حكومت هذيان گو، به آخر خط رسيده!
در جمعه شب فوق العاده سرد پاريس، نوزدهم دي ماه(هشتم ژانويه) در برنامه تفسير خبر صداي آمريكا حاضر شدم و درباره محورهاي زير صحبت كردم. فيلم برنامه را در زير مي توانيد ببينيد:
1- مردم ايران با شركت در يك قاعده پذيرفته شده جهاني به نام انتخابات، تلاش كردند سرنوشت سياه خود را تغيير دهند و سبز كنند اما رأي مردم، توسط حكومتي كه بايد امانتدار آراء باشد، دزديده شد و حكومت پس از هفت ماه جنايت و سركوب، از اين سئوال ساده راه فراري ندارد كه مردم مي پرسند:"رأي من كجاست؟"
2- با چنين نظام قاعده ناپذيري كه دزدي آراي مردم را با جنايت و سركوبهاي بيشتر مخفي مي كند، آيا مي توان قاعده مند گفتگو كرد؟ آيا اروپائي ها مي توانند بر اساس قواعد منطقي با چنين حكومت غيرمنطقي به نتيجه برسند؟ قطعا" نمي شود و لغو كردن سفر گروهي از نمايندگان اتحاديه اروپايي به ايران براي بررسي اوضاع يك نمونه از بي ثمري گفتگو با حكومت سركش ايران است.
3- حكومت ايران به اين دليل سفر هيأت اروپايي را به تهران لغو كرد كه به خوبي مي داند خوني كه بر در و ديوار اين خانه ريخته، از چشم مهمانان كنجكاو پوشيده نمي ماند و ابعاد هولناك جناياتش بيشتر از قبل افشا مي شود. اگر حكومت بناي رفتاري شفاف داشت، رسانه ها و روزنامه نگاران را به بند نمي كشيد و از افشاي جناياتش چنين سراسيمه نبود. حكومت ايران به سمت انزواي بيشتر حركت كرده و ممكن است اين انزوا باعث شود كودتاچيان با وحشي گري بيشتري به سركوبها بپردازند اما با همه اينها عمر اين حاكميت به سرعت رو به پايان گذاشته است.
4- دروغگويي هاي افرادي مثل حداد عادل و ساير حاكمان، از نوع دروغگويي هاي وقيح است. آنها حتي از هنر دروغگويي هم بي بهره اند و وقتي دروغهايشان هم رسواست، وقيحانه مي گويند در چند خيابان، چند نفر آشوب كردند و تمام شد! دليل اين دستپاچگي و دروغهاي رسوا اين است كه كودتاچيان واقعا" تب كرده و به هذيان گويي ناشي از بدحالي مبتلا شده اند. آنها تا ته خط را رفته اند و آنقدر رسوا شده اند كه حتي ظاهرسازي هم نمي توانند بكنند.اين سكرات موت آنهاست.
5- بشارت بزرگ اينكه اين حكومت تمام نشانه هاي حكومتهاي ساقط شده را در خود جمع كرده و واقعا" با همت مردم قدمهاي لرزان آخرش را به سوي سقوط بر مي دارد. آن نشانه ها چنين است: قواعد ساده حكومت كردن را به هم مي زند، در رأي مردم دزدي مي كند، درها و رسانه ها را مي بندد، معترضان را به زندان و خاك و خون مي كشد و بعد همه چيز را حاشا مي كند و از ورود گروههاي حقوق بشري به داخل كشور جلوگيري مي كند. قدم بعدي، چيست جز سقوط؟
6- كودتاچيان هرگز نمي توانند جنبش سبز را به ارتباط بيگانگان متهم كنند و با اين ترفند كليشه اي، حقوق بديهي و انساني مردم ايران را بدزدند. حقوق بشر يك امر بين المللي است وتكليف همه دولتهاي جهان است كه به نقض حقوق بشر در كشورهاي ديگر اعتراض نمايند. بنابراين با تمام قواي خود، در رساندن صداي مظلوميت مردم ايران به جهانيان استفاده مي كنيم و در اين راه تا پاي جان ايستاده ايم.
7- امروز بعد از هفت ماه از دزدي آراي ملت و كودتا و جنايات هولناك بعدي، اقشار ديگري از مردم هم به اين نتيجه رسيده اند كه اين نظام هيچ نوع مشروعيتي براي حكومت بر ما ندارد و با اينكه آقاي موسوي با مسئوليت پذيري قابل تحسين شان، به حكومت هشدار داده و راهكارهايي براي خروج از اين گرداب پيشنهاد كرده، اما كودتاچيان هرگز نمي توانند از اين پرتگاه هولناك جان سالم بدر ببرند. كودتاچيان هرگز نمي توانند به همان خواست كليدي مردم پاسخ قانع كننده اي بدهند. مردم با تكرار سئوال عيني "رأي من كو؟" نظام را در مقابل يك سئوال بي پاسخ قرار مي دهند. سئوالي كه براي هميشه اين حاكمان را به تاريخ، ملت و افكار عمومي جهانيان "بدهكار" كرده و رسواتر از اين خواهد كرد. حكومت كودتايي از همين يك سئوال ساده، راه فرار ندارد.
پي نوشت: يادداشت زير را سه روز قبل در گويا منتشر كرده ام. در همين ارتباط است:
كودتاچيان تب كرده اند!
