➖ بابکداد ➖ تیتر این نوشته، یک جابجایی کلامی با استفاده از نام مجری صداوسیماست ولی قصدم از این یادداشت، فقط شخص او نیست. تمام کسانی مثل اوست که «اسیر موقعیت خود» شدهاند! و دیگر نمیتوانند «آزاد و آزاده» باشند. کسانی که البته «ژن خوب پررویی» و «رانت مرغوب وقاحت» هم دارند و برای حفظ موقعیت خود، به دوربین نگاه میکنند و سفید را «سیاه» جلوه میدهند! پدیدهای که «میر محصور» درباره آن گفته بود! 🔹 سادهاش این است: مثل هزاران خانم ایرانی، یک زن در سوئیس کشف حجاب کرده. پیچیده اینجاست که او یک خانم معمولی ایرانی نیست! او یک مجری صدا و سیماست که «افتخار میکند که چادری است!» و سالهاست که از این چادر؛ نان میخورد و نان دیگر زنان را میبُرد و آنان را مقابل دوربین، بازجویی میکند! 🔹 اشتباه خانم مجری این نیست که در یک تفرجگاه و پارک عمومی در خارج از کشور، در میان «هزاران محارم خودش» مشغول نوشیدن شربت سکنجبین است! یا اینکه برای لحظهای (به درازای چندین دقیقه)، روسری و چادر از سرش افتاده و غیر از عابران پارک، هیچ نامحرم دیگری در آنجا نبوده! اینها واقعاً حریم شخصی افراد است. او میتواند دوغ هم بنوشد. 🔹 مشکل، دروغ گفتن وقیحانهی او در همان پارک و این بار با «چادر!» درباره این اتفاقهاست! مشکل وقاحت اوست، آن هم ساعتی بعد که فیلم و عکسش موجب سئوال"برخی از دوستان!" میشود و او مجبور شده به خیلی از آن «عزیزان!» تلفنی توضیح بدهد! آنجا که ساعتی بعد از تفرج و تفریح در سایهسار آزادی، به طور معجزهواری، مجدداً «چادر به سر» جلوی یک دوربین دیگر مینشیند و «به دوربین زُل میزند» و احمقانهترین توجیهات را برای بینندگان عزیز! تعریف میکند! این خانم مجری، همان خانم چادری وقیحی است که مونا برزویی را به خاطر نوع حجابش، در برابر دوربین «بازجویی» و تحقیر کرده، و حالا «معصومانه» از مردم میخواهد به «حریم خصوصی!» او احترام بگذارند. 🔹 او نه بخاطر انتخاب شخصی چادر یا بیحجابی، بلکه به خاطر اینکه تمام این سالها «نان چادر» را خورده و دیگران را به خاطر «بیحجابی» قضاوت کرده، در "تور قضاوت مردم" صید شده و مستحق سرزنش آنهاست. اما میخواهد که او را قضاوت نکنند. حرف درستی میزند، اما نه درباره خودش، که دیگران را قضاوت کرده و چادرش را به رخ میکشید! 🔹 او شاید به آه دل شکستهی یکی از همان زنان، در مقابل یک دوربین دیگری که این بار «واقعیت» او را ضبط کرد، رسوا شد. رسوا به این معنی که از پرده سیاه نفاق و چادر بیرون آمده بود ولی نمیدانست این، بازی روزگار است. «نردبان این جهان ما و منی است؛ عاقبت این نردبان افتادنی است!» 🔹 تمام شد! کارکرد تبلیغاتی این مجری، برای تاجران پارچه سیاه چینی و برای چادرفروشان، «تمام» شد! صداوسیمای جمهوری اسلامی البته حق ندارد او را «ممنوعالکار» کند. چون آنجا، همه شبیه به ایشان، ریاکار، دورو و متظاهرند! پس وصلهی ناجور نیست! به هرحال آن نانی که ایشان از این چادر میخورد، در تنور رسوایی سوخت! حالا مانده انتخاب شخصی او، که آیا همچنان در زیر «چادر نفاق»، آن شربت سکنجبین یا دوغش را بنوشد؟ و یا واقعاً تصمیم بگیرد به این نفاق تهوعآور پایان دهد و آزاده زندگی کند. او البته با توضیحات کودکانهای که درباره «محارم در پارک و آن چندلحظهی بدون حجاب!» داد، نشان داد قصد ندارد از زیر سایهی دروغ به سمت رهایی برود. آزادگی هم البته، نعمتی نیست که به هر کسی برسد! ➖ پینوشت: مادر مرحومهی من لحظهای بدون چادر بیرون نمیرفت، اما هیچکدام از دختران خودش را مجبور به پوشیدن چادر نکرد. آن نوع «دینداری آسانگیر و صادقانه» و آن آزادگی در کجای این سالها گم شد، که چادریهای حالای ما، این «اسیران نام و نامداری» شدهاند؟! [بابکداد] سوم مرداد ۹۶ 🔹 تلگرام: https://t.me/babakdad 🔹 تماس: babakdad2@gmail.com
