۱۳۹۲ آذر ۸, جمعه

سردار رادان علت «بي بصيرتي رهبر» را فاش كرد!

تيتر روز چهارشنبه روزنامه ايران [ارگان رسمي دولت]: رونمايي از هشت سال نابساماني و...


دو نكته كوتاه درباره گزارش صدروزه روحاني به مردم
نكته اول: صدا و سيما تريبون آلوده اي است.
اين مسئله كه آقاي روحاني، "صدا و سيما" را براي ارائه گزارش صد روزه به مردم انتخاب كرد و اجازه نداد "اهالي مستقل مطبوعاتي" او را به پرسش و به چالش بكشند، جاي انتقاد دارد. آن هم در حالي كه، حتي ده روز هم از پخش برنامه دروغين اين رسانه ميلي بر عليه قربانيان عاشوراي سال 88 نمي گذرد و مردم و بخشهاي آگاه جامعه ما، ديگر به اين رسانه حكومتي هيچ اعتمادي ندارند. شباهت اين برنامه با "مصاحبه هاي يكسويه محمود" و عدم تسلط مجريان به امور تخصصي و تأييدها و لبخندهاي آنها؛ زيبنده همان محمود بود و به خصوص غيبت كارشناسان و روزنامه نگاران مسلط و حرفه اي، از عيوب جدي اين گزارش صدروزه به مردم بود. گزارشي كه با حضور مطبوعات، كار مؤثر و مفيدي مي بود.
شايد اگر پرسش هاي كارشناسانه و دقيقي با روحاني مطرح مي شد، او مي توانست به شكل ملموس تري از افتضاحات دولت قبل پرده بردارد و واضح تر بگويد برنامه اش براي آينده چيست؟ اما اين انتظار زيادي از صدا و سيماست. اين رسانه؛ تريبون آلوده و بيماري است براي عرضه كارنامه و ارتباط صادقانه و شفاف با ملت. بي شك اقدام فوري و ضروري روحاني و تيم مشاورانش براي ارتباط با مردم؛ انتخاب تريبوني است كه به "دروغ و ريا و تحميق" آلوده نباشد. صدا و سيما با آب زمزم هم پاك نمي شود!

نكته دوم: رابطه بي بصيرتي و لقمه حرام!
همين چندماه قبل رهبر در جلسه توديع دولت هشت ساله احمدي نژاد، به او يك "خدا قوت" اساسي گفت و در تأييد كارنامه دولت احمدي نژاد فرمود: "در درجه اول بايد به شما عزيزان خداقوت بگويم! شما هشت سال تلاش و كار شبانه روزي كرديد و نتيجه زحمات خوب شما، هم ديده شد و هم احساس شد!!"
آقاي خامنه اي هشت سال از «دولت ويرانگري» حمايت كرد كه به قول آقاي روحاني با «بيشترين درآمد»، تبديل به «بدهكارترين دولت تاريخ» شد و كلكسيوني از فجايع در زمينه هاي مختلف بر جاي گذاشت! اما حالا حاميان وي تلاش مي كنند تمام تقصيرهاي آن هشت سال سياه را به گردن آن "كوچولوي تهّوع آور" بياندازند و روي بي بصيرتي و حمايت رهبر از آن دولت «خاك» بريزند! ولي مگر مي شود كه روي 8سال خطا و مشاركت رهبر فرظانه(!) با آن رئيس جمهور تحميلي و دولت ويرانگرش «قلم فراموشي» كشيد و آن همه را زير خاك پنهان كرد؟
طرفداران آقاي خامنه اي، چه پاسخي براي بي بصيرتي و فريب خوردگي رهبرشان در دفاع همه جانبه او از احمدي نژاد دارند؟ جز اينكه بايستي بپذيرند كه اين رهبر معظم، هم «شريك آن دزدان ساده زيست» بود و هم دستش هم در «جيب قافله ملت» بوده و هست؟ حالا كه كارنامه آن «هشت سال فاجعه و ويراني» از زبان آقاي روحاني از پرده بيرون افتاده، آقاي خامنه اي سعي دارد خود را همچنان يك رهبر فرزانه و پاك و منزّه از خطا نشان بدهد. اما مگر پنهان كردن اينهمه خطا و جفا و جنايت و بي بصيرتي يك رهبر «ممكن» است؟
اين وسط سردار رادان جانشين نيروي انتظامي، كه خودش هم دستي در خون و جنايت و كهريزك دارد؛ سخن جالبي گفته: "يكي از عواملي كه باعث بي بصيرتي مي شود، لقمه حرام است!" اين سخن رادان، جالب و قابل تأمل است. غذاي اين رهبر بي بصيرت، لقمه ساده اي از "نان و خون" است. خونهاي پاكي كه او بر زمين ريخت و نان خود در آن زد و خورد تا دولت ويرانگر احمدي نژاد را حفظ و آن را بر مردم تحميل كند، دير يا زود دامان او و حكومت استبداد ديني اش را خواهند گرفت. اين وعده الهي است كه خون مظلومان دامنگير است.

