بعد از درخواست آقای کروبی از آقای علی مطهری نماینده نه را در مجلس، مبنی بر پیگیری برگزاری دادگاهی علنی، گمانهها درباره معنا و دلایل این خواسته شیخ محصور بالا گرفت.
به اعتقاد بابک داد خبرنگار پیشین روزنامههایی از جمله روزنامه «سلام»، و نویسنده کتابهایی از جمله «صد روز با خاتمی»، «رأی مردم» و «آخرین سلام» این درخواست آقای کروبی، حاوی چند معنا و هدف نهفته است که از جمله آنها وی به این نکت اشاره کرده است: «راستیآزمایی مطهری»، «کنایه به بزرگان خاموش»، «بی نتیجه بودن تحزب در ایران امروز»، «روشنگری اذهان متدینین درباره عدم عدالت رهبری» و «متمرکز نمودن فعالیت مطهری و همگان برای برپایی یک محکمه علنی» تا این نامزد محصور بتواند کلیت استبداد دینی را به چالش بکشد.
گفتگو با این روزنامهنگار که سابقه خبرنگاری پارلمانی مجلس چهارم تا خبرنگاری رئیس جمهوری در دوران آقای خاتمی و… را در کارنامه دارد و سالها فضای سیاسی ایران را پیگیری کرده، به عرصههای دیگری هم کشیده شد و ذهنیت جامعه را از دیدگاه «اقشار موافق نظام» هم درباره این درخواست آقای کروبی مورد بررسی قرار داد.
در ابتدای این گفتگو از وی پرسیدیم:
جناب بابک داد؛ چه اتفاقی پس از گذشت ۳۶ سال در جمهوری اسلامی افتاده و چرا کار به اینجایی رسیده که یکی از محصورین (آقای کروبی) نامهای را به نمایندهای از مجلس نگاشته و از وی خواسته است که به طرفیت از او، مقدمات برپایی یک دادگاه علنی و عادلانه را فراهم کند؟
این روزنامهنگار در پاسخ گفت: بزرگترین اتفاق آن است که انقلاب ۵۷ از آرمانهای خود تهی شده و «حصر غیرقانونی منتقدان» چنان به رویهای عادی تبدیل شده که کاملترین تصویر از یک حکومت استبدادی و سلطنتی را به نمایش گذاشته است. کار آن انقلاب به جایی رسیده که بدون حکم، زندانی میکند. بدون دادگاه، حصر میکنند. و سادهترین تشریفات قضائی را هم حتی برای نمایش انجام نمیدهند. حالا خود محصورین، تقاضای محاکمهشان را دارند تا بتوانند در این فضای اختناقی، لااقل از تریبون دادگاه همین نظام، به بخش کمی از اتهامات ناروای حکومتیان بر علیه جنبش سبز و ملت ایران پاسخ بدهند. چه استحاله و انحراف و چه اتفاقی بزرگتر از این، که حصر و سانسور و دوختن لب منتقدان در حکومت دینی(!) به یک «رویه عادی» تبدیل شده است؟!
چندی پیش درباره «سلام میرحسین به ملت ایران» یادداشتی نوشتم و اشاره کردم که «من در سلام میرحسین به ملت ایران، هم دلجویی دیدم و هم دلخوری، هم مهر دیدم و هم ملامت!». به نظرم شبیه قصه «طوطی و بازرگان» عزیزانی که در بند و زندان و حصر هستند با «ایهام و استعاره»، پیام و سخنشان را به بیرون از محل حصر میفرستند. خردمندان و درد کشیدگان و زندانیان و محصورین، غالبا از صنعت استعاره و ایهام و جملات چند پهلو برای گفتن چند پیام در یک جمله استفاده می کنند و «رمزگشایی» از سخنان پنهان آنها، کار ما و شنوندگان و مخاطبان است.