🔷 آزمون بزرگ حسن روحانی! 🔷 ➖ بابکداد ➖ هیچ کس، با هیچ روشی، نمیتواند رهبر معظم را ارضاء کند! بد برداشت نشود! منظور ارضاء «منویات» ایشان است که قبلتر نوشتم عجب چیز موهوم و گنگ و بیانتهایی است! (لینک) 🔹 نه زیرکی و کیاست هاشمی رفسنجانی که "تاج رهبری" را بر سر او گذاشت، نه نجابت و صبر خاتمی که حرص «حضرت ایوب» را هم درآورده، و نه اظهار چاکری و بعدتر لجبازیهای بچگانه احمدینژاد،… هیچکدام نتوانست باعث "رضایت کامل حضرت آقا" بشود! عدم رضایتمندی رهبری، یک مشکل فنی در گیرنده خود اوست، وگرنه فرستندهها تلاش خود را کردهاند! 🔹 اصلاً مشکل در همین "تلاش برای جلب رضایت سلطان" است! این تلاش، از اساس در تضاد با رأی و خواسته مردم است. اگر قرار بر جلب نظر رهبر بود که مردم، این بار هم مثل سال ۸۴ به نامزد مورد نظر ایشان رأی داده بودند! ملت یک بار این کار را در سال ۸۴ کرد و خواست حکومت و دولت «یکپارچه» در اختیار رهبر باشد تا منویات بیانتهای او ارضاء شوند! اما نشد! نتیجه شد فلاکت و فقری که در سال ۹۱ مردم را به «دزدی نان خشک!» در قم وادار کرد و آن دولت محبوب رهبر هم به فرمان او «قرارگاه جنگهای نامنظم اقتصادی!» تشکیل داد که هیچ کاری از پیش نبرد و بی سروصدا تعطیل شد. ایران هم به قول خود آقایان، رسماً شد "شعب ابیطالب" که در محاصره کامل قحطی قرار گرفته بود. 🔹 زمان زیادی که از آن دوران سیاه نگذشته! و دیدیم که این مردم دیگر حاضر نشدند دولت را مجدداً به دست آقا و جناح رهبری بدهند که نتیجهی یکپارچگی حکومتش با احمدینژاد، فساد و فقر و اختلاس و ننگ بود و بس! اگر چنان میخواستند که به ابراهیم رئیسی رأی میدادند که "جلد دوم احمدینژاد" است! پس «مفهوم رأی مردم» را از یاد نباید ببریم. 🔹 این ملت، از حسن روحانی توقع و انتظارات دیگری دارند که اگر بخواهد به آنها متعهد بماند، باید در مقابل "منویات! بیپایان رهبر" بایستد. کیاست و زیرکی جواب نمیدهد. صبر و نجابت هم جواب نداده. چاکری و بندگی هم نتیجه نداده. اقتدار و قاطعیت (طبعاً نه به سبک لجبازی کودکانه احمدینژاد) تنها چیزی است که هم مردم توقع دارند، و هم لازمهی این مقطع حساس است که کشور در «محاصره نامرئی» قرار دارد و هرگونه تندروی و حماقت تندروها، به زیان کل مملکت خواهد بود. 🔹 کابینهای قوی، جوان ذهنی، کاری و پاسخگو مورد انتظار ملت است. برای چیدن این کابینه، روحانی باید بداند این «کیک» نیست که تقسیمش کند! رأی مردم امانت بزرگی است که نمیباید تعارفش کند. آقای روحانی برای تعیین کابینه، در فکر ارضای منویات رهبر اگر باشد، هرگز به نتیجه نخواهد رسید. پاسخ به توقعات و انتظارات و "منویات ملت" هم آسانتر است، و هم مؤمنانهتر. چرا که صاحبان اصلی این دولت، همین مردمانی هستند که با دلی خون و تلاشی تا سرحد جان، برای "روی کار نیامدن نامزد آقا" کار کردند. آنها که مانند اهالی دردمند خوزستان میگفتند: "با اینکه «هوا» نداریم، اما «هواتو» داریم!" 🔹 تجربه میگوید «حتی اگر لیست اعضای کابینه با خط رهبر معظم نوشته شود»، باز هم خود او «اولین منتقد و بهانهگیر از دولت» خواهد بود و مسئولیت انتخابهای خود را نمیپذیرد. بهتر است آقای روحانی وقت را برای رضایتمندی «آقا» هدر ندهد و آبرو و اعتبار سیاسی خود را در «قمار رضایت رهبر» بر باد ندهد! معقول این است که او دولت قوی خود را (بدون ائتلاف یا باج دادن به رهبر و مخالفان رأی ملت) تشکیل بدهد. و به این واقعیت محتوم توجه داشته باشد که این سلطان، سر تمامی وزیرانش را بعد از خدمت، به زیر آب کرده و میکند! و جلب رضایت او هم، امری محال و ناممکن است. به رضایت مردم بیاندیشد! 🔹 روحانی باید به افزایش آبرو و اعتبار خود نزد مردم بیاندیشد و به فکر «رضایتمندی ملتی» باشد که هم ناظران هوشیار این روزها هستند و هم در نهایت، پشتیبان خادمان خویش در "روز مبادا" خواهند بود. این، آزمون بزرگ حسن روحانی است. به عنوان یک ایرانی، امیدوارم رأیدهندگان را ناامید و دلسرد نکند. و بداند کابینهی ملت، کابین و جهاز رهبری نیست. امانت پراهمیت و بزرگی است. بابکداد ۳۰ تیرماه ۹۶ 🔹 تلگرام: https://t.me/babakdad
🔹درباره بازداشت برادر رئیسجمهوری ➖ پیشنوشته: این یادداشت قبل از آزادی برادر رئیسجمهور نوشته و در تلگرام منتشر شده بود. ظاهرش یک "دستبند" است که قوه قضاییه بر دستان برادر حسن روحانی زده است! اما آیا این دستبند، واقعاً باعث دردسر روحانی است؟ و یا قضیه، شکل دومی هم دارد؟ 🔹 خیلی زود خواهند فهمید که «روش عاقلانهای» را به کار نبردهاند تا "حسن روحانی" را مجبور به پذیرفتن شروط و باجخواهی خود کنند. وگرنه فکر نمیکنم پرداخت وثیقه و نرفتن به زندان، برای حسین فریدون کار دشواری بوده باشد! او با موافقت برادرش، وثیقه را نداده تا این "آتو و گزک" را یکبار برای همیشه از دست قوه قضاییه و جناح مقابل بگیرد! به قول معروف؛ "مرگ یکبار، شیون یکبار"! 