۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

بصيرت درماني! / آيا علوم انساني، "بي بصيرتي" را درمان مي كند؟


بصيرت درماني!
آيا علوم انساني، "بي بصيرتي" را درمان مي كند؟
در حكومت اسلامي، مسائل را دو جور مي توان فهميد: يا با بصيرت و يا با كهريزك! اين روزها كه زندان اوين لبالب پر است و مسئولان هم مدعي شده اند اصلا" زنداني به نام كهريزك وجود خارجي نداشته، آيت الله خامنه اي به "بصيرت درماني" روي آورده اند و سوزن مباركشان روي كلمه "بصيرت" گير كرده و تقريبا" در هر سخنراني، نقبي به "بصيرت" مي زنند. بازار "بصيرت" آنقدر داغ شده كه براي برخي بزرگان نظام، مسئله بصيرت تبديل به مسئله اي حيثيتي و ناموسي شده است. متأسفانه هنوز براي "بصيرت سنجي خواص" دستگاهي اختراع نشده و خواص بي بصيرت بايد هر از گاهي به ملاقات "آقا" بروند و موضع شفاف خود را فقط به حضرت ايشان نشان بدهند، تا ايشان بفرمايند بصيرت فرد مذكور، در چه حال و وضعي قرار دارد؟ تكليف ما مردم غيرخواص و بي بصيرت هم كه روشن است. ما مردم اگر خس و خاشاك و ميكروب و بزغاله و ويروس نباشيم، حتما" ملتي فاقد شعور و بي بصيرت هستيم كه بدون رهبري داهيانه مقام عظماي ولايت و بدون نگاه پربصيرت معظم له، قدم از قدم نمي توانيم برداريم و روزي شصت بار از استكبار جهاني و "دشمن" فريب مي خوريم و هنوز هم بدنبال "زنده كردن هيمنه آمريكا" هستيم! آن هم بدون اينكه خودما بفهميم و متوجه باشيم! آخر بي بصيرتي چقدر؟
ديروز به مناسبت سالروز سيزده آبان و تسخير سفارت آمريكا، مقام معظم رهبري بار ديگر سعي كرد به ملت بي بصيرت ايران بقبولاند كه "فتنه سال 88 فتنه بزرگي بود!" اما چون فعلا" دلايل منطقي و مستندات محكمي براي اين ادعا موجود نيست، مقام معظم ناگزير شد باز هم چماق "بي بصيرتي" را بر فرق ملت بكوبد و به مردم ثابت كند كه اگر الان نمي فهمند،" سال ها بعد مشخص خواهد شد که چه توطئه خطرناکی در پشت آن نهفته بود و شکست خورد."
معلوم نيست چنين ملتي كه بصيرت لازم را در حد و اندازه آيت الله خامنه اي و احمدي نژاد و جنتي و مصباح يزدي ندارد، اصلا" به چه حقي زنده است؟ ملتي كه همين فتنه بزرگ پارسال را هنوز درك نكرده، چطور مي توانند سالها بعد بفهمند فتنه 88 چقدر خطرناك بوده است؟ خب اين ملت كه بصيرت ندارد، "دشمن شناس" هم كه نيست، هزار تا عيب و ايراد ديگر هم دارد، وقتي هنوز فتنه 88 را نفهميده، سي سال ديگر هم نمي فهمد كه مقام معظم رهبري با چه تدبير و با چه نگاه بلندي توانستند اين فتنه بزرگ را خنثي كنند. البته ظاهرا" آن فتنه همچين خنثي هم نشده وگرنه درباره يك فتنه اي كه خنثي شده و رفته پي كارش، كه رهبري و ائمه جمعه و سران حكومت اينقدر حرف نمي زنند!
مشكل اينجاست كه اين مردم بي بصيرت، يك مقداري سرشان توي حساب و كتاب است و همينجوري دربست حرفهاي آقاي خامنه اي و مسئولان را قبول نمي كنند! با اين حال مقام معظم رهبري از اين بي بصيرتي مردم نااميد نيستند. ايشان معتقدند حتي همين ملت بي بصيرت هم «بالاخره سالها بعد خواهند فهميد»،منتها با كمك «تحليل هاي دقيق روانشناختي»! ايشان همين ديروز فرموده اند:" عوامل فتنه که اکثر آنها ندانسته وارد اين ماجرا شده بودند، بدون آنکه خود متوجه باشند، در جهت اهداف طراحان اصلی حرکت می‌کردند واين موضوع نيازمند تحليل‌های دقيق روان‌شناختی است که چگونه عده‌ای ، ندانسته به دشمن کمک کردند."