كودتاچيان تعادل رواني خود را به طور كامل از دست داده اند. اين نمونه اي از قدرت خيره كننده اين ملت است كه جمعي آدم توّهم زده و قدرت طلب را به جنون كامل رسانده و رسما" ديوانه كرده است. رهبران جمهوري اسلامي اين روزها همگي هذيان مي گويند. آنها تب كرده اند و با هر قدم و هر سخني، اضطراب خسارتبار خود را بيشتر نمايان مي سازند. آنها از واقعيتهاي جنبش سبز ناآگاهند. بدرستي نمي دانند اين چنبش از كجا اداره مي شود؟ رهبرانش چه كساني هستند؟ ساز و كارش چگونه است؟ و چرا با اين همه دستگيري و سركوب، هنوز چنين زنده و پوياست؟ آنها نفهميده اند و دارند خسارت همين نشناختن را با سقوطي مرگبار مي پردازند.
كودتاچيان بدحال اند. آنها نمي دانند جنبش سبز بر شانه كساني نمي چرخد كه ديوانه وار دستگيرشان مي كنند. آنها نمي دانند اين جنبش بر دوش كساني نيست كه اسم و رسمي دارند و همين، كودتاچيان را بيشتر از قبل سردرگم كرده كه چرا با اينهمه دستگيري و بازداشت آدمهاي سرشناس، صداي غرش رعدآساي اين مردم هنوز در آسمان ايران مي پيچد و طنين اين جنبش فرونمي خوابد؟ براي آنها ساده است ميليونها شهروند ناراضي را عوامل قدرتهاي خارجي يا منافق يا معاند بنامند و مثل آقاي محسني اژه اي دادستان كل، همگي را به اعدام تهديد كنند. سردرگمي و گيجي درد بدي است و حالا نه تنها محسني اژه اي و مصلحي و جنتي و احمدي نژاد بلكه آقاي خامنه اي هم به همين بلا دچار شده و در تب بي اطلاعي از اين سيل بنيان كن مي سوزند و چاره اي نمي يابند.
به عنوان كسي كه بيش از صد و ده روز در خاك جمهوري اسلامي مانده و زير پوستين اين هيولاي ترسان زندگي كرده ام و حسرت دستگيري ام را بر دلشان نهاده ام، به همه كساني كه هنوز اين هيولا را قدرتمند مي پندارند مي گويم و شهادت مي دهم كه غرش اين هيولا را باور نمي كنم. اين زوزه مرگ است كه براي ما كه اهل زندگي هستيم، شنيدنش دردناك مي نمايد. عمر حكومت جمهوري اسلامي به پايان رسيده است؛ اين را رفتار حاكمان و رهبران اين نظام فاش كرده، نه ادعاي ديگران. اين را تشرها و نعره هاي حاكمان اثبات كرده كه حكومت فروپاشيده است و عنقريب از هم مي پاشد. در حقيقت هيچكس به اندازه خود سران جمهوري اسلامي كمر به قتل اين نظام نبسته است و هيچكس به اندازه خود آنها، راه را بر مردم نگشوده است. آنها نمي خواستند چنين كنند، اما نتيجه عملشان همين است؛ مردم ما به زودي حكومتي مردمي مبتني بر رأي مردم تشكيل خواهند داد و از اين دوران سقوط سريع جمهري اسلامي خاطره ها خواهند گفت. اين را من گواهي مي دهم. استخوان كوچكي كه گلوي استكبار را خراشيد و ناتواني اش را از درون احساس كرد و براي شما بازگو نمود. در اين ترديد نكنيد.
۱۸ نظر:
نمی تونم درباره فیلمی که درباره مرگ ندا از صدا و سیما رژیم پخش شده بود و voa نشانش داد سکوت کنم . اخه بی شرمی تا کجا اقای خامنه ای روز قبلش در نمازجمعه مردم رو تهدید کرد و مزدورانش فردای ان روز به روی مردم اتش گشودند حالا اقای ارش حجازی و استاد موسیقی ندا و جالب تر از همه خود ندا را مقصر و قاتل می دانند .
شرم باد بر شما ای خونخواران ای وارثان خون اشام هند ( خمینی ) .
بعد از ان صحبتهای اقای خامنه ای را شنیدم نمی دونم چرا ولی مثل اینکه درست حدس زدم این خونخواران حاضر نیستند به خواسته های مردم تن در دهند و از خون ریختن و هر جنایتی برای سرکوب مردم استفاده می کنند .
در این لحظات تنها ارزویم این است که بیشتر از این خونی ریخته نشود .
این رژیم همانطور که خون اشام هند ( خمینی ) گفت با خون ابیاری می شود و جنگ برایش نعمت است اما این بار خیر .
این بار مثل سی سال پیش نیست که به دستور ان خون اشام بهترین فرزندان این سرزمین را به شهادت برسانند این بار مردم ساکت نمی نشینند .
ای خونخواران به پایان راه رسیده اید اگرچه نمی خواهید باور کنید .
با سلام به بابک عزیز و سپاس از متن امیدوار کننده، ولی مشکل فعلی ما اینست که حکومتیان چنان به قدرت توخالی خود معتاد شده اند که با وجود پرتگاهی که در مقابلشان دهان باز کرده از نشئه آن هنوز بد مستی میکنند و خطر همینجاست.