🔹 حسن روحانی تاکنون نشان داده که مصمّم است از این امانتی که مردم به او دادهاند، سهمی به "قلدرهای حاکم" ندهد. او کابینهاش را مطابق با وعدههای انتخاباتی که به ملت داده، خواهد چید. و تا آن زمان، روی فشارهایی خیلی بیشتر از بازداشت برادرش هم حساب باز کرده و آمادگی یافته است. این است که میگویم قوه قضاییه، کار غیرعاقلانهای کرد که در «این مقطع از زمان»، و در ایام انتخاب کابینه، یک پرونده قدیمی را باز کرد تا بر روحانی فشار بیاورد. او با این فشار، نه تنها تسلیم نمیشود، که مصممتر هم خواهد شد! 🔹 بگذارید دوباره توصیفی را که قبلاً درباره «ترکیب شخصیتی روحانی» ارائه کرده بودم، بازگو کنم: حسن روحانی مثل همهی ما طبعاً "انسان کاملی" نیست، اما قطعاً سیاستمدار زیرک و باهوشی است که تلاش کرده تا "ترکیب کاملی" بسازد از روی سرمشقهای دوران خودش. و مهمتر اینکه سعی کرده مطابق همان ترکیب هم "عمل" بکند. او «سیاستورزی و زیرکی» را از هاشمی رفسنجانی آموخته، «ادب و صبر و مردمباوری» را از خاتمی، و رفتارهای مقتدرانه را از شخص آیتالله خمینی یاد گرفته است. اگر سابقه انقلابی روحانی بیشتر از آقای خامنهای نباشد، کمتر از او نیست. او در تاریخ انقلاب، سرمشقهای فراوانی دیده و به نظرم حتی از احمدینژاد هم چیزهایی آموخته، آن سان که لقمان به پسرش وصیت کرد بیاموزد! 🔹 در انتخابات اخیر دیدیم که او، نه از هتاکی و گستاخی قالیباف عقب نشست. و نه برای "اداهای انقلابیگری" ابراهیم رئیسی، جز پوزخند چیزی تحویل داد. پس احمقانهترین کار، زدن اطرافیان او بود که "روش قدیمی حکومت و سپاه" است. این روش، روی حسن روحانی مطلقاً جواب نخواهد داد. 🔹 پس یک توصیه سربسته به حکومت میماند: این دستبند که بین دستان شما و برادر رئیسجمهور زده شده، دستبندی بر دستان خود شماست؛ نه بر دستان "حسن روحانی"! اگر کمی دوراندیشی داشته باشید، هرچه زودتر خود را از این بند میرهانید! "روحانی" اینطوریها به زانو در نمیآید. این را از روی شناخت میگویم. باقی را بعدتر مینویسم. پینوشت: ساعاتی بعد از انتشار این یادداشت، حسین فریدون با ورود به دادسرا و انتقال به بیمارستان دی، با تأمین قرار وثیقه آزاد شد. بابکداد ۲۶ تیرماه ۹۶ 🔹 تلگرام: https://t.me/babakdad 🔹 تماس: babakdad2@gmail.com
🔷 نه سهمخواهی، نه باجدادن، نه تعارف! 🔷 آنها که به خاطر حمایت از حسن روحانی از او سهمخواهی میکنند، "اصل حمایت" خود را زیر سئوال میبرند و آن را به یک «معامله» فروکاسته و تقلیل میدهند. در مقابل حسن روحانی هم اگر به خاطر رودربایستی و تعارف با همکاران خود که در چهار سال گذشته «عملکرد ضعیفی» داشتهاند، دوباره به آنها «سهمی» بدهد، دچار همین خطا خواهد شد. درستش این است که کابینه را «کیک عروسی» ندانیم که باید هر تکهاش را برای "دستمزد"، به کسی بخشید. این سرمایه اجتماعی نباید با این قبیل کوتهنظریها، بر باد رود. مباد که آن تاریخ تلخ را تکرار کنیم که با "ژست روشنفکری"، مخالفان خاتمی را به داخل اردوگاهش آوردند و بر او تحمیل کردند، و خاتمی از همانان زخمها خورد! تکرار نکنیم آن تجربهی تلخ را که افراد بیمایه حزب یا بستگان و نزدیکان را بر مناصب مهم نشاندند، و همانان بودند که بزرگترین ضربهها را بر اصلاحات خاتمی زدند! نگذاریم از خروجی دولت دوازدهم، مردم به یک "احمدینژاد عوامفریب" دیگر پناه ببرند! روحانی را هم مثل خاتمی با نخ و طناب "سهمخواهی و لابیگری!" به چهارمیخ محدودیتها نکشیم،… خلاصه اینکه آن تاریخ تلخ را دوباره تکرار نکنیم! ♦️ دولت بداند که "ائتلافی" نیست! ♦️ این دولت نباید نه از روی سیاستورزی، و نه از روی باجدهی، به رقیبان انتخاباتی خود "بفرما" بزند و فرض را بر "همدلی" آنها بگذارد. همدلی آنها، امر موهوم ذهن برخی افراد است که قصد دارند به زور خودشان را در بخش روشنفکری تاریخ، جا بکنند! وگرنه چنانچه «واقعبین» باشیم؛ هیچ همدلی بین خیمه اصولگرایان با اکثریت مردم وجود ندارد! رقیبان این دولت، رقیب و مخالف بخش بزرگی از "ملت" ایران هستند. پس اینکه رأی امانتی این ملت را به آنها ببخشیم، کاری است غیراخلاقی و غیرامانتدارانه. دولت دوازدهم، یک دولت با رأی ضعیف و شکننده نیست که خودش را تا حد یک دولت ائتلافی پایین بکشد. بلکه با نهایت