رئيس كل بانك صادرات ايران، «دكتر! سيد! محمد جهرمي» به عنوان زمينه ساز اصلي اختلاس عظيم دولتي در تاريخ ايران، ديروز بالاخره از كار خود بركنار شد و به سايه ها خزيد. او به زندگي در «سايه» عادت دارد. با اينكه يار هميشگي احمدي نژاد بوده و هست، اما بعيد است مورد پيگرد قانوني قرار بگيرد. جهرمي امروز خبر داده كه «خاوري» مديرعامل بانك ملي ايران به كانادا گريخته است و مقامات دولتي دستپاچه شده اند.
هرچه كه باشد آقاي جهرمي، به آن فرمول جادويي دست يافته است؛ «راز بقا در جمهوري اسلامي»! او داماد حجت الاسلام «علي اكبر ناطق نوري» رئيس بازرسي بيت رهبري است و به دلايل بسياري از هرگونه پيگرد احتمالي در امان خواهد ماند. آقاي جهرمي كه تا چند سال قبل «علينقي جهرمي» نام داشت، بعدها لقب «سّيد» را براي خود اختراع كرد و نامش را هم از «علينقي» به «سيد محّمد» تغيير داد و در اقدامي ناگهاني، براي خودش مدرك «دكترا» صادر كرد و شد؛«دكتر سيد محمد جهرمي»! كسي كه آنقدرها اهل «خرج كردن» بود كه مانند مرحوم «دكتر عوضعلي كردان» و «دكتر محمدرضا رحيمي»، هرگز دُمش لاي تله مجلس و قوه قضائيه گير نكند و همچنان يك «دكتر» و «سيّد» باقي بماند! او در نظام كنوني، حقيقتا" آدم زيركي است.
آقاي جهرمي به پشتوانه پدر همسرش آقاي ناطق نوري، از نوزده سالگي داماد شد و بي معطلي، درجات دولتي را پيمود و در حالي كه هنوز يك «ديپلمه مردودي» بود، به مقام فرمانداري آمل و نمايندگي بنياد مستضعفان مازندران و سپس به مقام استانداري در استانهاي مختلف رسيد. در حالي كه هنوز مدرك قبولي در ديپلم دبيرستان هم نداشت، در استانها خود را «مهندس» معرفي مي كرد و يكباره هم از ناكجاآبادي مثل دانشگاه هاوايي يا آكسفورد، مدرك دكترا خريد! آقاي جهرمي استانهاي زنجان و سمنان و همدان تا استان فارس و خطه لرستان را با كسوت «استانداري» در نورديد و پرونده هاي مختلفي از «فساد مالي و اخلاقي» تا «تقلب مشهود انتخاباتي» و «قاچاق آثار باستاني» را در پشت سر خود به جاي گذاشت. به گفته يكي از نزديكانش (آقاي «و»)، آقاي جهرمي سالها به كار مورد علاقه اش، يعني خريد و فروش و قاچاق عتيقه جات و آثار گرانبهاي ميراث ملي و باستاني از استانهاي محل مأموريتش به خارج از كشور مشغول بود و به خصوص آثار باستاني تخت جمشيد و مجسمه هاي باستاني شهرهاي استان فارس در زمان استانداري او، به طرز حيرت آوري ناپديد شدند و سر از بازارهاي جهاني درآوردند.
آقاي جهرمي در گماشتن نزديكان و اعضاي فاميل خود به مقامهاي دولتي، فقط به يك فرمول توجه داشت:«فرمول بقا»! او اين فرمول را در سيستم حكومتي جمهوري اسلامي از همان ابتدا شناخته بود و به آن عمل مي كرد ( و هنوز هم عمل مي كند!): اينكه «حق السهم بالايي ها را بده و هر كاري ميخواهي بكن!» در همين حال، آقاي جهرمي حامي قدرتمندي هم در بيت رهبري داشت ( و هنوز هم دارد) كه سالها مسئول «دفتر بازرسي بيت» بوده است: حجت الاسلام علي اكبر ناطق نوري؛ پدر همسرش! كسي كه در انتخابات سال 1376 بدون پولهاي سرسام آور آقاي جهرمي، هرگز نمي توانست سرتاسر شهرها و روستاها را از پوسترهاي چهاررنگ تبليغاتي خود كاغذ ديواري كند. اما در آن انتخابات، بخت با ناطق نوري نبود و سيدمحمدخاتمي به رياست جمهوري رسيد. كابوسي كه جهرمي را تا مدتها به شوك فرو برد. اما او باز هم از خاكستر سايه هاي خود سر برون آورد.
