۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

16 آذر با خوكها كشتي نگيريم!

16 آذر با خوكها كشتي نگيريم!

برناد شاو گفته است :"آموخته ام كه نبايد با خوک كشتي گرفت، چون اولا" خيلي كثيف مي‌‌شوي و در ثانی اين خوک است كه از اين كار لذت مي‌برد!" من يك دليل اضافه هم براي اين كار دارم؛ از خوكها بيزارم! به خصوص اگر كودتاچي باشند!

به بهانه اين جمله برنارد شاو، مي خواهم كوتاه بنويسم كه چرا مي گوئيم نبايد فريب بازي خشونت ورزي حاكمان كودتاچي را در شانزده آذر بخوريم؟ و چرا بايد بيش از هميشه، از درافتادن در وادي خشونت پرهيز كنيم؟

اول اينكه اگر باور داريم كه "ما بي شماريم" كه حقيقتا" هم بي شماريم و كافي است خلوتي ميدان نقش جهان اصفهان را در استقبال از احمدي نژاد ببينيد تا باور كنيد كودتاچيان چقدر كم شمارند و ما بي شمار، پس دريايي هستيم كه كودتاچيان در ما غرق خواهند شد. حتي بي اينكه بخواهيم طوفاني بشويم. بايد باور كنيم كه مي توانيم فقط با حضور پرهيمنه خود، كودتاچيان و حاكمان را در خود "هضم" كنيم و تمام!

دوم اينكه سال 57 انقلاب با خشونت به پيروزي رسيد و ناچارا" با خشونت هم به كار خود ادامه داد و اعدامهاي بعدي حاصل همان خشونتهاي انقلابي بود. جنبش سبز بناي تكرار آن اشتباه را ندارد، زيرا باز هم مردم، اسير عده اي مستبد خواهند شد كه اگر امروز با خشونت به قدرت برسند، فرداي پيروزي براي حذف مخالفان خود، يك ديكتاتوري ديگر را بنا مي گذارند و چرخه كشتار ادامه مي يابد. جنبش سبز، با روشهاي مدني پيروز خواهد شد، ترديد نكنيد. و با روشهاي مدني هم به تشكيل و ثبات يك دولت مردمي بر اساس رفراندوم قانوني كمك خواهد كرد.

سوم اينكه عراق و افغانستان با كمك حمله نيروهاي خارجي از استبداد نجات يافتند اما بايد با ادامه كمك همان نيروها و صرف هزينه هاي انساني و مالي فراوان، به دموكراسي دست يابند. اگر جنبش سبز با خشونت ورزي به قدرت برسد، ناگزير است با خشونت ورزي هم براي ثبات خود ادامه دهد و اين سنگ بناي يك استبداد تازه خواهد شد.

چهارم اينكه... هنوز دليل مي خواهيد؟!!

برنارد شاو گفته: با خوكها كشتي نگيريد به آن دو دليل! من اضافه مي كنم كه خوكها، وقتي در كشتي كم بياورند، ما را دندان مي گيرند و مريضمان مي كنند. ممكن است آنفولانزاي خوكي هم بگيريم! بايد به خوكها بي توجهي كرد، از كنارشان عبور كرد و البته هوشيار بود و با آنها كشتي نگرفت، چون آنها از اين كار بيشتر لذت مي برند و ما داغ لذت بردن را به دلشان مي گذاريم! آنها كم شمارند، فقط با حضور پر ابهت ما از جهاز هاضمه اين "ملت بي شمار" عبور مي كنند و به سرعت دفع خواهند شد! اين قانون دستگاه هاضمه طبيعت است. پس روز شانزده آذر دريايي ملي تشكيل مي دهيم و با خوكها كشتي نمي گيريم!

توضيح: از خوكها بابت اين مطلب و مقايسه كودتاچيان متجاوز و سركوبگر با آنها عذر مي خواهم! زيرا نشنيده ام خوكها چنين كنند كه كودتاچيان كرده اند و مي كنند. آخرين عمل شرم آور كودتاچيان، دستگيري بيش از ده مادر عزادار در پارك لاله تهران بود كه ساعاتي قبل در عصر شنبه اتفاق افتاده است. با مادراني كه هنوز داغ فرزند بر دل دارند و سوگوارند، براستي كدام انساني چنين مي كند؟

توضيح دوم: مي گويند نعره هاي خوكها قبل از مردن و ذبح شدن، خيلي وحشيانه و سرسام آور است. به نعره هاي كودتاچيان توجهي نكنيم، زيرا اين نشانه زوال و نابودي آنهاست. باز هم معذرت از خوكها! چه كنيم؟ شباهتها كه يكي دوتا نيست! خدا از سر برنارد شاو بگذرد كه جمله كوتاهش، بهانه نوشتن اين مطلب شد!

