۱۳۸۹ اسفند ۱۱, چهارشنبه

جنبش نيازمند «تغيير روش» است! / «سه شنبه هاي خريد» يا «روزهاي ممتد اعتراض»؟


جنبش نيازمند «تغيير روش» است!
«سه شنبه هاي خريد» يا «روزهاي ممتد اعتراض»؟
بعد از دستگيري آقايان موسوي و كروبي و همسرانشان، حكومت وارد فاز جديدي از سركوب جنبش سبز شد؛«حذف سران»! بازداشت سران جنبش، شروع فاز جديد سركوب است. ترديد نكنيد آنها اكنون تحت بدرفتاري و شكنجه اند. حكومتي كه در صلاة ظهر به دختر هاشمي رفسنجاني در خيابان حمله مي كند و مي گويد:«جرت مي دهيم!» آيا برخورد بهتري با موسوي و كروبي و همسرانشان خواهد داشت؟ در اين شرايط سئوال اين است آيا جنبش بايد همچنان در فاز سابق خود باقي بماند؟ آيا روش قبل، براي اين رفتارهاي تازه حكومت كارآمد و مؤثر خواهد بود؟ بعد از تغيير رفتار حكومت، آيا لازم نيست جنبش هم تغيير رفتار و تغيير تاكتيك بدهد؟
جنبش اعتراضي ايرانيان، نمي تواند و نبايد نسبت به سرنوشت آقايان موسوي و كروبي بي تفاوت بماند. دو شخصيتي كه به رغم تهديدها، حذف اطرافيان، كشتن بستگان، شكنجه فرزندان و حتي خوردن باتوم و گاز اشك آور و حصر خانگي، در تمام اين بيست ماه در كنار ملت معترض ايستادند و لحظه اي فكر سازشگري و عقب نشيني را به سر راه ندادند. آنها امكانش را داشتند كه مانند رفسنجاني و علماي اعلام(!) و جيره خوار حكومتي، در خانه هايشان بنشينند و نان و ماست شان را بخورند و سكوت كنند. موسوي و كروبي مي توانستند مثل محسن رضايي جيره خواري و حقارت را انتخاب كنند و خفقان خود را به نام «دفاع از نظام» توجيه كنند. آنها مي توانستند مثل دهها نماينده اصلاح طلب و حقير مجلس، خفقان بگيرند و سكوت كنند. يا مي توانستند مثل برخي چهره هاي ظاهرا" ناراضي و منتقد و اصلاح طلب(!)، كه ماههاست از كهكشان جامعه خارج شده اند و حتي نامي از آنها نيست، زندگي و خانواده و رفت و آمدشان را داشته باشند و نهايتا" هر از گاهي «ژست منتقد» بگيرند. موسوي و كروبي و همسرانشان خانم رهنورد و كروبي، هرگز از خون جوانان بيگناه مردم، ابزاري براي «معامله و تباني با قدرت» نساختند.(كاري كه پدر محسن روح الاميني شهيد كهريزك، با خون فرزند خود كرد و ننگي ابدي بر پيشاني اش ماند.) اما موسوي و كروبي چنين نكردند و جانانه و با تمام خانواده خود پاي حق ايستادند. آنها پاي مردم ايستادند. به همراه مردم شهيد دادند. كتك خوردند. زنداني دادند. و اكنون به زندان رفته اند. جايي كه يقين كنيد اكنون زير شكنجه هاي سختي قرار دارند تا سخناني بگويند كه دل ديكتاتور حقير را خوش بيايد و بر سوزش بيست ماهه اش، مرهمي باشد. همين شرافت و پايداري است كه هر آدمي را، حتي اگر با عقايد موسوي و كروبي اختلاف فكري داشته باشد، به تعظيم و احترام ناگزير مي كند. در كشوري كه سكوت كليد خوشبختي آدمهاست، آنها «حق» را فرياد كردند و پاي عهد خود با ملت ايستادند.
اكنون وظيفه ما چيست؟ آيا نبايد متناسب با فاز جديد سركوبها، ما هم برنامه هاي تازه و مستحكمي براي مبارزه با ديكتاتوري داشته باشيم؟ آيا برگزاري راهپيمايي، آن هم هفته اي يكبار كافي است؟ آيا نبايد قالب زمانبندي و من در آوردي «سه شنبه هاي خريد» را به «روزهاي اعتراض» تبديل كنيم؟ تعيين روزهاي سه شنبه براي تجمعات اعتراضي، درست مثل اين است كه ما به حكومت مهلتي يك هفته اي مي دهيم تا نفسي تازه كند، تجديد قوا كند، سازماندهي شود و در هر سه شنبه، تعدادي از جوانان ما را بكشد يا دستگير و زنداني و شكنجه كند. اينگونه ما فقط هفته اي يك بار، فرصت سركوب داوطلبانه(!) مردم را به اوباش حكومتي مي دهيم و هر هفته از شمار مردمي كه داراي انگيزه مبارزاتي هستند، كم و كمتر مي شود و دامنه دستگيري هاي فله اي بيشتر و بيشتر مي شود. در اين فاصله البته، حكومت نه از شكنجه و اعتراف گيري از موسوي و كروبي و ساير زندانيان دست بر مي دارد. نه اعدامها را متوقف مي كند و نه زندانيان عقيدتي را آزاد مي كند. و نه قدمي به عقب مي گذارد!
آيا ما «نذر» كرده ايم سه شنبه به سه شنبه به خيابانها برويم، كتك بخوريم، قرباني و اسير تقديم حكومت كنيم؟ چرا متناسب با اقتضائات اين مبارزه، تاكتيك و روشهاي مناسب را انتخاب نمي كنيم؟ بر اساس «روانشناسي خشم» با صراحت مي گويم طرح «سه شنبه هاي اعتراض» فقط باعث تخليه خشم و خنثي سازي شور و انگيزه هاي مردم براي حق طلبي و تغيير مي شود. گويا ما خودمان بهترين روش را براي تخليه شور حق طلبانه مردم برگزيده ايم! اگر جنبش در وضعيت كنوني، موقعيت را بدرستي نشناسد و اگر متناسب با پتانسيلي كه در مردم وجود دارد، تغيير روش ندهد و اگر متناسب با رخدادهاي تلخي كه در حال وقوع اند، نتواند روزآمد شود، ترديدي نيست هم بايد نگران جان موسوي و كروبي باشيم و هم براي صدها زنداني سرشناس و ناشناس ديگر هم عميقا" دلواپس باشيم. در حال حاضر مسئوليت تجهيز و فراخوان مردم را شوراي هماهنگي راه سبز اميد و دو مشاور آقايان موسوي و كروبي بر عهده گرفته اند. و اين يعني، شوراي هماهنگي هم مسئوليت حركت جنبش را بر عهده گرفته و هم مسئوليت خطراتي كه متوجه مردم و آقايان كروبي و موسوي است، برعهده تصميمات اين شوراست.
به نظرم شوراي هماهنگي راه سبز اميد، بايد در روشها تجديدنظر كند. با سياسيون مشورت كند و دايره بسته اي را كه اكنون حول «خودي ها» تشكيل داده، باز كند و به روشهاي نوين براي مبارزه با اين هيولاي هفت سر(نظام ولايت فقيه) تن بدهد. نبايد به صرف سخنگويي آقايان موسوي و كروبي، يك شوراي دربسته تشكيل شود و اين شورا «غيرخودي ها» را حذف كند و ارتباط خود را با بدنه جنبش و ياران اين حركت حق طلبانه ملي مسدود كند و اشتباهات بيشتري مرتكب شود.
در اين وضعيت حساس و خطير، با طرح «سه شنبه هاي خريد» نمي توان با نظامي سركوبگر مقابله كرد و اين حكومت را به آزادي زندانيان و سران جنبش و رعايت موازين ديگر مجبور كرد. اين طرحهاي عجيب، كه به شوخي و بازي كودكانه شبيه ترند تا به «تاكتيك مبارزاتي»، فقط باعث تخليه تدريجي شور و فرسايش عزم ملت براي مبارزه مي شوند. بايد اين وضعيت دشوار را به دوستان شوراي هماهنگي راه سبز اميد متذكر شويم كه ديگر نمي توان با خودي و غيرخودي كردن مردم، از آنها خواست فقط تابع فرمانها و فراخوانها باشند. اين يك حركت جمعي است و يك «خرد جمعي» و بايد فارغ از تقسيم بنديهاي خودي و غيرخودي براي قدمهاي بعدي آن برنامه ريزي شود. فراخوان بعدي بايد «يك» فراخوان براي هميشه باشد و يكبار براي هميشه، بايد مردم را به خيزش، نافرماني مدني و ماندن در خيابان تا رسيدن به هدف و اعتصابات سراسري دعوت كرد. اين حكومت اصلاح پذير، اهل مماشات و چانه زني و تغيير داوطلبانه نيست. تعارفات اصلاح طلبانه را بايد به كنار گذاشت و به جاي «سه شنبه هاي خريد» بايد «روزهاي اعتراض» را تا رسيدن به پيروزي مردم آغاز كرد.  


