آخرين تقلاهاي ديكتاتور!
ديكتاتور در آخرين تقلاهايش، از "مردم" نااميد شده و دست به دامن تهديد "خواص" و "مؤثرين" مي شود تا شفاف و صريح در كنار او باقي بمانند وگرنه بر عليه او خواهند بود. اين نشانه را در آخرين روزهاي فروپاشي همه ديكتاتوري هاي معاصر و تاريخي ديده ايم. ديكتاتورها بعد از گرد و غباري كه خود با انواع مظالم و فسادها برپا مي كنند، چنان در اوهام و ابهام غرق مي شوند كه تمييزي ميان دوستان و دشمنان خود نمي بينند و لاجرم به اينگونه سخنان رو مي آورند:"يا با من هستيد و يا بر من!" آنها اين سخنان تهديدآميز را زماني بر زبان مي آورند كه مانند آيت الله خامنه اي از "مردم" به كلي نااميد شده اند و به اشتباه گمان مي كنند "خواص" مي توانند و بايد نظام سلطاني او را نجات دهند. و اگر نجاتش ندهند، خائن هستند و مستحق بدترين مجازاتها. پس با اينكه مي داند تهديدهايش كارگر نيستند، از اين تنها سلاح باقيمانده استفاده مي كند و چيزي را از خواص مي طلبد كه اگر چنان كنند، ديگر "خواص" نيستند و خاصيتي ندارند و مي شوند عده اي مجيزگوي قدرت فروپاشيده رهبري، كه ديگر هيچكس حاضر نيست زير سقف آن بخوابد و كابوس آوار ببيند.
آقاي خامنه اي يك نكته را در نيافته و همان يك نكته عاقبت او را هم به سرنوشت ديكتاتورهاي ديگر دچار خواهد كرد. آن نكته اين است: مردم ايران در نهان و آشكار از حكومت يك فرد بر يك ملت عصباني هستند. خاصه اگر آن فرد خود را تنها رابط با خداوند بخواند و بنامد. مردم ايران حكومت شاهان را به اين دليل به مراجع ديني سپردند كه شايد فسادهاي كمتري رخ دهد و كشور روي رفاه و بهبودي ببيند. اما اكنون با عملكردهاي دهه هاي اخير دريافته اند بدترين استبداد، استبداد ديني است و ولايت فقيه، فسادپذيرترين مدل حكومتي است. آنها دريافته اند كه يك ولي فقيه مي تواند مانند آقاي خامنه اي مجوز انواع كشتار، شكنجه، تجاوز جنسي و سركوب را صادر نمايد و باز هم خود را نماينده خدا بداند، همه خواص و مؤثرين واقعي را زنداني كند و از باقي شخصيتها بخواهد به زور با وي بيعت نمايند! نكته اي كه آقاي خامنه اي بايد زودتر از اينها در مي يافت، اين واقعيت است كه مردم ايران بدليل وجود ايشان، ديگر هيچگونه حكومت ديني نمي خواهند و از هر كسي كه بخواهد زمينه تشكيل يك حكومت ديني ديگر را ايجاد كند، با هر نيتي كه داشته باشد، دوري مي كنند. پس دليل اصرار آقاي خامنه اي براي بيعت اجباري خواص با ايشان در چيست؟ دليل روشن است؛ آقاي خامنه اي نيت واقعي خود را هر روز آشكارتر مي كند؛ او درد دين ندارد و براي باقي ماندن خود و نزديكانش در قدرت، حاضر به هر جنايتي هست و در اين آخرين روزهاي سقوط، خواص را تهديد مي كند تا شايد آنها وي را از قهقرا نجات دهند. اما آيا نجات كسي كه مردم از او نفرت دارند، كاري شدني است؟ باور ندارم.
۱۱ نظر:
بابک جان سلام امیدوارم خود و خانواده گرامیت خوب باشید به نظر من حکومت دینی محض خود بی دینی و بی اخلاقی می آورد چون آقایان خود را نماینده خدا روی زمین میدانند و هر نوع حرکت نادرست خود را به خدا نسبت میدهند و جوابگو اعمال خود به مردم نیستند چون به گفته خود این کشتار و شکنجه ها و زندانها را به خاطر خدا کردیم بنابرین ما به خاطر دین و اخلاق انسانی نمی توانیم حکومت ولایت مداری را قبول کنیم که با این انتخاب هم به دین جفا نکردیم و هم به مردم . باتشکر
درود
همه سی سال با گوشت و پوشت و استخونمون حس کردیم و لمس کردیم که بد ترین و کثیف ترین نوع حکومت و استبداد نوع مذهبی آن است. نوعی که یک نفر یا تعدادی از افراد خود را رابط خدا با مردم می مانند در حالیکه هیچکس برای ارتباط با خدای خود نیازی به رابط ندارد و خودش با خدایش رابطه برقرار می کند. سی سال کافی بود که بفهمیم نیاز جامعه یک حکومت مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر است.