هرچه كه باشد آقاي جهرمي، به آن فرمول جادويي دست يافته است؛ «راز بقا در جمهوري اسلامي»! او داماد حجت الاسلام «علي اكبر ناطق نوري» رئيس بازرسي بيت رهبري است و به دلايل بسياري از هرگونه پيگرد احتمالي در امان خواهد ماند. آقاي جهرمي كه تا چند سال قبل «علينقي جهرمي» نام داشت، بعدها لقب «سّيد» را براي خود اختراع كرد و نامش را هم از «علينقي» به «سيد محّمد» تغيير داد و در اقدامي ناگهاني، براي خودش مدرك «دكترا» صادر كرد و شد؛«دكتر سيد محمد جهرمي»! كسي كه آنقدرها اهل «خرج كردن» بود كه مانند مرحوم «دكتر عوضعلي كردان» و «دكتر محمدرضا رحيمي»، هرگز دُمش لاي تله مجلس و قوه قضائيه گير نكند و همچنان يك «دكتر» و «سيّد» باقي بماند! او در نظام كنوني، حقيقتا" آدم زيركي است.
آقاي جهرمي به پشتوانه پدر همسرش آقاي ناطق نوري، از نوزده سالگي داماد شد و بي معطلي، درجات دولتي را پيمود و در حالي كه هنوز يك «ديپلمه مردودي» بود، به مقام فرمانداري آمل و نمايندگي بنياد مستضعفان مازندران و سپس به مقام استانداري در استانهاي مختلف رسيد. در حالي كه هنوز مدرك قبولي در ديپلم دبيرستان هم نداشت، در استانها خود را «مهندس» معرفي مي كرد و يكباره هم از ناكجاآبادي مثل دانشگاه هاوايي يا آكسفورد، مدرك دكترا خريد! آقاي جهرمي استانهاي زنجان و سمنان و همدان تا استان فارس و خطه لرستان را با كسوت «استانداري» در نورديد و پرونده هاي مختلفي از «فساد مالي و اخلاقي» تا «تقلب مشهود انتخاباتي» و «قاچاق آثار باستاني» را در پشت سر خود به جاي گذاشت. به گفته يكي از نزديكانش (آقاي «و»)، آقاي جهرمي سالها به كار مورد علاقه اش، يعني خريد و فروش و قاچاق عتيقه جات و آثار گرانبهاي ميراث ملي و باستاني از استانهاي محل مأموريتش به خارج از كشور مشغول بود و به خصوص آثار باستاني تخت جمشيد و مجسمه هاي باستاني شهرهاي استان فارس در زمان استانداري او، به طرز حيرت آوري ناپديد شدند و سر از بازارهاي جهاني درآوردند.
آقاي جهرمي در گماشتن نزديكان و اعضاي فاميل خود به مقامهاي دولتي، فقط به يك فرمول توجه داشت:«فرمول بقا»! او اين فرمول را در سيستم حكومتي جمهوري اسلامي از همان ابتدا شناخته بود و به آن عمل مي كرد ( و هنوز هم عمل مي كند!): اينكه «حق السهم بالايي ها را بده و هر كاري ميخواهي بكن!» در همين حال، آقاي جهرمي حامي قدرتمندي هم در بيت رهبري داشت ( و هنوز هم دارد) كه سالها مسئول «دفتر بازرسي بيت» بوده است: حجت الاسلام علي اكبر ناطق نوري؛ پدر همسرش! كسي كه در انتخابات سال 1376 بدون پولهاي سرسام آور آقاي جهرمي، هرگز نمي توانست سرتاسر شهرها و روستاها را از پوسترهاي چهاررنگ تبليغاتي خود كاغذ ديواري كند. اما در آن انتخابات، بخت با ناطق نوري نبود و سيدمحمدخاتمي به رياست جمهوري رسيد. كابوسي كه جهرمي را تا مدتها به شوك فرو برد. اما او باز هم از خاكستر سايه هاي خود سر برون آورد.
محمد جهرمي در طول سالها و با زيركي توانسته بود خود را در «سايه» و به دور از جنجالهاي خبري نگاه دارد و از همان سايه، به كسب درآمدهاي نامشروع و كارهاي اقتصادي بي حساب و تأمين «پول سياه» براي كمپين جناح راست بپردازد. او توانست در فعاليتهاي سياسي و انتخاباتي راستگرايان سابق و اصولگرايان فعلي، نقش مالي مؤثري ايفا كند اما اصراري به علني شدن حضورش نداشت. شايد رمز بقاي او، همين بود.