۴۹ نظر:

ناشناس گفت...

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم

هر خانواده ایرانی به منظور اجر اخروی یا شرکت در قرعه کشی با افتتاح حساب پس انداز قرض الحسنه صدها هزار ریال در بانک های مختلف به امید برنده شدن موجودی دارند. اگر مسئولین و دلسوزان وطن دوست به جای فراخوان و ریختن در خیابان ها ، فراخوان حضور در بانک ها را صادر فرمایند و مردم با هم به بانک ها مراجعه و حسابها را مسدود کنند چون رژیم با وجود چک پول دچار کمبود شدید نقدینگی است پس پاسخگو نیست. به همین سادگی بانک و دولت با هم مضمحل می شوند.
به امید خدا

سبز سکولار گفت...

آقای داد با شما موافقم

جدا این شورا هم داستانی شده !!! ما هر چقدر ایمیل زدیم که این سه شنبه های اعتراض مناسب نیست کسی جوابمان رانداد .
میگویند با جوانان سبز فعال داخل و خارج مشورت کرده اند و این تصمیم راگرفته اند !! والا ما از هر کی پرسیدیم که با شما مشورت شده جواب منفی بود !!! پس شورا با کی مشورت میکنه ؟

درسته که نمیشه انتظار داشت بنا به دلایلی همه چی رو شفاف بگن اما انقدر هم غیر شفاف هم ما رو گیج میکنه هم مایوس .

امیدوارم از همه گروهای بدنه جنبش نماینده هایی در این شورا باشند .چرا که ما ایمان داریم جنبش ما کثرت گرا است و از طیف ها مختلف در آن مشارکت دارند پس در مدیریتش هم این گوناگونی باید باشه .

ما بیشماریم

ناشناس گفت...

از موافقت جنبش به راهپيمائی هرروزه نيست خوب بيايد ،اين نظريه را تصويب کنيد از ۱۷ تا ۲۴ اسفند راهپيمائی هرروزه ،با خود ۱۷اسفند ميشه ۸روز فقط ۸روز بابا ۸روز فقط ۸روز،،، خسيسی هم حدی داره خجالت بکشيد بابا فقط ۸روزه

ناشناس گفت...

يه چيزيم كه من هنوز نميفهمم اصرار بر مسير انقلاب به ازاديه
اين مسير تنها مسيري هست كه تو 20 ماهه گذشته پاي ثابته تمام اعتراضات بوده ..مسلما سركوب گرا براي اين مسير تهميدات شديد امنيتي درست كردن و خوبن وارد شدن ...به طوري كه كاملا مانع از تجمع اوليه ميشن
چرا مسيراي ديگه رو در كنار اين مسير انقلاب بهش اضافه نكنيم ..مثله مسير محمد علي جناح
جاده مخصوص كرج
بزرگراه سعيدي

بخصوص پايانه ازادي كه چسبيده به خروجي هاي ميدون ازادي هستش و همين طور تمام اتوبوس هاي مسير بي ار تي به اين پايانه ميان

پور ایران زمین گفت...

بابک خان عزیزم بخشی از مردم ما زنده اند عده ای مرده اند و عده ای خود را به مردن زده اند شاید باورش برایت سخت باشد ذر این مدت 2 سالی که مهمان روزانه وبلاگت بودم شاید هیچگاه مثل امروز دل من به درد نیامد از خواندن مطلبت،آری عزیزانمان به جرم فاش گویی در زندانند و عزیزان دیگری جلوی تیر و باتوم سبک مغزان.اما من پس از پیگیری اخبار دیروز به این نتیجه رسیدم که اگر عزیزانمان اعدام هم شوند اتفاق عظیمی رخ نمی دهد زیرا برای قشر مرده و مرده نما فقط یک چیز مهم است پول ما با عشقمان در این 2سال هزینه داده ایم باز هم می دهیم اما ایا ما برای کسانی هزینه می دهیم که ارزش کار ما و زندانیان و کشتگان ما را درک می کنند کسانی که آنقدر کوته فکرند که هنوز بر سر این دوراهی مانهد اند :ه نظر مراجع چیست و اگر آن را بشوند برای کم کاری خود اشکال دیگر می تراشند .ذهن من به شدت مغشوش است اما شاید بهترین فرد برای درد و دل در این هنگامه شب برای من تو بابک عزیز در هزاران هزار کیلومتر دورتر از ایران باشی به جایت هوای وطن را تنفس می کنم باشد که امانت دار خوبی برای تحویل این هوای پاک به تو پاکباز پاک سرشت پاک گهر باشم
به امید آزادی وطن

ناشناس گفت...

