ارتش سايبري ايران، سربازان تاريكي!
متن مصاحبه با راديو بين المللي فرانسه
حكومت ايران، حكومتي است كه بر اساس "مدلي از دين" اداره مي شود كه با آگاهي و علم، مشكل اساسي دارد. قرائتي از دين در ايران حكومت مي كند كه في المثل براي ظهور امام زمان جاده سازي مي كند، در حاليكه در هزاران روستاي ايران، جاده سازي نشده و در برفهاي زمستاني براي ماهها راه ارتباطي شان مسدود مي شود، اما اين حكومت فكر مي كند مأمور جاده سازي براي ظهور منجي جهان است! اين قرائت از اسلام با آگاه سازي ملتها مشكل دارد و دوست دارد مردم در خرافه ها و جهل باقي بمانند تا بتواند بر قدرت باقي بماند. بنابراين طبيعي است حكومت ايران با اينترنت و سايتهاي متعدد اطلاع رساني هم مشكل دارد و به درستي تشخيص داده كه اگر پاي اينترنت به كشور باز شود، بايد بار سفر ببندد و برود. براي همين حكمت ايران سالهاست اينترنت را در ايران در كمون و عقب ماندگي نگه داشته، سرعت آن را بسيار پايين گرفته و سعي دارد بر اين اسب سركش، مهار و لجام بزند. اما خود حكومت بهتر از همه فهميده كه نمي تواند براي مدت زيادي اين كار را انجام بدهد. پس باز به درستي حكومت به دنبال مهار سايتهاي اطلاع رساني رفت و از يك طرف هم بگير و ببند وبلاگ نويس ها و فعالان اينترنتي را تشديد كرد و حتي قانوني در مجلس شوراي اسلامي به تصويب رساند كه وبلاگ نويسها را به اتهام تلاش براي براندازي نرم بتواند حتي اعدام بكند. اين سركوبهاي مستقيم را انجام داده و مي دهند.
سال قبل در همين موقع يك جوان وبلاگ نويس (اميدرضاميرصيافي) را فقط به دليل يك مطلب طنز به زندان انداختند و درست در شب عيد جنازه اش را به خانواده اش تحويل دادند و گفتند در زندان فوت كرده، در حاليكه جاي شكنجه و خونريزي روي بدنش آشكار بود. الان هم وبلاگ نويس و روزنامه نگاران اينترنتي بسياري در زندانهاي ايران كم نداريم. از طرف ديگر آمدند با امكانات نامحدود سپاه پاسداران، به زعم خودشان براي تدارك يك جنگ نرم با دشمنان مهيا شدند. از پنج سال قبل در محيط اينترنت فعال شدند و اين ارتش سايبري را با به كارگيري اجباري نفوذگران اينترنتي (هكرها) بنا كردند. ابتدا تلاش كردند يك جمعيت كذايي در اينترنت درست كنند كه اين تصور را به وجود بياورند كه شمار طرفداران حكومت ديني ايران در محيط اينترنت خيلي بالاست. در همين راستا صدها وبلاگ و وبسايت بدون مطلب و يا با مطالب مشابه و به صورتي رونويسي شده راه انداختند كه خيلي از آنها را يك نفر اداره مي كرد. بعد شروع كردند به ايذاء و آزار منتقدان در محيط اينترنت. با لباس مردم و در قالب خوانندگان و با كامنتها و ايميلهاي خود سعي كردند فضاي اينترنت را مشوه كنند و تشويش ايجاد كنند. بعد تهديدها و فحاشي ها را شروع كردند و حالا مدتي است هك كردن را در قالب سازماندهي متمركزي به نام ارتش سايبري انجام مي دهند.
اما چگونه است كه ارتش سايبري ايران علاوه بر اعمال سانسور در سايتهاي فارسي، اخيرا" به هك كردن سايتهاي خارجي مثل تويتر و سايت شهرداري اورشليم روي آورده است؟ آيا اين فاز تازه اي از اقدامات ماجراجويانه دولت ايران در كشورهاي منطقه است؟
در اين باره بايد گفت تا وقتي هدف حكومت "سانسور ملت داخل" ايران باشد، تا حدودي ايجاد يك ارتش سايبري توسط سپاه و دولت اسلامي قابل فهم است. اگرچه اقدامي غيرقابل دفاع است. اما بالاخره از ديد خودشان، حكومتي الهي است كه مي خواهد با زور و سانسور و خفقان و آدمكشي هم بر سرير قدرت بماند. همانطور كه با تشكيل نيروهاي بسيجي، كه با باتوم و اسلحه به مردم حمله مي كند، از قدرت خودش به طور فيزيكي حفاظت مي كند و معترضان را مي كشد، حالا هم آمده و يك ارتش سايبري هم در اينترنت راه انداخته تا آگاهي رساني به ملت را سركوب كند، عقايد و واقعيات را سانسور كند و نيروهاي منتقد را در دنياي مجازي هم ساكت كند. كه البته راه به جايي نمي برد. تا اينجاي قضيه به هر روي قابل فهم است.