۱۳۹۲ آبان ۳۰, پنجشنبه

سخنراني هجومي رهبر، «پوششي» براي عقب نشيني و تسليم نظام است! | بابك داد



مقدمه: فحاشي قبل از مذاكره؟ چند ساعت قبل از شروع مذاكرات اتمي ايران با كشورهاي ٥+١ [اعضاي پنجگانه شوراي امنيت سازمان ملل شامل آمريكا، فرانسه، بريتانيا، روسيه و چين + كشور آلمان] در ژنو، ديروز چهارشنبه امروز رهبر جمهوري اسلامي تندترين دشنامها را نثار غرب و اسرائيل كرد و "استكبار دروغگو و غرب فلان فلان شده را مدافع سگ هار و نحس و نجس يعني اسرائيل" ناميد! علي لاريجاني هم توصيفاتي فانتزي از "همآغوشي مضحك فرانسه با اسرائيل!" ارائه كرده است!
در دو قدمي مذاكرات ژنو؛ رهبري كه بصيرت خود را فرياد مي زند، با يك سخنراني نابهنگام و دريده گويي هاي حيرت آور و عجيب، بر چند ماه تلاش دستگاه ديپلماسي دولت براي خارج كردن ايران از انزواي جهاني و اعتماد سازي و كاهش تحريمهاي اقتصادي خط بطلان كشيد! اين كار او، البته مي تواند "روي ديگر سكه" و يك دليل مستتر و پنهان ديگر هم داشته باشد كه به آن هم خواهم پرداخت. هرچه هست، اكنون با قاطعيت مي توان گفت آقاي خامنه اي بيشتر از قبل؛ مسئول اصلي فقر و فشار و فلاكتي خواهد بود كه در ازاي برنامه مشكوك هسته اي حكومت او، دامنگير مردم بي پناه ايران شده و مي شود. در زير خلاصه اي از پرده هاي اين مذاكرات، دو دليل عمده خشم رهبر و عوارض سخنراني ديروز او را به طور خلاصه خواهم گفت. و در انتها «نكته اي» كه بيانش مفيد خواهد بود.
پرده اول: در ملاقاتهاي نيويورك هر دو تيم مذاكره كننده ايران و آمريكا، بعد از 34 سال قهر چنان دچار ذوق زدگي شدند كه داشتند موضوع اصلي، يعني مذاكرات اتمي را فراموش مي كردند! اما پايان آن شب شراب، بامداد خمار آلودي بود كه در بازگشت به ايران، "ظريف" را در قامت يك ديپلمات جانبار(!) ويلچرنشين كرد و "كري" را به "كُركُري" خواندن بر عليه ايران مجبور ساخت! ظريف بعد از بازگشت وادار به عقب نشيني و عذرخواهي در كميسيون امنيت ملي مجلس شد و با "درز خبر به كيهان" او را دچار كمر درد عصبي و مجبور به ويلچر نشيني نمود و آن سو هم "جان كري" را اينجا و آنجا [منجمله در قطر] مجبور به موضع گيري تندتري بر عليه ايران ساخت. در اين ميان كشورهاي ديگر 5+1 فهرست دغدغه هاي اتمي خود را تكميل كردند و با تحرك ديپلماتيك بيشتري، به ايران يادآوري كردند كه صرفنظر از روابط آمريكا و ايران، آنچه اولويت دارد توقف غني سازي و نظارت بين المللي بر برنامه هاي اتمي ايران است. و تا برطرف شدن اين نگراني هاي جهاني، خبري از رفع تحريم هاي اقتصادي ايران نخواهد بود.