اقا ترا خدا به هر که میپرستید به این شورا بگید این طرح «سه شنبه هاي خريد»
واقعن مسخرست هر روز باید اعتراض باشه مگه در مصر وتونس وبحرین ولیبی به این سبک اعتراض کردند یا میکنند؟نکنه اقایون میترسند این حکومت الهی!!!واژگون بشه؟وای به حال روزی که این جنبش ساکت بشه یا اونو خفه کنند.اقایون شورای راه سبز امید بجنبید وغفلت نکنید

سارا گفت...

آقای داد خواهش میکنم اگر برای شما هم مقدور هست همین موضوع را با این شورای هماهنگی و مشاوران موسوی و کروبی مطرح کنید.در ضمن اینها علاوه بر سیاسیون باید باید با روانشناسان و جامعهشناسان هم مشورت کنند تا بتوانند شور مبارزه را در مردم زنده کنند و افراد ترسو تر و یا قشر خاکستری جامعه را جذب کنند .این شورا اگر قادر به برنامه ریزی و هماهنگی هست باید محکمتر و فعالتر باشد اگر هم که این قدرت را ندارد به خود مردم میسپارد بهتر بود

ناشناس گفت...

من دقیقا" بعد از اول اصفند به همین نتیجه رسیدم باید این واقعیت را پذیرفت که حکومت در این 20 ماه کاملا" راه های سرکوب تطاهرات را پیدا کرده و هر بار تاکتیک عوض می کند اما ما همچنان بر یک شیوه پر هزینه و بی فایده پافشاری می کنیم. یا باید از شدت و شور و هیجان اعتراضات کاست و آن را بی هزینه کرد و منتطر فرسایش سرکوبگران باشیم یا روش های دیگر نافرمانی مدنی را انجام دهیم، آقای داد متاسفانه جامعه ایران مانند مصر و تونس آمادگی مبارزه 17 روزه و ماندن تا پیروزی در خیابان را ندارد. البته سرکوبگران در ایران اگر خطر احساس کنند روی قذافی را در کشتار و نسل کشی سفید می کنند.

ناشناس گفت...

درود،خائنین در هر لباسی که باشن چه شورا باشد چه هر شخص حقیقی‌ و حقوقی،بالاخره واسه ملت مشخص می‌شه،و بستن درب شورا یکی‌ از اشتباهات بزرگ این افراد می‌باشد،جنبش ما رنگارنگ است و باید به همه نظر‌ها احترام گذاشت،رهبری لیاقت می‌خواهد که هر کسی‌ لایق آن نیست!!آقای داد کاملا بنظر شما موافقم،پیروز باشید

Behzad گفت...

سلام :
زما نیکه سران جنبش سبز د ستگیر شد ند ، دوستی ازایران میگفت : سران جنبش که دستگیر شد ند ما ازاین موضوع شد ید أ نا را حت شد یم ولی ته د لما ن این امید را داشتیم که نما یند گا ن آ نها که درخارج از کشورهستند وهیچگو نه ترس وواهمه ای هم از دستگیرشد ن ند ارند بتوا نند موضع محکمتری دررابطه با نظا م حا کم اتخا ظ کنند ، ولی متأ سفا نه آ نها آ نقد ر مسا ئل را سرسری وشل وول گرفته اند که درسه شنبه گذ شته که مردم به خیا با نها آ مد ند ، رژیم برای سرکوب مرد م درخیا با نها وکوچه پس کوچه ها ، بجا ی به مید ا ن فرستا د ن نیروها ی سرکوبگر کارآ زموده سپا ه ، ازبچه ها ی ده دوازده سا له دبستانها ودبیرستا نها استفا ده کرده بود زیرا که بخوبی دریا فته بود که این مردم ، اگر ببینند که به یک گربه ای گفته ای پیشت فراررابرقرارترجیح مید هند ودرده تا سوراخ غا یم میشوند ! این است که بچه ها را وارد مید ا ن کرده بود ویک نفر ازآنها با تا ب دادن زنجیری به دورسرخود صد نفررافراری مید اد زیرا که مردم ما ازمبا رزه عد م خشونت فقط همین راآموخته اند که د ست به هیچ کاری نزنند وفقط فرارکنند !
منشورشما ره دو هم که آقای موسوی وکروبی بیرون دادند به تشتتت وچند دستگی بین مردم دامن زد زیرا که آ نها خواها ن فعا لیت درچها رچو ب قانون اسا سی هستند وامروز درایران همه مردم یک صدا نیستند وعد ه ای پیرو این منشورهستند وعد ای دیگر خواها ن سرنگونی کل نظا م وتا موقعی هم که همه مردم یک صدا نشوند کاری ازپیش نمیرود ! خمینی با یک صدا آ مد قا طع وبرند ه وآ ن فقط سه کلمه بود < شاه باید برود > وپیروزشد زیراکه درد را شنا خته بود ولی آقای موسوی وکروبی ونما یند گا ن آنها درد را نمیشنا سند ! حرکت این آقا یا ن مثل این میما ند که مثلأ درمخزن آ ب آ شا مید نی یک شهر لاشه ای افتا ده با شد وهمه مردم شهررا مریض کرده با شد وشما بجای اینکه بروید مخزن آب راتمیز کنید ولاشه رابیرون بیند ازید ، میآ ئید شب وروز به مردم واکسن میزنید وقرص ودارو تجویز میکنید ! آ یا با این کار ، مردم ازبیماری ومرگ نجا ت خواهند یا فت ؟!
موضوع دیگری که حرکت مردم را خنثی میکند وآنها رابه هد ف اصلیشا ن نمیرساند ، شعار تظا هرات پراکنده است که ازهمه جا شنید ه میشود ! ما با ید ببینیم هد فما ن ازتظا هرات خیا با نی چیست ؟ آ یا میخوا هیم درخیا بانها وکوچه پس کوچه ها ی شهربدویم تا ورزش کرده باشیم وبعد هم خسته وکوفته به خا نه ها ما ن باز گردید ه باشیم یا اینکه میخواهیم یک نظاذ م دیکتا توری را فلج سازیم ؟ اگر فلج سا زیست پس با ید جمع باشیم ، واین راباید بد ا نیم که با جمع هست که میتوان درخیا با نها ماند ، با جمع هست که میتوان ترافیک بوجود آورد ، با جمع هست که میتوان رادیو وتلویزیون را اشغال کرد مجلس رااشغال کرد ، بیت رهبری را اشغا ل کرد ، پادگانها ی نظامی راشغال کرد ، فقط با جمع میتوان به هد ف رسید ، با پراکند گی کاری ازپیش نمیرود .
موفق باشید .
بهزاد . 03.03.2011

ناشناس گفت...

نظر شما کاملا درسته ، ولی مساله ای که هست اینه که ما هنوز یکرنگ نشدیم برای به پا خواستن همگانی ، این سه شتبه ها می تونه شروعی بر آغاز یک طرح کلی تر بشه ،
ولی یه چیز رو می دونم ، ما خیلی بیشتریم ولی می ترسیم .
در هر صورت روز پایان دیکتاتوری نزدیکه ...

