۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

به دوستت بگو:«تفنگت را زمين بگذار وگرنه مردم آن را مي شكنند»!


به دوستت بگو:«تفنگت را زمين بگذار وگرنه مردم آن را مي شكنند»!
برادران بسيج، پليس، سپاه و ارتشي!
اي برادراني كه هرگز دستانتان به خوني آغشته نشده و ديگر نمي خواهيد فرمانبر و مطيع فرمانده «يعثي» بسيج محمدرضا نقدي و سپاهيان كودتاچي و حاكمان جائر و ستمكار باشيد؛ اين نوشته خطاب به شماست. به شمايي كه وجدان بيداري داريد و شايد فردا در ميان بوسه هاي هموطنانتان، از تصميم درستي كه مي گيريد و به آنها مي پيونديد، غرق در خوشحالي و آسودگي وجدان شويد. با شما سخني دارم.
برادرم!
فردا 25 بهمن، روز «تحويل» زشتي به زيبايي است. روز تحويل سياهي به سپيدي است. روز تحويل استبداد به آزادي است. روز غلبه فرياد بر سكوت است، غلبه آزادگي بر اسارت، پيروزي بزرگي بر حقارت. فردا حق تلاش مي كند بر باطل غلبه كند. بايد يك طرف اين ميدان بايستي، يا طرف حق و يا طرف باطل. مبادا در آن ميانه سردرگم باشي و اشتباه كني. مبادا به جاي «حق» طرف باطل را بگيري! مبادا به مردم پشت كني و بنده سلطان جبار «عبيدالله خامنه اي» شوي و بر بيگناهان و هموطنانت تيغ بكشي. مبادا دستانت به خون بيگناهان آغشته شود كه آن خون، تا وقتي زنده اي از دستانت شسته نمي شود. مبادا حاكمان يزيدي ايران، تو را مأمور سركوب «فتنه» حسين(ع) كنند و در نينوايي كه براي آزادگي و حق طلبي در تهران و ايران برپا مي شود، دستت را به گناه و جنايت آلوده كنند.
مراقب باش برادر! فردا موعد امتحان تو هم هست. مبادا فريب ظاهر خداگونه و متفرعن خامنه اي را بخوري و بر هموطنان بيگناهت سلاح بكشي! خودت بهتر مي داني كه يزيد و عبيدالله بن زياد، بسيار زيبنده تر و فريبنده تر از آقاي خامنه اي به دينداري و تعبد تظاهر مي كردند و بسياري از متدينين كوفه را فريب دادند تا بر «حسين» به عنوان دشمن خدا و «فتنه گر» تيغ و شمشير بكشند. مبادا تو كه دلداده عاشورا و حسين هستي، بازوي «عبيدالله زمانه» و شمر زمانه بشوي!
برادر جان! هر كسي در زندگي، يك بار در ميدان حق و باطل قرار مي گيرد. ميدان آزمون و امتحان نسل من و تو، براي اينكه عيار آزادگي مان معلوم شود همين فرداست. فردايي كه يك ملت مي خواهند از زير حكومت ديكتاتوري ديني رها شوند و اين خواسته را تا ابد رها نخواهند كرد.  
برادرم!
كشورمان ايران متعلق به همه ايرانيان و اقوام و مذاهب و اديان است. مردم ايران اراده كرده اند آنقدر در خيابان بمانند تا ديكتاتور از كشورشان برود. هدفشان سقوط ديكتاتور و برگزاري رفراندوم و انتخابات آزاد و تعيين سرنوشت مردم به دست خوشان است. آنها همين يك هدف مقدس دارند: «خامنه اي و نظام استبداد ديني سرنگون باد!» هيچكس حق ندارد اين حق را از ايرانيان بگيرد كه آزاد، عادلانه، مرفه و شاد زندگي كنند. با ما در اين شعار همراه شو و فرياد كن: نابود باد ديكتاتوري! زنده باد آزادي، عدالت، برابري و شرافت.
برادرم!
به دوستانت بگو شرافت نظامي خود را به قدرت يك ديكتاتور حقير و ظالم نفروشيد. به آنها بگو تفنگتان را زمين بگذاريد وگرنه مردم اين بار، همه آن تفنگها را خواهند شكست. به دوستانت در بسيج و سپاه و پليس بگو اگر حاج داود كريمي، همت و باكري ها زنده بودند، انتخاباشان همين بود كه به صف ملت بپيوندند و تفنگ خود را زمين بگذارند. به دوستانت، دوستانه و مهربانانه بگو اگر به ملت هجوم ببرند و حمله كنند و به مردم باتوم بزنند، مردم اين بار جواب بسيار محكمي به آنها مي دهند. به دوستانت يادآوري كن كه براي داشتن وجداني آسوده، به ميان مردم و هموطنان خود بيايند تا همگي به حكومتي مردمي، عدالت، آزادي و حق انتخاب برسيم. مردم آزاديخواه ايران، تو و دوستانت را همچون عزيزان خود غرق بوسه و مهر خواهند كرد و طعم محبت اين ملت، تمام زندگي شما را عطرآميز و بهشتي خواهد كرد.
برادرم! به دوستت بگو. برادرانه هم بگو. بگو تفنگت را زمين بگذار و مقابل مردم نايست. اين تفنگ شكستني است. هر آدمي هم كه مقابل خواست ملتي بايستد، مثل همان تفنگ شكستني است. اين حكومت دوام نمي آورد، چون ظلم پايدار نمي ماند و تو هم اين را خوب مي داني. در كنار مردم حق طلب باش، نه در مقابل مردم! خوب مي داني مردم اين راه را خواهند رفت. پس همراه شو عزيز و هميشه عزيز بمان!