پرده دوم: كشورهاي 5+1 از اينكه ايران و آمريكاي ذوق زده دغدغه هاي آنها را ناديده بگيرند و به قول معروف آنها را "دور" بزنند، خشنود نبودند. اما از آن براي تسهيل مذاكرات استقبال كردند، هرچند تند شدن فضاي ضدآمريكايي در بدنه حاكميتي جهوري اسلامي و اصرار تندروها بر شعار "مرگ بر آمريكا" نشان داد اين رابطه به زودي نتيجه نخواهد داد و فقط بستر مذاكرات اتمي را در دولت جديد از بين برده و به بيراهه مي برد. بنابراين كشورهاي 5+1 چاره را در جدي تر گرفتن روند مذاكرات اتمي در "ژنو" ديدند و اين بار به جاي نمايندگان عادي خود در اين مذاكرات، "وزيران خارجه" خود را به ژنو فرستادند تا شروط جدي كشورهاي متبوعشان را براي ضمانت خواهي از ايران مطرح نمايند.
در اين بين فرانسه توانست با چهار شرط محوري، سايرين و حتي آمريكا را با خود همراه سازد و شروطش را در قطعنامه بگنجاند. طبيعي بود كه ايران موضوع را به "دور بعدي گفتگوها" يعني ده روز بعد موكول كند. شروط فرانسه چيزهاي تازه اي نبودند: "توقف غنی سازی بيست درصدی اورانيوم. كاهش ذخاير اورانيوم غنی شده در داخل خاك ايران. اجراي نظارت بين المللي بر تمامی تاسيسات هسته ای ايران. و بالاخره متوقف شدن عمليات توليد آب سنگين در رآكتور اراك." اما دستگاه تبليغاتي تيم ديپلماسي ايران، كه با زيركي از تمام شبكه هاي اجتماعي بهره مي برد "فرانسه" را به عنوان كارشكن معرفي كرد و افكار عمومي مردم ايران را به سمت تخريب وزير خارجه فرانسه هدايت نمود.
آنچه مردم بيخبر از مذاكرات را برآشفته تر نمود، سخنان تحريك آميز بينامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل بود. همچنين ديدار مقامات فرانسه و اسرائيل به اين شائبه دامن زد كه در اين مذاكرات، دولت فرانسه از آمريكا هم اسرائيلي تر است! و اصطلاح "شيطان كوچك" كه تاكنون لقب دولت انگليس بود، به فرانسه سنجاق شد! در اين ميان كسي نپرسيد اگر فقط فرانسه مانع صدور بيانيه مشترك ايران با 5+1 شده، چرا فرياد "زنده باد فرانسه" از دولت آمريكا هم بلند شده است؟ و آيا منطق فرانسوي ها [ همان چهار شرطي كه پيشتر برشمردم و توسط مقامات فرانسوي بيان شده است] چيزي بيشتر از خواسته بقيه كشورهاي عضو شوراي امنيت بوده است؟
پرده سوم: بعد از گنجانده شدن اين شروط، ايران به نقطه صفر مذاكرات بازگشت و اعلام كرد: "غني سازي خط قرمز ماست!" همان حرفي كه دولت احمدي نژاد هم از طرف رهبر به كشورهاي 5+1 گفته بود. براي اولين بار برخي كشورهاي عربي (مانند عربستان) با غرب و اسرائيل در يك مورد همسو شدند: مقابله با خطر ايران هسته اي! و دولت آمريكا هم اعلام كرد تنها 5 درصد از تحريمهاي اقتصادي را برخواهد چيد و در حقيقت اجازه برداشت پول نفت بلوكه شده ايران را فقط تا سقف بسيار محدودي خواهد داد.