معلوم نيست ملتي كه مانند رهبر فرزانه اش، بصيرت و چشم برزخي ندارد و همينطوري "ندانسته" به دشمن كمك مي كنند و بدون آنكه خودشان متوجه باشند مي خواهند هيمنه آمريكا را زنده كنند، اصلا" چه ارزشي دارند كه بخواهند قانع بشوند كه فتنه 88 توطئه دشمنان بوده يا نبوده؟ اين ملت بصيرت لازم براي قانع شدن را ندارد وگرنه قانع مي شد. معلوم مي شود بصيرت اين ملت به اندازه اي نيست كه مثل بچه آدم قانع بشود! خب يك چنين ملتي كه چند جاي بصيرتش لنگ ميزند، آيا مي تواند با تكيه بر "علوم انساني" و تحليلهاي روانشناختي به حقايق فتنه بزرگ سال 88 پي ببرد؟ معلوم نيست چرا رهبر بصير و خبيرمان، به جاي اينكه دلايل خودشان را با كمك كهريزك و اوين براي ما ملت بي بصيرت بيان كند، چرا زحمت مي كشد و ما مردم بي بصيرت را به سالهاي بعد و تحليلهاي دقيق روانشناختي محول مي فرمايد؟ تازه مگر اين علوم روانشناختي، شاخه اي از همان علوم انساني مكروه و مذمومي نيست كه همين رهبر فرزانه، دستور تعطيلي آن را در دانشگاهها داده است؟
آقاجان! درست است كه ما بصيرت نداريم، ولي به خدا هنوز يك مقداري حافظه داريم. قرار نيست گيجمان كنيد! بالاخره بفرماييد اين علوم انساني مفيد هست؟ و يا بد و خطرناك است و بايد برچيده شود؟ بفرماييد آيا براستي اين علوم انساني مي تواند بي بصيرتي ما مردم فريب خورده را درمان كند؟ نكند علوم انساني هم تا وقتي مفيد است كه بتواند "بصيرت" مردم را در "راستاي اهداف نظام" تقويت كند و بيشتر از آن، نه "علوم انساني" مفيد است و نه هرگونه بصيرت و فهمي!
رهبر گرامي! بهتر است به جاي تكيه بر علوم روانشناختي، از همين چماق و كهريزك و ساير ميكروب كش هاي قوي استفاده بفرماييد كه خيلي افاقه مي كند. با كمك "بصيرت درماني" بازجويان، ديديم كه چند نفر از همين خواص بي بصيرت ظرف مدت كوتاهي، در اوين دچار تحولات بزرگي شدند و لب به اعتراف گشودند. همين بصيرت درماني را براي بقيه ملت هم تجويز بفرماييد تا بروند اوين و بصيرتشان درمان بشود و ديگر به علوم انساني و روان درماني نيازي نباشد. والله ما ارزشش را نداريم كه شما سالها صبر كنيد تا علوم انساني بيايد و به ما ثابت كند فتنه 88 چقدر بزرگ بوده و شما چقدر خبير و بصير بوده ايد. همان باتوم برقي و انفرادي هم براي درمان بصيرتمان كافي است. آقاجان شمايي كه به "علوم الهي" وصل هستيد، به جاي اينكه اينقدر بي بصيرتي ما بدبختها را به رخمان بكشيد، يا يك كمي بصيرت به ما ياد بدهيد! يا يك كاري بكنيد كه اين رياضيات و حساب و كتاب هم از يادمان برود و ديگر نتوانيم آراء تقلبي 63 درصدي احمدي نژادتان را جمع و تفريق كنيم! تا ديگر نتوانيم بفهميم تقلب چي بود؟ چند زنداني و اعدامي و تبعيدي داريم؟ چند ميليون فقير و بي خانمان و بيكار و بي بصيرت در كشور داريم و نفهميم كه اين هدفمندسازي يارانه ها قرار است چه بلايي به روزمان بياورد! قربانتان بروم، شما به جاي علوم انساني، فكري به حال اين "رياضيات" و منطق و جبر و مثلثات هم بكنيد و دستور بدهيد جمعشان بكنند. به خصوص اين علوم رياضي و منطق و جمع و تفريق، بدجوري با بصيرت ناسازگار است.
آقا جان! اگر بي بصيرتي ما علاج شد كه خدا را شكر! آن وقت شما مي توانيد بر خود بباليد كه بر يك ملت آگاه و رشيد و با بصيرت حكومت مي كنيد. اما اگر علاج نشديم، اين بي بصيرتي را اينقدر بر سرمان نكوبيد كه براي خودتان خوبيت ندارد! اين بي بصيرتي ما را هم بگذاريد به پاي بقيه نعمتهايي كه خداوند متعال ما را از آنها هم محروم كرده و فقط به شما و احمدي نژاد و جنتي و خواص ارزاني فرموده است! نعماتي كه فقط شما داريد مثل نعمت راستگويي، امانتداري، فروتني، فداكاري، از خودگذشتگي، مديريت، هوش، ذكاوت، آن لبخند آسماني تان و اين محبوبيتي كه نزد ملت داريد و... البته اين بصيرت تان كه خداوكيلي چشم دنيا را در نطفه(!) كور كرده است!
پي نوشت: عصرامروز درباره سخنان چهارشنبه آيت الله خامنه اي گفتگويي داشتم با راديو بين المللي فرانسه. مي توانيد متن آن را در سايت راديو فرانسه بخوانيد.

۳ نظر:

کوروش گفت...