به نظر من در پیام آقای کروبی که خواهان برگزاری «محاکمه علنی» خود در دادگاههای جمهوری اسلامی شده است، حداقل ۴ مورد مستتر و نهفته است که او سعی کرده آنها را به مردم و مسئولان منتقل کند. قبلا بگویم به نظرم آقای کروبی چنان بر حقانیت حرفها و مواضع خود یقین دارد که حتی حاضر است در دادگاهی که «قوه قضائیه وابسته، غیرمستقل و فاسد» برگزار میکند، حضور پیدا کند و محاکمه شود، به شرط اینکه این محاکمه «علنی» باشد و دفاعیاتش به گوش مردم برسد. ایشان میخواهد حرفهای خود را با مردم (و تاریخ) در میان بگذارد، وگرنه بهتر از همه می داند که حرفهایش در گوش حاکمیت و قضات گوشبهفرمان نخواهد رفت، چون آنها اساسا قرار نیست حرفهای منتقدان و مخالفان را بشنوند و همیشه چشم و گوششان را بر روی حقایق بستهاند.
تقاضای برپایی دادگاه از سوی آقای کروبی تقاضای بسیار معناداریست. مهمترین معنای آن، اینکه هم جامعه جهانی و هم جامعه خودمان متوجه میشوند که وقتی نظام از محاکمه علنی این افراد در دادگاه برپا شده توسط خودش هم واهمه دارد و از آن طفره میرود، پس این حکومت قطعا” در جایگاه خوب ماجرا قرار ندارد. همچنین نشان میدهد نامزدهای محصور برای اثبات تقلب حکومتی سال ۸۸ و کشتار مردم بیگناه و سپردن دولت به فاسدترین کابینه تاریخ ایران، سخنان محکم و دلایل فراوانی دارند که تهمانده مقبولیت حکومت را نزد مردم ناآگاه از بین میبرد. سران حکومت بهتر از همه میدانند کروبی برای ارائه اسناد و دلایل خود، دستی بسیار پر دارد، آنقدر که ممکن است از تریبون دادگاه، وجدان عمومی جامعه را بشوراند و سلطنت آقایان را به خطر بیاندازد. برای همین هم اجازه برپایی حتی یک «دادگاه فرمایشی» همانند دادگاههای بعد از اعتراضات ۸۸ را برای محاکمه محصورین نمیدهند. آنها به وضوح از محصورین و زندانیان عقیدتی ترس دارند. و کابوسشان، سخن گفتن این اشخاص با بدنه جامعه است.
بابک داد سپس به بررسی «معانی مستتر» در نامه آقای کروبی خطاب به علی مطهری پرداخت و اولین هدف از نگارش نامه را چنین عنوان کرد:
اولین هدف «تست رهبر جمهوری اسلامی» برای مردم موافق نظام است. اینکه رهبر را درباره شروطی که در قانون اساسی این نظام از شروط رهبری و ولایت فقیه هستند؛ مثل شرط «عدالت» قرار داده است. کدام حاکم عادلی از برپایی دادگاه واهمه دارد؟! آقای مطهری هم اشارهای به این شرط برای ولایت فقیه کرده است. حالا آقای خامنهای است که باید مردم و اقشار متدین جامعه را قانع کند و ثابت کند که «حاکم عادلی» است. او حالا در معرض سنجش افکار عمومی متدینین جامعه قرار گرفته است. سئوال مردم این است: آیا آقای خامنهای حتی به دادگاه و دستگاه قضایی حکومت خود هم اعتماد و اعتقاد ندارد که مانع برپایی یک «دادگاه علنی» شده است؟