تيم ديپلماسي روحاني به سختي توانستند افراطيون و مجلس را قانع كنند كه در مسيري كه رهبر تعيين كرده حركت خواهند كرد و آقاي خامنه اي هم با حمايت از دولت، زمينه حضور دولت را در دور بعدي مذاكرات ژنو (29 آبان/ 20 نوامبر) فراهم كرد. اين بار هم وزارت خارجه و شخص آقاي ظريف به غرب نشانه هايي فرستاد كه در دور تازه مذاكرات، ما و شما به نتيجه دلخواه و مشترك دست خواهيم يافت. اين سخن البته لابلاي دهها اگر و مگر و مجامله هاي گيج كننده پيچيده شده بود. با اين همه برداشت كلي اين بود كه در دور تازه مذاكرات، ايران بنا دارد حداقل برخي از شروط اصلي را بپذيرد [مثلا" غني سازي را كُند و يا متوقف و معلق كند] تا اعتماد جهاني را براي گامهاي بعدي به دست بياورد. بديهي است اسرائيل همچنان بدبيني شديد خود را نسبت به وعده هاي جمهوري اسلامي، بين كشورهاي مختلف از فرانسه و آلمان و آمريكا تا چين و روسيه تزريق مي كرد تا بالاخره روز چهارشنبه 29 آبان هيأت ايراني به سرپرستي جواد ظريف وزير خارجه راهي ژنو شد. آقاي ظريف با اميدواري و خوش بيني، انتظار هر سنگ اندازي از ناحيه اسرائيل يا فرانسه و اروپا را مي كشيد، اما هرگز فكرش را هم نمي كرد كه ساعاتي قبل از اولين ملاقاتش با خانم كاترين اشتون، ضربه مرگبار را از جناح خودي و از داخل ايران بخورد. آقاي خامنه اي اين "گل به خودي" را ساعاتي قبل از ملاقات «ظريف – اشتون» يعني در ظهر چهارشنبه به تيم ديپلمات هاي ايراني زد!
پرده چهارم: سخنراني آقاي خامنه اي در جمع صدها تن از فرماندهان بسيج در مصلي بزرگ تهران، سرشار بود از فحاشي و تندخويي نسبت به غرب، آمريكا و اسرائيل. خامنه اي آمریکا را رأس "استکبار جهانی" دانست که "جنایت در حق ملتها" را مجاز می‌داند. رهبر ايران گفت: "رژیم مفلوک صهیونیستی که اسم حیوان را هم بر روی آنها نمی‌شود گذاشت، مایه بی‌آبرویی برای اروپایی‌ها خواهد بود." و لابلاي سخنانش با لحني عصبي، بارها اسرائيل را "رژیم نامشروع و سگ هار نحس و نجس منطقه" خواند که به گفته او "جز شر چیزی برای دنیا نداشته و پایه های رژیم صهیونیستی به شدت سُست است و این رژیم محکوم به زوال است." آيت الله خامنه اي تهديد كرد: ملت ایران پاسخ هرگونه "تعرضی" را با "سیلی" خواهد داد، سیلی‌ای که به گفته او "متعرض" هرگز آن را فراموش نخواهد کرد.