اینها چشم بصیرتشان کور شده ودیگر به قادر به دیدن واقعیت نیستند. تجربه ها ی تاریخی کشورهای دیگر و تجربه ی تاریخ معاصر ایران نیز به هیچ دردشان نمیخورد. اینها همه نشانه ی پایان است ولی خودشان هنوز نفهمیده اند و خیال میکنند هنوز میتوان با زد و بند ودروغ و حیله وخیانت و جنایات خود را از سقوط به پرتگاه نجات داد. روز به روز بیشترفحش و ناسزا میگویند، تهمت میزنند و تهدید میکنند، پنهانی آدم میربایند، و آشکارا آدم میکشند تا به خود اطمینان دهند که هنوز قدرتمندند. اگر مردم اینقدر نجیب و عاقل نبودند تا حالا همشان را در خون غلتانده بودند. خوشبختانه جنبش سبز خوب میداند که قدرت را به هر قیمتی گرفتن کار سختی نیست، آنچه مهم است چگونه گرفتن قدرت و چگونه مدیریت کردن آن پس از پیروزیست.
مردم ایران هم پر طاقت اند هم عاقل و هوشیار وخوب فهمیده اند که کودتاچیان فقط قدرت پرست نیستند بلکه خرابکار و ویرانگرند .
اگر با وجود اینهمه جنایت و خیانت و تحریک وتحقیر و تهدید، مردم از خشونت متقابل حذر میکنند برای اینست که نمیخواهند کشورشان به خاک و خون و نابودی کشیده شود. مردم میدانند که نابودی ایران در برنامه ی کودتاچیان است و هوشیارانه دراین بازی وارد نمیشوند.
بله, سقوط نظامی که ابزار سیاسی اش سانسور، زندان، شکنجه و اعدام است، فرهنگش بر اساس بی هویتی و ابتذال، اخلاقش ترویج دروغ و خیانت ، اقتصادش بر پایه ی دزدی، فساد و رشوه، و مذهبش خرافه پرستی و تظاهر به دینداریست، البته حتمی و منطقیست. چنین نظامی خودش به سقوط خودش بیشترین کمک را میکند و پیش از اینکه مردم ان را براندازند، خود از درون فرو میریزد. سوال اساسی اینست که چه کنیم که برای گذر از این دوران پر غوغا، هزینه ی بیش ازحد نپردازیم و کشور بیش از این متضرر نشود.
Ba Salam
MAN YEK PISHNEHAD DARAM. Baraye in ke joloe hamle mamoorane regeem be mardom gerefte beshe, dar monasebathai badi mesle 22 bahman , man pishnahad mikonam ke mardom mesele mardomme ROMANI amal konan. MARDOME ROMANI dar yek rooz toonestand dictator keshvare shoon ra sa'ghet konan.
Age yadetan bashad CHACHESKO dictatore ROMANI bad az e'ete razat yek farakhan dad ke tarafdaranash dar markaze shahr zam shavand ta oon barashoon soh bat konad va ghodrate khodesh ra be rokhe harifane syasiash bekeshanad.
Mardom hame bedoone hich shoar ya neshani raftan.Mamooran dolati ham fekr kardan ke inha hame tarafdaran dolat hastand. Jameyate azeemi dar midane shahr bood bedoone heech shoar ya parche nevisi. Vaghti CHACHESKO amad hame shoroo kardan be shoar bar zed oo dadan. mamooran ghafel geer shodand va mardom be tarafa eghamat CHACHESKO ho'joom bordande va ono dast geer kardand.
man pishnehad midam ke az hamin alan be mardom begim ke barae rooze 22 bahman bedoone hich shoar ya alamate sabsi byayand .Mardom mitavanand neshanehay sabz ra penhan konand va hata axe KHAMENEI ra hamra byavarand ta mamooran be anha ejaze baham shodan ra bedan. vaghti ke jameeat millioni jam shodan onvaght mitoonana eterazat khodeshon ra shoro konana va alaeme sabzeshan ra biroon byavarand va azhae KLHAMENI ra pare konand.
lebas shakhsiha ham jorat hamle be mardom ra nakhahand dash
LOTFAN ROYE IN PISHNAHAD FEKR KONID .
mamnoonam
اعتمادعزیزمن هم هنوزتوفکراون فیلم هستم...خدابه دادنداهایی که اسیراینها هستند برسه....آقای دادعزیزسلام ودرودبرشما....خداپشت وپناهتون.....آیدا
درود
حتی جسد پاک ندا آقا سلطان هم پس از 7 ماه لرزه بر اندام خامنه ای می اندازه.
زمانیکه خون ریخته میشه مردم اون سرزمین تا آخرش مبارزه میکنن و جنایتکاران رو از حکومت به زیر میکشن. ما مردمی هستیم که در خیابان در برابر چشممون هموطنمون رو کشتن و شک نکنید همچین مردمی هیچگاه کوتاه نمیان.
جالبه که امروز رسانه هایی مانند بی بی سی و صدای آمریکا به دروغگویی معروف میشن و کشورهای خارجی حق ندارن درباره حقوق بشر حرف بزنن ولی سی سال پیش خمینی تو پاریس با تمام شبکه ها و روزنامه های خارجی مصاحبه میکرد و جرم نبود و یا زمانیکه در کنفرانس گوادالوپ چهار کشور قدرتمند جهان تصمیم گرفتن که رژیم شاه رو تنها بذارن و با خمینی مذاکره کنن دخالت در امور ایران نبود؟ چطور زمانیکه طرفداران خمینی سینما رکس آبادان رو آتش میزدن و چند صد نفر مردم رو زنده زنده میسوزوندن تا از احساسات مردم استفاده کنن اشکالی نداشت ولی حالا آتش زدن چهار تا سطل آشغال و موتور سیکلت واسه مقابله با گاز اشک آور اشکال داره؟
جمهوری اسلامی هر چیزی رو جایی خوب و درست میدونه که به نفع خودش باشه.