مسعود گفت...

من با نظر پور ایران زمین موافقم. با اینکه به مدت 10 سال ازوطن دور بودهام ولی احساس می کنم مردم در صحنه حضور ندارند و حکومت جبار نهایت استفاده را از بی تفافتی ملت می برد. باید راهی یافت که حداقل 10% جمعیت ایران نه 5% به صورت فعال دست به مخالفت مدنی بزنند. امیدوارم نخبگان امر راهی برای به حرکت درآوردن تودههای ملت بیابند.
ارادتمند بابک داد.
مسعود.

ناشناس گفت...

آقای داد فقط میخوام بگم کمال بیشرافتیه که اقای موسوی و کروبی و همسرانشونو تنها بگذاریم حالا بهر دلیلی.درضمن افرادباارزش دیگه ای مثل آقای تاجزاده و خانم محتشمی پور و مهساامرآبادی و مسعودباستانی هم یادمون نره.اونها هم باشجاعت ایستادن و دارن هزینه میدن.چقدر بیادشون هستیم وچکار براشون میکنیم؟حداقل میتونیم اسمشونو مرتب فریاد کنیم تا در سکوت خبری نتونن هر بلایی که میخوان سرشون بیارن.

ناشناس گفت...

آقای داد من با نظر شما موافقم ما در ایران امکانات کمی برای ارتباط با این مشاوران راه سبز ایمد داریم لطفا شما با آنان تماس بگیرید یا هر کس دیگری که می شود به نظر من هم تغییر روش بسیار بسیار مهم است حکومت کاملا در این روش موجود آبدیده شده و ما هر بار که به بیرون می آییم می دانیم چه می شود و آنها سازماندهی بیشتر می شوند تا کی این چنین باید ادامه داد جریان مانند سریالهای تکراری صدا و سیما شده از هر طریق که می دانید به وکالت از مردم سبز ایران شما چاره ای بیندیشید

raha گفت...

چقدر دلم گرفته برای حرف زدن این بود موسوی دست گیر بشه ایران قیامت میشه مگر قرار نبود اگر آقای موسوی دستگیر شد اعتصاب کنیم پس چی شد ؟اگر به طور جدی مشاوران آقایان موسوی و کروبی فراخوان بدهند برای آمدن در خیابان هر روزه و ماندن هنوز هم این پتانسیل درون مردم وجود داره که بیرون بیایند چرا تعلل می کنند فرصتی که از دست بره دیگه بر نمی گرده آقای داد خواهشا شما کاری بکنید

Unknown گفت...

پیشنهاد میشود برای زنده ماندن جنبش هر وقت که میخواهید در سطح شهر ظاهر شوید یک کیف مدارک با خود بر دارید به نشانه قطعی مخالفت با جمهوری اسلامی. در اینده هم میتوانیم با هماهنگی قبلی در یک زمان معین قلم وکاغذ را از کیف ها در بیاوریم و رای *نه* خود به جمهوری اسلامی را روی ان نوشته و در سطح شهر بر روی زمین انداخته و بدین ترتیب رفراندوم در باره جمهوری اسلامی را انجام دهیم. با فیلمبرداری از این عملیات میتوانیم پژواک بزرگی از این اکسیون در سطح جهانی به دست اوریم.
قبل از هر چیز روش های دیگری که تا به حال برای مبارزه مدنی پیشنهاد شده اند مانند: اسکناس نویسی، شعار نویسی، تظاهرات پراکنده، کم کاری وغیره. همه این روش ها یک مانع بزرگ در شرایط سیاسی کنونی ایران دارند. همه کمابیش خارج از روال عادی روزمره هستند وبرای اجرای انها باید کمابیش ریسک هایی کرد.
در روش "نهضت کیف" شما در حالی که زندگی روزمره خود را میگذرانید، یک مبارزه بسیار اشکار و نمادین و در معرض انظار شهروندان کشور و مردم جهان را دارید انجام میدهید.
قبل از هر چیز اگر مردم بگویند که حال وحوصله یک کیف با خود برداشتن را ندارند و یا روش های بهتری وجود دارد ، ما خوشحال میشویم که ما را هم از انها اگاه کنند. اما اگر میترسند که عواقب امنیتی ویا محرومیت های شغلی برایشان بوجود اورد باید گفت که انصافا این روش از همه روشهای دیگر کم خطر تر است. البته ممکن است که برخی هم بگویند این کار یک کمی مسخره به نظر میاید ویا ریختن کاغذ در خیابان کار درستی نیست. پاسخ در اینجا اینست که ما با داشتن اینچنین دولت مسخره ای از هیچ اکسیونی نباید خجل باشیم ودر ضمن قدیم ها حتی از هلیکوپتر هم اعلامیه کاغذی پرت میکردند و این کاغذ جمع شدن در سطح خیابان چیز زیاد ناجوری نیست . دولت دزد هم مجبور میشود رفتگران بیشتری استخدام کند. ( در نتیجه دولت بابد پول بیشتری حداقل در این زمینه خرج کند). حداقل صنف کاغذ فروش و کیف فروش باید از این اکسیون جانبداری کنند.
مزیت های این نهضت: 1ـ میتواند بدون لطمه زدن به زندگی روزمره اجرا شود. 2ـ مردم از اجرای ان خسته نخواهند شد زیرا زحمت بسیار کوچکی است. 3ـ قابلیت اجرای میلیونی را دارد. 4ـ اثری شبیه رفراندوم دارد. چه اینکه اثر اماری ای که از جهت جهش ناگهانی کیف به دستها مشهود میشود.(مثلا قبل از شروع اکسون 10% و پس از شروع 90%). چه اینکه با برداشتن یا برنداشتن کیف در روزهای معین (که البته مثلا رئیس شورای ملی انتخابی در خارج در اینده چگونگی ان را اعلام میکند) مردم حداقل میتوانند رای بله یا نه خود را در مورد موضوعات مختلف، با این روش نشان دهند. 5ـ میتواند نقش شعار و رای را هم به عهده بگیرد. بدین جهت که امکان این را هم فراهم میکند که مردم نامحسوس کاغذی را در کیف با خود بردارند و با یک عملیات هماهنگ شده رای خود را وشعار خود را سر یک ساعت معین روی کاغذ نوشته و در خیابان رها کنند. تصور کنید که این چه اثر شگرفی روی خود مردم خواهد گذاشت زمانیکه یکباره میلیون ها برگ کاغذ مثلا با رای "نه" به جمهوری اسلامی، در کف خیابان پخش شده اند و مردم با موبیل های خود از ان فیلمبرداری کرده اند واین فیلم ها در سطح جهانی هم پخش

ناشناس گفت...

