوسهايش مي بيند، در روز عيد فطر برملا و فاش مي كند.
عاقلان عرصه سياست و همه انسانهاي باشرف، اين انتخابات را كه از حالا فرمان تقلب آن با بهانه «تضمين امنيت!» صادر شده، تحريم خواهند كرد. مردم هم در نيمه هاي شب منتظر مي مانند تا بعد از «خون بازي گرگها» و وقتي كه آنها همديگر را بدرند، بالاخره سپيده صبح فرا برسد. شركت در انتخابات آينده، علاوه بر اينكه عبور از جوي خون قربانيان بيگناه انتخابات 88 است، حضوري گوسفندوار در اين خون بازي گرگهاست. براي شريف ماندن و براي دريده نشدن، بايد دامن از بازي شوم گرگها بركشيد. ترديد نكنيد همين منبرداران سياسي فرومايه، زودتر از آنچه تصورش را بكنيم، رسوايي بزرگتري را در انتخابات 90 رقم خواهند زد.
۴ نظر:
Yek tahlil besyar dorost. Mamnoonaz shoma ke telash mikonid agahiye omoomi ra ertegha bebakhshid.
آقای داد تفسیر جالبی است و مثلم خامنه ای در مجموع نگران هست ولیکن او با پشتبانی سپاه از احمدی نژاد قدرت بیشتری برای تقلب دارد.
خیلی عالی و زیبا و موشکافانه بود / ازتون ممنونم / به امید ریشکن شدن گرگها از ایران
اقای داد
با سلام
مقاله شما را تحت عنوان "منبرداری سیاسی " را خواندم و در عجب ماندم از اینکه چنین کلماتی را از شما می خوانم .مگر مواضع مولایتان اقای خاتمی و هم فکرانش در تلویزیون رسا را نشنیده اید که بدنبال دریوزگی سهمی در انتخابات برا ی اصلاح طلبان هستند و در واقع سهم خود را از کیک قدرت از "آقا" طلب می کنند . مثل اینکه با دوستان خود اندکی زاویه پیدا کرده اید !
با تشکر
کاوه ازاد
ارسال یک نظر