در ضمن یک پیشنهاد به هموطنانم دارم. به جای واژه مشروعیت که ممکنه این آقایان رو توهم برداره و بگن ما برگزیدگان خداوند هستیم از واژه هایی مانند مقبولیت و یا حقانیت استفاده کنیم.
ما امروز خواست اصلیمون همه میدونیم چیه. خواست اصلی یک رفراندوم برای آری یا نه گفتن به جمهوری اسلامی است. پس باید تو شعارهامون این خواست رو تجلی بدیم.
پیروز باشید. پاینده ایران
بابک جان , این را من هم با تمام وجودم احساس می کنم و معتقدم که این حس درونی هیچ گاه خطا نمی کند. من هم احساس می کنم که این حکومت به زودی به طور کل فرو می ریزد. این را نه تنها حس درونی من و تو و خیلی های دیگر می گوید بلکه این وعده خداوند , طبیعت و هر چه که شما اسمش را بگذارید است. این همان قانون لایتغیر جهان هستی است که در من و شما به شکل یک حس درونی خودش را نشان می دهد. این مزدوران و عمله ولایت فقیه (وقیح) هستند که به علت این که در کثافت و گناه و پلیدی غرق شده اند این پیام و احساس را درک نمی کنند و تا بوده همین بوده این نیز بخشی از همان قانون لایتغیر است.
به امید آزادی و دمکراسی برای ایران.
SupprimerNava Navai پول های ملت ایران که در بانکهای خارج است حتما ببینید
برای باز شدن سایت کمی صبر کنید
http://www.ireport.com/docs/DOC-375960
يت الله سيد صادق شيرازي از مراجع تقليد در قم در سخناني حكومت فعلي را با حكومت بني اميه مقايسه كرده و از مردم خواست فريب ظاهر اسلامي آن را نخورند! اين مرجع اخلاقي در جمع عزاداران حسيني اظهار داشت: حكومت يزيد هم به ظاهر اسلامي بود و امام حسين بر ضد حكومت اسلامي خارج شده بود. امام حسين به اصطلاح اين زمان ضد انقلاب، ضد اسلام و ضد دين معرفي شده بود!...
s-shirazi.blogfa.com
برادر برخیز و در آینه وجدان نگاهی کن ، توبه کن، فردا دگر دیر است،...
گویند در جنگلی سالها آرامش بر قرار بود تا اینکه روزی دید روباهی شیری هراسن میگرزد، سوال
کرد، تو از چهو از که میگریزی؟ جواب داد موجودی پیدا شده است 2 پا که تمام فیلها را شکار میکنند، روباه پرسید ، تو که شیری، یل که نیستی، چرا فرار میکنی؟ شیر گفت تو هم بگریز، چرا که این موجود 2 پا، اول حیوان را شکار میکند بعد نگاه میکند ببیند فیل است یا نه؟؟
... Mehr anzeigen
حکایت آقایان نیز چنین است، چراکه تمامی برنامه ها و پروژههاشان را تا الان چنین پیش برده اند،،، اول بدون برنامه و غیر تخصصی اجرا
میکنند بعد اگر جواب نداد، راه دیگری میروند، گوششان به هیچ کس و هیچ کسی هم بدهکار نبوده،، ...انگار که دارند یک کار پیمانکاری میکنند، ...چنانکه از برنامه هدفمند کردن یارانه ها، و خصوصی سازی، ...10 ها پروژه دیگر...که شاید بعدها جواب دهد، اگر هم نداد، کسی مسول نیست، و مواخذه نمیگردد، چراکه هرگز مواخدو و مسوولیت پذیری اقرار به اشتباه و یا حتی انتقاد پذیری، در فرهنگ این دولت چنان بیگانه بوده و هست که اصلا جایی ندارد،.
اوایل پروژه هاشمی ستیزی را شروع کردند بعد آن رابه پروژه رهبر ستزیزی ربط دادند،، از کاتولیزاتور انقلاب مخملی تا انجا که توانستند بهره گرفتند، گویی که کشور شده آزمایشگاه (البته تا کنون چنین بوده)اگر این راه جواب نداد، بعد با خیال راحت نشسته آنوقت فکر دیگری میکنند؟؟ .... مگر این همه کشته و خون پایمال شده ، این همه حقوق از دست رفته ،، را میتوان (( چنان که قوه قضاییه با افتخار اسمش را دلجویی از خاسرین< ضرر دیده ها و آسیبدیدگان حوادث اخیر مینامد....با چاپ و انتشار کتاب دلجویی از خانوادگان کشته شدگان...،، ، آب بر آتش که هیچ بلکه بنزینی است کهبر آتش ریجته میگردد، بر عواطف مردم میخندند،دلهای خون شده جریحه دار مردم ا نمک می پاشند، به شعور این ملت روزانه 100 ها مرتبه از رسانه میلی و روزنامهاشان.توهین میگردد،،...
اگر مرهم نیستی، نمک روی زخم مباش، اگر راه چاره نداری ، بیراهه نیز به میان نیارید،..
اگر میکشید،مرد باشید و اعتراف کنید، ب خدا قسم آنگاه خانوادها سبکتر میشوند..