پي نوشت: امشب كه فرا برسد (يكشنبه شب ساعت 22) بر فراز بامها فرياد الله اكبر و مرگ بر ديكتاتوري سر مي دهيم، يادم نرود بگويم خوكها ضمنا" خيلي هم ترسو هستند! ببخشيد.

۱۸ نظر:

ناشناس گفت...

خوب نوشتين آقاي داد. به اميد پيروزي
ما بي شماريم

غوغا گفت...

آقای داد عزیز،

خوشحالم که سبز بودنتان را هر روز با تحمل مشکلاتی،باز سر سبزتر میبینم. درود به شما و خانودهی محترمتان.

باری، بیشتر وقتها واژه‌ای که در وصف این جنایتکاران باشد پیدا نمی‌شه و با گفتن "حیوان" عمق عصبانیت آدم خالی‌ می‌شه ولی‌ همزمان از حیوان‌های زبان بسته آدم شرمش می‌شه که این موجودات کثیف را به حیوان نسبت داده. از حیوان‌ها باید پوزش خواست که بهشون توهین می‌شه.

فکر می‌کنم گفتن همین "احمدی‌نژاد"، "خامنه‌ای"، "جنتی"، "رادان"، سعید مرتضوی"، و و... به کسی‌، بزرگترین توهین باشد.

ناشناس گفت...

daghighan. kollan khook nejes ham hast!!!!!!
albate oonam afarideye khodaast vali be adam haa hamle nemikone. inaa noe jadideshan!!!
movazebe anfulanzaie khooki bashid

امید گفت...

سلام آقای داد عزیز ...
درسته که خود شما هم از خوکها عذرخواهی کردید اما بطور کلی لطفا از ادبیات اسلامی که دشمن خوک و سگ هست (دومی به دلیل کینه همیشگی دزدان و غارتگران) برای مفاهیم زیبا و انسانیتون استفاده نکنید....
حیف نیست ما که داریم برای زیبا ترین آمال انسان متمدن مبارزه میکنیم ادبیات خودمونو با جملات اینچنینی آلوده کنیم؟
بنده به عنوان یه ایرانی از همه خوکها و همه سگهای عزیز که بعد از ورود اسلام عزیز بهشون بد کردیم عذرخواهی میکنم ...

مهدی گفت...

چند تا از شعار هایی که ما در 16 آذر سبز سر خواهیم داد:

دشمن این کودتا
محسن سازِگارا (sazegara)

رهبر فکری ما
نوری زاده، سازگارا

درود بر بابک-داد
ریشه کن استبداد

همه رو خبر کنین، باید حسابی بترکوننیم!.

ناشناس گفت...

عمو بابك جان ايران قلعهء حيوانات شده ديگه. چه مي شه كرد:

لطفا اسلايدر را به سمت صد كشانده و بر روي سابميت كليك نماييد:

http://www.time.com/time/specials/packages/article/0,28804,1939691_1939704_1939715,00.html

ناشناس گفت...

آقای داد سعی نکنید برای این خوکها راه فرار پیدا کنید. اینها 30 سال است که مرتکب همه نوع جنایتی شده اند و باید پاسخ جنایت هایشان را پس بدهند. مردم و جوانان ایران راهی به جز مجازات سنگین این جنایتکاران ندارند و آنروز جهنم آنها خواهد بود.

sina گفت...

من با نظر بابک عزیز موافقم. خشونت کورکورانه نتیجه منفی‌ دارد. ولی‌ یک دادگاه صالحه برای محاکمهٔ آمران جنایت‌ها و تجاوزات جنسی‌ در زندانها اجتناب ناپذیر است. مطمئن باشید ما پیروزیم چون بسیاریم و بیشماریم.

هم آوا گفت...

به اميد پيروزي و آزادي ...

ناشناس گفت...