دقت، باید بداند رقیبان اگر هم در ظاهر دست رفاقت و همکاری دراز کنند، در نهایت بر عهد پیشینی خود باقی هستند و برای کارشکنی و تضعیف این دولت و رخنه در آن آمدهاند، و نه برای ارتقائش. ♦️ روحانی «آزادش» خوب است! ♦️ به رغم انتقادهایی که قبلتر از او داشتم، اما از بهار ۹۶ و بخصوص پس از بازدید شجاعانهاش از معدن داغدیده یورت و آن سخنرانی مستحکم و قوی در ارومیه، روحانی را فردی "تحولیافته و قدرتمند" یافتم که سنگهایش را با خودش واکنده و میداند باید چه کار کند. او روحانی قبل نیست، روحانی تازهای است که قدر رأی مردم را به خوبی میداند و قدر زمان را میشناسد. آزادی، کیمیای عجیبی است! روحانی هم «آزادش» خوب است. این را از بهار ۹۶ به اینسو نشان داد. این «روحانی آزاده»، باید در کمال آزادی و بدون فشارهای پنهان و پیدای احزاب و اشخاص، با همان اقتدار و استحکامی که در این دو ماهه با «مخالفان رأی ملت» سخن گفته و رفتار کرده، بتواند کابینه و دولت خودش را بچیند. 🔹 به جای فشارهای نابجا، روحانی را همچنان در مقابل هجمهها و حملاتی که بر او میشود، "حمایت" کرد. و نباید این حمایت را به "سهمخواهی" تنزل داد. اگر روحانی "آزاده" باقی بماند، حتی اگر به حزب موردنظر ما سهم و مقامی ندهد، اما مادامی که بر همان مسیری در حال حرکت است که جناح موردنظر ما (انشاءالله) قصد داشته آن مسیر را برود، پس تنافر و تضادی وجود نخواهد داشت. "شجاعت و آزادگی و ایستادگی در مقابل زور و ناروا و باجخواهی ظالمان" هدف همهی ماست، اگر او همین راه را میرود، از انتخابهای آزادانه او حمایت کنیم و البته "نظارت" را هم انجام دهیم. 🔹 گفتن اینکه "اگر من نبودم، تو نبودی"، زیبنده نیست! حتی از زبان یک پدر بر فرزند هم زیبنده نیست! چنانچه در مقابل آن، طغیان و سرکشی یک فرزند بر پدر هم ناپسند است. اشخاص و احزاب اصلاحطلبان مراقب این "گفتمان مخرب" و نفرتی که تولید میکند، باشند! 🔹 روحانی باید دولت دوازدهم را محکم و کاری ببندد چون انتظارات مردم بسیار بالاست! نکند تسلیم "سهمخواهی یا رفاقت و یا تعارفات" شود، و بر نشاط و توقعات این ملت، آب یخ بریزد و آن "عوامفریبان" دوباره بازگردند! اگر روحانی را آزاده میخواهیم باید که آزادش بگذاریم تا به سمت مقصود براند! 🔹 مردم توقع دارند دولت مقتدرشان، در همان «مسیر آزادگی و شجاعتی» که از سخنرانی ارومیه شروع شد و تا مشهد ادامه یافت، براند و در مقابل بدخواهان ملت، کوتاه نیاید. روحانی اگر بر وعدههای انتخاباتی خود پایبند بماند، و مشکلات را هم یکبهیک حل کند،… آن «عوامفریبان»، هرگز پا نمیگیرند! با دولتی متعهد به عهدها، مردم مظلوم ما هم از پیشرفت امور خرسند خواهند شد و بر این «روند روبهجلو» افتخار میکنند که: "علیٰ برکت الله"! بابکداد ۲۴ تیر ۹۶ 🔹 تلگرام: https://t.me/babakdad 🔹 تماس: babakdad2@gmail.com
🔷 «آتنا» حرف دارد… 🔷 ➖ بابکداد ➖ چطور "مرگ" شرم نمیکند از سیمای معصوم آتنا، که امشب در آن قبر کوچک تنها خوابیده است؟ سوگوارم. اما از سند ۲۰۳۰ تا شهرداری و مجلس، همه را در آینهی سوگ این کودک معصوم بررسی کردهام. به این امید بعید، که دیگر تکرار نشود! 🔹 در تابستانهای کودکی، در پیادهروی روبروی "سینما سعدی شیراز" بساط دستفروشی داشتم. از نزدیک دیدهام که دستفروشان «۳ مشکل روزانه» دارند که انگار «هنوز هم لاینحل» باقی ماندهاند: ▪️اول: محل بساط! که اگر دیر بیاید یکی آن را گرفته. و یا با دعوا، یا گواهی مغازهدارها بتواند جایش را پس بگیرد یا نه؟ ▪️دوم: مأموران سدمعبر! که واویلا! ▪️سوم: دستشویی! برخی مغازههای اطراف به دستفروشان اجازه استفاده میدهند، و به جای آن هر نوبت پولی میگیرند.(من چون در محل خودمان کار میکردم، با خانه فاصله کمی داشتم. اما این مدل پول درآوردن، یعنی اجارهی توالت را دیده بودم!) 🔹 دستفروشان ۳مشکل روزانه دارند: محل بساط، مأموران سدمعبر، و توالت! مشکل سوم را شهرداریها باید با گذاشتن توالت سیار و یا ساختن آن حل کنند. و مشکل سدمعبر را هم میتوانند با برپایی بازارچههای محلی دستفروشان، حل کنند. اینطوری مشکل اول (جای بساط) هم حل خواهد شد. در واقع سه مشکل، یکجا برطرف میشوند! اما در ایران مصیبتزده، حل مشکلات انگاری «شقالقمر» است؛ سخت و ناممکن! 