نكاتي درباره «بمب خبري» و آزادي سكينه!
بمب خبري، چيزي مثل بمب صوتي است كه براي انحراف توجه مردم به سوي ديگري منفجر مي شود. دزدي هاي بزرگ موزه ها، بانكها و مراكز تجاري مهم غالبا" با چند انفجار صوتي ايذايي و انحرافي در نقاط ديگر شهر شروع شده اند. جمهوري اسلامي در عرصه ايجاد جنگ رواني، هم متخصّصان زيادي دارد و هم از اين نحوه جنگ، زياد استفاده مي كند. گاهي هم البته با همه زيركي اش، مي شود دستش را از قبل خواند. يكي از نمونه هاي اخيرش، خبر آزادي سكينه محمدي بود كه با پخش تصاوير او در خانه اش، اين موج كاذب را ايجاد كرد و خبرگزاريهاي معتبر جهان و شخصيتهاي حقوق بشري را به اشتباه انداخت.
شكي نيست كه آزادي امثال سكينه آشتياني هر كسي را خوشحال مي كند، ولي آزادي ناگهاني يك محكوم به اعدام عقل پذير نيست و با شيوه خونريز اين حكومت اصلا" قابل هضم نيست. آنها براي اعدام قريب الوقوع اين زن ستمديده، ترتيب ساختن يك برنامه اعترافي ديگر را براي مخاطبان خارجي داده اند تا بتوانند افكار عمومي جهاني را تا حدي آماده اعدامش كنند!
اما بمب خبري آزادي ناگهاني(!) سكينه آشتياني و سجاد و وكيل شان، توانست براي يكي دو روز يك چيزهايي را از دايره توجه مردم دور كند. مثلا" مسئله ملي سمّي بودن هواي تهران و كشته شدن چند هزار نفري كه آمارش سهوا" از سوي يك مقام وزارت بهداشت فاش شد، چيزي بود كه زير سايه خبر آزادي سكينه از يادها رفت. آلودگي بنزين توليد داخل زير سايه خبرهاي حاشيه اي گم شد. اين خبرهاي حاشيه اي همچنين ما را از فاجعه آتش سوزي گسترده جنگلهاي گلستان غافل كرد تا ندانيم دولت «توانمند!»در اطفاي حريق عملا" شكست خورده و قادر به مهار آتش نيست. دستگيريهاي گسترده دانشجويان فعال در 16 آذر، قبل و بعد از اين روز بزرگ، حضور اميدبخش دانشجويان در مراسم روز دانشجو، بدرفتاري مأموران با زندانيان سياسي و بالاخره اعدام دسته جمعي 17 نفر ديگر در زندان وكيل آباد مشهد، و ... از ديگر خبرهايي بود كه با اين بمب خبري از آنها غفلت شد. به علاوه مذاكرات مخفيانه گروه 5+1 با مقامات ايران درباره مسائل اتمي كه در سكوت و بي توجهي مردم ظاهرا" در حال انجام است. هفته قبل سعيد جليلي خواهان «كم كردن فشارها براي شروع مذاكرات» شده بود.
جمهوري اسلامي با لشگر سايبري خود، در محيط اينترنت تلاش بسياري مي كند تا جنگهاي رواني و اخبار و شايعات گمراه كننده به راه بيندازد. اين شايعات عمدتا" اجتماعي و گاهي هم سياسي هستند. زيرا كذب بودن شايعات سياسي زودتر از شايعات اجتماعي معلوم مي شود. ولي برخي شايعات اجتماعي، مي تواند موج بزرگتري در جامعه ايجاد كند و مدت بيشتري اذهان مردم زيادي را درگير خود نگه دارد. كافي است به شايعاتي توجه كنيم كه ظرف همين ماههاي اخير در اينترنت پخش كردند و بعد از طوفان خبري چند روزه تكذيب شدند: خبرهايي مثل خبردرگذشت اكبر عبدي/ بازيگرسينما، مرگ شمائي زاده/ خواننده، فوت جميله/ رقصنده سينما، برگشتن چند خواننده به ايران، سفر مخفيانه موسوي و كروبي به شمال!، دستگيري يك اختلاس گر دولتي با ارقام نجومي!، دعواهاي لفظي و ايذايي اصولگرايان با همديگر، مربيگري ديه گو مارادونا در تيم ملي فوتبال ايران، اخراج فردوسي پور از برنامه نود!، سرطان خون و يا فوت آيت الله خامنه اي! و...