روح مرحوم ندا آقا سلطان شده انگار کابوس تک تکتان، چرا چنین هراسان ؟؟؟از خدا بترسید،،
كشور آزمایشگاه نیست و مردم موش آزمایشی نیستند که پروژه روی انها اجرا کنید ، بکشید،.. بتازید .. با ماشین زیر بگیرید، بعد حاشا کنید؟؟
زمان از دست رفته، دیگر باز نمیاید،، خونهای به ناحق ریخته شده را چه میکنید؟؟
جواب خدا را چه میدهید؟
در دادگاه صالحه آتی و مقابل وجدان ملت چه توجیهی خواهید داشت؟
در مقابل وجدان خفته خود (( اگر روزی بیدار شد، چه خواهید گفت)) به خدا قسم این پول و مقامها ، این منصبا و پستهای نابجا کمرتان را شکسته، و مرهم آن را حتی آن حسابهای مییلیاردی نیز شفابخش نیست برایتان راه گریز از خدا به کجا پناه خواهید برد،.. به کجا پناهنده خواهید شد؟؟.. تاریخ نه چندان دور را دیگر کتمان نتوان کرد، تحریف نتوان کرد،چرا که اذهان چنان بیدارند، تاریخ چنان زندهاست در یاد مردم است،...
این حکمهای اعدام که در به تصویب رساندنشان تعجیل دارید، شاید بلای جانتان شود؟؟؟
ولی مردم، از اعدام بیزارند...دلتان را به این نیز خوش نکنید که مردم میبخشند ، فراموش میکنند و در قاموس آینده این ملت اعدامی وجود نخواهد داشت،،،.گر چه اگر خون جلو چشمان آمد، به آسانی دیگر کنترل نتوان کرد،بترسید از به جوش آمدن این خون ازحس انتقام پدری و برادری ..و خانوادهی که دیگر هیچ ندارد برای از دست دادن، دین را گرفتید از بسیاری تباه کردید دین شریف اسلام را که پر است از کرامت و محبت رحمانیت، و...بازغال سیاه خط زدید این همه قرآن خواندید و شنیدید، آن همه آیات رحمانی را ندیدید، ، حتی 1 بار معنا نکردید،برای خود این همه<بسم الله الرحمن الرحیم، < را و الله اکبر گفتنها؟؟ را شنیدید گوشها و چشمانتان را بستید بر آن...
پولها را به مللت بازگردانید، کشوررا خودیه خود در لبه پرتگاه رسانده اید، دیگر هلش ندهید،
آتش چو افروزی ای آتش افروز به خانه به کاشانه خود، کجا روی ، کجا پناه بری از دود از گدازههای این آتش؟؟
مگر شماها زن و بچه ندارید، مگر دین ندارید مگر آیین ندارید، مگر قلب ندارید، مگر وجدان ندارید، مگر مادر ندارید ، مگر پدر ندارید؟؟؟
ادامه Milad-1...
مگر شبها کابووس ندارید؟
کابووستان دیگر به واقعییت تبدیل گشته،
راه فراری دیگر نیست،
باز گردید به آغوش این ملت، به صمیمیت این همزیستی با یکدیگر با همسایگانتان با فامیلتان با همکارتان با همکلاسیتان ..رودر رو که شدید بتوانید جواب دهید، به آن پدر،، که پسر را که كشت ، به آن طفل، که پدر را که بیکار کرد، که زندان کرد<به آن مادر، که نان اورش را که حکم اعدام داد، به آن که خواهرش را که حتک کرد.....خزینه ملت را که تار و مار کرد. که آنهمه هزاران نفررا بیکار کرد؟
شاید بگویی من نبودم، ...درست است.. ولی دست داشتی در آن کار،..، نه، غلط انداز نتوانی بود دیگر، ای برادر،،... Mehr anzeigen
تو دیدی، تو سکوت کردی، ، تو ای که شاید فقط از دانشجویی بیچاره عکس، گرفتی.. توکه همسایهات را به جرم اینکه بر بامش دیشب الله اکبر گفته بود ، فروختی برای چاپلوسی ، تو دانشجویی که همکلاسیت را شعار گویان کتک زدی ،، تو، که ولایت فقیه را حافظ بودی، کجا چنین در دینت گفته بودند و به توآموخته بودند به تو، در کجای قرآن ،،.؟که
بر سر خواهران و زنان ما آنگونهباطوم بزنی؟؟آنهم شیهه زنان چونان مستی افسار گسیخته سوار بر موتور ..چونان بربری زنگی .گلوی دختر دانشجو در مشهد ببری با قمه...
مردمان را با ماشین زیر بگیری چو گوسفند؟؟
خواهی گفت که بر منبر گفتند که آنان همه بزغاله اند ، گوساله اند؟؟؟آیا گفتند زیرشان بگیرید ، ببرید گلویشان؟؟
فکرت کجا بود ،آن افسارت، چرا؟؟ تا کجا گسیختهبود؟؟دینت چه نام داشت؟آیینت چه بود؟ خدایت که بود؟مستی و قدرت؟؟
داغ دل مادران عزا دار را هر روز هزاران بار تازه کردید دستبندها زدید بر دستشان،آنان دیگر آزادگانند، آزادگان فراوانند،شیرمردها در پس شیرزنانند،.. کهریزکها آفریدیدو دوباره، زنده کردید آن خشم آن غیرت آن بصیرت آن توهم
، پروندهها 8 ماه در راههای مجلس غبارگیری کردید،
اگر حتی ذرهای عقل برای حفظ بقای خود داشتید، دیگر 30 سال اینهمه سناریو نخ نماشده تکراریی صدا و سیمایی، نمیگذاشتید، توقع دارید که مردم باور کنند؟اگرنکردند،محارب هستند؟؟
براستی میخواهید بر سر هر کوی و برزن دارهای اعدام بر پا کنید؟ به راستی فکر کردهاید، که این اسلام و دین محمدی فقط از آن شماست، ملک شماست؟ براستی چنین میپندارید؟، نکند هنوز توهم ان دارید که قلوب مردم در گرو شماست ، یا که میخواهیداز ترسشان سکوت کنند دیگر؟
براستی پنداشتهاید..کهچقدر و تا کی در خیابانها بر جرثقالها جوانان مردم را به طناب آویخته خواهید توان کرد؟100 نفر؟؟1000؟؟بگویید مثالی بزنید عددی بیاورید، خجالت نکشید،توانایی خود را محک بزنید،
براستی؟؟چه پندارید؟ آن بالا خدایی اگر هست((که هست)ا که مینگرد ما را، مرا و تو را ،.
