۱۳۹۰ آبان ۵, پنجشنبه

ديپلماسي سنگ و قلاب ايراني؛ «150 تا شكوري داريم»!


پرونده اول:
به گفته صالحي وزير امور خارجه: «ما در ايران 150 نفر به نام غلام شكوري داريم!» اين پاسخ رسمي ايران به درخواست پليس بين الملل (اينترپل) براي استرداد دومين متهم پرونده جنجالي طراحي ترور سفير عربستان است! كاري به خود پرونده و درستي و نادرستي آن نداريم. بحث بر سر آن چيزي است كه همه درباره همكاري بين المللي ايران مي گويند و ديروز هم هيلاري كلينتون در گفتگويي به آن اشاره كرد:«اوضاع مديريتي در ايران گيج كننده است!»
بر اساس پرونده اي كه دولت آمريكا از نقشه ترور سفير عربستان تهيه و به دادگاه ارائه كرده است، «منصور ارباب سيار» و «غلام شكوري» متهمان ايراني تبار اين نقشه ترور هستند كه نفر اول دستگير شده، ولي نفر دوم در داخل ايران است. پليس بين الملل تقاضاي استرداد شكوري را كرده، اما پاسخ ايران همان بود كه صالحي گفت:«كدام يكي را مي گوييد؟!» خانم كلينتون معتقد است سپاه قدس (شاخه برون مرزي سپاه پاسداران) توسط اين دو شخص، با يك گروه بزهكار مكزيكي نقشه ترور سفير عربستان در خاك آمريكا را پيش برده اند. وزير خارجه آمريكا مدعي است اين نقشه، براي دهن كجي به دولت آمريكا طراحي شده تا تسلط دولت آمريكا براي حفاظت از جان سفيران كشورهاي ميهمان در خاك آمريكا را زير سئوال ببرند. به گفته خانم كلينتون دولتها بر اساس يك پيمان جهاني، موظف به حفظ جان ديپلماتهاي خارجي و سفيران كشورهاي ميهمان در خاك خود هستند و سپاه پاسداران با «اجير كردن مافياي مكزيكي» قصد داشته همين تسلط و توان امنيتي دولت آمريكا براي حفظ جان سفير عربستان را زير سئوال ببرد. او كه «حقوق كيفري» را تدريس مي كند، معتقد است مدارك موجود آنقدرها كافي و مستند و محكمه پسند هستند كه به قول معروف «مو لاي درزش نمي رود». حالا پليس بين الملل (اينترپل) از دولت ايران خواسته تا نفر دوم پرونده «غلام شكوري» را تحويل بدهد و پاسخ رسمي ايران اين است كه صالحي وزير خارجه گفت!:«ما 150 تا غلام شكوري داريم!»
درباره آقاي ارباب سيار هم امروز آيت الله لاريجاني رئيس قوه قضائيه گفت:«
حسب گزارش‌ها يک آدم معتاد و دائم‌الخمر را که ساليان سال هم در آمريکا بوده را عامل ترور سفير عربستان معرفی می‌کنند و هيچگاه با خود فکر نکرده‌اند که جمهوری اسلامی ايران با آدم اين چنينی چه نسبتی دارد؟»
تا اينجاي كار، پاسخ جمهوري اسلامي به يك تقاضاي حقوقي و بين المللي اين است:«منصور ارباب سيار يك معتاد و دائم الخمر است و با ما نسبتي ندارد و غلام شكوري هم كه 150 تايش را فقط در داخل كشور داريم، احتمالا" عضو مجاهدين خلق است!» اين پاسخ، ميزان مسئوليت شناسي دولت و حكومت ايران را در مقابل «كشورهاي ديگر» و «شهروندان خودش» به خوبي نشان مي دهد؛ مسئوليت پذيري در حد صفر!
پرونده دوم:
مقامهای وزارت دادگستری آمريکا می گويند بر عليه ۴ شهروند سنگاپوری و يک شهروند ايرانی، به اتهام صدور تجهيزات راديويی به ايران، کيفرخواست صادر کرده اند و از اين تجهيزات برای ساختن بمبهای دستی در ترورهاي عراق استفاده شده است. وزارت دادگستری آمريکا با صدور اطلاعيه ای اعلام کرده «حسين لاريجانی» مظنون ايرانی، فعلاً متواری است! اگر اينترپل تقاضاي استرداد اين «حسين لاريجاني» را از ايران بكند، به نظر شما دولت ايران اين بار چه پاسخي خواهد داد؟ اگر دولت ايران بخواهد «لاريجاني»هاي داخل را بشمارد، چه پاسخي به اينترپل خواهد داد؟ احتمالا" خواهند گفت در ايران «پنج ميليون(!) لاريجاني داريم كه فقط چهار برادران آن، مثل برادران دالتون ها، مقام رسمي و حكومتي دارند!» دوم اينكه بايد ببينيم در خاندان معزز لاريجاني (كه هم رئيس مجلس و هم رئيس قوه قضائيه و هم برادران ديگر لاريجاني جزو استوانه ها و نيم استوانه هاي اين نظام هستند) حتي «يك معتاد دائم الخمر مثل ارباب سيار!» وجود ندارد تا از او هم سلب مسئوليت كنند؟ پاسخ ايران احتمالا" اين است كه حتي يك «حسين لاريجاني» هم در ميان دهها هزار نفر خاندان لاريجاني نداريم، كه اصلا" مقيم آمريكا باشد و بخواهد چيزي به ايران بفرستد يا «آدم بدي» باشد!
پرونده سوم:
دو شب قبل آقاي محسني اژه اي مسئول رسيدگي به اختلاس اخير، از «محمودرضا خاوري» مديرعامل بانك ملي ايران كه به كانادا گريخته، خواست تا به كشور بازگردد. محسني اژه اي تهديد كرد اگر خاوري برنگردد، از پليس بين المللي (همان اينترپل كه قبلا" جوابهاي سربالاي ما را شنيدده) درخواست استرداد او را خواهيم كرد. حال اگر دولت كانادا و يا اينترپل بخواهند شبيه به مقامات دولت ايران پاسخ «استرداد خاوري» را بدهند، درباره «تعداد خاوري ها» در كانادا چه خواهند گفت؟ آيا مي توانند مقابله به مثل كنند و پاسخ بدهند كه در كانادا، پنجاه نفر «خاور. خاوري. خاورپناه. خاوردوست و...» داريم؟
***
مسئوليت ناپذيري و عدم همكاري بين المللي ايران، فقط در زمينه هاي سياسي نيست. جمهوري اسلامي در طول ساليان نشان داده به موازين حقوق بين الملل در هيچ زمينه اي پايبند نيست. از صنعت هوانوردي گرفته تا فضانوردي و از انرژي هسته اي گرفته تا قرارداد استرداد مجرمين. از دخالت در امور داخلي كشورها گرفته تا اقدام تروريستي در نقاط مختلف جهان. و...
وقتي حكومت ايران سه كوهنورد آمريكايي را به اتهام «جاسوسي» دستگير مي كند و در ازاي آزاد كردن آنها، از دولت آمريكا باج مي طلبد كه فلان زنداني «بخصوص» ما را در آمريكا آزاد كنيد، دست به گروگان گيري علني زده است كه برخلاف موازين حقوق بين الملل است. وقتي بعد از دو سال، هيچ مدرك و سندي مبني بر جاسوسي آن سه كوهنورد ارائه نمي كند، موازين حقوقي داخلي و عدالت و استقلال دستگاه قضايي خود را زير سئوال مي برد. و از آن بدتر، وقتي دولت آمريكا زير بار «معاوضه» آن مجرم با اين سه كوهنورد نمي رود و ايران ناگزير مي شود آن سه كوهنورد را آزاد كند، باز هم كسي در بين مقامات جمهوري اسلامي به اين حقيقت فكر نمي كند كه پاسخ افكار عمومي و رسانه ها را بدهد. اگر آنها جاسوس نبودند، علت اين جنجال پوچ چه بود؟ و اگر جاسوس بودند، علت آزاد كردن آنها چه بود؟ آنها چه اطلاعات و اسنادي را مخابره مي كردند؟ اگر جاسوسي آنها، به منافع ملي ايران صدمه زده، دولت به چه حقي آنها را آزاد كرد؟ آيا اين بر خلاف موازين حقوق ملي نيست؟ و دهها سئوال ديگر.
به نظرم اگر بي مسئوليتي مقامات جمهوري اسلامي با همين روند جلو برود، حق هيچ گلايه اي از غرب و قدرتهاي غربي نخواهند داشت. با اين نوع پاسخگويي غيرمسئولانه، ايران مي تواند در دادگاه «اتهام ترور سفير عربستان» حتي محكوم شود و اين به ضرر منافع ملي ما هم هست.
به راستي در كدام كشور دنيا، به پليس بين الملل چنين سربالا و ابلهانه پاسخ مي دهند كه 150 تا شهروند به همين نام كه شما خواسته ايد، داريم؟ اگر اسم متهم فراري «محمد» يا «علي» و فاميلي او «محمدي» يا «اسلامي» بود، لابد پاسخ ايران سر به ميليون مي كشيد. كدام دولتي در دنيا سراغ داريد كه توان و عرضه يافتن يك فرد در داخل خاك كشورش را نداشته باشد و در سايت ثبت احوال، نامهاي مشابه را جستجو كند، اما ادعاي مديريت جهاني داشته باشد و از سازمان ملل هم خرده بگيرد؟
كدام دولتي وجود دارد كه فقط پاي حكومت خود را از يك پرونده بيرون بكشد و به سرنوشت شهروندش حتي فكر هم نكند؟ دولت بي مسئوليتي كه وقتي اتهامي به او وارد مي شود، اصل آن اتهام (يعني نقشه ريزي براي ترور) را انكار كند و دولت خود را بيگناه بداند، ولي با آشفتگي به آن شهروند بدبخت خود (ارباب سيار) لقب «يك معتاد و دائم الخمر» بدهد؟
حكومت و دولت ايران در همين يكي دو قلم، مرتكب چندين نوع بي مسئوليتي شده است. بي مسئوليتي داخلي و خارجي. آيا چنين دولت و حكومتي، لياقت زيستن در جمع خانواده جهاني را دارد؟ پاسخ معلوم است.
به اعتقاد من جامعه جهاني حق دارد و بايد كه به سوي «تحريم همه جانبه» حكومت ايران ( و نه مردم آن) پيش برود. از «اخراج از سازمان ملل» و سپردن كرسي ايران به مخالفان گرفته تا اخراج جمهوري اسلامي از تمام مجامع و سازمانهاي جهاني و تحريم خريد نفت از ايران و ... مجموعه فشارها بايد چنان با اقتدار و يكباره صورت بگيرند كه جمهوري اسلامي بفهمد با دهن كجي به كشورهاي ديگر، بايد خود را در معرض
«رفراندم آزادنه ملت» قرار دهد و همچنين به تمام موازين حقوقي داخلي و بين المللي هم احترام بگذارد. كارهاي معقولي كه از اين حكومت و دولت منصوبش، بعيد است.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