"من فردا در تظاهرات شرکت میکنم. ممکنه اونا شدیدا خشونت به خرج بدن. شاید منم یکی از کسانی باشم که کشته میشن. من دارم به همه آهنگهای مورد علاقه ام گوش میدم. حتی میخوام با یکی از آهنگها برقصم. من همیشه میخواستم که ابروهای خیلی باریکی داشته باشم. آره، شاید فردا قبل اینکه برم، یه سر هم به آرایشگاه بزنم! چند تا صحنه خیلی قشنگ از چند تا فیلم هم هست که حتما باید ببینم.
باید حتما کتابخونه هم برم. شعرهای فروغ و شاملو ارزش دوباره خوندن رو دارند. تمام عکسهای خانوادگی رو هم باید دوباره ببینم. باید به دوستانم هم زنگ بزنم و خداحافظی کنم. تمام چیزی که من دارم دو قفسه کتاب هستند که میدمشون به خانواده ام.
فقط دو واحد مونده که لیسانسمو بگیرم، ولی کی به اون اهمیت میده. فکرم خیلی به هم ریخته است.
این جملات درهم رو برای نسل بعد مینویسم که بدونند ما فقط احساساتی و تحت فشار نبودیم.
که بدونند ما هر کاری که میتونستیم کردیم تا اونا آینده ای بهتر داشته باشن.
که بدونند نیاکان ما تسلیم اعراب و مغولها شدند، ولی هیچ وقت تسلیم استبداد نشدند.
این نوشته تقدیم به کودکان فرداست... "
یک وبلاگ نویس ایرانی در تاریخ 19 ژوئن 2009 (29 خرداد 1388- مترجم)

از آن شب به بعد، شما جوانان و کشمکشتان برای رسیدن به آزادی به قلب من راه پیدا کرد و هم اکنون بخشی از زندگی من شده است...
اینجا در کشور من، من میتوانم یک زندگی بدون ستیز و خونریزی داشته باشم، چون زنان و مردانی قبل از من برای آن جنگیده و مرده اند. من اینرا تنها با خواندن آن پیغام درک کرده ام. به همین علت است که ما شما را تا آزادی ایران، تا روزی که این رژیم خونخوار سرنگون شود، تنها نخواهیم گذاشت.
ما درکنار شما و با شماییم!
با عشق و حمایت
کریستینا آنونزیاتا (ایتالیا)

ناشناس گفت...

نامه یک دختر ایتالیایی به مردم ایران به مناسبت 16 آذر، روز دانشجو
سلام. من کریستینا از ایتالیا هستم که به تازگی در رشته باستان شناسی فارغ التحصیل شده ام.
ماه هاست صمیمی ترین دوستان من میخواهند بدانند علت علاقه من به ایران و نهضت آزادی و دموکراسی آن چیست. آنها از من میپرسند: "چرا انقدر نسبت به این مسیله حساس شده ای؟". فکر میکنم بهترین جواب برای آنها نوشته ای از یک دختر دانشجوی ایرانی باشد که من پنج ماه پیش خوانده ام. جمعه 19 ژوئن (29 خرداد - مترجم)، شب قبل از به قتل رسیدن ندا، شب قبل از خشونتهای خیابانی، قبل از تیر اندازیها و کتک زدنها، قبل از دستگیریها و بد رفتاریها، قبل از اینکه خیابانهای تهران به جهنم تبدیل شوند، قبل از اینکه دنیا چشمهای متعجب ندا را تنها برای لحظه ای قبل از مرگ ببیند...
من داشتم اخبار اتفاقات بعد از انتخابات ایران را میخواندم که در وبلاگ آمریکایی متعلق به "آ. سالیوان" این پیغام نوشته شده بود: کلمات یک دختر، دختری دقیقا مثل من، دانشجویی مثل من که همانند من امیال و آرزوهایی داشت، که میخواست زندگی کند، نه اینکه زنده بماند، که میخواست همانند من که در کشورم آزادم، آزاد باشد ولی نمیتوانست...
آن شب در نوشته های او شجاعتی دیدم که هیچ گاه پیش از آن ندیده بودم. شجاعتی که ما فقط انتظار ظهور آن در "نامهای بزرگ"، در قهرمانان، در شخصیتهایی از گذشته که به افسانه و مثال تبدیل شده اند را داریم. این بار، یک دختر ساده، یک دانشجو مثل من چنین شجاعت و قدرتی از خود نشان میداد.
من کلمات او را به تمام شما که همچنان ایستاده اید و به مبارزه ادامه میدهید و همه چیز خود را به خطر می اندازید تقدیم میکنم. آنرا به تمام پسران و دختران ایرانی که کشته شده اند و همچنین به همان دختر ناشناسی که نویسنده آن است و من هرگز او را نخواهم شناخـت، ولی زندگی مرا از پنج ماه پیش متحول کرد تقدیم میکنم...

