۱۳۸۸ اسفند ۲۸, جمعه

بهاريه، سال نو سال جراحي بزرگ است.

1389؛ سال جراحي دين از حكومت!

در ايران معاصر، تمام مشكلات از زماني آغاز شد كه سيد حسن مدرس شعار نامتجانس "ديانت ما عين سياست ماست و سياست ما عين ديانت ما!" را سر داد و براي صد سال مانع بزرگ دموكراسي خواهي در اين كشور استبداد زده شد. سال 88 كه آيت الله جنتي آن را "فتح الفتوح" ناميده، براي حفظ قدرت نامشروع حكومت ولايتي، با اسم رمز ديني "فتح المبين!" به پسران و دختران ما در زندانها تجاوز كردند تا حكومت اسلامي را حفظ كنند و سياست شان عين ديانت شان باشد؛ آلوده و بيمار و متجاوز. و حالا يكي از فاسدترين آيت الله هاي معاصر، اين قبيل اقدامات را "فتح الفتوح" مي نامد!

مهندس ميرحسين موسوي به درستي سال 89 را "سال صبر و استقامت" نام نهاده است. استقامت براي رسيدن به مطالبات معوقه يك ملت دربند، كه سالي سرشار از ستم را پشت سر مي گذارد. چه كسي شك دارد كه اكنون بزرگترين مطالبه ما كه سالهاست ضرورتش را با چشم ديده ايم و با پوست و استخوان لمس كرده ايم، جدا كردن دين از حكومت است؟ بي ترديد اين مبنايي ترين خواسته مردم ماست.

سال جديد، ما بر اين بزرگترين مطالبه خود استقامت مي كنيم و پاي خواهيم فشرد و دين را براي سلوك شخصي خود با خدايمان، در نهاد قلبمان مي خواهيم نه در نهاد دولت و حكومت. دين نمي تواند يك دولت ضعيف را در كشورداري ياري دهد، اما مي تواند توجيه گر ضعفهايش باشد!و چنين هم بوده است. ديني هم كه توجيه گر ضعفهاي حكومت شد، جيره خوار آن حكومت مي شود و ديني كه جيره خوار باشد، راهي به قلبها ندارد. مفلوك و ذليل است و جيره خوار. مراجع تقليد چنين ديني، مفلوك و جيره خوارند حتي اگر تاجر شكر و چاي باشند و يا بازرگان نفت و گاز. پيروان چنين ديني هم بدبخت و مفلوك اند؛ آنها هم يا قمه به دست مي گيرند و برادران و خواهران خود را به نام اسلام مي كشند و يا نيازها و احتياجاتشان را در نامه هايي مي نويسند و در چاه مي اندازند تا فرجي شود. دين اگر قوي باشد، نيازي به اتصال به دولت و جيره خواري ندارد. اما دولت اگر ضعيف باشد، چه بهانه اي بهتر از اين خواهد داشت كه خدا را مقصر همه ناكامي هايش معرفي كند؟ دولتي كه بر چنين ديني تكيه دارد، از دين فقط "ستر عورت" و عيب پوشي و توجيه طلب مي كند و بدون پاسخگويي به خواسته هاي مردمش، در لبنان و فلسطين و عراق آتش مي افروزد و با بيگانگاني مثل هوگوچاوز و چين و روسيه برادرخوانده مي شود تا به خيال خود، اسلام را گسترش دهد. حال آنكه دين از دلهاي محنت زده مردم كشورش، رخت بر بسته و فقر بر جايش نشسته است.

هدف نهايي خود را در سال آينده، "جراحي دو نهاد دين و دولت" قرار خواهيم داد. ديني كه براي بقاي قدرت يك حكومت، حكم ترور و قتل و شكنجه و تجاوز مي دهد، دين نيست و اگر نمي خواهد بيش از اين آلوده شود، بهتر است به جايي برود كه سيم اتصال با خداوند نيازمند پول دولت و رانت شكر و تجارت نفت نيست؛ بلكه در قلب هاي پاك مردم، آماده وصل به خداست. آن وقت هر دولتي كه انتخاب مي شود، بايد بدون هيچ بهانه اي به رفع احتياجات مردم مشغول شود. اگر توانست بماند و اگر نتوانست با عذرخواهي برود. امسال را سال جراحي "بهانه دين"، از اندام ناتوان و بيمار حكومت ولايتي نام خواهيم نهاد. يقين دارم با جداسازي دين، ساير اندام ناقص اين حكومت ولايتي و استبداد ديني نيز اين عمل جراحي را تحمل نخواهد كرد و ما مرگ ديكتاتوري ديني را با چشمان خود خواهيم ديد. در سال جراحي دين از حكومت؛ سال 1389. و اين البته بسته به همت و تلاش همه ما ايرانيان دارد. ترديد نكنيد اگر تلاش كافي نكنيم، قرباني خود ما خواهيم بود و يك ملت زير فشار پيوند نامتجانس و اتحاد شوم "حكومت ديني و دين حكومتي" از پاي در مي آيند. انتخاب اين بازي مرگ و زندگي با خود ماست.

حلول اين سال بر شما و بر همه كوشندگان اين راه پر اميد و بر همه دوستداران آزادي و عدالت مبارك باد.

۱۱ نظر:

ناشناس گفت...

امیدوارم

بسیار امیدوار که چنین باشد اما ملتی استبدادزده و دین خو به این راحتی ها تغییرپذیر نیستند

ناشناس گفت...

سلام آقای دادعزیز...خیلی زیبانوشتید...ممنون وبه امیداون روز...سال نوشما هم مبارک...آیدا

ناشناس گفت...

sal no ton mobarak

gandi ke zade shode ba in chizha az beyn nemire albate khode shoma bishtar agahid bishtar mishnasid........... motavajeh ke hastid.