سال 1384 وقتي احمدي نژاد به قدرت رسيد، محمد جهرمي به وزارت كار گماشته شد؛ جايي كه هيچ توجهّي را بر نمي انگيخت! زيرا همواره نگاه رسانه ها و مردم به وزيران كشور و امور خارجه و اطلاعات و ارشاد است. بدين ترتيب «وزارت كار و امور اجتماعي» به عنوان حياط خلوت تيم احمدي نژاد به جهرمي سپرده شد تا در سكوت به كار بپردازد و اختلاس هاي بزرگ و برداشتهاي كلان مالي از خزانه ملي را تدارك ببيند! اينگونه بود كه محمد جهرمي در تبديل تيم احمدي نژاد به يك قدرت اقتصادي بزرگ نقشي اساسي داشت. او چند طرح زيركانه براي اختلاس هاي پنهان و دزديهاي كلان درانداخت كه حقيقتا" هوشمندانه و زيركانه بودند. جهرمي ابتدا با طرح «ايجاد بنگاههاي اشتغالزاي زود بازده» آغاز كرد و كمي بعد طرح «صندوق مهر امام رضا» را كليد زد. دو طرحي كه ميلياردها دلار از بودجه كشور را به يكباره بلعيدند و از تيم احمدي نژاد، يك كارتل عظيم اقتصادي و خطرناك ساختند كه آقاي خامنه اي، هرگز جرأت مقابله با آن را نيافته است. دعواهاي امروز بر سر اين اختلاس سه هزار ميليارد توماني، بخشي از تلاش حاميان آيت الله خامنه اي ست تا از قدرت مالي تيم احمدي نژاد بكاهند و آنها را به زانو درآورند.
سال 1384 وقتي احمدي نژاد به قدرت رسيد، محمد جهرمي به وزارت كار گماشته شد؛ جايي كه هيچ توجهّي را بر نمي انگيخت! زيرا همواره نگاه رسانه ها و مردم به وزيران كشور و امور خارجه و اطلاعات و ارشاد است. بدين ترتيب «وزارت كار و امور اجتماعي» به عنوان حياط خلوت تيم احمدي نژاد به جهرمي سپرده شد تا در سكوت به كار بپردازد و اختلاس هاي بزرگ و برداشتهاي كلان مالي از خزانه ملي را تدارك ببيند! اينگونه بود كه محمد جهرمي در تبديل تيم احمدي نژاد به يك قدرت اقتصادي بزرگ نقشي اساسي داشت. او چند طرح زيركانه براي اختلاس هاي پنهان و دزديهاي كلان درانداخت كه حقيقتا" هوشمندانه و زيركانه بودند. جهرمي ابتدا با طرح «ايجاد بنگاههاي اشتغالزاي زود بازده» آغاز كرد و كمي بعد طرح «صندوق مهر امام رضا» را كليد زد. دو طرحي كه ميلياردها دلار از بودجه كشور را به يكباره بلعيدند و از تيم احمدي نژاد، يك كارتل عظيم اقتصادي و خطرناك ساختند كه آقاي خامنه اي، هرگز جرأت مقابله با آن را نيافته است. دعواهاي امروز بر سر اين اختلاس سه هزار ميليارد توماني، بخشي از تلاش حاميان آيت الله خامنه اي ست تا از قدرت مالي تيم احمدي نژاد بكاهند و آنها را به زانو درآورند.
در طرح «اشتغالزايي زود بازده»، محمد جهرمي با اعطاي وامهاي اشتغال زايي سه و نيم ميليون توماني به بيكاران، ظاهرا" به جنگ غول بيكاري رفت. اما در نهان هدف ديگري در سر داشت. وقتي آمار بيكاري كشور، فاجعه بار تر از سالهاي قبل از دولت احمدي نژاد اعلام شد و نرخ تورم هم به طور جهشي بالا رفت، معلوم شد طرح دولت براي مبارزه با بيكاري «شكست» خورده و فقط باعث ايجاد تورم بيشتر، گراني مسكن و خودرو و اخلال اقتصادي وحشتناكي شده است. اينجا بود كه جهرمي دانست بايد براي رفع اين بحران، جاي ديگري را «ساكت» كند! او يكي از اصلي ترين كساني بود كه محمود احمدي نژاد را قانع كرد تا «سازمان مديريت و برنامه ريزي» را به عنوان تنها نهاد آماري و مديريتي اقتصاد كشور منحل كند! زيرا آمار شكست طرحهاي عوام فريبانه دولت و آمار واقعي بسياري از فعل و انفعالات منفي اقتصادي دولت، توسط همين سازمان تخصصي فاش مي شد و به گوش مردم و رسانه ها مي رسيد. سازمان مديريت و برنامه ريزي منحل شد و بدنبال آن شوراي عالي پول، شوراي اقتصاد و شوراهاي عالي ديگر يكي بعد از ديگري منحل شدند و تيمي از معتمدان رئيس جمهور نظام مديريتي و اقتصادي كشور را در يك اتاق دربسته در اختيار گرفتند.