اما فردا که هراسان از توهم برخیزید،به نیمه شبان کابوسی بینید که هرشب، این دار اعدام که،برافراشتهاید
، این طناب که رشتهاید، این قانون، که بافتهاید،،، بر گردن گناهکار شما خواهد بود..
نیمه شبان کهشیون کنان ز خواب بر خواستی وشاید دیدی که کابوسی بیش نبود، .آنگاه..بر خیز و چهره خود در آیینه بنگر .. وضویی بگیر و نمازی بخوان و، از پس آن، توبهای
..استغفاری که در دینت به تو بسیار آموخته اند را به کار گیر،
خداوند بزرگ ارحم الراحمین است...ای برادر اگر..توبه کنی امشب بهتر از فرداست
...
... حتی یک قطره خون بیگناهان، 1 قطره اشک از ذیدگان مظلومین، 1 آه از دل مادری داغدیده کافیست که دودمانتان را به فنا بکشد،
کافی است دیگر توهم بس است، خود را به خواب زدن بس است.. این دیگر عین بیدار ی است درنگ جایز نیست دیگر،. این روز جزاست روز سزاست، روز تصمیم، روز بازگشت است به وجدان بیدار خویش. یک دل بیدار و داغدار،22دی1388..
مگر شبها کابووس ندارید؟
کابووستان دیگر به واقعییت تبدیل گشته،
راه فراری دیگر نیست،
باز گردید به آغوش این ملت، به صمیمیت این همزیستی با یکدیگر با همسایگانتان با فامیلتان با همکارتان با همکلاسیتان ..رودر رو که شدید بتوانید جواب دهید، به آن پدر،، که پسر را که كشت ، به آن طفل، که پدر را که بیکار کرد، که زندان کرد<به آن مادر، که نان اورش را که حکم اعدام داد، به آن که خواهرش را که حتک کرد.....خزینه ملت را که تار و مار کرد. که آنهمه هزاران نفررا بیکار کرد؟
شاید بگویی من نبودم، ...درست است.. ولی دست داشتی در آن کار،..، نه، غلط انداز نتوانی بود دیگر، ای برادر،،... Mehr anzeigen
تو دیدی، تو سکوت کردی، ، تو ای که شاید فقط از دانشجویی بیچاره عکس، گرفتی.. توکه همسایهات را به جرم اینکه بر بامش دیشب الله اکبر گفته بود ، فروختی برای چاپلوسی ، تو دانشجویی که همکلاسیت را شعار گویان کتک زدی ،، تو، که ولایت فقیه را حافظ بودی، کجا چنین در دینت گفته بودند و به توآموخته بودند به تو، در کجای قرآن ،،.؟که
بر سر خواهران و زنان ما آنگونهباطوم بزنی؟؟آنهم شیهه زنان چونان مستی افسار گسیخته سوار بر موتور ..چونان بربری زنگی .گلوی دختر دانشجو در مشهد ببری با قمه...
مردمان را با ماشین زیر بگیری چو گوسفند؟؟
خواهی گفت که بر منبر گفتند که آنان همه بزغاله اند ، گوساله اند؟؟؟آیا گفتند زیرشان بگیرید ، ببرید گلویشان؟؟
فکرت کجا بود ،آن افسارت، چرا؟؟ تا کجا گسیختهبود؟؟دینت چه نام داشت؟آیینت چه بود؟ خدایت که بود؟مستی و قدرت؟؟
داغ دل مادران عزا دار را هر روز هزاران بار تازه کردید دستبندها زدید بر دستشان،آنان دیگر آزادگانند، آزادگان فراوانند،شیرمردها در پس شیرزنانند،.. کهریزکها آفریدیدو دوباره، زنده کردید آن خشم آن غیرت آن بصیرت آن توهم
، پروندهها 8 ماه در راههای مجلس غبارگیری کردید،
اگر حتی ذرهای عقل برای حفظ بقای خود داشتید، دیگر 30 سال اینهمه سناریو نخ نماشده تکراریی صدا و سیمایی، نمیگذاشتید، توقع دارید که مردم باور کنند؟اگرنکردند،محارب هستند؟؟
براستی میخواهید بر سر هر کوی و برزن دارهای اعدام بر پا کنید؟ به راستی فکر کردهاید، که این اسلام و دین محمدی فقط از آن شماست، ملک شماست؟ براستی چنین میپندارید؟، نکند هنوز توهم ان دارید که قلوب مردم در گرو شماست ، یا که میخواهیداز ترسشان سکوت کنند دیگر؟
براستی پنداشتهاید..کهچقدر و تا کی در خیابانها بر جرثقالها جوانان مردم را به طناب آویخته خواهید توان کرد؟100 نفر؟؟1000؟؟بگویید مثالی بزنید عددی بیاورید، خجالت نکشید،توانایی خود را محک بزنید،
براستی؟؟چه پندارید؟ آن بالا خدایی اگر هست((که هست)ا که مینگرد ما را، مرا و تو را ،.