اقای داد از نظرات و نوشته های شما بسیار لذت میبرم امید وارم همیشه موفق و افشا کننده این از خدا بیخبران ضد وطنو بی دین باشید

نوید گفت...

ما اگر یک نگاه به تاریخِ قرنِ پیشین و قرنِ کنونی بیندازیم خواهیم دریافت که پیش آمد همه جنگ‌ها دروغ‌های بزرگ و اتهامات دروغین بوده‌اند. آمریکا در حال آماده کردن یک فاز جدید بر علیه دولت ایران است. این اتهامات دولت آمریکا و منطق به کار گرفته شده در این اتهامات توهین به شعور انسان است. من به خوبی یاد دارم آن هنگام که جنایت کاران دولت آمریکا در سازمان ملل در رابطه با عراق با دروغ‌های خیلی‌ ساده دنیا را گول زدند ، و در همان زمان کسانی‌ بودند که به تمام این گفتها‌‌ شک داشتند. آیا میشود این واقعیت را نادیده گرفت؟ که دولت و سیستم آمریکا برای توجیه تمام جنگ‌ها متوسل به انواع دروغ و حیله شده، و آیا میشود این واقعیت را نادیده گرفت؟ که پایه‌های نظام اقتصادی آمریکا بر اساس صنعت سنگینِ نظامی بنا شده و برای زنده نگه داشتن این صنعت و سیستم ضدّ بشری در پشت آن همیشه احتیاج به جنگی‌های خانمان سوز و خونین هست. اگر انسانها به این واقعیت پی‌ ببرند دیگر کسی‌ نه به مزخرفات دولت آمریکا یا دولت ایران گوش میدهد و نه به مطبوعات ۲ ریالی.