خب! پس آن ميلياردها دلار (معادل هزاران ميليارد تومان) وام «خود اشتغال زايي» به كجا رفته بود؟ حقيقت اين است كه سهم بيكاران واقعي و مردم نيازمند، از اين وامها بسيار كم بود. در عوض بسيجيان، با راحتي توانستند وامهاي خود اشتغالي را بگيرند و هرگز هم آن را پس ندهند. اما باقي پولها به نام «مردگان»، از خزانه عمومي برداشت شدند و تحت عنوان وام اشتغال به شناسنامه هاي باطله تعلق گرفت! يادمان نرود؛ اينجا ايران است. كشوري كه به اعتراف مقامات رسمي اش، بيشتر از 5 ميليون شناسنامه «افراد متوفي» هنوز در سامانه اداري كشور وجود دارد و هنوز «در گردش» هستند. با اين شناسنامه هاي باطله مي توان براي نامزهاي انتخاباتي رأي نوشت. مي توان شكايت و طومار بر عليه افراد و روزنامه ها نوشت. مي توان در دادگاههاي غيابي شهادت داد و مي توان از بانكها، وامهاي كلان گرفت! خبرهاي تأييد نشده اما موثق مي گويند از اين شناسنامه هاي باطله در انتخابات مختلف سوء استفاده شده است. اين بار آقاي جهرمي تصميم گرفت يك استفاده «غير انتخاباتي» هم از اين شناسنامه ها بكند! نتيجه اينكه مردگان بسياري، به متقاضيان وام خود اشتغالي «زود بازده» در سيستم بانكي كشور افزوده شدند و بعد از دريافت وامهاي خوداشتغالي، هرگز آن پولها را به بانكها پس ندادند! زيرا بعد از دريافت وام، شناسنامه شان باطل شده و مسير برگرداندن وامهاي سه و نيم ميليون توماني آنها به خزانه عمومي، مسدود شده بود! پولها اما در جيب افراد ديگري بود! با تمام اين ترفندها، طرح اشتغال زايي دولت «مهرورز» بعد از اينكه ميلياردها دلار پول از خزانه كشور را بالا كشيد، به اعتراف همين دولت به شكست كامل منتهي شد و هرگز باعث كم شدن آمار بيكاران كشور نشد، بلكه بر ميزان تورم پولي (به خصوص در بخش مسكن و اجاره بهاي خانه) به شدت افزود و در عرض دو سال، اجاره بهاي خانه ها را تا سه برابر افزايش داد و نام مردگان بيخبر را در فهرست بدهكاران به سيستم بانكي به بايگاني ها اضافه كرد.
محمد جهرمي در پرداخت وامهاي اشتغال زايي و بدون بازگشت به «بسيجيان بيكار» گشاده دستي فراواني كرد و از آنها عملا" لشگري از نيروهاي «آماده سركوب» ساخت تا در ايام ضروري، در خدمت دولت مهرورز قرار بگيرند. آنان از حمله به منزل شخصيتهاي سياسي تا سنگباران كردن بيوت مراجع تقليد، تا تقلب وسيع انتخاباتي و سركوب مردم و پرت كردن دانشجويان از ساختمانها شركت كردند و حقوق روزانه شان تا «سيصد هزار تومان» هم افزايش يافت.
هنوز هيچ پيگيري قضايي درباره عمق فساد مالي كه جهرمي در دوران تصدي اش (فقط بر وزارت كار و امور اجتماعي) مرتكب شده، صورت نگرفته و سرپوش آن فساد، هنوز برداشته نشده است.