با سلام، (مطالب زیر برای نقل قول و اطلاع رسانی برای هر فردی آزاد است.)
در خصوص برنامه جنبش سبز یک راه کار خوب به ذهن من رسیده است. بهتر آن است با توجه به اینکه تمامی اکثریت برو بچه های جنبش سبز از لحاظ وضعیت مالی در حالت مطلوبی قرار دارند بیایند و کار اطلاع رسانی را به سطحی برسانند که غیر قابل آسیب دیدن از ناحیه گروه فشار و حکومت و حتی نیروی انتظامی و حتی وزارت اطلاعات قرار بگیرد. به این نحو که بیایید از امکانات اداره پست استفاده کنیم. هر سرباز جنبش سبز در هر توانی که می تواند پاکت نامه تهیه کند. کار بعدی نوشتن یک سری آدرس های فرستنده دروغین بر روی این پاکت نامه ها است. برای نوشتن آدرس گیرنده می توانید به یکی از محله های پایین شهر یا هر جای دیگر از شهر یک مسافرت کوتاه کرده و اسم و آدرس یک کوچه یا چند کوچه را یادداشت کنید. کافی است که به پلاک های پستی آن کوچه نامه بفرستیم.

ناشناس گفت...

من صحبت ها ی شما رو قبول دارم ...
ولی متاسفانه از طرفی درصد زیادی از مردم معترضان رو حمایت نمی کنند و از طرفی حکومت تا توانسته مردم رو به جون همدیگه انداخته ... چرا باید یک بسیجی با تمام وجود هم وطن خودش رو بزنه؟؟؟
و اینکه همه حرف از شرکت در تظاهرات می زنند ولی دقیقا کنار گود نشسته اند و می گویند لنگش کن
تا زمانی که اکثریت قشر مردم همراهی نکنند روزهای اعتراض معنایی پیدا نخواهد کرد ... تا زمانی که کارمندها، و هر مخالفی دست از کار برای این حکومت بر ندارد سران حکومت ترسی به دل راه نمی دهد
اگر من هر روز به تظاهرات می روم پس کارمندها و کارگرها هم باید با من همراه شوند

ناشناس گفت...

کاملا با نظر شما موافقم .
نیروهای امنیتی با وجود تعداد بسیار زیاد خود در روزهای اخیر تاکتیک خود را تغییر دادن قبلا اجازه تشکیل هسته اصلی تجمع داده میشد و بعد سرکوب میکردند اما الان به شکل های مختلف حرفه ای تر رفتار میکنند . سه شبنه های اعتراض تنها باعث تخلیه اعتراض جوانان میشود و چون حکومت هم در ان روز اماده است باعث سرخوردگی بیشتر مردم می گردد . اقایان گمان کردند اینجا فرانسه است و معترضان ایرانی هم ناراضیان فرانسوی هستند که میخواهند علیه ژنرال دوگل راهپیمایی کنند . تا دیر نشده با اقای واحدی و ارجمند تماس بگیرید و حرف دل ما را در تهران به انها منتقل کنید . اگرچه من زیاد چشمم نسبت به اقای امیراجمند آب نمیخورد اما باید کاری کرد .

ناشناس گفت...

بهترین ساعت برای شروع اعتراضات درتهران ساعت یک الی دو بعدازظهر است .
باتجربه ای که از روز اول اسفند داریم حکومت مجبور می شود همزمان باساعت شروع اعتراضات همه بانکها ی دولتی وخصوصی را تعطیل کند وبسیاری ازادارات وسازمانها منجمله دارائی که مورد خشم مردم است را تعطیل می کند .ومدارس نوبت بعدازظهر درمناطق درگیر تعطیل شد.وبااین کار یک اعتصاب به حاکمیت تحمیل می شود.اینها اتفاقاتی بود که درروز اول اسفند رخ داد ضمن اینکه نیروهای سرگوبگر مجبورند بمدت تقریبا ده ساعت سرپا وآماده باش باشند که باعث خستگی وفرسودگی آنها خواهد شد.
ساعت 5 بعدازظهر زمان مناسبی نیست مردم بخاطر تاریک شدن هوا وترس ونگرانی از سرگوب شدید ودستگیری های مخفیانه زودتر خیابان ها را ترک می کنند .
بهترین ساعت برایشروع تظاهرات در تهران ساعت یک الی دو بعدازظهر است .

لطفا این پیام را اگر مناسب می باشد دربالاترین ودنباله لینک بگذارید .

ناشناس گفت...

من هم موافقم . نیروهای امنیتی را باید عافلگیر کرد نه اینکه انها زودتر از ما اماده سرکوب باشند . طرح سه شنبه ها اعتراض شکست خورده چون به عینه مشاهده شد که در 10 اسفند انها با اطلاع از برنامه ما ابتکار عمل را در دست داشتند . این فاجعه است لطفا کاری کنید ما که شورای راه امید را نمی شناسیم .

Unknown گفت...

با اين نظر شما بسيار موافقم البته بصورت محله اي كه به مردم كمتر لطمه واردشودوهم اينكه نيروهاي سركوبگردردراز مدت تحليل رفته و مديريت سركوب به دليل پخش نيروهادر سطح محلات توان سركوب بيشتر ازاو سلب ميگردد.

سعید گفت...

جریان این هر هفته در سه شنبه به خیابان آمدن و خود را در شرایطی نا برابر قرار دادن فقط به جنبش هزینه میفزاید و باز گشتی هم نمیدهد. باید از راهکارهای دیگر هم کمک گرفت همانند تغییر مسیر، روز، زمان، و حرکت‌های متفاوت از اعتراض‌های خیابانی. باید حرکت‌های مدنی و بدون خشونت را افزایش داد و گوی را در این میدان از سازمانهای پلیسی‌ امنیتی و بسیجی‌ و لباس شخصی‌‌های اوباش و اراذل گرفت و ابتکار در عمل به دست آورد. با یک هفته از پیش اعلام کردن اعتراضات خیابانی که کجا و چه حرکتی‌ در پیش است فقط هزینه پرداخت میشود و بس!

با ایمان به پیروزی.

ناشناس گفت...

یک سوال
اگر در ساعت مشخصی از شبانه روز به صورت هماهنگ و به مدت چند دقیقه، تمام شیرهای آب را باز کنیم، تمام وسایل برقی را روشن کنیم، مصرف کننده های گاز را تا حد امکان زیاد کنیم و از تمام خط های تلفن و موبایل استفاده کنیم، آیا این استفاده توام از این منابع موجب بوجود آمدن یک overload و شوک انرژی و قطع شدن سراسری آنها نمی شود؟

ناشناس گفت...

روزهای ممتد اعتراض این شل کن و سفت کن و یک خط در میان بازی فایده ندارد بعضی وقتها فکر میکنم دستی در پشت پرده در جریان است که مانند ترمزی جلوی هیجانات مردم را میگیرد این مسئله دلسردی می آورد ما چیمون از بقیه کشورهای منطقه کمتره

sheida_shad گفت...

