۱۳۸۸ آبان ۱۳, چهارشنبه

انقلاب سبز كليد خورد!

"انقلاب سبز" كليد خورد!

امروز آقاي خامنه اي نماز وحشت خواند!

حمله هاي امروز سپاه كودتاچي و پليس به ملت، وحشيانه بود و وحشيانه هست. اما همين حملات وحشيانه، نشان از وحشت و هول حكومت است. اين حمله هاي وحشيانه، نمادي از "نماز وحشت" آيت الله خامنه اي و حكومت كودتايي دست نشانده اوست. زيرا "آيات" و نشانه هاي قهر خدا و خشم مردمان را ديدند و باور كردند. مردم هنوز در خيابانها هستند و قصد ندارند به خانه برگردند.

حمله به آقاي كروبي، حصر خانگي ميرحسين، دستگيري دهها جوان و شهروند ايراني و حملات نفرت انگيز به مردم، قطع كليه شبكه هاي موبايل و اينترنت در مناطق مركزي شهرها، تيراندازي ها و جنايتهاي مختلف، همه و همه "آيات" و نشانه هاي پيروزي مردم هتسند. ما مردم تا چنين متحد و يكدل هستيم، بر اين خصم خانگي و استكبار داخلي فقيه پيروزيم و آنها كه از وحشت به خشونت روي آورده اند، شكست خورده نهايي اين ميدان اند.

از امروز، مردم فقط براي تجديد قوا به خانه ها مي روند و روز بعد يا شب دوباره به خيابانها مي ريزند و خواب را بر حاكمان غاصب اين سرزمين حرام خواهند كرد. "انقلاب سبز" را خودتان كليد زديد آقاي خامنه اي! پس تا سرنگوني تان در صحنه هستيم. به جبران همه ستم ها و قتلها و تجاوزهايي كه كرده ايد، مردم تا شما و عوامل جنايتكارتان را از كشور بيرون نريزند، در خيابانها مي مانند و ديگر به مناسبتهاي رسمي نيازي ندارند. از امروز، "هر لحظه" منتظر طوفان خشم مردم و شعارهاي "مرگ بر ديكتاتور" آنها باشيد. مردم بنا ندارند به خانه ها برگردند مگر آنكه شما را از خانه پدري خود(ايران) بيرون انداخته باشند و يك "جمهوري" حقيقي برپا كرده باشند. آن روز بسيار نزديك شده، "آيات" و نشانه هاي آن را امروز ديديم و ديديد! ما بي شماريم و شما اين را خوب دريافته ايد آقا! نماز وحشتتان را دوباره تجديد مي كنيم!

پي نوشت: يادداشت تحليلي تازه ام از وقايع ديروز را اينجا بخوانيد: "شجاعت" در مقابل ملت زانو زد!

۲۲ نظر:

ناشناس گفت...

درود بر بابک عزیز
مثل همیشه عالی بود
ما بیشماریم

p.s گفت...

ببخشید که علاوه بر فیس بوکتون اینجا هم گذاشتم
سلام از اصفهان و زاینده رودی که ابشو تازه باز کردند.از سر دروازه دولت پر از مامور بود تا...ما قرار بود ساعت 10 انقلاب باشیم تا در تاکسی را باز کردم که پیاده شم اولین صحنه ای که دیدم این بود که 6 نفری ریخته بودند سر یه پسری یکی گردنشو گرفته بود یکی بهش باتون میزد خلاصه میزدنشو و می کشیدنش.روی پل هم پر از مامور بود اصلا اجازه نمی دادند کسی توقف یا تجمع کنه حتی دو نفر!مردم بودند ولی همه مجبور بودند فقط راه بروند گاه گاهی هم صدای شعاری به گوش می رسید.تا میدیدند کمی داره شلوغ میشه از جلو و عقب حمله میکردند که در یک مورد که به ما خیلی نزدیک بود یه اقایی هلم داد تو یه مغازه و از احتمال کتک خوردن نجاتم داد تمام سلول های بدنم میلرزید هنوز هم همانطوره. انواع و اقسام وسایل سرکوب هم همراه داشتند در اندازه و رنگ های متنوع! من خودم چند نفر رو دیدم که می کشیدند و می بردند یه دختری رو هم به زور سوار موتور کردند و بردند خدا می دونه باهاش چیکار کنند. همه جا هم پر از لباس شخصی هاشون بود خود من داشتم فیلم می گرفتم که یهو متوجه شدم یکی جفتم وایساده سرم که برگردوندم دیدم بله ...اول موبایلم رو ازم گرفت ولی بعد که مامانم کارت بنیاد شهیدشو بهش نشون داد موبایلمو پس داد.همینطوری ون ون و موتور موتور فقط نیرو می امدند طرف انقلاب.خلاصه دو بار از انقلاب تا دروازه دولتو بالا پایین کردیم اخرم مجبور شدیم دیگه برگردیم ولی شنیدم طرف دانشگاه اصفهان هم شلوغ شده بود.روز قدس خیلی بهتر بود...