اما فردا که هراسان از توهم برخیزید،به نیمه شبان کابوسی بینید که هرشب، این دار اعدام که،برافراشتهاید
، این طناب که رشتهاید، این قانون، که بافتهاید،،، بر گردن گناهکار شما خواهد بود..
نیمه شبان کهشیون کنان ز خواب بر خواستی وشاید دیدی که کابوسی بیش نبود، .آنگاه..بر خیز و چهره خود در آیینه بنگر .. وضویی بگیر و نمازی بخوان و، از پس آن، توبهای
..استغفاری که در دینت به تو بسیار آموخته اند را به کار گیر،
خداوند بزرگ ارحم الراحمین است...ای برادر اگر..توبه کنی امشب بهتر از فرداست
...
... حتی یک قطره خون بیگناهان، 1 قطره اشک از ذیدگان مظلومین، 1 آه از دل مادری داغدیده کافیست که دودمانتان را به فنا بکشد،
کافی است دیگر توهم بس است، خود را به خواب زدن بس است.. این دیگر عین بیدار ی است درنگ جایز نیست دیگر،. این روز جزاست روز سزاست، روز تصمیم، روز بازگشت است به وجدان بیدار خویش. یک دل بیدار و داغدار،22دی1388..
سلام به وب نویس آقای بابک داد ووبگردان عزیز
تا وقتی که همه مبارزان و تئوریسین های مبارزه در پایتخت تجمع کرده باشند و صدا سیما با دروغ پذاکنی هایش از جام جم سر بقیه مملکت را گرم کرده باشد مبارزه اتلافی و طاقت فرسا است وتلف می شویم بدون اینکه نتیجه لازم را بگیریم ما عده زیادی هستیم ولی پراکنده و بالقوه هایی که هنوز در جهل و شک ظلم ظالمان و چپاولگران مانده اند . باید گرد هم آئیم.
حالا یک سوال از خود شما آقای داد : آیا 20 سال پیش که قانون رو زیر پا گذاشتند و خامنه ای رو در حالی که اصلا فقیه نبود چه برسه به بقیه شرایط ملحوظ در قانون آقایانی مثل مهندس موسوی وصانعی نمی تونستند حرفی بزنند آیا آن زمان این اژدهای هفتاد سرامروزی مارمولکی گوشه نشین بیشتر بود؟
درود - سرسلامتی و خوش وقتی برای آنکه نجات یافتید و جای جدید خوش- خیلی اعذاب کسیدید- ما غصه میخوردیم جرا ایرانیان در کشور خود غریب مانده اند- ولی با تمام هزیانی که کودتایی ها گرفته اند هنوز مردم را آزار می کنند - می کشند - سربه نیست می کنند - راستی بهاییان انسان نیستند؟ اعدام چرا- سبزها باید با اعدام هر انسانی مخالفت کنند-نکند سازش کنند؟؟
وقتی جریانات بعد از انقلاب را مرور می کنم به نقش بعضی جریانات که باعث شد انقلاب به یک مسیر انحرافی بیفتد پی ببرم. جدا از آنکه انقلاب توسط آخوندها و در راسش خمینی دزدیده شد و هنوز من نمی توانم هضم کنم که چطور ملت دنبال خمینی که حتی سواد فارسی درست و حسابی نداشت راه افتادند و برده وار و بعضا بنده وار از او بت ساختند و هر چه او می گفت بدون فکر واستدلال قبول می کردند و حالا نسل امروزی و این جوانان نازنین باید تاوان آن ندانم کاری ها را پس بدهند؛ جدا از تمام این ها می خواهم به نقش مخرب بعضی گروهک ها به خصوص در اوایل انقلاب اشاره کنم. در راس این گروهک ها گروه تروریستی مجاهدین خلق قرار داشت. گروهی که وقتی توسط حکومت به بازی گرفته نشدند به ترور های کور روی آوردند و هزاران مرد و زن بی گناه را به خاک و خون کشیدند و بهانه به دست رژیم دادند که مردم را و هرگونه حرکت آزادی خواهانه در این سی سال را به اسم وابستگی به این گروه سرکوب کنند. در زمان جنگ هم با پیوستن به ارتش صدام و جنگیدن علیه مردم و کشورشان مزدوری و خاین بودن خود را به درجه اعلا رساندند. نطفه این خفقان, بگیر و ببندها, کشتن آزادی خواهان و صدها و هزاران سرکوب و موارد دیگر توسط سازمان مجاهدین خلق و رهبران خاین و جاه طلبش ریخته شد.
به هر حال من امیدوارم که جنبش از تاریخ درس بگیرد و تا انتها مسالمت آمیز باقی بماند. البته این به این مفهوم نیست که جانیان رژیم هر غلطی دلشان خواست بکنند و مردم فقط نظاره گر باشند, مسلما حق دفاع همیشه برای هر شهروندی محفوظ است و در موقع لزوم و برای حفظ جان و ناموس و امنیت مسلما مردم می توانند از خود دفاع کنند.
به امید آزادی و برقراری دمکراسی در ایران عزیز.
سلام آقای داد. من اوایل هفته هم براتون نظر گذاشتم اما الان که اومدم دیدم نظر من توی نظرات نیست. نمی دونم چرا اونو تایید نکردید. اما با این قضاوت که نظرمو نخوندید یا به دلایل فنی بهتون نرسیده قبولش می کنم و دوباره نظرمو میدم.