۴ نظر:

ناشناس گفت...

مرکز ثقل راهپیمایی روز ۲۵ بهمن چهار راه ولی عصرو پارک دانشجو یعنی نزدیک ترین نقطه به خانه میر حسین موسوی در خیابان پاستور میباشد، تا در صورت حصر میر حسین موسوی او را از حصر آزاد نموده وبا هم در راهپیمایی مشارکت نماییم.

ناشناس گفت...

آفرین
زنده باد ایران، زنده باد آزادی وزنده باد دموکراسی

ارمان گفت...

بسیار زیبا نوشته ای. واقعیت همین است. ملت اگر ازادی می خواهد اگر کرامت می خواهد باید تلاش کند باید انقدر مبارزه کند تا فردایی روشن را رقم زند. اقای داد من شهرستانی هستم خیلی خیلی به تهرانیها غبطه می خورم که امثال من امروز نمی توانیم در میدان باشیم. خیلی ناراحتم که نمی توانم یک دل سیر فریاد بزنم و این بغض فروخورده ام را بیرون بریزم. بخدا قسم راست گفتید که امروز درمیانه میدان ایستادن خیانت به نسلهای اینده است. خیانت به ایران عزیز ماست. امروز روز رفتن درصف حق یا باطل است. امروز اگر حسین بود و فریاد هل من ناصرینصرنی سر می داد ما کجا بودیم؟ حسین امروز به ما نیاز دارد امروز مارا فریاد می زند بس است دیگر برسینه و سرزدن. بس است نوحه خواندن . بیست و پنج بهمن روز شکست استبداد( دارم با اشک اینها را می نویسم و بیاد اسیران دربند در اوین و به امید ازادی انان)
یک رزمنده سالهای خون و اتش - ارمان

kianush گفت...

خیلی ممنون بابک جان، از انتخاب مخاطبهای موضوع نوشته ی امروز .
بله، فردا برای بعضیها روز انتخاب است. آنهائی که توانائی های بیشتر یا فرصتهای بهتر برای درک واقعیات داشتند یا شجاع تر و فداکارتر بودند، زودتر انتخاب کردند و برای دفاع از حق و آبروی خود ووطنشان، در سکوت، یا با فریاد، دلیرانه روانه ی خیابانها، زندانها و شکنجه گاه ها و گورستانها شدند.
برای عده ی دیگری که از نا آگاهی, ترس، ناامیدی یا فریب خوردگی هنوز به صحنه ی مبارزه با دروغ و خیانت و ظلم و فساد نیامده اند، فردا روز بزرگ انتخاب است. روز قبول یا رد مسؤلیت انسانی و وظیفه ی مدنی برای هر ایرانی در برابرآینده ی ایران و مردمانش که فرزندان خودشان را نیز در بر میگیرد.
البته این مسؤلیت برای نیروهای انتظامی که قانون و تاریخ وظیفه ی دفاع ازایران و ایرانیان رابه آنها سپرده بیشتر و سنگین تر از دیگران است.
کدام ایرانی به مهر و محبت و اعتماد و احترامی که مصری ها طی مبارزات آزادیخواهانه ی خود نسبت به ارتش خود ابراز میکنند غبطه نمیخورد؟
کاش ما هم بتوانیم هموطنان ارتشی، سپاهی و بسیجی را درغم و شادیمان شریک بدانیم و بجای خشم و ترس و سرافکندگی دوباره با سرافرازی وعشق و افتخار ازآنها یاد کنیم.