محمد جهرمي سپس احمدي نژاد را مجاب كرد تا «صندوق تعاون» را در صندوق تازه تأسيسي به نام «صندوق مهر امام رضا» ادغام كند تا پرداخت وامهاي اشتغالزايي، از گزند پيگيري احتمالي مجلس و قوه قضاييه در امان بماند. بدين ترتيب بودجه هنگفت صندوق تعاون به صندوق «مهر امام رضا» منتقل شد و وزير كار هم از پاسخگويي قانوني درباره سرنوشت وامها معاف شد. اگر صندوق تعاون، ناگزير بود سالانه عملكرد مالي خود را به ديوان محاسبات كشور و نهادهاي مالياتي اعلام كند، صندوق مسكن مهر امام رضا به عنوان ثروتمندترين بنگاه اقتصادي به هيچ نهادي پاسخگو نبوده و نيست. هنوز هم نمي توان تخميني از سوء استفاده هاي مالي آقاي جهرمي و تيم احمدي نژاد از اين بنگاه بزرگ اقتصادي ارائه كرد. اما آمارهاي تخميني مي گويند اشتغال، هنوز بزرگترين معضل حل نشده دولت احمدي نژاد است و بيشترين پول خروجي از خزانه دولت نهم و دهم، با شعار «رفع بيكاري» روي داده است.
اكنون مهمترين متهم اختلاس سه هزار ميليارد توماني، كسي نيست جز «دكتر محمدجهرمي!». سايه نشيني كه بيشترين پاداش دولتي را به عنوان «كارانه / نزديك پانصد ميليون تومان براي عيدي!» از رئيس دولت كودتايي دريافت كرد و آنقدرها پول در كيسه اش دارد كه قاضي و قاضي القضات و حتي مقامات بالاتر را هم بخرد و ماننده بردگان آزادشان كند. پس داستان محمد جهرمي هنوز تمام نشده است. اگرچه امروز به ظاهر از رياست بر بانك صادرات ايران بركنار شده، اما او دوباره به تاريكي سايه ها خزيده است و فرمول بقاي دائمي در جمهوري اسلامي را هنوز از ياد نبرده است. ترديد نكنيد او و عوامل اصلي اختلاسهاي دولتي هرگز محاكمه نخواهند شد. زيرا حداقل محمد جهرمي از بسياري از مقاماتي كه به آنان رشوه و باج داده، سند و مدرك در اختيار دارد. شايد صدها سند از آن 140 هزار سند تخلفي كه محمود احمدي نژاد به تازگي تهديد كرده كه از 314 مقام عاليرتبه حكومتي فاش خواهد كرد، از جمله همان اسنادي باشند كه محمد جهرمي در جمع آوري و ثبت آنها تلاش كرده است.
فساد لاعلاج و سرطاني، تا عمق جان جمهوري اسلامي رخنه كرده و «اصلاح» اين حكومت، امري ناممكن است. اين را براي كساني گفتم كه هنوز هم در خيال خام اصلاح كردن اين نظام فاسدند.
خب! پس آن ميلياردها دلار (معادل هزاران ميليارد تومان) وام «خود اشتغال زايي» به كجا رفته بود؟ حقيقت اين است كه سهم بيكاران واقعي و مردم نيازمند، از اين وامها بسيار كم بود. در عوض بسيجيان، با راحتي توانستند وامهاي خود اشتغالي را بگيرند و هرگز هم آن را پس ندهند. اما باقي پولها به نام «مردگان»، از خزانه عمومي برداشت شدند و تحت عنوان وام اشتغال به شناسنامه هاي باطله تعلق گرفت! يادمان نرود؛ اينجا ايران است. كشوري كه به اعتراف مقامات رسمي اش، بيشتر از 5 ميليون شناسنامه «افراد متوفي» هنوز در سامانه اداري كشور وجود دارد و هنوز «در گردش» هستند. با اين شناسنامه هاي باطله مي توان براي نامزهاي انتخاباتي رأي نوشت. مي توان شكايت و طومار بر عليه افراد و روزنامه ها نوشت. مي توان در دادگاههاي غيابي شهادت داد و مي توان از بانكها، وامهاي كلان گرفت! خبرهاي تأييد نشده اما موثق مي گويند از اين شناسنامه هاي باطله در انتخابات مختلف سوء استفاده شده است. اين بار آقاي جهرمي تصميم گرفت يك استفاده «غير انتخاباتي» هم از اين شناسنامه ها بكند! نتيجه اينكه مردگان بسياري، به متقاضيان وام خود اشتغالي «زود بازده» در سيستم بانكي كشور افزوده شدند و بعد از دريافت وامهاي خوداشتغالي، هرگز آن پولها را به بانكها پس ندادند! زيرا بعد از دريافت وام، شناسنامه شان باطل شده و مسير برگرداندن وامهاي سه و نيم ميليون توماني آنها به خزانه عمومي، مسدود شده بود! پولها اما در جيب افراد ديگري بود! با تمام اين ترفندها، طرح اشتغال زايي دولت «مهرورز» بعد از اينكه ميلياردها دلار پول از خزانه كشور را بالا كشيد، به اعتراف همين دولت به شكست كامل منتهي شد و هرگز باعث كم شدن آمار بيكاران كشور نشد، بلكه بر ميزان تورم پولي (به خصوص در بخش مسكن و اجاره بهاي خانه) به شدت افزود و در عرض دو سال، اجاره بهاي خانه ها را تا سه برابر افزايش داد و نام مردگان بيخبر را در فهرست بدهكاران به سيستم بانكي به بايگاني ها اضافه كرد.