ناشناس گفت...

بنظر من امروز یک نقطه عطف در حرکت مردم ایران بود. تا قبل از امروز استراتژی جنبش حضور مسالمت آمیز در مناسبات حکومتی بود ولی کودتاچیان با درس آموزی از روز قدس این روزنه رو هم بروی مردم بستند به نظر من از امروز مبارزه مردم با کودتاچیان وارد فاز جدیدی می شود

Abri گفت...

سلام جناب داد عزيز و عصر پاييزي تون سبز
كليد خوردن انقلاب سبز رو با پوست و خونم امروز حس كردم نه من كه تمام ايرانيان سبز. حالا كه يكم ذهنم از تب و تاب چند ساعت پيش افتاده ، خوب كه فكر ميكنم ميبينم وحشي گري و جنايتي كه امروز ديدم ، اون باتوم هاي سبز ، اون چماق هاي بلند و سرهاي خوني رو فقط به يه حالت ميتونم تشبيه كنم. شنيدم وقتي كسي زمان مرگش ميرسه ، چند لحظه يا چند ساعت قبل مرگش انرژي مضاعفي ميگيره ، اينقدر كه اطرافيان حتي فكر مرگش رو هم نميكنن... و بعد ميميره. امروز انرژي مضاعف نظام رو به چشم خودم ديدم ، كه اين برام نزديك بودن مرگش رو نويد ميده...
به اميد اون روز
سربلند باشيد

VVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVVV
راستي ممنون بابت جواب. من و ما به اين راحتيا دم به تله اين جانيا نميديم. انرژيم حتي از روزهايي كه تو ستاد كروبي بوديم هم بيشتره، انگيزه ام هم همينطور...

ناشناس گفت...

دهان و کلامی که به زنجیر کشیده شود کلام مخوفی است.استحکام خارایی وش این دهان وکلام چبزی نیست مگر تراکمی که از یک استبداد حاصل میشود.ستمگری کلام را ناگزیر از کوتاهی کلام می کند که این خود موجب میشود انبوه بیشتری از مردم و با سرعت جذب آن کلام وحی گونه شوند و همین باعث افزون و تحکیم وحدت نیروی مردم میشود.هر جه بسط کلام کمتر شود سختی ضربت سخن بیشتر خواهد شد.آنکه دست و پا و زبانش بریده با دست و پا و زبان کوتاه شده فکر و عمل میکند.شرافت یک قلب بزرگ که در راه عدالت و حقیقت در هم فشرده شود صاعقه ایجاد میکند.بیداری وجدان عظمت جان میخواهد.آری آقای خامنه ای اینها نتایج سیاست رعب و وحشت شما علیه مردم است دیدید مردم را شنیدید شعارها را و این نتیجه ی سحر است شب در پیش است و شیران ژیان ایران زمین امشب را در سرتاسر ایران بیدارند تا خواب آشفته ات را آشفته تر نمایند آیا ملیجکت ارزش اینهمه را داشت

ناشناس گفت...

فکر نکنم نماز وحشت هم دردی رو از خامنه ای دوا کنه.و اما ما مردم آزاده،باید بعد از پیروزی با این جانیان چه کنیم؟راندن آنها از کشور و سپردن در آغوش روس ها با میلیارد ها دلاری که قبلا برای همچین روزی از ایران خارج کردند فایده ای ندارد.

ناشناس گفت...