این کارشناس مسائل ایران دومین هدف مهدی کروبی را «هدفمند کردن» تلاشهای آقای مطهری برای یک موضوع مشخص، یعنی «برپایی یک دادگاه علنی» عنوان کرد و گفت:
آقای کروبی مدیر باهوشی است. او سخنرانیها و فعالیتهای پراکنده آقای مطهری را درباره موضوع «حصر» دنبال کرده و میخواهد که آقای مطهری به جای پراکندهگویی بیثمر، یک «اقدام هدفمند و متمرکز» انجام بدهد، یعنی درباره موضوع حصر فقط به دنبال یک هدف معین باشد و آن «برپایی یک دادگاه علنی و عادلانه» است. اگر آقای مطهری، به دنبال اثبات صداقت خویش است، بهتر است نشان دهد نقش «سوپاپ اطمینان» را در این قضیه ندارد که گاه به گاه، سخنی درباره حصرشدگان بگوید و بگذرد. برای اثبات صداقت خود، آقای مطهری بهتر است فقط یک خواستهی مشخص و عملگرایانه را دنبال کند: «محاکمه علنی»! وگرنه فایدهای جز «تسکین موقتی» ندارد اینکه یک نماینده هر از گاهی یک سخنرانی کلی درباره حصر بکند و برود. این سخنرانیها تا به حال هیچ نتیجه مشخص و عملی هم نداشته است. به نظرم «یک هدف عملی و متمرکز»، بهتر از بیان ده خواسته پراکنده است. میگویند یک ده آباد، بهتر از صد شهر خراب. این خواستهی کروبی، تست «راستیآزمایی» و عزم جدی و واقعی مطهری درباره حصر نیز هست.
این روزنامه نگار مقیم پاریس به هدف سوم از نامه مهدی کروبی به علی مطهری پرداخت و ادامه داد: از خود بپرسیم چرا آقای کروبی پیام خود را خطاب به افراد متنفذ و شخصیتهای بانفوذی که ظرفیتهای بالاتری دارند، صادر نکرده است؟ پاسخ مشخص است. هدف سوم کروبی، «کنایهای معنادار» است به تمام کسانی که مقام و نفوذ و جایگاه بالاتری در این نظام دارند، اما چشم و گوش خود را بر جنایات ۸۸ و کهریزک و این ۱۴۰۰ روز حصر غیرقانونی بستهاند. این کنایه پرمعنی و گزنده در تاریخ باقی خواهد ماند که شخصیتهای متنفذ میانهرو و اصلاح طلب و کسانیکه مدعی انتقاد از نظام هستند، چرا و چطور چشم بر این حصر غیرقانونی و زندانها و خون قربانیان انتخابات ۸۸ بستند و مصلحتاندیشانه سکوت کردند؟ در واقع کروبی، با درخواست از مطهری که یک نماینده مجلس است، همه شخصیتهای طراز بالا (ساکتین جنبش ۸۸) را تحقیر کرد و بیتوجه به مقام آنها، درخواستش را با یک نماینده در میان گذاشت. این بیتوجهی و تحقیر، برای برخی که خود را «استوانه و ستون نظام» میدانند، خیلی معنادار و گزنده است. کروبی همچنین «صداقت و حقطلبی» آنها را هم به چالش کشیده. آنها هنوز هم فرصت دارند، تا اگر میخواهند به میدان عمل بیایند و لااقل شجاعت یک نماینده را از خود نشان بدنند و برپایی دادگاه علنی محصورین را از رهبری بخواهند.
دور باطل «حزببازی» در حکومت ولایت فقیه!