در ابتدا بابت همه ی افشاگری هاتون ازتون ممنونم و صادقانه از شما و خانوادتون به خاطر سختی هایی که در این چند ماه کشیدید معذرت می خوام. این تنها کاریه که در توانمه.شما تلاش های زیادی کردید و برای من به شخصه خیلی محترمید. من همیشه حرفاتونو مصاحبه هاتونو پیگیری می کردم و می کنم. خدای من می دونه که وقتی ایران بودید با نگرانی منتظر بودم تا مصاحبه هاتونو بشنوم و مطمئن بشم که سلامت هستید و به دست یزیدیان نیفتادید. تا این اندازه براتون احترام قائلم
من یه دختر جوون و از نسل جدیدم. من 25 خرداد تو تظاهرات اصفهان بودم. و بعد از اونم چند بار توی مخالفت ها و مبارزات و تظاهرات ها شرکت کردم. تمام تلاشمو کردم که جزیی از جنبش سبز باشم. من هم ابتدا به خاطر موسوی رفتم و خودمو به خطر انداختم. شعار دادم. فریاد زدم و حتی در معرض خطر دستگیری یا ضرب و شتم قرار گرفتم. اما رهبر من خون ندا و سهراب و امیر هستند نه آقای موسوی که بهشون رای دادم. آقای موسوی با وجود تمام جفاهایی که به مردم شده و تمام سختی هایی که مردم کشیدن هنوز به قانون اساسی و ولی فقیه ای پایبندن که دستش به خون نداهای جوان ایرانی آلوده است!! این مرد رهبر من نیست! ایشون باید یادشون باشه که اگر مردم پشتشون نباشن ظرف یک ساعت اوباش حکومتی هم ایشون و هم خانوادشونو می کشن. ایشون حق ندارن جنبش سبز رو به بیراهه بکشن. مردم توی خیابونا دارن فریاد دموکراسی خواهی خودشونو از ته دل به زبون میارن. چرا ایشون
گوشاشونو گرفتن و نمی خوان بشنون که مردم بزرگ ایران دیگه جمهوری اسلامی نمی خوان و خواستشون یه حکومت دموکرات و مردم سالار واقعیه. این قانون اساسی که ایشون بهشون معتقدن همین مبارزان زن رو ناچیز و حقیر می دونه. ندای ما که شیر زن نسل جوان ایرانه حقیر می دونه. این قانون اساسی از ریشه مشکل داره. ما می خواهیم با این همه خون که ریخته شده به هدف نهایی و خداپسندمون برسیم
امیدوارم دفعه بعد که اومدم نظرمو تو لیست نظرات ببینم و نظرم در مورد شما و جبهه گیری خاصتون عوض نشه. به خدای بزرگ ایران می سپارمتون
به امید پیروزی و آزادی
صد در صد با نظر "دختر کوروش" موافقم. به نظر من آقایان کروبی و موسوی باید درک بهتری از مطالبات مردم داشته باشند. اگر نطر شخصی آنها با مطالبات مردم و جنبش سیز تفاوتها و اختلافاتی دارد ( که دارد) باید یا کنار بکشند و یا خود را با مطالبت مردم هماهنگ کنند. من یادم می آید جمله ای از آقای موسوی در مناظره تلویزیونی قبل از انتخابات با احمدی نژاد ( بخوانید انجوجک), ایشان به احمدی نژاد گفت که این روشی که شما در پیش گرفته اید بی شک به دیکتاتوری منتهی می شود!!! حالا خود قضاوت کنید. آدمی که انقدر از اوضاع و احوال مملکت بی خبر است که غاقل است که این اتفاق سالیان سال است که افتاده چطور می تواند درک صحیحی از مطالبات مردم داشته باشد. از طرف دیگر در طول 20 سال گذشته که آقای موسوی از سیاست کنار بود, من شخصا حتی یک مقاله یا نوشته از ایشان در نقد دولت و یا آنچه که در جامعه اتفاق می افتد ندیدم. این نشان می دهد که ایشان یا از جریانات و اتفاقات کاملا به دور بوده اند و یا اینکه ایشان حساسیتی نسبت به امور نداشته و صرفا زندگی روزمره خود را می گذرانده اند. در هر دو حالت ایشان مقصر هستند و نمی توانند در حد یک رهبر جنبش آزادی خواهانه مطرح باشند. چرا که مبارزات مدنی و آزادیخواهانه احتیاج به افراد آگاه, دلسوز, مدیر, مدبر و آشنا به دنیای امروز دارد که من در ایشان اینها را یا نمی بینم یا به اندازه کافی در ایشان وجود ندارد. اگر در مقام مقایسه بر آیم, آقای کروبی به مراتب از ایشان جلوتر است هر چند که ایشان هم هنوز درک صحیحی از مطالبات مردم ندارند. چیزی که مسلم است این است که اگر این آقایان بخواهند در این موضع باقی بمانند و سنگ سینه قانون اساسی و خمینی و ولایت فقیه (وقیح) را به سینه بزنند, به زودی جنبش از آنها عبور خواهد کرد.
من هنوز نمی توانم هضم کنم که چطور این آقایان هنوز نفهمیده اند که تمام این مشکلات از همین ها است. به هر حال امیدوارم که هر چه زودتر تغییرات لازم را در خود بدهند و با مردم کاملا هماهنگ شوند و از این فرصت تاریخی حداکثر استفاده را بکنند.
همرزم سبز عزیزم بابک داد.
یک لینک از Rapidshare برای Download فیلترشکن Usejump گذاشتم تا هرکی که لازم داردبتواند دسترسی داشته باشد.
همه روزهایتان سبز.
قربان شما اشاندا (مسعود) http://rapidshare.com/files/336181165/usejump_installer_latest.exe.html
ارسال یک نظر