با سلام و ضمن سپاس از تلاشها و هزینه های فراوانی که در راه فعالیتهای سیاسیتان پرداخت کرده اید .... به نظر من هم این طرح سه شنبه های اعتراض از طرفی خوب و اما با نگاهی کلی تر عیرمتناسب با رفتار حاکمانه ، به باور من به نوعی "جنگ فرسایشی" تبدیل میشه که برنده نهایی حکومته و به نوعی سبب کاهش روحیه و انگیزه مردم هم میشه ، مگر اینکه حوادثی چون قانع ژاله و .. پیش بیاد که یه مقدار حالت جدی تری به این جریان بده ، دست ما به مشاوران نمیرسه اما شاید صدای شما راحت تر به گوششون برسه ..
صدای ما رو بهشون برسونین ... اما توصیه ام به شما اینه که در عین حال که نظر خودتون رو میدید و من هم با اون موافقم ، اما اگه دیدید که نظر مشاوران و راه سبز به اون متمایل نشد از شما و همفکرانتون میخوام که با جنبش و تزریق انگیزه برای انجام همین حداقل هم همراه بشین ... یعنی
گر نتوان آب دریا را کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

سعی میکنیم نظر مشاوران رو تغییر بدیم و اعتراضات ممتد و پیوسته بشه ، اما اگه نشد همین رو با تمام انگیزه ادامه میدیم

به امید ایرانی آباد و آزاد
facebook : sheida_shad

ناشناس گفت...

seshanbehaye Xarid waqean masxarast.ba hokumati ke wahshyane ba mardom barxord mikonad nemitawan ba in karahaye bachegane mobareze kard. nemidanam chera bazi inqadr bar mosalemat amiz bundan takid darand? Yani chi ke mardom har chan waqt yek bar byan birun koshte beshan, batum boxaran wali shoma hichi nagid. bezarid ba aramesh bashe?? ba in rawesh haye bachegane beshinim ta 50 sale dige u mosalemt amiz shahid bedim. to ro xoda bachehaye mardomo bish tar az in be koshtan nadin age qarare hafteyi ye bar byayid birun.

ناشناس گفت...

من با حرفای اقای داد موافقم از همون اولم با این شورای راه سبز امید مخالف بودم من از این راهکارهای این شورا این حس به من دست داد که اونا زیر نظر همین حکومتن که به نفع نظام نقشه میکشن میخوان به نظام کمک کنند جنبش فرسوده بشه .و از بین بره باید کاری کرد/////؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

Irankhabar گفت...

دوست عزيز
با مطلب شما کاملا موافق هستم
به اميد آزادی ايران

ناشناس گفت...

هموطنان عزیز ما تا کی باید منتظر بمونیم تا این به اصطلاح شورای ناهمانگ از خواب بیدار شه و درک کنه که هیچ خاصیت عملی ای برای ملت و مملکت نداشته ؟ مگر ملتهای تونس و مصر و بحرین و لیبی و الجزایر و عمان شورا یا حتی رهبر داشته یا دارن ؟ این چه بساطیه که هر هفته روزی یکبار ملت رو به خوردن کتک و باطوم و حتی گلوله دعوت کنن بدون هیچ استراتژی و تاکتیک مشخصی ؟ من در شک هستم که واقعا اعضای این شورا چه سن و سالی دارن چون بعضی از ایده های اونا واقعا بچگانه و خنده دار به نظر میرسه ! با این روش اینا تا صد سال دیگه هم موفق نمیشن.انقلاب کردن استراتژی میخواد - تاکتیک میخواد - اگه اینااینکاره نیستن خب پس چراکار رو نمیدن دست خود مردم که بهتر میدونن کی و کجا و چجور اعتراض کنن ؟ من مطمئنم که آخرش هم کار به همینجا میرسه و ملت خودش تصمیم میگیره که جنبش رو اصلا ادامه نده و یا اگر باید ادامه بده چجوری و به چه روشی. به احتمال زیاد جنبش رادیکال میشه و اونوقته که ملت تکلیف خودش رو با رژیم نهایی میکنه - این شورا و دار و دستشون هم تا بحال بجز کند کردن حرکت خروشان ملت کاری نکردن و برای رژیم وقت خریدن !

آرش گفت...

بابک جان، ما به این جور مقاله ها بیشتر نیاز داریم به ویژه نویسنده های سرشناسی چون شما. بسیار روان و درست نوشتید. امیدوارم اکنون که سرنوشت مردم ایران خواسته یا ناخواسته به 'راه سبز امید' گره خورده، آقای واحدی و امیرارجمند این جایگاه حساس خود را درک کنند و درست تصمیم بگیرند. برنامه سه شنبه ها آنقدر نادرست و بی خردانه است که من به همکاری این آقایان با نظام اسلامی مشکوک شده ام.

آریا گفت...

اگر به حرفهای آقای واحدی در مورد برنامه سه شنبه ها گوش کنید ایشان دو دلیل برای این کار دارند:‌
۱- اگر اعتراضها پیوسته باشد، زندگی روزمره مردم مختل می شود.
۲- اگر بین اعتراضها خیلی فاصله بیفتد، حاکمیت راحت تر سرکوب می کند.
مورد اول که خیلی بیجاست چون مردم در این نظام اصلن زندگی ندارند که بخواهد این گونه مختل شود.
مورد دوم هم که بیشتر اسباب خنده و شک به این آقای واحدی است. احتمالن از نظر ایشان فاصله یک هفته ای زیاد نیست و رژیم نمی تواند خود را آماده سرکوب مجدد پس از یک هفته کند!
بسیار طرح بد و مشکوکی است. نمی دانم پافشاری ایشان از اینکه این طرح از داخل پیشنهاد شده چیست؟ من شک دارم که این طرح پیشنهاد حکومت باشد...

ناشناس گفت...

من مي گم حداقل اين آخر سالي را از سه شنبه تا پايان سال كنيم چون اينها مخصوصاً آخر سال آقاي موسوي و كروبي را دستگير كردند كه مصادف با تعطيلات عيد بشه بنابراين هر كاري كرديم تا پايان سال كرديم وگرنه اونا به هدفشون رسيدند. خواهش مي كنم اين موضوع را داغش كنيد خواهش مي كنم ما از ايران نمي تونيم زياد با جايي مكاتبه كنيم آقاي داد شما مي توانيد با هر جا كه لازم است تماس بگيريد تا اين آخر سالي هر روز شود. خواهش مي كنم خواهش مي كنم

ناشناس گفت...

آقاي داد خواهش مي كنم در مورد كودكان باتوم به دست و مقايسه آن با كودكان سرباز اوگاندا مطلب بنويسيد. اين موضوع با اعدام كودكان هم بي ارتباط نيست و نشانه جنايت است. خواهش مي كنم توجه مجامع بين المللي را به اين موضوع جلب كنيد. خواهش مي كنم

ناشناس گفت...