پرده پنجم: تندخوئي كم سابقه رهبر، آن هم ساعاتي مانده به برگزاري نشستهاي چاره جويانه اتمي، فرانسه را هم بي نصيب نگذاشت و آقاي خامنه اي سخناني گفت كه بلافاصله با واكنش دولت فرانسه مواجه شد و به قول آنها بر "دشواري ها و پيچيدگي ها" افزود! رهبر ايران در انتقاد ار ديدار رئيس جمهور فرانسه از اسرائيل گفت: "دولتمردان فرانسوی نه فقط در مقابل امریکا، بلکه در مقابل رژیم نحسِ نجسِ صهیونیستی نیز اظهار خواری و کوچکی می کنند که مایه سرشکستگی ملت فرانسه است که خودشان باید برای آن علاجی پیدا کنند!" یک مقام دفتر ریاست جمهوری فرانسه گفت: "محتوای سخنان امروز آیت الله خامنه ای غیرقابل قبول است و روند مذاکرات هسته ای را با دشواریهای بیشتر روبرو می سازد." اينك ببينيم دليل اين تندخوئي رهبر ايران چه بود؟ و تبعات آن چيست؟
نتيجه گيري:
سخنراني تند آقاي خامنه اي آنهم در دو قدمي مذاكرات ژنو؛ مي تواند دو دليل عمده داشته باشد:
اول- ممكن است اين فحاشي ها، نوعي "عربده ذليلانه!" باشد تا ذهن مردم را از ميزان "وادادگي و عقب نشيني هاي نظام" در اين دور از مذاكرات منحرف كند. خب، معمولا" هرچقدر ميزان بددهني و عصبانيت رهبر بيشتر باشد ( كه در سخنراني ديروزش، ميزان سخنان زشت و دشنامها فراوان و كم سابقه بود) به معناي شدت استيصال و اوج بي چارگي و خشم او از گير افتادن در يك "كوچه بن بست" است. اين پنچه اندازي هاي عصبي، همچنين ميزان بالاي عقب نشيني و امتيازدهي نظام مقتدر(!) اسلامي را در عرصه مذاكرات اتمي فاش مي كند. براي همين خامنه اي در تعريف مجدد از نرمش قهرمانانه، براي اولين بار از "حركت رو به عقب" هم نام برده است!
در اين باره رهبر معظم(!) باز هم ديگران را به "بدفهمي" متهم كرد و معناي عبارت نرمش قهرمانانه را چنين تفسير فرمود: "نرمش قهرمانانه يك مانور هنرمندانه برای دست یافتن به مقصود است. هر گونه حرکتی، چه حرکت به جلو و چه حرکت به عقب، مثل میدان رزم نظامی باید به دنبال رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده باشد." با اين تفسير كلي از نرمش قهرمانانه، اولا" اين مانور هنرمندانه، چيزي جز شيادي و رياكاري نيست. عقب و جلو رفتن براي رسيدن به هدفي كه از قبل تعيين شده، يعني اينكه قرار است با مذاكره كنندگان از در فريبكاري وارد شوند و گندم بنمايند و جو بفروشند. دود اين سياهكاري به چشم مردم ايران هم خواهد رفت.
ثانيا" هر نتيجه اي كه از مذاكرات اتمي به دست بيايد و يا نيايد، آقاي خامنه اي مي تواند همچنان ژست برنده بگيرد و مدعي شود كه آن "مانور هنرمندانه اش" را عالي اجرا كرده [چه رو به جلو! چه رو به عقب!!] و طبيعتا" به هيچكس هم پاسخگو نخواهد بود. در اين تفسير رندانه، تسليم و وادادگي در برابر كشورهاي 5+1 هم يك جور "مانور هنرمندانه" تلقي مي شود [و نه شكست مفتضحانه نظام!] و از ديدگاه رهبر، همان تسليم هم يك "پيروزي بزرگ" و فتح الفتوح تاريخي خواهد بود. فتح الفتوحي از جنس فتوحات متوّهمانه «هزاران قله و گردنه اي» كه آقاي خامنه اي بارها ادعا كرده نظام را از آنها عبور داده است!
آقاي خامنه اي گمان مي كند جمهوري اسلامي قرار است با "دسته چُلمن ها" مذاكره كند و كشورهاي 5+1 مي نشينند و اجازه مي دهند كه ديپلماتهاي ايراني با رقصندگي و مانور هنرمندانه و حركتهاي رو به جلو و عقب، به «اهداف از پيش تعيين شده نظام» برسند و مذاكره را تمام كنند و برگردند. آخرش هم دنيا براي اين همه هوش و ذكاوت و نرمش و مانور هنرمندانه نظام اسلامي كف و هورا مي كشند و وزيران كشورهاي 5+1 هم مي روند خانه شان! راستي چرا رهبر فرزانه اينقدر ديگران را ابله و ساده لوح مي پندارد؟  
دوم-  دليل ساده تر اين فحاشي و ابراز دشمني ها آن هم ساعاتي قبل از شروع مذاكرات، باقي گذاشتن "راه فرار" براي حكومت است تا اگر دنيا شروط ايران را رد كرد، رهبر بگويد از قبل پيش بيني كرده بود كه اين دشمنان فلان فلان شده، قصد نداشتند به توافق برسند.