با درود فراوان به بابک داد گرامی‌ از پاریس



بعد از ۳۰سال دور از ایران و با قلبی به سوی ایران ، دوباره سربلندی این خاک را به همت جوانان و ایرانیان وطن دوست میبینیم ، تمام وجودمان با شمست



دلمان می‌خواست همه با شما بودیم، بدانید‌ که ما دور از خاک ولی‌ هر روز به ایرانی‌ بودنمان افتخار می‌کنیم .



هر چند که شرایط تظاهراتهای در خارج قابل مقایسه با ایران نیست ولی‌ سعی‌ بر این داریم که بداند ایرانی‌ بودن فلسفه بی‌نهایت بزرگیست.



به امید روزهای روشن بسیار نزدیک



گیتا

ناشناس گفت...

با درود فراوان به بابک داد گرامی‌ از پاریس



بعد از ۳۰سال دور از ایران و با قلبی به سوی ایران ، دوباره سربلندی این خاک را به همت جوانان و ایرانیان وطن دوست میبینیم ، تمام وجودمان با شمست



دلمان می‌خواست همه با شما بودیم، بدانید‌ که ما دور از خاک ولی‌ هر روز به ایرانی‌ بودنمان افتخار می‌کنیم .



هر چند که شرایط تظاهراتهای در خارج قابل مقایسه با ایران نیست ولی‌ سعی‌ بر این داریم که بداند ایرانی‌ بودن فلسفه بی‌نهایت بزرگیست.



به امید روزهای روشن بسیار نزدیک



گیتا

هم آوا گفت...

بادرود به شما
درحال حاضر سرم از شدت گاز اشك آور منگ شده و گلوم ميسوزه ولي اشكال نداره امروز برام روزي بود كه استرس و اضطراب رو در بيشترين حد تجربه كرده بودم حتي از 18 تيرم بيشتر ترسيدم حجم وحشي گري و دستگيري واقعا زياد بود و البته چيزي كه كاملا مشهود بود مقاومت بيشتر مردم بود خيلي ها به خاطر اشك آور و... حال خوشي نداشتند ولي بازم نمي رفتن
امروز بعد از درگيري توي تخت طاوس داخل خيابانهاي فرعي شديم و با وجود ارعابي كه موتورسواران پست فطرت بسيجي و سپاهي ايجاد مي كردن باز مردم جمع مي شدن در آخر در يك قدمي دستگيري بودم و واقعا داشتم فقط به خودم آرامش ميدادم متاسفانه مجبور شدم تمامي نمادهاي سبزم و شال سبزم و پوسترم را يك گوشه بريزم واقعا نفسم بند اومده بود خوشبختانه با كمك بعضي از بچه ها تونستيم دربريم الان نمي دونم حسم چيه از يك طرف خوشحالم و از يك طرف واسه اونهايي كه دستگير شدن خيلي نگرانم
ببخشيد زياد صحبت كردم ...
فقط درآخر مي خواستم از شهرستان ها كه تهران رو تنها نگذاشتن از صميم دل تشكر كنم خصوصا از اصفهان كه الان نوشتش رو خوندم

ناشناس گفت...

درود بر تو بابک عزیز، بسیار عالی گفتی. ضمنا طرح اصلاح قانون اساسی در چه مرحله ای است؟ آیا تیم اقتصادی برای ارایه برنامه اقتصادی هم تشکیل دادید؟
پیروز باشی و به امید پیروزی هر چه زودتر.

تباهی درد گفت...

گرگها خوب بدانند در این ایل غریب
گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز
گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند
توی گهواره ی چوبی، پسری هست هنوز
آب اگر نیست نترسید، که در قافله مان
دل دریایی و چشمان تری هست هنوز

Unknown گفت...

بابک جان بنویس كه چه زیبا مینویسی.. خواندن مطالب تو در بین این همه اضطراب مثل یک شربت آرام بخش است مثل یک داروی انرژی دهنده برای ادامه راه.. چقدر بودنت در زندگی همه ما تاثیر گذار است نازنین..
من پرم امروز پر ......پر آزادی.................پر امید..................پر آرزو.................پر اشک.................پر شوق. ...

ناشناس گفت...

salam be aghaie dade aziz va hameie iraniaie ba gheirat.delam mikhast man ham emrooz pishe mardom too khiaboon boodam,vali habse khoonegi shodam!!man mikhastam be khatere aiandeie bacheham biam biroon vali goftan be hamin khater baiad bemooni khoone.khoda poshto panahe hamatoon.aghaie dad hamoon ye zare khabam az cheshmam raft,bighararam vali bi fayede!midoonam jaie in harfa inja nabood,faghat darde del kardam. aida

ناشناس گفت...