در تعجبم که چرا ما همش از شورا میخواهیم که کاری کند مسلم است که کاری که ما می خواهیم نخواهند کرد. بر شکستن این رژیم اگر میدانیم چه راهی میتوانیم بکنیم باید انجام دهیم و منتظر شورا نبود. برای مثال ماشین سرکوب باید زمینگیر شود ما همه میدانیم که شناسایی آنها مهم است چرا منتظریم . بهترین زمان شناسایی آنها است . هر بار راهپیمایی است بدون ایجاد حساسیتی بهترین کار شناسایی مزدوران سرکوب هستند. آنها را تا خانه هایشان تعقیب کنیم عکس آنها را و کلیه فامیل آنها را تهیه کنیم آدرس و عکس های انها را منتشر کنیم زندگی را برایشان سخت کنیم همین کار را برای کسانی که به مردم اجحاف میکنند انجام دهیم ما به مراتب بیشتر از آنها هستیم و امنیت انها را ما با بی تفاوتی تامین میکنیم این مزدوران را باید از ته دل بترسانیم و برای دادگاه های عدلت آماده شویم.

azar fakhr گفت...

بابک عزیز .

با درود به شما و همه دوستان سیز . چندی پیش گروهی از همه خواستند که لباس شخصی وبسیجی و پاسدار و کسانی را که در تظاهرات مردم را میزنند و دستگیر میکنند را شناسایی و نام و ادرسشان را بنویسید روزیکه مردم پیروز شوند و این حکومت فرو ریخت انها دستگیر و به دادگاه معرفی و محاکمه شوند . مسلما در بین این افراد کسانی هم پیدا میشوند که در اثر نیاز مالی و یا اعتقاد ات مذهبی چنین شغلی را پذیرفته اند و هنوز اثاری از انسانیت در وجودشان هست .در نتیجه ممکنست ظاهرا بترسانند ولی در پس زدن و یا دستگیری مردم نباشند . چقدر خوبست که این افراد هم شناسایی شوند تا در دادگاهی که بعد ازپیروزی مردم تشکیل خواهد شد عادلانه در موردشان قضاوت شود .

ناشناس گفت...

سلام بابک جان دوموردرومیخوام بگم.یکی اعتراضات کارگری و تحصن کارگران کیان تایره.چراجنبش از این حرکتهاحمایت نمی کنه؟چرارسمااعلام حمایت نمیشه و ازمردم خواسته نمیشه که حمایت کنن؟این فرصت خیلی خوبی برای یکی شدن با جنبش کارگری و تلفیق حرکتهاست.دوم اینکه باید هوشیار باشیم که این حرفای جنجال برانگیزی که فرمانده های دست دوم سوم سپاه میزنن حواس مونوپرت نکنه.حکایت حرفای اون شب مصلحی نشه که سرملتوگرم کردن و موسوی و کروبی رو ورداشتن بردن.اینا از آشوب و بحران نون میخورن.یک فرمانده سپاه تو قزوین برداشته گفته که سال 91 جوی خون جاری میشه.یکی دیگه هم گفته زمستان 90 بحرانه.باور کنید اینم بازی جدیدشونه و میخوان فعلا حواس همه رو پرت کنن و حواله بدن به یکسال دیگه.اصلا روی حرفای اینا نباید وقت گذاشت و مانور داد.بذاریم هرچی میخوان بگن.کارماواینا از حرف گذشته.اگه میتونیم فقط باید دست بعمل بشیم اگه هم نمیخوایم و میخوایم سر خودمونو بااین بازیا گرم کنیم که واویلا!فاتحه همه چی خونده است.ده هزار بار موسوی گفت تشکیل شبکه اجتماعی نه در اینترنت در دنیای واقعی برای هماهنگی و سازماندهی و آگاهی رسانی و ایجاد حرکت در سطح جامعه .کوگوش شنوا؟توروخدا این قضیه شبکه هارو جدی بگیرید.هیچ جنبشی بدون سازماندهی در سطح جامعه به جایی نمیرسه.بچه های ما جونشونو میگیرن کف دستشون و میرن راهپیمایی اما انقدر این کار بی برنامه است که هیچکس توی خیابون به بغل دستی خودش اعتماد نداره که شعاردادنو شروع کنه.شبکه این مشکلاتو حل میکنه.توروخدا شماها بعنوان فعالین ارشد جنبش روی این قضیه کارکنید.سازماندهی-اگاهی رسانی-برنامه ریزی و بازهم سازماندهی.

ناشناس گفت...

سلام
روز شنبه اول اسفند ساعت ۳ میدان انقلاب بودم. لباس شخصی ها خیابان و میدان انقلاب رو اشغال کرده بودن.مردم از پیاده روها به سمت میدان آزادی حرکت میکردن. وحشت و عصبانیت از چشم مامورها می بارید.یکی از مامورها تکبیر گفت،مردم که منتظر جرقه بودن شورع کردن به تکبیر گفتن و شعار دادن، بسیجی ها و چماق بدست ها از فرست استفاده کردن و به مردم حمله کردن...
به نظرم اگر ما با هماهنگی بیایم بیرون و فقط پیاده روها رو اشغال کنیم ، شعار نمیدیم ولی اتحادمون رو نشون میدیم . قبلا حرفامون رو زدیم و اونا میدونن ... مسیر رو تا مقصد طی میکنیم که جلوه حضور مردم سبز و مشت محکمی به صورت کودتاچی ها هست...
فقط کافیه که ساندیس خورا ببینن پیاده روها مملو از حضور سبز مردم هست که نمیتونن باهاشون کاری داشته باشن...

Unknown گفت...

من همه نظرها را نخواندم، ولی تظاهرات هر روزه باید با هدف باشد. هر روز به سوی\در مقابل صدا و سیما، و زندان اوین تا پیروزی و آزادی زندانیان سیاسی.

ناشناس گفت...