ما مي توانيم خبرها را با تحقيق بخوانيم و يا مي توانيم مطابق نقشه اي كه طراحان اين بازيهاي رواني دارند، «بازي» بخوريم. مي توانيم بدون تحقيق، خوشحال يا ناراحت بشويم و بعد بفهميم اساسا" «سر كار» بوده ايم! ما با حكومتي سروكار داريم كه خيلي از شيوه هايش شبيه گنگسترها و خيلي از شخصيت هايش به نوعي يك پا آرسن لوپن هستند. آنها خوب آموخته اند چطور ذهن ما را منحرف كنند و به چپاول خود ادامه بدهند. چيزي كه بايد در اين مواقع خوب ياد گرفته باشيم اين است كه وقتي در اين طرف شهر يك «بمب صوتي» منفجر مي شود، ترديد نبايد بكنيم كه در آن طرف شهر يك عده دزد دارند يك بانك يا موزه بزرگ را خالي مي كنند و يا دولت توانمند(!) دارد يك گند بزرگ ديگرش را مخفي مي كند. بايد مسلط تر و هوشيارتر باشيم.
۹ نظر:
راست میگویی ،این شایعات و یا به گفته خودت بمب خبری ساخته و پرداخته همین رژیم منحوسه ولی خوشبختانه با گستردگی دامنه اخبار و اطلاعات ،آقایان کور خوانده اند ودر کمتر از چند ساعت دستشان رو میشود و رسواتر از قبل میشوند .همین مثال سکینه آشتیانی، اسیر دست خونخواران ،باز هم منجر به مطرح شدن بیشتر این انسان در پیشگاه افکار عمومی شده .فراموش نکنیم بزرگترین و موثرترین دشمن این رژیم شیطانی ،همین اینترنت و فیس بوک است و اینها بد جور گرفتار این معضلند چون هر طور که حساب کنیم در عرصه اینترنت ،آرایش قوا همواره به نفع توده های میلیونی است تا به نفع مزدوران حکومتی !
مدتهاست که اینها یاد گرفته اند برخی اخبار را با بمب خبری محو کنند. خبر مردن جنتی و بازی لیلا اوتادی در نقش ندا با این اهداف و برای تحت الشعاع قرار دادن اخبار مهمتر بودند و موفق هم بودند
یک کار جدید دیگر هم یاد گرفته اند: خبرهای دردسرساز را وقتی منتشر می کنند که مصادف یک بمب خبری واقعی باشد. مثلا 16 آذر. حکم سعید ملکپور را با یک تاخیر 30 روزه ی غیرقانونی و توجیه ناپذیر در 14 آذر پخش کردند تا اصلا هایلایت نشود و فعالین حقوق بشر به آن نپردازند چون به اندازه کافی سر سکینه وشیوا مکافات داشتند و این یکی را می خواهند بی درد سر بکشند
متاسفانه موفقند. تا حالا به راحتی با این ترفند ها به مقاصد خود رسیده اند و همه به راحتی بلوف خورده ایم
سلام
حرف شما قابل تأمل است. دنیای رسانه واقعا پیچیده است و آدم باید حواسش باشد.
