۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبه

سلام بر غربت سي روزه جسد جوان «سهراب»!

براي تماشاي بهتر، روي عكس كليك كنيد

در اين روزهاي دلتنگي، به زيارت آزادگان و قربانيان و مظلومان عاشوراي ايران مي روم. امروز نوبت سهراب اعرابي، شهيد 19 ساله است. نوجواني كه 25 خرداد 1388 از بلنداي پايگاه بسيج مقداد گلوله خورد و مأموران، جسد او را تا يك ماه از مادر پريشانش مخفي كردند. در روزهايي كه مادرش، در مقابل زندان اوين چشم به راه آزاديش بود تا «سهراب» براي شركت در كنكور دانشگاه آماده شود، جنازه جوان او غريبانه، در سردخانه اي نامعلوم در انتظار گرماي محبت مادر بود.
عاقبت جسد زخمي اين شهيد نوجوان را 22 تيرماه به مادرش تحويل دادند تا در آغوش خاك آرام بگيرد. اينك در دومين زيارت آزادگان؛ سلام بر سهراب و سلام بر مظلومان بيگناهي كه به جرم اعتراض و حق طلبي، در خاك خفتند.   
زيارت آزادگـان ايران
امروز: «سهراب اعــرابي«
سلام بر تو؛ آن زمان كه تو را ناجوانمردانه كشتند.
و آن زمان كه مادرت، سراسيمه نام تو را فرياد مي زد،
و از مردم، نشاني از «يوسف گمگشته» خود مي جست!
و سلام بر تنهايي سي روزه جنازه ات ؛
در آن سرماي سردخانه،
وقتي كه به نوازش هاي گرم مادرانه نياز داشتي.
سلام بر تو؛ آن زمان كه
گلوله حراميان بدنت را شكافت و پوست لطيف
و بدن جوانت، حتي دل قاتلانت را هم سوزاند  .
سلام بر تو؛  وقتي  جنازه ات را از مادرت مخفي ساختند.
سلام بر تو آن گاه كه در  جان ايرانيان حلول مي كني.
و سلام بر تو وقتي كه در بامداد پيروزي،
دوباره با شور جواني ات برانگيخته خواهي شد.
------------------
فيس بوك همگاني بابك داد

۴ نظر:

حسين گفت...

افرين ب وجدان بيدارت ! اقا نتوانستم اين جملات غيرتمندانه را بدون گفتن اين كه دمت گرم ك يادي از عزيزان ، فرزندان در راه ازادي در خون غلطيده كرديد و ميكنيد!افرين بر تو جوانمرد

شهرام گفت...

در آستانه دومین ساگرد کشته شدن شهروندان معترض راهپیمایی عاشورای ۸۸ برخی از خانواده های کشته شدگان می گویند که دستگاه قضایی کشور هرگز خود را پاسخگوی وضعیت پرونده قضایی این کشته شدگان نمی داند و آنها ترجیح می دهند دیگر به دادگاه مراجعه نکنند.

خاتم گفت...

شهرام فرج زاده، شبنم سهرابی و شاهرخ رحمانی سه جان باخته ای هستند که خودروی نیروی انتظامی از روی آنها رد شد و فیلم مربوط به صحنه ی جان باختن آنها در اینترنت منتشر شد اما مقامات رسمی جمهوری اسلامی هیچگاه مسئولیتی در زمینه جان باختن این معترضان و شناسایی قاتلان آنها نپذیرفته اند.

koroush گفت...

نامه سیزدهم به رهبری
محمد نوری زاد
چرا اشک می ریزید آقا جان؟ برای غارت اموال امام حسین گریه می کنید؟ غارت اینجاست.
به نام خدایی که اشک آفرید
بار دیگرمحرم سررسید و برای ما و شما که درنیمکره ی تاریکِ سرنوشتِ خویش گرفتار آمده ایم، فرصتی از تحرک و جولان پدید آورد. مگر این محرم، وگسیل منبریان مجیزگوی، وانطباق حسین و آل و راه او، با آل و راه ما، ورقِ سرنوشتِ ما بگرداند. ما و شما سخت به این محرم محتاجیم. آری سخت. چرا که هجوم تاریخیِ مردمان به مساجد و تکایا و حسینیه ها و خیابان ها، بیرقِ برقراری ما می افرازد وخشم ها را فرو می نشاند وحسرت ها را به حاشیه می راند. مردمی که از ظلم به ستوه آمده اند، چرا بجای آن که مشت ها و زنجیرها و قمه های بالا بُرده ی خود را برفرقِ ما فرود آرند، برسروسینه و فرق خود نکوبند؟ و برای این کوبشِ مستمر نیز بساطی از هیاهو نیارایند؟ مگر نه این که هراعتراض به خون می انجامد؟ چرا این خون، خونِ ما باشد؟ وچرا خونِ خود مردم نباشد؟