سلام به بابک شجاع دل
اصفهان امروز مثل روز قدس شلوغ بود من ساعت 11 رفتم میدان انقلاب یه مقدار دیر رسیدم اما شنیدم با وجود تعدد نیروهای اطلاعاتی که مثل مور و ملخ ریخته بودن اما در نهایت تجمع شکل گرفته شده بود که کار به درگیری کشیده بود
این بار به جای گاز اشکاور گاز فلفل زدن تو جمعیت و جمعیت رو به سمت چهار باغ هدایت کردند من تا امادگاه رفتم انجا خیلی شلوغ بود هر از چند گاهی هم در گیری پیش می امد بعد رفتم تو خیابان کمال اسماعیل انگار هر چی بسیجی تو اصفهان بود رو جمع کرده بودن تو سپاه منطقه ای خیابان کمال اسماعیل جمع کرده بودند اما واقعا خنده دار انجایی بود که به بچه هایی که هنوز ریشش هم جانه نزده بود لباس پوشونده بودن که لباس به تنشون زار میزد
در هر حال خیلی خوشحال هستم و منتظر تجمع بعدی هستم چون به قول شما انقلاب سبز داره به مراحل سرنوشت ساز خودش میرسه

تباهی درد گفت...

این بی انصافیه که همه میتونن وبلاگشون رو به روز کنن،اما من نمیتونم.
از دیشب با اینترنت مشکل داریم.yahoo messenger هم که دیگه هیچی؟


یعنی واقعأ وبلاگ نویسی اینقدر هراس برانگیزه؟؟؟!!!



پیروزیم،بخندید
:-)

ناشناس گفت...

با سلام آقا بابک امروز ساعت 9 از خانه امدم بیرون و طرف تهران حرکت کردم نمدانید با جه شوری اشتیاقی منتظر این روز بودم آخرین بار بوسیله نیروهای فقی ظالم نوازش شده بودم روز به اصلاح قدس بود نمی دانم امروز چه پیش خواهد آمد ؟؟؟ وقتی رسیدم ساعت 10 بوداز خ بخارست بسمت میدان 7 تیر حرکت کردم نزدیکیهای 7 تیر در کوجه پس کوجه ها جعمیت داشتن بسوی همدیگر میآمدن آما نیروهای سرکوبگر با شنیدن شعار مرگ بر روسیه یا دیکتاتور بسوی ما حملحه کردن یک نوجوان را گرفته بودن با چنان بیرحمی او را میزدن من رفتم جلو با آرامی به یکی از انها گفتم گناه دارد او مثل برادر کوچکت میماند نزنیدش او راضی شد جلوی این کار بگیرد بعد گفتم او را رها کنید او گفت امکان ندارد ! من دوباره به صورت او بوسه زدم از او خواهش کردم چون میدانستم اگر ان بیچاره را با خود ببرند خدا میدانند چه پیش میاید؟؟ در این لحضه ان معمور خواست خم شود طرف صورت من اما لبه کلالح ایمنی او خورد به بینی من و خون امد هر چند عمدی در کار نبود !یک خانوم دسمال داد بمن در این لحضه مردم از دو سو بطرف هم حرکت کردن و نیروهای سرکوبگر دیدن در محاسره خواهند افتاد به یکی از پس کوچه ها گریختن ان معمور تا ان لحضه مقاومت میکرد ماند بود چه کار کند به او گفتم فرار کن اما دیر شد بود از دست مردم چندتا نوش جان کرد حالا احساس قدرت بیشتری میکردیم بطرف میدان ولی عصر رفتیم اما در بین راه نیروهای گارد ویژه سپاه با خوشنت بی مصالی بجان مردم افتادن و2 نفر هم بجان من چنان با باتون زدن هم موایلم شکست هم ران سمت راستم درد گرفت من هم سعی کردم مقابله کنم اما انها هم خشنتر و هم مسلح بودن مردم را پراکنده کردن و مردم هم پخش شدن در کوچه ها اما دوباره مردم دور هم جمع میشدن ونیروهای سرکوبگر به انها حمله میکردن این کار ادامه داشت تا زیر پل حافظ در انجا هم تعداد مردم بیشتر بود هم تعداد نیروهای سرکوبگر چند در گیری پیش آمد از گازها مختلف استفاده کردن تا مردم را متفرق کنند چند نفر را دستگیر کردن 3 نفر هم من را گرفتن میخواستن ببرند داخل مینی بوس من دیدم اگر اینجا بدونه عکس المل باشم سرم چه پیش خواهد آمد نمیدانم ؟ با دادوبیداد مردم را بکمک طلبیدم 2 نفر آمدن نیروهای لباس شخی که دیدن من از دست انها در میروم حسابی با مشت و لگد و باتون از خجالتم در آمدن من هم سعی کردم فقط فرار کنم حالا پای سمت راستم و چشم سمت چپم صدمه دید بود چشم پر از خون بود اما خوشبختانه بینایم صدمه ندیده بود تا ساعت 4 انجا بودم چون اجازه تجمع نمیدادن وضیت چشم نا جور بود مجبور شدم برگردم هرچند مردم هنوز در خیابان بودن و پیروز هم بودن دورد بر شما ملت ظلم ستیز ایران !!!