🔹 در ایران، چند میلیون نفر فقط با بساط کردن و دستفروشی امرار معاش میکنند. و خیلی از آنها از فرزندان خود، برای ساعاتی یا برای تمام روز کمک میگیرند. بسیاری از دستفروشان مانند پدر آتنای عزیز، مجبورند از مغازهداری در نزدیک، برای رفع نیازهای روزانه به آب و توالت کمک بگیرند. اگر دستفروش زن باشد، یا دختر و پسر کوچکی همراه داشته باشد، مصیبت چند برابر میشود. 🔹 آتنا دختر معصوم یک دستفروش بود، که گاهی برای کمک به پدرش، کنار بساط او میرفت. او و پدرش، برای خوردن آب و دستشویی به مغازه یک رنگرز آشنا(!) میرفتند. رنگرزی بنام 'اسماعیل" ۴۰ ساله و متأهل بود، که در روزهای نخست گم شدن آتنا، حتی به پدر بیتاب آتنا "دلداری" میداد! تا عاقبت با استفاده هوشمندانه پلیس از دوربینهای مداربسته، گیر افتاد! عجیب سرزمینی داریم! قاتلان، خیلی وقتها مثل این اسماعیل، آشنا هستند! و به خانواده مقتول دلداری میدهند! و در خلاء قانون و هرجومرج، همچنان به جنایتهای بعدی مشغول میشوند!… حال خواه یک قاضی کهریزک باشند، خواه یک مربی کلاس قرآن و یا یک رنگرز! از کی، انسان به چنین قساوتی رسید؟ ▪️و اما، علاوه بر همدردی صمیمانه با خانواده محترم آتنا اصلانی و داغداران آتنای عزیز، چیزهای مهمی هست که باید همین حالا گفته شوند: 🔹 اگر شهرداریها و شوراهای شهر به حادثه پارسآباد "از زاویهی مسئولیت خودشان" نگاه کنند؛ هزاران آتنای دیگر (که کم هم نیستند)، همین حالا در معرض اینگونه آزار و اذیتها هستند. در این «نیاز مضاعف» که دستفروشان دارند، امکان تکرار مصیبتهایی مثل آنچه بر دختر معصوم پارسآباد آمده، وجود دارد. چه بسیار زنان و کودکان دستفروشی که از این نوع آزارها دیده و هر روز تجربه میکنند، اما چون موضوع جنایی و پلیسی نیست (راستی چرا جنایی نیست؟) در سکوت باقی میمانند. گرچه کمی احمقانه است از شهرداری که مأمورانش، مشکل دستفروشان هستند، بخواهیم فکری برای حل مشکل آب و توالت آنها بکنند. اما علاوه بر قشر مستضعف دستفروشان، مردم عادی هم، نظیر سالمندان و برخی بیماران هم به این دو نیاز جدی دارند؛ به توالت و آب. پس اعضای شوراهای شهر! و شهرداریها! حداقل این مشکل را از پیش پای مردم و دستفروشان بردارید! زیادهخواهی نیست که؟ 🔹 سوگوارانه، لعنت میفرستم بر کسانی که مانع از اجرای سند آموزشی ۲۰۳۰ یونسکو در ایران شدند. آنهایی که در دعواهای حکومتی خود، نگذاشتند آن سند آموزشی اجرا شود، در جنایات نظیر این مسئولاند! سند ۲۰۳۰ دهها بند دارد، از جمله به کودک و والدین او یاد میدهد چگونه با مسائل مختلف جنسی و بلوغ (و از جمله با کودکآزاری) برخورد کنند. شرم بر آنان باد که نمیخواهند و نگذاشتند مانند تمام دنیا، کودکان خود را با آنچه لازم است بدانند، بزرگ کنیم. 🔹 لازم است که مجلس به قانون "حمایت از خانواده" رسیدگی کند و آن را زودتر تصویب کند. تا کی خاک بخورد؟ همچنین باید نواقص و خلاء جدی قانون در مجازات کودکآزاران را برطرف کنند. 🔹 برای آتنا آنقدر حالم بد است که حرف ندارد. اما آتنا، هنوز حرف دارد! دیدن عکس قبر کوچکی که برای بدن کوچولویش خالی کردهاند، تا عمر دارم از این ذهن و حافظه لاکردار بیرون نخواهد رفت. لعنت بر "حافظه"، وقتی فقط مصیبت و غم، ما را "محاصره" کردهاند… بابکداد ۲۱ تیر ۹۶ 🔹تلگرام: https://t.me/babakdad 🔹 تماس: babakdad2@gmail.com
➖ چرا سپاه طلبکار است؟! ➖ سئوال میلیونی: سپاه پاسداران در کدام عرصه حضور ندارد؟ از صنعت نفت تا سینما، از واردات و قاچاق تا مناصب مهم حکومتی، از داشتن مدرسه و دانشگاه تا بیمارستان، از مرزبانی و انبوهسازی و جادهسازی، از رسانه و شبکه تلویزیونی تا کارخانهداری و قطعهسازی و معدن و فرودگاه و هواپیمایی و… سپاه در کدام عرصهای حضور ندارد؟ و سئوال بعد؛ با اینکه در تمام حوزهها و عرصهها فعالیت دارد و سود میبرد، چرا اینهمه از دولت و ملت «طلبکار» است؟! 🔹 هفته قبل فرمانده کل سپاه، با متهم کردن دولت به ناتوانی گفت: "…بهرحال سپاه همچنان کمک خواهد کرد!" آقای جعفری، اظهارات رئیسجمهور را «با هدف ایجاد دو قطبیهای کاذب، فرافکنی و فرار از عمل به تعهدات در زمینه معیشت مردم و اقتصاد کشور» تفسیر کرد و گفت: "این روشها دیگر جواب نخواهد داد و «اراده سپاه و بسیج بر این است» که همانطور که در تأمین امنیت ملت ایران نقشآفرین است؛ «به هر شکل ممکن!» و درحد توان در مسیر سازندگی کشور، جبران ناکارآمدی موجود، بهبود معیشت و کاهش آلام اقتصادی مردم، باز هم به دولت کمک کنیم!" سادهاش کنیم میشود: "چه بخواهید، چه نخواهید، سپاه «سهم» میخواهد"! همان دولت با تفنگ و طلبکاری که حتی محمود احمدینژاد (که با تقلب آنها سر کار آمد)، نتوانست تحملش کند و عاقبت چنان داغ کرد که آنان را رسماً «برادران قاچاقچی» نامید! 