يا هروقت رهبر لازم ديد و اورانيومش به اندازه يك بمب اتمي غني شد و مذاكره را بي فايده دانست، بتواند با همين ادبيات و فحاشي و تندخوئي «مذاكره را به مشاجره» تبديل كند و با حالت "قهر" جلسه را ترك كند و به قول آيت الله مكارم شيرازي كه همين ديروز گفته، به دنيا اعلام كند: "ما هم گزينه بسيج و سپاه و ارتش را روي ميز داريم!!"
وقتش كه برسد، به هر بهانه اي [مانند ورود شوراي امنيت سازمان ملل به موضوع نقض حقوق بشر در ايران]، حكومت اين «صلح موقتي حديبيه!» را به صورت يكجانبه لغو مي كند و ميز مذاكره را با «لگد بصيرت رهبري» واژگون مي كند و همه چيز را به نقطه صفر برمي گراند. و باز هم بازي "شل كن/ سفت كن مذاكرات" را تا دستيابي به «هدف از پيش تعيين شده نظام!» از سر مي گيرد. هرچند اين بار، به معناي واقعي كلمه "كمر نظام اسلامي زير فشارهاي جهاني شكسته" و اين عربده ها و عصبيت ها، در حقيقت نمايشي هستند و «پوششي براي تسليم شدن» است. هياهويي است براي اينكه كسي نرمش و "مانور رو به عقب" نظام را نبيند.
تبعات تندخوئي رهبر:
اما عوارض و تبعات سخنان تند و فحاشي ها و تهديدهاي آقاي خامنه اي، ملموس تر و واقعي تر از توّهمات قهرمانانه اوست. سخنراني چهارشنبه رهبر ايران، همه يا بخشي از اين تبعات را در پي خواهد داشت:
يك: زمينگير شدن تيم مذاكره كننده ايراني. فحاشي و تهديدهاي علني آقاي خامنه اي آن هم چند ساعت مانده به شروع مذاكرات ژنو، به افكار عمومي دنيا نشان داد كه دولت جديد ايران و تيم مذاكره كننده ظريف در مورد برنامه هسته اي اختياري ندارند و حتي اگر معامله خوشآيندي هم بكنند، تا "عمل به آن" بايد با بي اعتمادي و بدبيني در انتظار گام عملي ايران بمانند. زيرا سخنراني خامنه اي نشان داد هنوز "قوه عمل" در ايران در اختيار نهاد رهبري است و در "حوزه عمل" بين آقاي جواد ظريف و آقاي سعيد جليلي فرقي وجود ندارد. چنانچه در تصويري كه از مراسم عزاداري حسيني در بيت رهبري از اين دو مذاكره كننده سابق و فعلي منتشر شده، آنها با لباسهايي سياه و مشابه و در چند قدمي همديگر و در محضر يك رهبر "سينه" مي زنند! اگرچه كسي منكر تفاوتهاي هوشي و شخصيتي ظريف با جليلي نيست. اما دنيا به گام عملي ايران چشم دوخته است و بس.
دو: افزايش بي اعتمادي جهاني به "صلح آميز بودن" برنامه اتمي ايران. كشوري كه رهبرش چنين خودكامه، تندخو و متوّهم است كه مي تواند در يك سخنراني، نيمي از كشورهاي دنيا را متجاوز و مستكبر و ظالم بنامد و نسخه زوال و محو اسرائيل را هم بپيچد. از نگاه دنيا؛ دادن اجازه غني سازي اورانيوم آن هم بيش از حد نياز براي توليد برق، به چنين رهبر عصبي و متوّهمي، به مثابه "دادن تيغ به دست زنگي مست" خواهد بود. اين سخنراني شايد باعث شود شروط سختگيرانه بيشتري بر عليه ايران وضع شود.