ناشناس گفت...

حاجی، داداش، همو طن، هم درد، هم قبیله تو مطمئنی این نماز وحشت باید بخونه ؟
نننننننننننننننننننننننننه
ما باید بزودی براش نماز میت بخونیم این خیلی عوضی تره تو مطممئنی این نماز میخونه یا به درگاه شیطان سر میگذاره ؟ من مطمئنم چون هیچ انسانی که بجز انسانی که با قهر خدا مورد غضب میشه اینطوری قبیحانه دستور قتل عام مردم نمیده
هرچند که با ید زنده باشه جواب این کارهاش رو بده
ولی براش روزی هزار بار ارزوی مرگ میکنم که بعد از پیروز ما اون روزهای سبز را با دیدن چهره شیطانیش خراب نکنم .

Unknown گفت...

دست همه جوونهای ایران رو (هم آوا، دوست ناشناس از اصفهان، کاوه شب kawh shb و ابری عزیز) می بوسم. خوشحالم که کاوه شب تونست از دست اونها در بره. دلم می خواست اونجا بودم.

ناشناس گفت...

سلام بر قهرمان من
ديروز عالي بود. عالي.
من هنوز هم در حس هيجان ديروزم غرق هستم و هنوز اين سرخوشي بامن همراهه.
يه شعار خيلي بامزه كه ديروز بچه هاي دبستاني كه به زور آورده بودنشون توي طالقاني سر مي دادن اين بود:
برادر رفتگر محمود بردار ببر!!!
خيلي خيلي خوشحالم كه جنبش سبز الان ديگه همه گيرشده و كوچيك و بزرگ دارن حمايتش مي كنن.
مواظب خودت باش
يا علي!

ناشناس گفت...

تاکتیک جدیدی باید ریخته شود ، اینگونه پیش برود 16 آذر آنها بسیار اماده تر خواهند بود ، باید رو دست بخورن ، چطوری ؟ باید فکر کرد.

ناشناس گفت...