اما وقتي ارتش سايبري ايران با امكانات عظيم سپاه و دولت جمهوري اسلامي، به فعاليت فرامرزي روي مي آورد و به سايتهاي ساير كشورها حمله مي كند تا به زعم خودشان، قدرت اسلام را به رخ جهانيان بكشانند، در دنياي امروز حكم ارتش متجاوزي را دارد كه به خاك كشورهاي ديگر حمله كرده باشد. اگر دنياي امروز بخواهد بر اساس مقتضيات دنياي مجازي به اقدامات ارتش سايبري ايران بنگرد، طبيعتا" بايد با تجاوزهايش مقابله كند و همانطور كه ارتش متجاوز صدام بعد از تجاوز به كشور كويت، بلافاصله مورد سركوب قدرتهاي جهاني قرار گرفت و وادار به عقب نشيني شد، لاجرم بايد تجاوزهاي ارتش سايبري ايران با مقابله به مثل جهانيان مواجه شود. كه باز هم طبيعتا" منجر به مشكلاتي براي كشورمان خواهد شد. اميدواريم قبل از اينكه نبردي پرهزينه در اين عرصه در گيرد، عقلانيت به حكومت ايران بازگردد و از ماجراجويي هايي مثل هك كردن سايتهاي كشورهاي ديگر دست بردارند و با آزادي و آگاهي مقابله نكنند.
به عقيده من سايتهاي رسمي دولتهاي سانسورگر اينترنت مثل چين و روسيه و ايران بايد مورد تحريم و محروميت فني از سوي قدرتهاي اينترنتي دنيا مانند گوگل قرار بگيرند و اجازه آزادي عمل چنداني در فضاي مجازي نداشته باشند. تحريم هاي جهاني بايد بر ضعيف كردن توان سايبري "مخرب" حكومت ايران متمركز شود و بخصوص سايتهاي مرتبط با اين نيروي مخرب توسط خدمات دهندگان عمده اينترنت در دنيا مورد تحريم جدي قرار بگيرند.
از طرفي تا آنجا كه به كوشندگان دموكراسي در ايران مربوط مي شود، پيشنهاد من اين است كه جوانان و فعالان جنبش حق طلبانه سبز ملت ايران به تشكيل يك ارتش دفاعي سبز در محيط اينترنت همت كنند و با اقدامات تجاوزكارانه و مخرب ارتش سايبري سپاه پاسداران مقابله نمايند. ارتش سايبري ايران، سربازان تاريكي و نماد دشمني آشكار با آزادي و آگاهي هستند و تنها برگ برنده ما، آگاهي است.
پي نوشت: اين مصاحبه امروز دوشنبه 24 اسفندماه انجام شده و مي توانيد آن را در سايت راديو بين المللي فرانسه در اين آدرس بشنويد.
۱ نظر:
آقاي داد خسته نباشي از مبارزه
امروز جايت درايران خالي بود. درشهري كه بودم جوانان هركار كه خواستند كردند ودرمقابل نيروهاي ضدنور تنها تماشاچي بودندو حتي دردل بعضي هايشان قند هم آب مي شد.
راستي ولي فقيه كه فتوا به غير شرعي بودن آداب چهارشنبه سوري داده بود كجا بود تا نفوذ كلامش را دربين جوانان وميانسالان وحتي بزرگسالان ببيند. براستي كه شعله هرآتش وصداي هر ترقه فاتحه اي بود براي سخني كه فرهنگ يك قوم را هدف گرفته است. اكثرمردم مي دانندكه مراسم چهارشنبه سوري يعني ايجادنشاط وشادماني درمردم بسيار عقلاني تر ازشكواييه برچاه جمكران بردن وآتش زدن خيمه ها درعاشورا وقمه برسركوبيدن هاواعتكاف هاي پرازرياست .وازسوي ديگر اي كاش هرروز چهارشنبه سوري باشد تا سيماي آقا بيش از ده فيلم اكشن آمريكايي نشان دهد زيرا هرچه بود براي بزرگسالان وكودكان سرگرمي جالبي بود.
ارسال یک نظر