محمد جهرمي در پرداخت وامهاي اشتغال زايي و بدون بازگشت به «بسيجيان بيكار» گشاده دستي فراواني كرد و از آنها عملا" لشگري از نيروهاي «آماده سركوب» ساخت تا در ايام ضروري، در خدمت دولت مهرورز قرار بگيرند. آنان از حمله به منزل شخصيتهاي سياسي تا سنگباران كردن بيوت مراجع تقليد، تا تقلب وسيع انتخاباتي و سركوب مردم و پرت كردن دانشجويان از ساختمانها شركت كردند و حقوق روزانه شان تا «سيصد هزار تومان» هم افزايش يافت.
هنوز هيچ پيگيري قضايي درباره عمق فساد مالي كه جهرمي در دوران تصدي اش (فقط بر وزارت كار و امور اجتماعي) مرتكب شده، صورت نگرفته و سرپوش آن فساد، هنوز برداشته نشده است.
محمد جهرمي سپس احمدي نژاد را مجاب كرد تا «صندوق تعاون» را در صندوق تازه تأسيسي به نام «صندوق مهر امام رضا» ادغام كند تا پرداخت وامهاي اشتغالزايي، از گزند پيگيري احتمالي مجلس و قوه قضاييه در امان بماند. بدين ترتيب بودجه هنگفت صندوق تعاون به صندوق «مهر امام رضا» منتقل شد و وزير كار هم از پاسخگويي قانوني درباره سرنوشت وامها معاف شد. اگر صندوق تعاون، ناگزير بود سالانه عملكرد مالي خود را به ديوان محاسبات كشور و نهادهاي مالياتي اعلام كند، صندوق مسكن مهر امام رضا به عنوان ثروتمندترين بنگاه اقتصادي به هيچ نهادي پاسخگو نبوده و نيست. هنوز هم نمي توان تخميني از سوء استفاده هاي مالي آقاي جهرمي و تيم احمدي نژاد از اين بنگاه بزرگ اقتصادي ارائه كرد. اما آمارهاي تخميني مي گويند اشتغال، هنوز بزرگترين معضل حل نشده دولت احمدي نژاد است و بيشترين پول خروجي از خزانه دولت نهم و دهم، با شعار «رفع بيكاري» روي داده است.
اكنون مهمترين متهم اختلاس سه هزار ميليارد توماني، كسي نيست جز «دكتر محمدجهرمي!». سايه نشيني كه بيشترين پاداش دولتي را به عنوان «كارانه / نزديك پانصد ميليون تومان براي عيدي!» از رئيس دولت كودتايي دريافت كرد و آنقدرها پول در كيسه اش دارد كه قاضي و قاضي القضات و حتي مقامات بالاتر را هم بخرد و ماننده بردگان آزادشان كند. پس داستان محمد جهرمي هنوز تمام نشده است. اگرچه امروز به ظاهر از رياست بر بانك صادرات ايران بركنار شده، اما او دوباره به تاريكي سايه ها خزيده است و فرمول بقاي دائمي در جمهوري اسلامي را هنوز از ياد نبرده است. ترديد نكنيد او و عوامل اصلي اختلاسهاي دولتي هرگز محاكمه نخواهند شد. زيرا حداقل محمد جهرمي از بسياري از مقاماتي كه به آنان رشوه و باج داده، سند و مدرك در اختيار دارد. شايد صدها سند از آن 140 هزار سند تخلفي كه محمود احمدي نژاد به تازگي تهديد كرده كه از 314 مقام عاليرتبه حكومتي فاش خواهد كرد، از جمله همان اسنادي باشند كه محمد جهرمي در جمع آوري و ثبت آنها تلاش كرده است.
فساد لاعلاج و سرطاني، تا عمق جان جمهوري اسلامي رخنه كرده و «اصلاح» اين حكومت، امري ناممكن است. اين را براي كساني گفتم كه هنوز هم در خيال خام اصلاح كردن اين نظام فاسدند.