بابک جان و دیگر دوستان سلام.
با اجازه ی شما میخواستم دو مطلب را مطرح کنم:
یکی اینکه این لباس شخصیها و مداحان ولایتی تا سربازان گمنام و حتی تعداد قابل توجهی از نمایندگان کوچک و کوچک زاده تا عمامه داران شناخته شده، جمعییت اراذل و اوباش سیاسی امروز احتمالا به چند ده هزار میرسد. بد نیست که از حالا به این دست پروردگان حکومت دیکتاتور اطلاع رسانی کنیم که شناسائی همه آنها در حال انجام است و پس از پیروزی جنبش سبز جای همه شان اول پشت میز محاکمه است وپس از آن محروم از آزادی، بجای انسانهای بی گناه ووطن پرست امروز در زندانهای فراوان ایران خواهند گرفت.
دومی یک سوال دردناک است: به این کودکان و نوجوانان باتوم بدست که بجای تعلیم و تربیت از سنین ۱۳ - ۱۴ سالگی در خیابانها به کسانی که جای مادر و پدرشان را دارند حمله میکنند چه کنیم؟ واقعا اسفناک است که سرنوشت میلیونها نوجوانان ایرانی به سردار نقدی، نظامی بعثی و جاسوس پیشین عراقی، سپرده شده. او که دلش برای ایران و ایرانی نمیسوزد میخواهد کودکان و جوانان ما را همانند جنایتکاران بعثی در خدمت جاه و مقام خود وخدایان خود پرورش بدهد. یک نسل جدید کودک و نوجوان بسیج باتومی، متعلق به خانواده های فقیر، درمانده و از هم گسیخته و احتمالا معتاد ایرانی بجای اینکه حمایت و تربیت شوند در حال تبدیل شدن به مزدوران و جنایتکاران آینده است. این ظلم نسبت به این کودکان و نوجوانان کمتر از شکنجه و اعدام آنها نیست و از نظر امنیت اجتمایی و جانی و مالی نیز یک خطر بزرک برای آینده ایران است.
پیشنهاد من اینست که تمام کسانی که شاهد حضور این نوجوانان باتوم به دست بودند با همکاری خبرنگاران میدانی و فعالان حقوق بشر پرونده ی کاملی همراه با عکس و مصاحبه کودکان و خانواده هایشان تهیه کنند و بهر نحوی که ممکن است این فاجعه را به گوش جامعه بین المللی و سازمان ملل برساند تا استفاده ی ابزاری حکومت از کودکان و نوجوانان ایرانی در سرکوب جامعه ی مدنی محکوم شود .
این حکومت جمهوری که نیست اسلامی هم که نیست، انسانی هم نیست.

ناشناس گفت...

سلام
از شما چه پنهان که من به شدت به این امر مشکوکم.این سه شنبه های اعتراض بنا به گفته شما قدرت اعتراض را تحلیل میبرد و این یک اشتباه استراتژیک است.اما به نظر من یک نیرنگ برنامه ریزی شده برای آرام کردن مردم است.یک شل کن سفت کن است که صد در صد به جیب استبداد میرود.

رهگذر گفت...

سلام عمو بابك

من دوباره اومدم (منو كه يادت نرفته؟)

بعد از غيبت يه ساله رهگذر برگشته تا بگه توي اين يه سال چكارا كرده!

ازين به بعد بيشتر ميبينيم همديگه رو

بچه هارو سلام برسون عمو بابك

ناشناس گفت...

از سه شنبه تا عيد بايد به آنها وقت تجديد قوا ندهيم . يكسره تا لحظه تحويل سال
مخابرات مال سپاه است .كمي روحيه لازم است . يك فيلم پخش شده كه مردم تصوير رهبري را لگد مال ميكنند . يك بسيجي تنهايي رفت ميان انها و داشت تصوير را بيرون مي كشيد. اين از شجاعت طرف نيست از اطمينان به اينكه جنبش سبز خطري نداره بود .
كافو هاي تلفن را ميشود خراب كرد ولي درست كردنش حسابي وقت گيره

ناشناس گفت...

خدا به دادت برسد آقای داد. راهی که جنبش سبز می رود همان راهی است که رجوی و بنی صدر و ...رفته اند امیدوارم شما را چون منافقین در آغوش دشمنان ملت و کشور نبینم

بابك گفت...

برادر عزيزم بابك جان
بادرود به شما و خانواده محترمتا" از شما يك خواهشي دادشتم كه از هر طريق كه ميتواند اين آگاهي را براي حضور مردم به صورت مستمر هر روز از كانالي كه خودتان تشخيص ميدهيد كه در آنجا ميتوان برنامه ريزي و به اطلاع مردم رساند انجام پذيرد تا هم جنبش آزادي خواهي ايران تا رسيدن به اهداف خود پويا باشد و هم كودتاچيان با ادامه اين فراخوان هر روز براي لجستيك اين همه نيرو بايد هزينه و نيروي زيادي مصرف كنند و به به مرور نيرويشان كم و ريزش در درون آنها هم بيشتر خواهد شد. دليل اين هم اين است كه من درفراخوان 17 اسفند حضور داشتم ديدم كه آنها ضمن پرخاشگري به مردم به هم مي گفتند كه خسته شديم از ديروز ما در حال آماده باش هستيم كي تمام مي شود براي همين خواهش ميكنم از هر طريقي كه ميتوانيد براي اين موضوع برنامه ريزي شود يقين دارم پيروزي تزديك تر خواهد شد به اميد آزادي ايران وايراني.

ناشناس گفت...

بابك جان بادرود
از 24 اسفند تا پيروزي جنبش سبز آزادي ايران اعتراض ادامه دارد با تشكر

ناشناس گفت...

آقای داد یک مطلب را شما در نظر نگرفته اید واینکه مردم بالا خره کار وزندگی هم دارند تامین مایحتاج . هزینه های زندگی ومشکلات معیشتی شاید ایجاب نکند که هر روز به خیابان ها بیایند مگر در زمانی که اعتصابات گسترده و فراگیر در برنامه کار جنبش قرارگرفته باشد چون در این مقطع که حکومت آمادگی شدید ترین سرکوب وبرخورد با مردم را دارد گیر افتادن وازدست رفتن به معنی فروریختن یک خانوده ویک زندگی میتواند باشد وخیلی از مردم شاید در حال حاضر آماده پرداخت هزینه ای به این سنگینی نباشند

ژاله - بوشهر گفت...

بابک جان حقیقت هرگز پنهان نخواهد ماند و هرگز هم پایمال نمیشود.ممکن است دیر اتفاق افتد ولی وقوعش حتمی است.ملت با کفر زندگی می کنند ولی هرگز زیر بار ظلم نخواهند رفت.اقتدارگرايان کوته بین نايرانی! برای تحکيم اين ديدگاه توهمی و خودمحورانه که جمهوری اسلامی دموکرات‌ترين و آزادترين نظام حکومتی دنياست مجبورند دمکراسی‌های موجود دنيا را ديکتاتوری معرفی کنند.اقتدارگرايان اسلامگرا همواره به دنبال آن بوده‌اند که تبهکارانه مفاهيمی مثل دموکراسی، حقوق بشر، و پاسخگويی دولت را در حوزه‌ عمومی بی‌معنی سازند. معرفی يکی از مخوف‌ترين ديکتاتوری‌های دنيا به عنوان بهترين دموکراسی(ولی فقیه) و معرفی يکی از شکوهمندترين دمکراسی‌های دنيا(آمریکاو برخی کشورهای اروپایی) به عنوان ديکتاتوری يکی از اين تبهکاری‌هاست، گرچه آفتاب را با کف دست نمی توان پوشاند، بالاخص با دست آغشته به کشتار و شکنجه و تجاوز به حريم شهروندان!!

بابك گفت...

بابك جان بادرود جات خاليي ما رفتيم براي چهارشنبه سوري خودمان را آماد كنيم . به درود به اميد ايران آزاد و سر بلند