ناشناس گفت...

جناب آقای داد و تمامی رفقای سبزالهی،

آقای مدرس درست می‌گفت. اسلام یک دین سراسر سیاسی است. مشکل اصلی بر سر راه دموکراسی در ایران و هر کشور اسلامی دیگر، همان دین اسلام است و بس. تا زمانی که مردم به این دین بدوی اعتقاد دارند، هرگز طعم دموکراسی را نخواهند چشید. نمونه‌اش هم این است که در هیچ کشور اسلامی، دموکراسی به مفهوم اصلی کلمه را پیدا نمی‌کنید و پیدا هم نخواهید کرد.
با احترام
فریبرز از کانادا

ناشناس گفت...

"دين نمي تواند يك دولت ضعيف را در كشورداري ياري دهد، اما مي تواند توجيه گر ضعفهايش باشد"

آفــــريــــن ، اين جمله را بايد طلا گرفت . بسيار درست و کوتاه و کامل .

اميدوارم همينجوري بشه ، ولي ما چيکار ميتونيم بکنيم؟ من توي همه ي تظاهرات ها بودم و از اين به بعدم خواهم بود اما به نظر من اين جنبش يه تکون ديگه تا پيروزي ميخواد ، يه اتفاق ، نمي دونم ، يه گاف اساسي از طرف حکومت ، يه بيانيه از طرف موسوي واسه اعتصابات ، واقعن نميدونم اون اتفاق چي ميتونه باشه ولي شک ندارم کل ورق برميگرده ، ما ميبريم

سبز باشي بابک عزيز ، هميشه به ياد تو و برادر عزيزت هستم ، سال نوت مبارک ، اميدوارم هر چه زودتر دوباره به ايران برگردي .

مهران از تهران

ناشناس گفت...

سلام آقای داد عزیز، سال نوتون مبارک امیدوارم این مطالبی که نوشتین به حقیقت بپیوند،
ولی با خوندن این مطلب این سوال سریع به ذهن می رسه که آقای موسوی که از قانون اساسی به طور کلی پشتیبانی می کنند، و به نظر اعتقادات مذهبی بسیار واضحی دارند، چه طور می تونن رهبری چنبشی رو بکنن که بخاد به حکومت سکولار منتهی بشه!؟ راستشو بخواین من اعتمادی به رهبرای جنبش ندارم هر چند آدم های سلیم نفسی به نظر میان و من خودم به یکیشون رای دادم، اونارو در اندازه های شخصیت های بزرگ و دانایی مثل دکتر مصدق و رهبرای بزرگ آزادی خواه جهان نمی بینم.
راستی جاتون تو صدای آمریکا خیلی خالی، صداتونو می شنیدم به من آرامش خاصی دست می داد انگار صدای آزادی بود که از دور می خواست یه چیزی زمزمه بکنه تو گوشم و نوید روزهای خیلی خوبی رو بده ...

به امید آزادی ...

Kianush گفت...

با سلام و تبریک سال نو.
مدرس هم مثل دیگر دینداران سیاسی گذشته متعلق به زمانی بود که هنوز کسی نه تجربه ی دموکراسی را درست میشناخت و نه ۳۰ سال سلطه ی حکومت را به نام دین. او هم اگر امروز بود شاید در افکارش تجدید نظر میکرد! البته اگر حساب ایشان را از بعضی آقایانی که نه زمان و نه مکان، نه وقا یع و نه حقایق هیچکدام تاثیری برافکارقرون وسطائی شان نمیگذارد جدا کنیم .
تجدید حیات ساسی-اخلاقی درغرب نیز پس از گذر از خشونت و ترور مذهبی در قرون وسطی مطرح شد. متاسفانه همیشه نمیتوان از تجربه ی دیگران درس گرفت و اکثراوقات ملتها باید خودشان از گردنه های سهمناک تاریخشان بگذرند تا به نتیجه ی مطلوب برسند. خشونتهای غیر قابل وصفی که بوسیله ی حکومت "اسلامی" و به خصوص در ۹ ماه اخیر، که همه چیز در روز روشن و پیش چشم مردم به وقوع پیوسته، مطمئنا صفحه ی جدیدی از تاریخ آگاهی ایرانیان را ورق زده است.
شک نیست که هر چه بیشتر حکومت در اعمال خشونت و ظلم و ستم نسبت به مردمی که هیچ چیز جز آزادی انتخاب و حرمت انسانی از نظامشان نمیخواهند اصرار ورزد، مردم بیشتر از و فاصله خواهند گرفت، و آن دسته از اقشاری که هنوز درانتخاب راهی، که دیگران از ماهها پیش برگزیده اند، مردد هستند کم کم به به آنها خواهند پیوست. بله سال آینده سال صبر و استقامت است.
نوروزتان سبزتر از همیشه باد.

ناشناس گفت...

درود
از اینکه سالم موندی خوشحال هستم و امیدوارم نوشتهای بیشتری از شما بخوانیم.

ناشناس گفت...

I am happy you are safe and far from Iran.I enjoy reading your articles.

ناشناس گفت...

Babak jan nowrooz khojasteh hamisheh ba hal migi o minevisi dige indafeh ma bayad in dine Eslamo rishasho az Iran bekanim ya minimum shoro konim be saiidanesh .In din baraye donia joz badbakhti o terrorism chisi nadashteh IRAN az hameh bishtar tavane in kesafateh Arabiro dadeh.Aval Naboodie Eslam 2 bazsazi be har ki har dini mikhad dashteh bashe tyeh khoonasho delesh agar in khoda inghadr khoobeh moft jan peyrovanesh .

درنین گفت...

سلام

بهترین ها