🔹 واقعیت این است که سپاه پاسداران یک "بدنه متوسط" دارد که در آن نیروهای خدمتگزاری هم هستند که خود، تحت ظلم و تبعیض "سرداران میلیاردی و فرماندهان" قرار دارند. سردارانی که برای وارد شدن به سیاست و قدرت، به هیچ اصولی پایبند نیستند! از زمانی که شهرداری تهران به احمدینژاد رسید و او هم پروژهها را «کنتراتی» به برادران سپاه واگذار کرد و میوهی آن را با دخالت سپاه در انتخابات سال ۸۴ چید، سرداران سپاه هم مزه قدرت را چشیدند و هم «میلیاردی» شدند! از آن پس، سپاه در همهی زمینهها از سیاست و اقتصاد تا فرهنگ و هنر وارد شد و «دولت موازی» خود را ساخت! از مناصب حکومتی و نمایندگی مجلس تا اقتصاد و صنعت و تجارت و فرهنگ و رسانه و صادرات و واردات… همه را با "ویژهخواری" به دست آورد! با ابزارهای امنیتی، «بخش خصوصی» را که تازه بعد از جنگ، در دولت هاشمی رفسنجانی و خاتمی کمکم پا گرفته بود، زمینگیر و تصاحب کرد! بهترین نخبگان بخش خصوصی، با پروندهسازی سرداران سپاه، یا زندانی، یا ورشکسته و یا ناچار به مهاجرت شدند. تحریمها هم جاده را برای یکهتازی سپاه هموارتر ساخت! 🔹 اما سپاه از وقتی که وصیت امام را زیرپا گذاشت و وارد "سیاست" شد، هم عزت خود را از دست داد و هم اعتماد ملی را! برای پیروزی در سیاست و حزببازی، سپاه تقریباً هر کار آلودهای کرد. سرداران برای گسترش قدرت "هزاردستان" خود، با کمک تفنگ و زور، «بخش خصوصی» را از میدان خارج کردند و بخصوص در ۸ سال دولت احمدینژاد، از ضعفهای او نهایت بهره را بردند و «دولت موازی» خود را تکمیل کردند. برای دوام و قوام همین دولت موازی بود که در سال ۸۸، دست سپاه به خون جوانان بیگناه وطن هم آغشته شد. و آن نگهبانی که قرار بود "پاسدار میهن" باشد، قاتل جوانان وطن شده است! 🔹 از یک جایی به بعد، این "نگهبان خانه" آنچنان قدرت و زوری پیدا کرد که "صاحبخانه" را به وحشت انداخت! در واقع، دیگر معلوم نیست چه کسی نگهبان (فرمانبردار) است و چه کسی صاحبخانه و کارفرماست؟ به عبارتی، ملت، گروگان این «نگهبان طلبکار» شده که مدام زور میگوید! و دولت منتخب هم زیر فشار است تا "سهم و باج بیشتری" بدهد! آنسوتر رهبر حکومت، خرسند از اقتدار و یکهتازی این نگهبان طلبکار، از عاقبت شوم خودش خبر ندارد که دیر یا زود، «لقمهی چپ همین نگهبان فربه» خواهد شد و سرداران، "حکومت" او را هم به زیر خواهند کشید! این مافیا به زودی از خود میپرسد اصلاً چرا نباید ادعای «مالکیت خانه» را مطرح کنیم؟ هر مافیایی، یک روزی این سئوال را پرسیده است! 🔹 اگر ذرّهای تدبیر و عقلانیت در آقای خامنهای باقی مانده باشد، تا دیر نشده، این غول را به درون چراغ بر میگرداند و سپاه را به پادگانها میفرستد. سپاه محترم است «به شرطی که پاسدار وطن باشد» اما اگر بخواهد حزببازی کند و سهمخواهی و طلبکاری و باجگیری…، دیگر هیچ حرمتی نخواهد داشت و یک "دشمن خانگی" است! گرچه طلبکاری سرداران میلیاردر، پایانی ندارد. در پسابرجام، باید با تقویت بخش خصوصی، «سهم مردم» را به خود ملت سپرد تا کشور به سمت «توسعه متعادل» برود. و سپاه، سد این مسیر شده است! 🔹 برگردیم به سئوال اول! آیا عرصهای هست که سپاه در آن ورود نکرده باشد؟ من میگویم فقط یک عرصه مانده و آن، «مسئله رهبری» است! سپاه طلبکار را به چراغ برگردانید آقای خامنهای! تا دیر نشده… بابکداد ۱۶ تیر ۹۶ 🔹 تلگرام https://t.me/babakdad