بابک داد در ادامه به آخرین معنای نهفته در درخواست مهدی کروبی از علی مطهری پرداخت و گفت:
|
آقای کروبی نخستین فردی بود که بعد از انتخابات ۱۳۸۴ (و آن خواب کوتاهی که کرد و درحین آن خواب ۵ میلیون از رایش را کم کردند) به دنبال تأسیس حزب رفت و «حزب اعتماد ملی» را تشکیل داد و سال ۱۳۸۸ هم با حزب وارد انتخابات شد و دیدیم که با حزب او هم همان برخوردی را کردند که با او در مقام فرد در انتخابات ۸۴ کرده بودند. یعنی به همان راحتی که «فرد کروبی» را با تقلب از دایره خارج کرده بودند، در سال ۸۸ با «حزب کروبی» هم چنان کردند و حزب و روزنامه حزب او را هم بستند و دبیرکل آن را هم به حصر فرستادند. در واقع معنای پنهان دیگر در پیام آقای کروبی شاید این باشد که ظرفیتی برای تغییر دموکراتیک و حزبی در جمهوری اسلامی وجود ندارد. و رأی مردم به اشاره ابرویی دزدیده میشود. اینچنین حکومتی «جمهوری» نیست؛ سلطنت یک عده قلیل و متوهم بر مردم است و بس. و اگر سلطنت نیست، چرا از برپایی یک دادگاه علنی وحشت دارد؟!
این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه افزود: اینکه آقای مطهری به دنبال درخواست آقای کروبی در این پیام برود یا نه، «امتحان صداقت و راستی آزمایی» اوست. افکار عمومی منبعد آقای مطهری را به خاطر شعارهایی که درباره حصر بدهد قضاوت نمیکنند، بلکه به خاطر «گام عملی» که برای درخواست کروبی انجام بدهد، داوری خواهند کرد و آن برگزاری یک محکمه و دادگاه علنی است. ایشان اگر به عنوان یک نماینده مجلس در «قوه قانونگذاری» نتواند چنین درخواست قانونی و سادهای را از نظام بخواهد و بر آن پای بفشارد و به کرسی بنشاند، خیلی چیزها برای اقشار کماطلاع و متدینین واضح و مشخص می شود. آنها میبینند که «فرزند استاد مطهری» که «پاره تن خمینی بود» و حالا به عنوان یک نماینده مجلس سخن میگوید، یک خواسته قانونی برای «برگزاری دادگاه علنی» را طرح کرده و پاسخ میجوید. این در اذهان آن بخش از مردمی که هنوز به جمهوری اسلامی معتقدند «ایجاد پرسش جدی» میکند: پاسخ نظام چیست؟!
البته نیک می دانیم که آقای مطهری به تنهایی کاری را از پیش نخواهد برد، چرا که تهدید شده که اعتبارنامه اش را مجددا بررسی خواهند کرد. اما نکته اینجاست که بقیه افرادی که پیام را شنیده اند و دستشان برای کمک باز است، مانند«طوطیهای باغ هندوستان» کاری کنند که کلید آزادی را به طوطی محصور تاجر ایرانی برسانند و حصر را بشکنند و حصر منتقدان و مخالفان را از فرهنگ و رفتار نظام حاکم جمهوری اسلامی حذف کنند. این حصرها از زمان مرحوم آیتالله شریعتمداری در اوایل انقلاب آغاز شد و با سکوت شخصیتها و مردم، به آیتالله منتظری و حالا به نامزدهای انتخاباتی یعنی آقایان کروبی و موسوی و همسرانشان خانم رهنورد هم تسری پیدا کرد و صدها نفر نیز گرفتار این حصر و حبسهای غیرقانونی و غیر شرعی شدهاند. این «خلیفه کشی» از یک زمانی رایج شد و دیری نمیپاید که دامان همه خلیفهها و خواجگان این نظام را خواهد گرفت و من معتقدم همین افرادی هم که حالا در صدر نشستهاند، روزی گرفتار و قربانی همین سنت «خلیفه کشی» خواهند شد.
خبرهای هفته گذشته |
از بابک داد پرسیدیم: آیا نظام این عقلانیت را به خرج میدهد که بعد از ۱۴۰۰ روز به سمت «رفع حصر» برویم؟ وی گفت: پاسخ روشن است؛ خیر!