۲۴ نظر:
"... ديروز بالاخره از كار خود بركنار شد و به سايه ها خزيد. او به زندگي در «سايه» عادت دارد." چه تمثیل زیبایی به کار بردید. به راستی بسیاراند آن هایی که به زندگی در "سایه" عادت دارند...
مقاله ی بسیار خوبی بود و چه با استدلال و منطق تاریکی ها و نقطه های ابهام را برای خواننده روشن کردید. آفرین به شما
چطور داماد ناطق نوری در دستگاه احمدی نژاده؟؟؟
آورین، آورین
جناب بابک داد من از طرفداران نوشته های شما و ادبیات و صدای مهربان و محترمتان هستم-مثل همیشه واقعا عالی بود--لطفا برنامه حظور در شبکه های تلویزیونی را به شکلی اطلاع دهید تا بتوانم مصاحبه هایتان را ببینم-موفق باشی برادر آگاه و مهربانم
زنده و پاینده باشید
درک و هضم این هم اتفاقت جورو وا جور به وسیله این انسانهای آسمانیِ خدا دار برای منِ انسان زمینی خیلی مشکله. جناب آقای داد ۳۲ ساله که این حکومت دم از اسلام و ارزشهای اسلامی میزنند. ارزشهای اسلامی که من میشناسم و از کودکی به یاد دارم ، یعنی برابری، برادری،عدالت،محبت، دوستی، راستگوی، مهربانی و مساعدت نسبت به انسانهای تهی دست جامعه. همه اینها به همت این سیستم اسلامیِ ناب رخت از از جامعه بر بسته.البته این هم باید بگویم که ما مردم خود با فرهنگ چاپلوس پرور و تملق پرور مقصر اصلی این ماجرا هستیم.
در یک سفر کوتاه از صدها صحنه ناامید کننده و فاجعه وار که این مافیا بر سر ایران آوردند یکیش ازدیاد مافوق تصور `دست فروشان` بود. یعنی نیروهای کاری ک باید در تولیدیها و کارخانهها مشغول درامد سازی باشند مشغول ب فروش ماس ماسک در کوچهها و از جمله داخل مترو بودند. یک خانوم چادری که با دندان چادرشو میجوید ک نکنه از سرشون بیفته یا شاید از شرم، تو مایه سنی ۴۰ تا ۵۰ مشغول فروش لباس `زیر خانمها ` و دختر خانوم زیبایی یه مقدار بالاتر جوراب میفروخت که خیلی این صحنه تکونم داد، جفتشون این کاره نبودند و درد در چهره با ابروشون بدون انکار پیدا بود! من نمیدونم دیگه چی بگم! فقط این ک از خودم خجالت میکشم از هممون خجالت میکشم. حالا بگید سهم امثال مثل جهرمی فاسد و امثالهم در این بیچارگی ها، حالت تهوع میگیرم وقتی میبینم این ضلالت را
هردم ازين باغ بري ميرسد - گاو كه دررفت خري ميرسد
در جلسه خدا حافظی از وزارت کار با دستور این شخص کار فرمایانی که از طرح بنگاههای زود بازده وام گرفته بودند مجبور شدند هر کدام ده سکه جمعا بیش از 2000 سکه بیارند به این هم رسیدگی کنید تمام کارکنان وزارت کار مطلع اند.
ترو خدا تکلیف دوهزار سکه اهدایی کارفرماها در وزارت کار به جهرمی را هم رسیدگی کنید
سلام بابک عزیز
همیشه نوشته هایت سرشار از صمیمیت و آگاهیست، خیلی دوستتون دارم خودتون و نوشته هاتون رو
شاید بتوان بعد از حکومت ولایت وقیح، اوضاع اقتصادی را بهبود داد، با چنین جنایتکاران دستپخت این حکومت چکار باید کرد؟ چقدر از مال بیت المال باید خرج درمان آنها شود تا انسان شوند؟ و آیا اوصولا این امکان هست که این جنایتکاران دوباره انسان شوند؟ تبریک به مقام والای ولایت وقیح!!! خیلی کار داریم که به انجام رسانیم بعد از حکومت ولایت وقیح!