با درود بر شما وتشکر از انعکاس نظرات ارسالی،به نظر میرسد بعد از گذشت یکصد سال از انقلاب مشروطه ،وضعیت فعلی ما بسیار شبیه آن مقطع تاریخی میباشد و این جای تاسف بسیار دارد هم به جهت حکومت که بدتر از قاجاریه شده بدلیل سلطنت مطلقه و حراج ثروت های ملی با یک نکته اساسی و آن اینکه قاجارهای بدبخت از همه دنیا بی خبر بودند ولی زمان حال ،عصر ارتباطات میباشد با همان شباهت های تاریخی و مذهبی و دیگر رفتار سیاسی مردم و سیاسیون که هنوز منتظر ستارخان و باقر خان هستند که بیایند و حداکثر کاری که میکنند تبدیل سلطنت مطلقه به مشروطه باشد با حمایت روحانیون و مراجع(در اینجا اشاره ام به موضع گیری های آقای موسوی و کروبی و شعارهای مردم است از قبیل :کروبی با غیرت برس بداد ملت)،آیا واقعا انقلاب سبز اینست؟آیا واقعا کسی باید بداد این ملت برسد؟ چرا ما همیشه منتظر یک منجی هستیم؟چرا ما همیشه منتظر سیمرغ افسانه ای هستیم؟اما نمیدانیم که "سی مرغ " خودمان هستیم و باید باشیم،جنبش همبستگی راز ابدی پیروزی است،چرا شعارهای بی محتوی و بعضا رادیکال و من درآوردی قافیه دار بر شعارهای مدنی و دمکراتیک غالب است؟ آیا اگر انشاالله همین فردا صبح از خواب بلند شدیم و دیدیم همه بدیها رخت بر بسته و رفته اند،چه برنامه ای داریم؟چه هدفی داریم؟ چه کار باید بکنیم؟سرکارمان برویم؟ مدرسه و دانشگاه برویم؟یا برویم حمله کنیم به فروشگاهها و بانکها؟تبیین هدف و آینده چه شد؟قانون اساسی پیشنهادی چه شد؟دعوت از همه طیف ها و آزادیخواهان برای مشارکت واقعی و فعال در آینده میهن چه شد؟تعمیم جنبش سبز به همه مردم از هر گروه و دین و جنس و قوم در سخنان آقایان موسوی و کروبی چه شد؟آیا فردا روز آقای موسوی که در صداقتشان شک ندارم بر اساس راه امام و قانون اساسی معطل مانده جمهوری اسلامی ،حاکمیت ایدئولوژی را بر شما و من بشارت دادند چه موضعی بگیریم؟آیا مردم ما قبل و بعد از پیروزی باز هم میخواهند شعار مرگ بر فلان بدهند و عکس پاره کنند و پرچم ها را لگد مال کنند؟پس فرق ما با آنها در چیست که میگویند "باراک حسین اوباما یا با اونا یا با ما"،فرق ما با "اونا" در چیست،داستان لقمان حکیم را یاد آوری میکنم:لقمان را گفتند ادب از که آموختی ؟ گفت از بی ادبان،هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از آن پرهیز کردم.آیا ما هم پرهیز میکنیم؟آیا ما هم تلاش میکنیم ه پرهیز از بی ادبی را تمرین کنیم؟آیا به هم گوشزد میکنیم؟آیا راجع به قانون اساسی پیشنهادی ،راجع به قانون گرایی حکومت دمکراتیک ،راجع به خرد و تصمیم جمعی ،سطح آگاهی جامعه را بالا برده ایم؟
من از شما خواهش میکنم به عنوان حنجره رسای آزادی و قلم همیشه بیدار عدالت که حتی در قران هم به آن قسم یاد شده (البته اگر آقایان یادشان باشد)نون والقلم و ما یسطرون و قلمی که از خون شهید هم بالاتر است(قابل توجه مومنین حقیقی)،مطالب پیشنهادی را جدی تر در مقاله هایتان منعکس کنید و به مردم بگویید و به آقایان موسوی و کروبی و منتظری و صانعی وتمامی فعالین و گروه ها در داخل و خارج به صورت نامه ارسال کنید و در مصاحبه هایتان با رسانه های خارجی این موارد را مطرح کنید تا همگان در این موارد تصمیم گیری و اعلام موضع کنند که فردا دیر است .

ناشناس گفت...

آقای محترم
چنان به رویاهای خود دلبسته ای که مثل سلطنت طلبان که فکر می کردن کار جمهوری اسلامی 5 سال دیگه نمام است الن از آن رویا 30 سال می گذرد می بینی که اتفاقی نیفتاده پس بع رویاهای پوچ خود دل نبتد کسی که جرات مبارزه آشکار را ندار همان بهتر که به جای در خفا زندگی کردن بمیرد بهتر است امسال شما زیادن میدونی چرا به هدفتون نمی رسید چون هدفتون پوچ جوانانی که انقلاب کردن مثل رهبرشان در این راه سینه سپر کردن نه اینکه مثل شما بیرون از گود نشستی بدبخت جوانهای ساده را وادار به گرفتن لنگش می کنید واقعا براتون متاسفم
آقای محترم به فرمایش علی(ع)
زندگی نه آنقدر شیرین و مرگ نه آنقدر ترسناک است که انسان به خاطر آن عزت و شرف خود را بفروشد