آقای داد عزیز سلام

من فیس بوک شما را همیشه می خوانم ولی متاسفانه نمی دانم به چه دلیل نمی توانم در نظر سنجی ها و پرسش هایتان شرکت کنم. البته فکر می کنم برای استفاده از فیلتر شکن باشد.
یک پرسشی مطرح کرده بودید با نام اینکه چه نوع حکومتی را برای آینده ایران مناسب می دانید (یا چیزی با همین مضمون) و چند گزینه هم داده بودید. هم میهنان خوب بیشترشان نظر خود را بر خلاف درخواست شما که خواسته با دلیل و منطق باشد یا توضیح ندادند یا توضیحات کلی و غیر ملموس دادند.
امیدوارم دلخور نشوید از اینکه بحثی را که در فیسبوک بوده و مدتی هم از آن گذشته اینجا پاسخش را می دهم و به بزرگواری خودتان ببخشید.

حکومت فدرال برای ایران اصلا گزینه خوبی نیست زیرا در کشورهای دیگر که حکومت فدرال وجود دارد زبان همه مردم آن کشور و فرهنگشان تقریبا یکی است و حد اکثر دو زبان در آن کشور وجود دارد ولی در ایران حکومت مرکزی و یکپارچگی تنها چیزی است که این مردم چند فرهنگ و چند زبان را به هم پیوند می دهد و اگر آن هم نباشد با چشم طمعی که همسایگان ایران چه کشورهای عربی و چه روسیه به آب و خاک ایران دارند باید فاتحه تمامیت ارضی ایران را بخوانیم. البته در اینکه به اقوام ایرانی ظلم شده شکی نیست و در اینکه حق شهروندی هر ایرانی فارغ از زبان و عقیده اش با دیگری برابر است هم شکی نیست ولی بحث فدرالیسم و خودمختاری چیز دیگری است که بسیار خطرناک است.

درباره جمهوری لائیک به نظر من باید الگوی مناسب را مطرح می کردید. فرانسه و فنلاند و سوئیس و آمریکا جمهوری هستند و لائیک هستند و هر کدام با دیگری تفاوت های بسیار دارند و از آن سو روسیه و ونزوئلا و بولیوی و کوبا هم جمهوری لائیک هستند.

اما با تمام ایرادات و دیکتاتوری که شاهان پس از انقلاب مشروطه داشته اند من بازهم بر خلاف بسیاری از هموطنانم یک پادشاهی مشروطه را هم راهی برای دموکراسی و هم حفظ تمامیت ارضی ایران می دانم زیرا پادشاه در تمام نظام های پادشاهی مدرن نماد یکپارچگی و تجزیه نا پذیری آن سرزمین است و جالب این است که بسیاری از این کشورها به مانند ایران خطر تمامیت ارضیشان را تهدید می کند. الگوهای خوبی در این زمینه وجود دارد.انگلیس - اسپانیا - هلند - دانمارک - سوئد - نروژ - بلژیک. که به نظر من وضعیت ایران به اسپانیا و بلژیک شباهت بسیار دارد. دوستان عزیزی گفته بودند که جمهوری می خواهند چون حاکمان با رای مردم انتخاب می شوند و این تلویحا بدان معنا بود که پادشاهی نمی تواند دموکراتیک باشد ولی اینگونه نیست و این کشورهایی که نام بردم بیشترشان دموکراتیک ترین و آزاد ترین و در عین سکولار ترین کشورهای دنیا هستند.

انتخاب من که یک پادشاهی مشروطه است به معنی تایید دیکتاتوری پادشاهان سابق نیست بلکه آن را صرفا برای ایران بسیار بهتر می دانم.

خواهش می کنم این کامنت را منتشر کنید.

ناشناس گفت...

آقاي داد
در صورتي كه به اصل آزادي بيان
معتقديد لطف كرده و نظر بنده كه مخالف شما فكر مي كنم را هم درج كنيد:
به نظر من شما دچار يك اشتباه اساسي
در ديدگاه هاي خود شده ايد.
و آن هم اينكه فراموش كرده ايد كه مردم براي چه انقلاب كردند؟؟
انقلاب كردند كه با ولايت زندگي كنند.
حاضر شدند سختي ها و تحريم ها و
گراني ها باشد ولي چشم زخمي براي ولايت
ايجاد نشود. در مورد شخص مقام معظم رهبري حضرت آيت الله العظمي امام
خامنه اي هم همين گونه است.
حاضرند تمام ايران ويران شود ولي
ولايت يعني عمود متعالي و استوار
اعتقاداتشان همچو سرو همچنان سرفراز
باشد.

ایرانی گفت...

آقای ناشناس
این امام کذایی شما بی خود کرده اند که حاضرند ایران ویران شود آنهم برای ولایتی که جز مرگ و تعفن نصیب ایرانیان نکرده
شما نه چیزی از انسانیت می فهمید و نه از خدا و نه از فرهنگ
دیر نیست که به لکنت بیفتید و درخواست بخشش از ملت و نه امت بکنید

خداوند عقل درست به شما عنایت کند