مشکل ما با حاکمیت، دقیقاً از همینجا آغاز میشود؛ از اینجا که چیز موهوم و بیمعنایی بنام «منویات رهبر» را وارد بازی میکنند که هم از قانون بالاتر است و هم از خدا و هم از رسول خدا! عبارتی موهوم، بی حدومرز و قابل گسترش تـــا "خدایی کردن"! یعنی چه این منویات رهبر؟! و چند نمونه بیاوریم از اینکه منویات رهبر، امالامراض و مادر تمام بدبختیهای این ملت بوده است؟ تازهترین منویات او، حکم به هرجومرج و آتش به اختیار بود که معلوم نیست چه فتنهها در پی داشته باشد؟ 🔹 وضع آنجایی افتضاح میشود که این "منویات رهبر" را بالاتر از آیات قرآنی و احادیث نبوی میگذارند. و عدهای نادان هم این منویات را تفسیر به رأی میکنند، رشد و توسعه میدهند، و خلاصه منویات در منویات میزایند. 🔹 آقای سیدعلی خامنهای، یک بشر معمولی است که از قضا بسیار بیشتر از حد معمول، جایزالخطا و پراشتباه بوده است. پرونده حکومت ۲۸ سالهاش، سرشار است از خطاهای بزرگ، انتخابهای وحشتناک، تصمیمات نادرست. و از همه بیشتر، سخنرانیها و منویات جورواجور! صدها سخنرانی دارد که میتوان از میان آنها، جملاتی برخلاف سخنرانی قبلی یا بعدی او پیدا کرد. مجموعهی خواستههای تمامناشدنی آقای خامنهای، یا همین منویاتش چنان لیست بلندبالایی است که با جوهر هفت دریا هم نمیتوان نوشت! 🔹 یک وقتی منویات آقای خامنهای، مبارزه با تهاجم فرهنگی بود که با آتش زدن کتابفروشی و سینما و چاقو زدن انصار حزبالله به دختران و زنان در خیابان ولیعصر و سقطجنین زن باردار و… هم ارضاء نشد! یک وقت هم منویات رهبری، به "دولت رسیدن" یک کوتولهی تهوّعآور بود که آنچه را نتوانست غارت کند، به لجن کشید و کشور را به زمینسوخته تبدیل کرد. منویات رهبر معظم به او نزدیک بود و این فوران منویات، تا چند صباحی آرام گرفته بود. اما از زبان صدیقی امام جمعه تهران درآمد که منویات رهبر حتی چنان است که میتواند زن احمدینژاد را هم طلاق بدهد! از آنجا کار این دو به مشکل خورد. منویات رهبری، آن مرد متوّهم بهاری بود که فکر میکرد هالهای از نور دارد. و عاقبت هم رو در روی رهبر ایستاد و تا همین حالا، از هر فرصتی استفاده کرده تا به منویات و نهی و فرمان رهبر «دهان کجی» بکند. 🔹 حالا سردار قاسم سلیمانی هم که تمام احترامش به این بود که وارد عالم سیاست نشده بود، به کارزار منویات رهبری ورود کرده و اکیداً هم حکم داده که "منویات باید اجرا شوند و اگر منویات رهبر اجرا نشد و ما سکوت کردیم، گناه کردهایم و تاوان خواهیم داد!" خب سردار! این که همان سلطنت و طاغوت است. دیگر تا کجا میتوانید این شترسواری را دولا دولا ادامه بدهید؟ یکباره اعلام خلافت کنید و بیعت بگیرید و هرکه بیعت نکرد گردنش بزنید! شما که هم تفنگش را دارید و هم زورش را! اما قبل از کشتن، لطفاً واضح بگویید (البته اگر میتوانید و شدنی هست، که نیست!) که این منویات رهبری چی هست؟ و کی قرار است به مرحلهی «ارضاء و اجابت» برسد؟ و تکلیف آن منویات اشتباهی که بابتش کشور را ویران کردهاند، چه میشود؟ بعد از آن، مرد و مردانه و مسئولانه اعلام خلافت اسلامی کنید و منویات را تبدیل به «فرمان و دستورات» کنید تا تکلیفمان را بدانیم؛ هم ما، و هم شما! 🔹 قبل از آن بگویم اگر تمام درختان قلم و دریاها جوهر و آسمانها؛ صفحهای برای نوشتن منویات این رهبر خودکامه شوند، والله که محال است تا صبح قیامت هم مشقتان درباره منویات رهبر را بتوانید تمام کنید. سیریناپذیری، خصلت دیکتاتوری است. 🔹 به عنوان کسی که در بچگی، برای دفاع از میهن خود به جبهه رفته، باید به سردار سلیمانی بگویم که اگر میخواهد "باید و نبایدهای سیاسی" کند، ابتدا طبق وصیت بنیانگذار انقلاب «لباس نظامی» را درآورد. سپس در انتخاباتی عادلانه، به ملت بگوید که فقط برای اجرای منویات رهبری، نامزد شده و خودش را در معرض رأی ملت قرار دهد. اگر موفق شد رأی مردم را به دست بیاورد، آنگاه دربارهی «منویات بیانتها و سیریناپذیر رهبر»، باید و نباید کند. غیر از این اگر باشد، سردار هم پا روی فرمان آن ولیفقیه گذاشته و با رخت نظامی، وارد سیاست شده و با آن مرد که همین دو ماه پیش، بر «نهی رهبری» پا گذاشت و نامزد شد، هیچ تفاوتی نخواهد داشت. آخرش هم معلوممان نشد که این چیز موهوم و بیمعنا چیست؟ این منویات رهبری! اما «انشای بی انتهایی» است. بابکداد ۱۵ تیر ۹۶ 🔹 تلگرام: https://t.me/babakdad