به نظرم رسید در وقایع رسانه ای تأمل می کنید. دوست داشتم نظر شما را در مورد «بمب ویکی لیکس» که تا همین الان تأثیرات زیادی در منطقه و در سرنوشت ایران و ایرانی داشته است بدانم. اگر چیزی نوشته اید که من از آن بی خبرم٬ لطفا لینک آن را اینجا بگذارید.
سلام جناب داد عزیز
خیلی خوشحالم که سلامتی
من کتاب صد روز با خاتمی شما رو خوندم کتابی که فکر می کنم باید و البته حتما ازش بیشتر می شنویم
ولی داستان جالب اینه که کتاب شما رو بر حسب اتفاق وقتی با یکی از دوستانم که معلم بود توی یه روستا و برای تمیز کردن کتاب خونه رفته بودم پیدا کردم
الانم دلم می ترکه وقتی کتابایی که زمان خاتمی عزیز که البته انتقاداتی هم بهش دارم اونجا فرستاده شده روستایی که می دونم خیلی کتاب خونده باشن قران بوده و مفاتیح
اما کتاب شما و مارکز و دیکنز و ی کتاب نفیس در باره ی خلیج فارس چاپ انتشارات گفتگوی تمدن ها تنها گوشه ی کوچیکی از اون توجه بود
به هر حال داستان اونو در صورت تمایل بیشتر براتون باز می کنم
اگه خواستین به وبلاگ من بیاین و یه نظر بزارین داستان و کامل می کنم براتون می فرستم
این مطلبتون هم که مثل همیشه صادقانه و بی طرفانه بود
www.rooozeno.blogspot.com
وبلاگ شعر
Babak khan aziz
salam
rana bakhshe dahom hanooz ham baz nemishavad
lotfan kholf vade nakonid o be gofteye khod amal konid
kesani ke ghazaya ra donbal mikonand mikhahand bedanand ke majera az che gharar boode ast o aan vaght ke ghazieye Mahdi ra elam kardi dar gharb e keshvar boodi ya Shomal o chejoor o ba ki kharej shodid o ...
پوتین به مارکسیست های روسی علامت داد که از wikileaks علیه امریکا استفاده کنند . مارکسیست های روسی ابتدا ان را کار خود امریکا دانستند بعد گفتند اهمیتی نداشته ما همه این مطالب را میدانستیم حالا شرو ع کرده اند از ان به عنوان ابزار تبلیغاتی علیه امریکا و دموکراسی و آزادی بیان ( چون آنها ذاتا دیکتاتوری پرستند حالا فکر میکنند بهانه پیدا کرده اند تا توجیه کنند شکنجه و کشتار و ترور های ک گ ب و کوبا و چین و کره شمالی را ) .
آقای داد سلام
نظر قبلی رو خوندیدن؟
منتظر شما هستم
آقای داد من با اجازه تان صورت مسئله ای را که طرح کردید و موضع تان را ساده می کنم تا قابل فهم تر باشد.
صورت مسئله و مشکل به همین سر راستی ست: چون جمهوری اسلامی به دلیل اجرای احکام وحشیانه سنگسارو اعدام زیر ضرب است، چون همه فهمیده اند سیستم قضائی و امنیتی آن چطور کار می کند، چون برای عالم معلوم شده اعتراف گیری چگونه صورت می گیرد و نه فقط معاوم شده که زیر نظر گرفته شده و چون موقعیتش تضعیف شده و نگاه خشم آلود افکار عمومی جهانی و حتی مناسبات سیاسی تحت تاثیر این وضعیت است، نمی شود در این موقعیت برای زندانیان سیاسی و آلودگی هوا کاری کرد!
اگر کسی فعال عرصه ای باشد مثلا فعال عرصه آزادی زندانیان سیاسی یا محیط زیست اتفاقا چنین دشمن تضعیف شده ای بهترین موقعیت را برایش فراهم می کند. موافق نیستید؟
You are absolutely correct.
We must not fall for these tactics so easily. especially since the regime has done it on several occasions to discredit the opposition
ارسال یک نظر