نیلوفر گفت...

خامنه ایی گفت ..هر که مقابل نظام بایستد سرش را به سنگ زده ..ما سبزها میگوییم هر که مقابل مردم بایستد سرش را عاقبت به باد میدهد..بچه های عزیزم فردا در کنار هم نور سبز عشق به ایران را در جانهای سیاه دیکتاتور پرست ها میریزیم...ما بیشماریم و از این راه هرگز بر نمیگردیم تا طلوع زیبای دموکراسی در ایران خدا نگهدار و حافظ همه شما ..فردا 16 اذر سبزی میسازیم به امید دیدارتان.

تباهی درد گفت...

هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم.
.
.
.
.
تا فردا راه زیادی نمانده است.

سیاوش گفت...

آقای داد ما به شما افتخار می کنیم.
به امید پیروزی

لیلا گفت...

سلام بابک عزیز مثل همیشه حق مطلب رو ادا کردی فردا خواهر و برادر منم میرن تظاهرات ارزو میکردم منم اونجا بودم و میرفتم امیدوارم کسی اسیب نبینه و همه فردا پیش عزیزانشون باشن سهم ما هم از راه دور فقط نگرانی برای مردمه و عزیزانمون موفق باشی

داد سبز گفت...

سلام پدر كوچك
امشب يه صحنه ي جالب ديدم كه خيلي من رو به ادامه راه بي خشونت ترغيب كرد
يكي از آشناهاي خانوادگي كه توي سپاه كار ميكنه و يه بار شنيدم كه توي مقابله خشونت آميز با جنبش سبز هم شركت ميكنه
امشب مهمون خونمون بود و چون سيد هم هست مادرم يه بار گفت اينشاالله جدت كمكمون كنه اما يه دفه اينگار خيلي بهم ريخت و اينگار با يه بغض كه هر لحظه امكان داشت تبديل به گريه شه گفت :" ما كه نفهميديم و خيلي گناه كرديم اينشاالله اول مردم و بعد جدم منو ببخشه "
و با صداي خيلي آروم ادامه داد : " خدا لعنت كنه اينايي رو كه مردم رو ميزنن "
و هنگامي كه داشت ميرفت روز دانشجو رو بهم تبريك گفت و ادامه داد شما پيروزيد شك نكن و منو هم ببخش ...

ما همچنان بيشمار تر مي شويم

بابك جان برات آرزوي سلامتي ميكنم

ناشناس گفت...

بادروووود بر بابک عزیز

در کوههایی که برف سنگین میبارد روزها و شاید هم مدتها , این برفها روی هم تلنبار میشود وتبدیل به بهمن میشود ویکهو با یک تکان این کوه سنگین برف سرازیر میشود هیچ قدرتی نمیتواند جلو بهمن بایستد تنها راه فرار است که انهم اگر بشود فرار کرد.
سی سال است از ستم و نامردمی حاکم ضحاک صفت,نفرت و انزجار در دل مردم تلنبار شده است
اگر بکشداوضاعش بدتر میشود اگر نکشد بدتر میشود اگر زندانی کند بدتر میشود اگر ازادشان کند بدتر میشود همه مناسبتهایی که تا بحال حالش را میبرد امروز حالش را میگیرد
این بهمن سرازیر شده است وتنها راه ضحاک فرار است وانهم اگر بتواند

آرا گفت...

آقای داد ضمن سلام و خسته نباشید

من فکر نمیکنم که بدون زور و جدیت و خشونت در برابر خشونت بشه به آزادی و دموکراسی رسید. چطور میشه بدون زور از دست آدم‌کش‌ها و مزدوران رژیم خونخوار، اسلحه گرفت و آن‌هارا به راه آزادی کشاند.
من به شخصه نظرم اینه که تا وقتی جنبش سبز آزادیخواه ما به این نتیجه نرسه که بازور باید وارد عمل بشه هیچ نتیجه‌ای جز کشتار و شکنجه و زندانی بیشتر نخواهد داشت. امید دارم که بحثی اساسی در مورد این موضوع بین فعالان این جنبش شروع بشه و به یک نتیجه و استراتژی عملی برسیم. 


ضمنا اگر ساعت ارسال پیام ها رو هم بزارید و اونا رو به ترتیب زودترین‌ها اول بیان مرتب کنید بهتره

با تشکر فراوان