➖ چرا اصولگرایان از قرارداد توتال عصبانیاند؟ ➖ جیغوداد اصولگرایان درباره قرارداد با توتال، رسواگر آنهاست؛ چون بدجور بوی کاسبکاری میدهد. قرارداد مهم نفتی ایران با توتال، فقط دو برابر آن پولی است که دولت احمدینژاد توسط بابک زنجانی به غارت برد و نابود کرد! اما این قرارداد قانونی و معتبر کجا و آن واسطهگری و چپاولگری کجا؟ تفاوتهای این دو ماجرای نفتی، بسیار مهم و آموزندهاند! ساده میگویم تا نفتی نشوید! همچنین علت جیغوداد آقایان را متوجه خواهیم شد. 🔹 هنوز از ۲میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلاری که از فروش نفت ایران به بابک زنجانی رسیده، خبری نیست. و تازه این رقم، فقط یک قلم از دهها مورد چپاول پول نفت و کاسبی آقایان در دوران "دور زدن" تحریمهاست. در دولت "نظر نزدیک به رهبری"، آقایان از یک طرف ایران را به انزوا و تحریم بردند. و همزمان "دور زدن تحریمها" را به واسطهها و دوست و فامیل سپردند! در یک مورد دولت، آقای ب.ز را واسطه کرد تا نفت ایران را مخفیانه بفروشد و پولش را از درِ پشتی بیاورد! او نفت را فروخت، اما پول را نیاورد. اصولگرایان آتشین امروزی، آن روزها اگر شریک دزد نبودند، حداقل سکوتی خائنانه کردند! از دور زدن تحریمها توسط "ب.ز"، به گفته مقامات در یک قلم ۲/۸۰۰/۰۰۰/۰۰۰ دلار پول گم شده است! نصف همین قرارداد قانونی و معتبر و پرسود که ایران الان با توتال منعقد کرده است! آن پول دود شد و رفت! حالا همان اصولگرایانی که در آن غارت و چپاول تاریخی "خفقان" گرفته بودند، به قرارداد ۵ میلیارد دلاری ایران با یک "کنسرسیوم معتبر جهانی" ایرادهای آنچنانی میگیرند. این، یکی از نشانههای ریاکاری اصولگرایان و کاسبکاری جناح حاکم است. 🔹 از کلمههای نفت و اقتصاد و ارقام میلیاردی نترسید. ساده میگویم تا ببینید در آن دولت که با خونریزی و جنایت در سال ۸۸ «تمدید» شد، چه اتفاقاتی افتاد؟ و خودتان مزیتهای قرارداد با توتال را ارزیابی کنید. این بزرگترین قرارداد نفتی بعد از برجام است که بین ایران با کنسرسیومی متشکل از (توتال با ۱+۵۰٪) و چین برای تولید و توسعه و فروش محصولات فاز ۱۱ پارس جنوبی بسته شده. معنایش در بُعد سیاسی این است که توتال و چندین شرکت نفتی به خاطر ثبات ایران، حاضر شدهاند پول خود را در تولید و توسعه و بازاریابی و فروش محصولات نفتی ایران «سرمایهگذاری» کنند. برای ۲۰ سال! این "ثبات و اعتماد" هم با رأی شما مردم ایجاد شده است. آنها میبینند «سمتوسوی حرکت» این ملت، به طرف توسعه و پیشرفت است، پس با خیال آسوده، سرمایهی خود را به کشور ما میآورند تا کار کنند. در بُعد اقتصادی، قرارداد ۲۰ ساله است. یعنی توتال و شرکا به صورت تضمینی، محصولات نفتی فاز ۱۱ را در سالهای آینده به بازار عرضه میکنند و پول آن را (نه با روش ب.ز!) بلکه به صورت قانونی به خزانه ملت ایران واریز میکنند. 🔹 خب! چه کسانی از این قرارداد برد-برد و قانونی و پرمنفعت عصبانی هستند؟ و چرا؟ همانهایی که منفعتشان در "دور زدن" و "تحریم" و "واسطهگری" است، عصبانی هستند! همانها که در آن ۸ سال، با شعارهای توخالی "محو اسرائیل و مرگ این و نابودی آن"، برای ایران قطعنامه و تحریم میخریدند تا بتوانند واسطهها و دلالهای خود را به میدان نفت و قاچاق کالا و ارز بفرستند و میلیاردمیلیارد پول به جیب بزنند، عصبانیاند! 🔹 ارزش قرارداد با توتال، ۵میلیارد دلار است. اما در دولت پاکدست، نصف این مبلغ، فقط در دخل بابک زنجانی گم شد! در آن ۸ سال چند میلیارد دلار دیگر را اینچنین حیف و میل و چپاول کردهاند! حساب آن چنان است که شنیدنش واقعاً برای بیماران قلبی و "دلسوزان وطن" مرگبار است. 🔹 قرارداد ۲۰ ساله با توتال، باعث جذب سرمایهگذاران خارجی دیگر هم خواهد شد. آنها به "جهت حرکت مردم ایران" نگاه میکنند. و بر اساس رأی شما، این اعتماد را پیدا میکنند که پول خود را در ایران سرمایهگذاری کنند. وارد مسائل فنی و ریز قرارداد نشدم تا حوصلهتان سر نرود. همین قدر بگویم از اینکه به جای "فروش مخفیانه نفت و گم شدن پول" به دست واسطهها در سال ۹۰ و ۹۱، به اینجا رسیدهایم که با معتبرترین شرکت نفتی جهان، یک قرارداد قانونی و «سودآور و بلندمدت» بستهایم، به خاطر "ایران" خرسندم و امیدوارم دولت همچنان بر مسیر پیشرفت و عدالت و رفاه حرکت کند. 🔹 در این میانه، میتوانید پشت شعارهای به ظاهر "انقلابی و ارزشی!"، ردپای «کاسبکاران تحریم» را شناسایی کنید و در هر انتخابات و بزنگاهی، به آنها "نه" بگویید تا ایران کمکم از منجلاب آن ۸ سال خارج شود و روی رفاه و توسعه و آبادانی را ببیند و گره از کار مردم مظلوم ما باز شود. در دنیای مدرن، "ثبات" از "صندوق رأی" و انتخاب ملتها به دست میآید، نه از لوله تفنگ و شعارهای پوچ! توتال یا ب.ز؟ مسئله این است! بابکداد ۱۳ تیر ۹۶ 🔹 تلگرام https://t.me/babakdad