داد افزود: اگرچه صحبتهای آقایان جلیلی و ولایتی نشان می دهد که «آن بالاها» هم به فکر افتادهاند. اما رفتن به سمت موضوع حصر، هنوز هم برایشان «کابوس» است. از طرفی در بین اقشار متدین جامعه، شرایط آقای خامنهای به عنوان «رهبر عادل» به شدت زیر سوال رفته است. مردم متدین میپرسند که آقای خامنه ای چرا به دستگاه قضایی خودش هم اعتقاد و اعتمادی ندارد؟ دستگاهی که قاضی و دادرس و دادستانش از خود نظام منصوب میشوند و وکیل هم اگر حقیقتی را بگوید یا به زندان میافتد و یا عزل میشود. پس برای چه، کسی را که خودش خواهان محاکمه خود است، محاکمه نمیکنید؟ و تا کی میخواهید این حصر غیرقانونی را ادامه دهید؟ این سوالات از افراد داخل نظام هم میشود و منجر به پاسخ آقای جلیلی می شود که میگوید: (آنها گناهی نکرده بودند؛ بلکه به خاطر «پیشگیری» از اتفاقات بعد از فتنه ۸۸ آنها را حصر کردیم!)
اگر این حرف جلیلی راست باشد؛ پس حصر (با آنکه همچنان عملی غیرقانونی است) اما لااقل باید «موقتی» میبود و ظرف مدت کوتاهی پس از رفع خطر، باید برچیده میشد! تأکید دارم بگویم در هر صورتی، بدون رعایت قانون، نباید کسی را حبس و حصر کنند. اما وقتی این حصر موقتی به ۱۴۰۰ روز رسیده؛ ادعای آقای جلیلی یک دروغ واضح و یک فرار به جلوی مضحک به نظر میرسد.
غیر از اینها، از مسئولیت مستقیم رهبر در موضوع حصر نمیتوان چشم پوشید. آقای خامنهای به عنوان نماد مقابله با رأی مردم و مسئول اصلی سرکوب معترضان بیگناه ۸۸ و فرمانده اصلی حصر نامزدها شناخته شده است. اما در این ۱۴۰۰ روز، رهبر هرگز «حتی یک دلیل» هم برای ضرورت حصر کروبی، موسوی و رهنورد بیان نکرده. مردم میپرسند چرا؟ بالاخره وقتی مقامات و مسئولان، ایشان را به عنوان «فصل الخطاب» مینامند، این «فصل الخطاب» بالاخره باید یک جایی شجاعت بیان دلایل خود را پیدا کند و درباره دلایل این حصر غیرقانونی، یک «خطابی» هم بکند. اگر مانند این ۱۴۰۰ روز «خطابی» نمیکند (که نکرده) پس تردید نکنید که این سکوت، هم ناشی از ضعف او در استدلال است. به عبارت بهتر، آقای خامنهای برای قانع کردن اذهان پرسشگر مردم در مورد «حصر نامزدهای انتخاباتی» ناتوان است و در عوض، نامزدهای محصور دستانی پر از دلیل دارند که حاضرند تن به محاکمه بدهند؛ مشروط بر آنکه « علنی» باشد.
و البته کیست که نداند این حصر ظالمانه، ناشی از کینه و کدورتهای شخصی رهبر از محصورین هم هست که حالا فرصتی برای «انتقام» یافته است. و فقط همین ضعفها کافیاند تا آقای خامنهای را مطابق «قانون اساسی همین نظام» از شرایط رهبری ساقط کند. مشخص است چنین رهبر مرعوب و ضعیفی، تن به درخواست مطهری برای محاکمه علنی محصورین نخواهد داد. اما این چیزی از مسئولیت این نماینده صریح کم نمیکند.
بهترین حالت «طرح مکرر و هدفمند» خواستهای است که شیخ مهدی کروبی از درون حصر بیان کرده و علی مطهری را در آزمون عملی کردن آن قرار داده است: «برگزاری دادگاه علنی در مقابل ملت».
***
گفتگویم با سحام، در سایت گویا نیز منتشر شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر