۱۳۸۸ آذر ۲, دوشنبه

ما يك "تشييع سبز" به كردان بدهكاريم! در جستجوي فرصت هاي سبز...

ما يك "تشييع سبز" به كردان بدهكاريم!

درگذشت مرحوم عوضعلي كردان، را به خانواده و بستگان ايشان تسليت مي گويم. مرگ واقعيتي است كه فقط ابلهان باورش ندارند. ما به رغم تمام انتقادهايي كه به حضور متقلبانه مرحوم كردان در مناصب مهم دولتي و حكومتي داشتيم، اما حقيقتا" به ايشان "مديون" هستيم. باور كنيد اين را صميمانه مي گويم. جنبش حق طلبانه ملت ايران به اين شتاب و آگاهيي و پويايي نمي رسيد اگر آقاي كردان نبود. سال قبل، آقاي كردان با اصرار بر مدارك جعلي تحصيلي اش، تشت رسوايي ساير مقامات دولت نهم را بر زمين كوفت و باعث شد مردم به وضوح مشاهده كنند در طبقات مختلف اين حكومت، جعل و دروغ و فريب تا كجاها ريشه دوانده است! يكي يكي پرونده جعل ساير مقامات بر دايره رسوايي افتاد و مردم را به آگاهي لازم براي يك خيزش همگاني بر عليه نفاق و فريب قانع كرد. اين نتيجه عمل آقاي كردان بود و شايد خودش بدنبال چنين نتايجي نبود.

مرحوم كردان نشان داد احمدي نژاد بر سر يك امر "باطل" و يك خواسته نادرست، چقدر استوار مي ماند و از مدرك جعلي وزيرش تا اهانت به مجلس هم دفاع مي كند. اگر كردان نبود، چطور مي شد خوي يكدنده و لجبازي احمدي نژاد با مردم و مجلس را چنين به وضوح ديد كه حتي بعد از عزل از وزارت، وي را بر مناصب ديگري نشاند. واقعا" اگر آقاي كردان نبود، نقشه گسترده اي كه از ماهها قبل براي تقلب گسترده انتخاباتي طراحي شده بود، و قرار بود كردان مجري آن باشد، چنين افشاء نمي شد كه شد.

باري ما به مرحوم كردان يك "تشييع سبز" بدهكاريم. منظورم اداي احترام به آن مرحوم است، منتها با "نمادهاي سبز". همينجا از روح آن مرحوم اجازه مي خواهم، در عوض يك عمر خدمتي كه به حاكمان رياكار و دولت جاعل و حكومت فريبكار كرد، اجازه بدهد يك مراسم تشييع "سراسر سبز" برايش به سود "ملت" برگزار شود. بايد بي صبرانه در انتظار مراسم تشييع مرحوم كردان باشيم تا اين مراسم را سبز كنيم. به چند دليل:

اول اينكه: به رغم همه كارنامه سياه آقاي كردان در دوران مديريتش، ما با حضور در مراسم تشييع ايشان خواهان بخشايش و غفران الهي آن مرحوم خواهيم شد. با اين حركت، تفاوت ملت سبزانديش با حاكمان تيره فكر را به نمايش خواهيم گذاشت.

دوم اينكه: بدي ها و تلخي ها را با سبزي و حسن خلق پاسخ مي دهيم.

سوم اينكه اثبات مي كنيم ما خواهان مرگ "كردان" نيستيم، بلكه خواهان پايان حكومت جاعلان و پايان كردانيسم در حكومت هستيم و تا تشييع جنازه حكومت سر باز ايستادن نداريم.

مراقب باشيم و اين "فرصت سبز" را براي نمايش انسانيت خود، و براي تشييع يك برادر درگذشته و براي قدرت نمايي به حاكمان فريبكار از دست ندهيم. روانش شاد. از كجا معلوم؟ شايد تشييع جنازه اش، تبديل به مراسمي شود كه قيام سبز ملت ايران را چند گام مهم به پيش ببرد!

۱۱ نظر:

hamvatn گفت...

من هم موافقم و همین نظر را داشتم. حضور سبز در تشییع جنازه کردان . یک برگ برنده به نفع جننش سبز. نظر تشریحی خودمو به صورت ایمیل براتون میفرستم امیدوارم بخونید و نظر بدید.

ناشناس گفت...

حیف شد. میشد از ایشون در دولت بعدی برای تشخیص مدارک جعلی و واقعی استفاده کرد.
در ضمن ملت ما به هیچکدام از خائنین به حقوق مردم بدهکار نیست. ملت ایران متاسف است که نتوانست ایشان را در یک دادگاه مردمی محاکمه کند.

مرتضی گفت...

بابک عزیز و بزرگوار
با سلام با اینکه مرگ هیچ کس باعث خوشحالی ما نمیشود اما به قول شما حتی مرگ جناب کردان نیز باعث یاداوری تزویر-دروغ وجنایت دست اندرکاران کودتاگر وفاسد میشود.این مرگ زنگ خطری برای حکام فاسد است که هیچکس را گریزی و گزیری از مرگ نیست.انچه خواهد ماند حقیقت است وانکه زنده جاوید است کسی است که رفاه و زندگی دنیوی خود را فدای آزادی و بهروزی ملت کرده باشد.
پایدار و سرافراز باشید

ناشناس گفت...

سلام بر قهرمان من
به خدا مي دوني رمز تا اين ميزان عزيز بودنت چيه؟ همين تفاوت نگاهته با ديگر افراد. من اصلا به اين وجه قضيه نگاه نكرده بودم . راستش اين تنها موردي بود كه من هيچ گونه حسي نسبت به شنيدن خبر فوتشون نداشتم من هميشه حتي اگه طرف رو هم نمي شناسم و به نوعي جايي آگهي فوتش رو ببينم حتما براش فاتحه مي خوونم ولي در مورد ايشون هيچ حسي نداشتم هيچي! ولي بعد از خووندن نوشته تو به اين فكر كردم كه واقعا مي شه يه جور ديگه نگاه كرد و به همه اتفاقات به چشم يك فرصت جهت پيشبرد اهداق انقلاب سبزمون نگاه كرد.
هزاران بار آفرين بر تو.
با نظرت در خصوص تشييع سبز كاملا موافقم.
مواظب خودت باش
يا علي!

Kianush گفت...

بابک جان سلام. چه درست برداشت کردی. بله از اتفاقات ناگوار هم باید بطور مثبت و برای اهداف خوب استفاده کرد. از خود کردان كه گذشت من به خانواده و زن و بچه اش فکر میکنم كه باید درد از دست دادن عزیزشان را همراه با بی آبرویی تحمل کنند. در نظر داشته باشیم كه کردان و کردان ها تولیدات این نظام بی اخلاق و بی سر و سامان هستند. گناه کردان به گردن حکومت است همانطور كه گناه تبدیل کردن بسیجیان مردمی به مزدوران مردم کش، به گردن همین نظام است.
ازاین فرصت استفاده میکنم وبا اجازه یک پیام خصوصی برای برادران وخواهران بسیج میفرستم. میدانم كه از روی کنجکاوی هم كه شده بعضی از انها گاه به گاه به سایت شما سر میزنند.
پیام من به برادران و خواهران بسیجی:
ببینید حکومت چه بر سرشما آورده است!
وقتی جنگ شروع شد من در ایران نبودم و صدا و سیما هنوز به ماهواره راهی نداشت. ولی انقلاب وسپس آمادگی پشت جبهه و صحنه های جنگ موضوع روز و شب رسانه های غربی بود . تقریبا هر شب در یک یا چند کانال تلویزیونی اخبار، میز گرد ، رپرتاژ، فیلمهای مستند و تحلیل وقایع ایران بود و ما همه را حتی چند و چندین بار با چشم و گوش خود میبلعیدیم .
بسیجیان را اول بار در رپرتاژ های تلویزیونی خارجی دیدم. نوجوانانی كه هنوز دهانشان بوی شیر میداد در کنار کهنسالان مصمم با چهره های آفتاب سوخته در صفهای طویل نامنظم با دستها ی خالی و لباسهای رنگ و رو رفته به سوی ماموریت مقدس خود میرفتند. چه لشگری! ولی با چه غرور و آرامشی .
از هر جای ایران,ازهمه اقوام، عشایر و از شهر و روستا امده بودند و باز هم میامدند. جنگ تازه شروع شده بود و کسی نمیدانست چه تعداد سرسام آوری از این کودکان نوجوان ، كه میبایست هنوز در مدرسه با درس و معلم مشغول باشند یا درکوچه و خانه بازیگوشی کنند، شهید یا جانباز میشوند وچند تن قهرمان؟
وصف فداکاریهای شگفت انگیز پیرو جوان بسیجی را در صف اول جبهه اولین بار از برادرم شنیدم. تازه به ایران برگشته بود و در جبهه ی جنوب افسر وظیفه بود. میگفت فدا کاریهای بسیج قابل وصف نیست و بیشترین قیمت را نیز انها میپردازند، و قصه های باورنکردنی كه بعدا در روزنامه ها میخواندیم.
ازمیان همه رزمندگانی كه در راه میهن فداکاری میکردند قلب ما از همه بیشتر برای بسیج میتپید و معصومیت نوجوانیشان و از خود گذشتگی عاشقانه شان از زشتی جنگ و سردی مرگ میکاست واسطوره شهید را زنده میکرد.
جوانان بسیج در سازندگی هم اسطوره بودند. درسالهای پس از جنگ در مناطق محروم شهر و روستا من خود شاهد بودم كه بی امان و با چه انرژی و با چه قناعت طبعی بدون انتظار پاداش، با فروتنی و دلسوزی به حل مشکلات مردم در روستا ها و در محلات محروم شهر ها میشتافتند. بسیج در زمان جنگ مایه غرور مردم و بعد از جنگ امید محرومان بود.
آنوقت هنوز با سیستم پاداش و سهمیه دانشگاه و وام خانه و زمین و نزدیکی به قدرت و قدرتمندان، انها یا فرزندانشان را به مزدور دولت تبدیل نکرده بودند .
همانطور كه قدر مردم را ندانستند و به انها خیانت کردند و انها را "یک مشت خس و خاشاک" نامیدند، احترام بسیج را نیزحفظ نکردند، وجدان عده ای از جوانانشان را با امتیازات گوناگون خریدند و بسیج را كه درقلب مردم بود با باتوم و اسلحه در مقابل مردم قرار دادند.
برادران و خواهران بسیجی كه عشق به وطن ومردم در دلتان میجوشد، شما كه به تعهد خود وفا دار مانده ا ید و از اینهمه خشونت و خیانت به مردم رنج میبرید خودتان را آشکارا از این مزدوران خود فروخته جدا کنید وبه مردم بپیوندید. نگذارید دولت زر و زور و تزویركه بخشی از بسیجیان را ابزارخشونت و خیانت خود کرده است چهره ی پاک شما را درچشم مردم سیاه کنند.
ما برای اینکه به آها بفهمانیم كه ما ملتیم و بیشماریم و برای پرهیز از خشونت به بودن میلیونی شما در کنارمان نیاز داریم . سر بلند به سوی مردم بیایید شاید وجدان برادران خود گم کرده ی شما نیزبیدار شود و از عذاب هر دو دنیا نجات یابند.

ناشناس گفت...

با تاکید بر درستی نظر شما, سوال من این است که چرا بر روی نافرمانی مدنی تمرکز نمیشود و اصلا هیچ صحبتی راجع به این موضوع نمی شود در صورتیکه هم هزینه کمتری دارد وهم اثر بخشی بیشتری. فکر میکنم الان با توجه به جمیع جهات باید رو به این نوع اعتراض آورد

ناشناس گفت...

باسلام هرچند از کردار حاکمان دارم از خشم منفجر میشوم اما با پیشنهاد شما موافق هستم یعنی تشییع سبز به امید تشییع سبز رژیم زد ایرانی

پویا. گفت...

سلام آقای داد عزیز.
با عرض تسلیت به جمیع حق مردم خوران.
آقای کردان حیف شد بابا میموندی کارت داشتم.رو نکردی سرطان داشتی وگرنه با مردم حق بگیر و از جان گذشته خدمت میرسیدیم تا اندکی از شما دم مرگ حق خود را مطالبه می نمودیم.
درخواستی از خدا :
خدایا من تا حالا کاری به کارت نداشتم
و خواسته ای هم نداشتم فقط جون امام زمان این خامنه ای نذار از چنگمون در بره(مثل کردان)( با توجه به نوشته های گذشته بابک داد ) حداقل دادگاهیش کنیم خواری و ذلت این ملعون را بنگریم (هر چند در حال حاضر هست) با تشکر از خدا با تمام احترامات نظامی بنده انسان وظیفه( حق شناس ) پویا : امضاء
پندی به آقایون(حیف کلمه آقا که در باب شما موجودات به کار رود)حق خوران انسانی : وجدانا" نگاه کنین ببینین گذر عمر به چه سرعتی می گذرد. آخه به خودتون بیاین بابا دو روز دیگه مردم انقلاب میکنن بدبخت میشین فرصت بخشش از شما گرفته میشه. همین الان اعلام ندامت و پشیمانی کنین که از بار گناهانتون کمتر بشه بعدا" روی سربلند کردن تو روی مردم داشته باشین. البته اعتراف به اشتباهات شجاعت میخواد که من شک دارم این مورد داشته باشید. به چه علت میگم ندارید شما با اسلحه و باتوم و کابل و شوکر و زنجیر و تسمه و قمه و سپر و دسته بیل و گرز و ... اونم چند نفری میریزین رو یه نفر کسی که فقط لب به سخن گشوده و پارچه سبز در دست دارد. جدا از این ها شما که به محرم و نامحرم بودن اعتقاد دارین میگیرین ناموس( زن ودختر مردم ) می زنین و بهش تجاوز می کنین آخه این همون اسلام ناب محمدی!!؟ خو معلومه نیست. شما که این همه مرگ بر اسراییل آمریکا میگین کجا اسراییل و آمریکابا مردم خودش این کارو کرد. جنگ های صلیبی هم دیگه به این صورت برخورد نکردن.
کارایران کهن به جایی رسیده که با گینه بیسائو مقایسش میکنن آخه این درستشه. جان مادرتون یا اون کسی که دوسش دارین نکنین این کارا رو.
خورشید همیشه پشت ابر باقی نمیمونه این قدر تو این باتلاقه هی وول نخورین.این قدر چشم خودتونو نبندین یه کم فکر کنین این عقل به شما داده شده که ازش استفاده کنین نه همین جوری آکبند بزارینش.بابا یه خورده هم که شده خودتون ببینین عادلانه است که با مردمی که فقط دسبند سبز بر دست دارند اینگونه با بی شرمی برخورد بشود. پاسخ هر انسان منطقی : خیر.
تو رو خدا نوشته منو بخونین وگرنه دق میکنم حناق میگیرم.
با سپاس به تمام پویندگان راه آزادی.

تباهی درد گفت...

اگر قراره مردم در تشییع جنازه شرکت کنن، به نظرم همه باید به طور واضح نشان سبز داشته باشن.

مهدی گفت...

بسبز مزرع ما، حرمت مترسک مرد
سر تمام کلاغان کلاه میبینم

Kianush گفت...

با سلام دوباره ، نظری را كه چند روز پیش همینجا نوشته بودم نوشته بودم اول ناپدیده شده بود، امروز دوباره پیدا شد ولی نیمه کاره. این را برای اطلاعت مینویسم.
در مورد کردان و اعطای "درجه ی شهادت" باین سرباز نامدار دولت کودتا(كه خدا از گناهان بزرگش بگذرد چون همانطور كه نوشتی از جهتی به ايشان "مديون" هستيم) گفتنی بسیار است. انشالله سر فرصت. تا ۱۶ آذر گفتنیها ی مهمتر هست. سلامت باشی.