سه: اين سخنراني انگار به منظور تقويت موضع ده روز قبل دولت فرانسه تنظيم شده بود! تندخوئي خامنه اي مُهر تأييدي بود بر نگراني هايي كه اسرائيل سعي در اثبات آنها داشت. وقتي خامنه اي از «مانور هنرمندانه براي رسيدن به هدف از پيش تعيين شده» سخن مي گويد، در عمل دارد موضع سختگيرانه فرانسه را تأييد مي كند كه خواهان توقف غني سازي و جلوگيري از ذخيره سازي اورانيوم در ايران شده بود. خامنه اي با سخنانش نيّت اصلي خود را براي ادامه غني سازي آشكار كرد و اثبات كرد "سياست هاي دوگانه اي" كه در اين سالها به كار بسته، بخشي از همان "مانور هنرمندانه و حركت رو به جلو و عقب براي رسيدن به مقصود" بوده است. افشاي اين رياكاري توسط خود رهبر، براي مجموعه جمهوري اسلامي بدون هزينه نخواهد بود.
از طرفي سخنان آتشين خامنه اي نشان داد در ايران هنوز هم «حاكميت دوگانه» برقرار است و هركجا كه ضرورت باشد رهبر ايران به تعهدات تيم مذاكره كننده دولتش هم پشت پا خواهد زد. درست شبيه به «تكلي» كه با سخنراني چهارشنبه به روي زانوي تيم ديپلماتهاي ايراني زد و آنها را نرسيده به ژنو، زمينگير و شوكه كرد.
چهار: من همچنان بر اين باورم كه عربده هاي ذليلانه رهبر ايران، نمايشي با مصرف داخلي و براي مخفي كردن امتيازهاي كلاني بود كه قرار است براي بقاي حكومت خود بپردازد. اگر اينطور باشد، بايد گفت آقاي خامنه اي در ايفاي نقش نمايشي خود، زياده روي و افراط كرده و به قول بازيگران تئاتر "آنچنان توي حس فرو رفته" كه به خاكي زده است! بابت اين افراط و جبران حرفهايي كه خارج از متن نمايشنامه زده، شايد خامنه اي مجبور شود چند برابر امتياز و باج بدهد! و كيست كه نداند اين خليفه ي بي بصيرت، همه باج و خراج و كفاره و جريمه هايش را از كيسه مردم بينواي ايران مي پردازد؟ اي كاش وسط سخنراني ديروزش، شخصي حداقل از روي «خيرخواهي براي حكومت!» آقاي خامنه اي را از برق مي كشيد تا اينقدر صورتحساب خودش را سنگين نكند. هرچند قلبا" از اينكه او نيّت دروني خود را بر زبان راند، خوشحالم.  ماه حقيقت را نمي شود تا ابد پشت ابرهاي دروغ و تزويرهاي عالمانه پنهان كرد.
نكته: با آن همه دشنام كه در متن سخنان ولي امر مسلمين جهان هست، چه قضاوتي درباره اين قطعه از سخنان او بايد كرد؟ خامنه اي ديروز لابلاي آنهمه دشنام و فحاشي گفت: "ما با برخورد غيرخردمندانه در همهى عرصهها مخالفيم! ما معتقديم در همهى عرصهها، در همهى برنامهريزىها، در همهى جهتگيرىهاى جمعى و فردى بايد با درايت و حكمت عمل كرد!" كجاي سخنراني ديروز ايشان خردمندانه و با درايت و از سر حكمت بود؟ مردم و منافع ملي به كنار، اما خداوكيلي حاميان و طرفداران ايشان قضاوت كنند كه آيا اين دريده گويي و زشت گويي در سخنان يك رهبر مذهبي و سياسي، مايه خجالت و شرمساري آنها نيست؟
ترديد ندارم كه هواداران اندك آقاي خامنه اي به زودي خواهند فهميد كه «سخنراني 29 آبان» رهبر بي بصيرتشان، درست برخلاف مصالح نظام و خالي از هرگونه درايت و خرد و حكمتي بود. تكرار مي كنم ما كه از اين فاش گويي رهبر معظم و از افشاي ما في الضمير حقيقي وي خرسنديم و اين را نشانه اي از انتقام پروردگار از ستمكاري ها و رياكاريهاي او تلقي مي كنيم. بيخود نيست كه مي گويند ظالمان، در سقوط خود، سهم بزرگي دارند و اولين كلنگ تخريب كاخ ستمكاران را، خودشان و از روي بلاهت و حماقت مي زنند.