آخر برادر عزیزم در مممکتی که مردم مرک تدریجی در سکوت را انتخاب کردند مگر از دستاندرکاران میشه بیش از این انتظار داشت؟
در ظمن اکثر مردم ایران همه به نوبه خود اگر فرصتی دستشان بیاید از این کارها میکنند برای همین این چیزهابراشون غیر قابل تحمل نیست. به چشم هم چشمیهای ایرانیها نگاه کنید چه در ایران چه در خارج میفهمید این رفتارها از کجا سرچشمه میگیرد. اگر این اتفاق در کشورهای دیگر اتفاق افتاده بود الان همه در خیابانها بودند و قیامت راه افتاده بود.
اینها روی مافیا وپدر خوانده ها را سفید کردندروی دست کارتل ها بلند شده اند .مافیاها حداقل با قاشق پیشانیشان را سیاه نمیکنند تا نشان عبادت بیش از حد باشد به اسم اسلام مبارزین را کشتند یا در زندان کردند فساد چپاول غارت بیت المال دروغ تجاوز کشتار.. سانسور در بند کردن دموکراسی..چه چیز مثبتی در کارنامه 32 ساله خود دارند.من از این حکومت اخوندهاوملایان نغرت دارم
از ماست که بر ماست
دست و پنجه تون درد نکنه. از امشب از خواننده های پرو پا قرص شما هستم. مرسی . مرگ بر جمهوری اسلامی
اقای داد درود برشرافتت
اقای داد خیلی خوب بود فقط وقتی منابع یا مدارکی را اعلام نمیکنید جا برای انکار وسواستفاده دیرباوران باز میشود.
سلام آقای داد- باز هم نقدی ظریف ارائه دادید.راستی عکس خودتان در صفحه اصلی وبلاگتان هم خیلی زیباست.امیدوارم مثل همین عکس همیشه چهره تان خندان و در سلامتی کامل به سر برید.خدا همیشه محافظتان باد.
سلام آقای داد
واقعاً مطلب جالبی بود
نمیدونم چی بگم
راستی یه سوالی برام پیش اومده که اگه شما بدونین خیلی خوشحال میشم
یه ایمیل برام اومده بود که درآمد نفتی ایران 217 میلیارد دلار هستش در سال
از طرفی کل بودجه ای که اینها تصویب میکنن 60 میلیارد دلاره
بقیه این پول کجاست؟ کسی میدونه؟
با درود و سپاس فراوان : شهرام
با سلام:
این آدم احمق بی شرف واقعا آدم مناسبی برای احمدی نژاد بود و واقعا در و تخته خوب با هم جور شدن. از این آدم بی لیاقت تر و نا مدیر تر وجود ندارد در زمان استانداری استان فارس را به مخروبه ای تبدیل کرد و رفت که پس از 12 سال بدتر شد که بهتر نشد.
جمهوری اسلامی بجای اعزام نیرو برای جنگ و نابودی بنظر من باید مدیرانی چون جهرمی را اعزام کند
باسلام وخسته نباشیدخداروشکرمیکنم که بعدازمدتهابه نوشته ومقالات شما دست پیداکردم وازاین بابت بسیارخوشحال هستم من مقالات شمارادردوران مخفی شدن وسرکارگذاشتن سربازان گم نام امام زمان دنبال میکردم من شماروفردی شجاع وقوی میدانم ای کاش ماهم کمی ازشجاعت ودلیری شمارو داشتیم ازمطالب وافشاگریهایتان بسیارسپاسگزارم همیشه موفق وپیروز باشید
باسلام وخسته نباشید جناب داد امیدوارم شراین دزدان ناخلف ازسرملت ایران کم بشه که این رشته دزدی سردرازدارد
درود
به نام ايران
بابك جان مقاله عالي اي بود. واقعاً عالي بود. باور كن دارم كلافه ميشم از اينكه نابودگران ايران و حال و وضعشون رو مي بينم و كاري از دست من بر نمي ياد. گاهي با خودم فكر مي كنم گور باباي حقوق بشر، آخه چجور مرگي سزاوار اين كركسان است كه بتواند حداقل مرهمي بر دل دردكشيده اين ملت باشد. آيا نبايد اينها را زنده زنده تكه تكه كرد. آيا سزاوار نيست كسي را كه اين چنين ايران را غارت مي كند و مدعي ايراني بودن هم هست، با ارهي چوب بري ريز ريز كرد. چه مجازاتي برايشان بايد در نظر گرفت كه عدالت در موردشان اجرا شود! كه اين همه دل شكسته آرام گيرد! اين همه شكم گرسنه سير شود! كه اين همه آثار به يغما رفته ميراث ملي اين مملكت بازگردد! كه كه كه ... دارم ديوونه مي شم!! فقط همين!
ارسال یک نظر