حداقل شاه اگه دیکتاتور بود نمیگفت من از طرف خدا برگزیده شدم ولی امثال خمینی و خامنه ای خودشون و حکومتشون رو حکومت برگزیده خدا دانستند و دمشنی با اون رو دشمنی با خدا دانستند و گند زدند به ایمان و اعتقادات مردم.
دیگه فهمیدیم که مذهب جاش تو حکومت و سیاست نیست. مذهب جاش تو حریم خصوصی انسانها و اماکن مذهبیست. این هم برای حکومت خوبه و هم برای مذهب چون هر جرم و جنایت حکومت به نام مذهب نوشته نمیشه.
بدرود
سلام آقای داد.
من هروقت نوشته های شما را میخوانم به آینده بیشتر امیدوار میشوم.
خدانگهدار
با عرض سلام خدمت بابک عزیز و تمام هموطنان عزیزم.
بابک در این چند جمله لب کلام را ادا کرد. ولایت فقیه یک نظریه بود که به زودی به زباله دان تاریخ خواهد پیوست. مرحوم آیت الله منتظری که خود نیز از نظریه پردازان بودند, بعدها ولایت فقیه را از مصادیق شرک برشمردند. من متن فارسی قرآن را سه بار خوانده ام, خداوند هر گناهی را ممکن است ببخشد غیر از شرک را. دلیلش هم واضح است چون شرک یعنی کسی یا چیزی را شریک خدا قرار دادن و مسبب امور دانستن و این یعنی بدترین فساد و تباهی. این از دیدگاه مذهبیون.
از نقطه نظر افرادی هم که به دین و مذهب اغتقاد ندارند، تاریخ پر است از نمونه هایی که افراد خود را نماینده خدا معرفی کرده و به استثمار و استحمار مردم پرداخته اند. نمونه اش اروپا در قرون وسطا.
پس وقت آن فرا رسیده که از تاریخ عبرت بگیریم و راه رفته را دوباره نرویم. من علیرغم اینکه احترام زیادی برای آقایان موسوی و کروبی قایلم ولی معتقدم که باید این عزیزان بیشتر و بهتر به مطالبات مردم پی ببرند و اینقدر سنگ سینه قانون اساسی و خمینی و ولایت فقیه را به سینه نزنند. مردم خواهان یک حکومت سکولار و دمکراتیک هستند.
ولایت فقیه همون رابطه چوپان وگوسفندی است
با درود
ما فهمیدیم که استبداد مذهبی اصلاح نمیشه و این راه رو تا رسیدن به پیروزی میریم. هر ایرانی با هر عقیده سیاسی و باور مذهبی در هر جای دنیا به خارج شدن نهاد دین از حکومت اعتقاد داره باید با ما همراه بشه.
چند روزه با خودم فکر میکنم که اگر کودتای انتخاباتی نشده بود چی میشد؟ آیا مهندس موسوی با رای من و میلیون ها نفر مثل من می تونست ایران رو به سوی آزادی و دموکراسی ببره یا مثل امروز خودش در قید و بند این قانون اساسی متحجر و وحشیانه قرار میداد؟ آیا مثل آقای خاتمی که تو پایان دوره اصلاحات گفت من تنها یک تدارکاتچی بودم و کاری ازم برنمی آمد مهندس موسوی هم میگفت من کاری ازم بر نمی آمد؟
البته حقیقتا تا همینجا هم که ایستادن (هم مهندس موسوی و هم آقای کروبی) باید به شجاعتشون درود فرستاد.
مهندس موسوی اول و آخر بهش اتهام ضد انقلاب و از این چرت و پرتها می زنند پس چه خوبه که در جهت خواسته های مردم گام برداره.
اگر برای خون این همه انسانی که به دستور ولی فقیه ریخته شده ارزش قائل نیست و برای کسانی که شکنجه شدند و بهشون تجاوز شد ارزش قائل نیست حداقل برای خون خواهر زاده خودش ارزش قائل باشه.
سبز باشید
salam babake aziz.neveshtehatoon kheyli ghashange va faghat mitonam begam bahare sabz va irane sabz va demokratik ve sekular nazdik ast.dorod bar hame hamvatanane sabzam
hamvatanane aziz va dalir bahare sabze azadi nazdik asat
سلام:آقا من یک سوال جدی دارم, اینکه همیشه خامنه ای درصحبت هایش خودوحکومتش را باعلی وحکومت علی مقایسه می کند,واقعا" تظاهر و ریاکاری است یا فقط از توهم خودبزرگ بینی ناشی می شود؟!!!!!!!!!!!!
آقای داد
با اظهار نظرهای آقایان موسوی و کروبی امروز و چند روز اخیر باید به فکر تشکیل پارلمان در تبعید افتاد اینها تا یک جایی حاضرند با مردم باشند
با موضع گیری اخیر کروبی باید به فکر یک پارلمان و یک رهبر انتخابی از طرف تمام طیفهای اپوزیسیون بود همین
آقای داد به جای شعار به فکر وحدت نظر بین اپوزیسون بود
تبریزی
ارسال یک نظر